سوره توبه [9] - صفحه 2
صفحه 2 از 8 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 77

موضوع: سوره توبه [9]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 20)- در اين آيه به عنوان تأكيد و توضيح مى‏فرمايد: «كسانى كه ايمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، اينها در پيشگاه خداوند مقامى برتر و بزرگتر دارند» (الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ).

    «و اينها به افتخار بزرگى نائل شده‏اند» (أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ).

    (آيه 21)- در اين آيه مى‏گويد خداوند سه موهبت بزرگ در برابر اين سه كار مهم (ايمان، هجرت و جهاد) به آنها مى‏بخشد:

    1- «پروردگارشان آنها را به رحمت گسترده خود بشارت مى‏دهد» و از آن بهره‏مند مى‏سازد (يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ).

    2- «آنها را از رضايت و خشنودى خويش بهره‏مند مى‏كند» (وَ رِضْوانٍ).

    3- «و باغهايى از بهشت در اختيار آنها مى‏گذارد كه نعمتهايش دائمى و هميشگى است» (وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ).

    (آيه 22)- در اين آيه براى تأكيد بيشتر اضافه مى‏كند: «جاودانه در آن تا ابد خواهند ماند» (خالِدِينَ فِيها أَبَداً). «زيرا نزد خداوند پاداشهاى عظيم است» كه در برابر اعمال بندگان به آنها مى‏بخشد (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ).

    (آيه 23)- همه چيز فداى هدف و براى خدا! آخرين وسوسه و بهانه‏اى كه ممكن بود براى گروهى از مسلمانان در برابر دستور پيكار با بت پرستان پيدا شود- و طبق بعضى از تفاسير پيدا شد- اين بود كه آنها فكر مى‏كردند كه از يك سو در ميان مشركان و بت پرستان، خويشاوندان و بستگان نزديك آنها وجود دارند و اگر بنا شود با همه مشركان پيكار كنند بايد از خويشاوندان و قبيله خود چشم بپوشند! از سوى ديگر سرمايه‏ها و تجارت آنان تا حد زيادى در دست مشركان بود، با آمد و شد آنها به مكّه آن را رونق مى‏بخشيدند.

    و از سوى سوم خانه‏هاى مرفّه و نسبتا آبادى در مكّه داشتند كه در صورت درگيرى با مشركان ممكن بود به ويرانى بكشد.

    آيه شريفه با بيان قاطعى به اين گونه اشخاص پاسخ صريح مى‏دهد، نخست مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! پدران و برادران خود را در صورتى كه كفر را بر ايمان مقدم دارند يار و ياور و متحد و ولى خود قرار ندهيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ).

    سپس به عنوان تأكيد اضافه مى‏كند: «كسانى كه از شما آنها را به يارى، دوستى و ولايت برگزينند ستمگرند» (وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).

    چه ظلمى از اين بالاتر كه انسان با پيوند دوستى با بيگانگان و دشمنان حق، هم به خويشتن ستم كند و هم به جامعه‏اى كه تعلق به آن دارد، و هم به فرستاده خدا!

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 24)- در اين آيه به خاطر اهميت فوق العاده موضوع، همين مطلب با شرح و تأكيد و تهديد بيشترى بيان مى‏شود، روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏فرمايد: «به آنها بگو: اگر پدران، و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما، و اموالى كه به دست آورده‏ايد، و تجارتى كه از كساد آن بيم داريد و مساكن مرفهى كه مورد رضايت و علاقه شماست، در نظرتان محبوبتر از خدا و پيامبر او و جهاد در راهش مى‏باشد، در انتظار باشيد كه مجازات و كيفر شديدى از ناحيه خدا بر شما نازل گردد» (قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ).

    و از آنجا كه ترجيح اين امور بر رضاى خدا و جهاد يك نوع نافرمانبردارى و فسق آشكار است و دلباختگان زرق و برق زندگى مادى شايستگى هدايت الهى را ندارند در پايان آيه اضافه مى‏كند: «و خداوند گروه نافرمانبردار را هدايت نمى‏كند» (وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ).

    آنچه در آيات فوق مى‏خوانيم مفهومش بريدن پيوندهاى دوستى و محبت با خويشاوندان و ناديده گرفتن سرمايه‏هاى اقتصادى و سوق دادن به ترك عواطف انسانى نيست، بلكه منظور اين است كه بر سر دو راهيها نبايد عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده مانع از اجراى حكم خدا و گرايش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد.

    لذا اگر انسان بر سر دو راهى نباشد رعايت هر دو بر او لازم است.

    آيات فوق به عنوان يك شعار، بايد به تمام فرزندان و جوانان مسلمانان تعليم گردد تا روح فداكارى و سلحشورى و ايمان در آنها زنده شود، و بتوانند دين خدا و ميراثهاى خود را پاسدارى كنند.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 25)- انبوه جمعيت به تنهايى كارى نمى‏كند: در آيات گذشته ديديم كه خداوند مسلمانان را دعوت به فداكارى همه جانبه در مسير جهاد و برانداختن ريشه شرك و بت پرستى مى‏كند، و به آنها كه عشق زن و فرزند، اقوام و خويشاوندان، و مال و ثروت آن چنان روحشان را فراگرفته كه حاضر به فداكارى و جهاد نيستند، شديدا اخطار مى‏كند.

    به دنبال آن به مسأله مهمى اشاره مى‏كند كه هر رهبرى در لحظات حساس بايد پيروان خود را به آن متوجه سازد، و آن اين كه: اگر عشق مال و فرزند گروهى از افراد ضعيف الايمان را از جهاد بزرگى كه با مشركان در پيش داشتند باز دارد، نبايد گروه مؤمنان راستين از اين موضوع نگرانى به خود راه دهند، براى اين كه خداوند نه در آن روزهايى كه نفراتشان كم بود (مانند ميدان جنگ بدر) آنها را تنها گذارد، و نه در آن روز كه جمعيتشان چشم پر كن بود (مانند ميدان جنگ حنين)، انبوه جمعيت دردى را از آنها دوا كرد، بلكه در هر حال يارى خدا و مددهاى او بود كه باعث پيروزيشان شد.

    لذا نخست مى‏گويد: «خداوند شما را در ميدانهاى بسيارى يارى كرد» (لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ).

    عدد ميدانهاى نبرد اسلام و كفر در زمان پيامبر به هشتاد مى‏رسد.

    سپس اضافه مى‏كند: «و در روز حنين شما را يارى نمود، در آن روز كه فزونى جمعيتتان مايه اعجاب شما بود ولى هيچ مشكلى را براى شما حل نكرد» (وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً).

    تعداد لشكر اسلام را در اين جنگ دوازده هزار نفر نوشته‏اند كه در هيچ يك از جنگهاى اسلامى تا آن روز اين عدد سابقه نداشت، آن چنانكه بعضى از مسلمانان مغرورانه گفتند: «لن نغلب اليوم» هيچ گاه با اين همه جمعيت امروز شكست نخواهيم خورد! اما اين انبوه جمعيت كه گروهى از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند، موجب فرار لشكر و شكست ابتدايى شدند.

    اين شكست ابتدايى چنان بود كه قرآن اضافه مى‏كند: «و زمين با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد» (وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).

    «سپس پشت به دشمن كرده و فرار نموديد» (ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ).

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 26)- در اين موقع كه سپاه اسلام در اطراف سرزمين حنين پراكنده شده بود، و جز گروه كمى با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باقى نمانده بودند، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر فرار آنها شديدا نگران و ناراحت بود، «خداوند آرامش و اطمينان خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرستاد» (ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).

    «و هم چنين لشكريانى كه شما نمى‏ديديد، (براى تقويت و ياريتان) فرو فرستاد» (وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).

    و در پايان نتيجه نهايى جنگ «حنين» را چنين بيان مى‏كند: «خداوند افراد بى‏ايمان و بت پرست را كيفر داد» (وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا). گروهى كشته و گروهى اسير و جمعى پا به فرار گذاردند آن چنان كه از دسترس ارتش اسلام خارج شدند.

    «و اين است كيفر افراد بى‏ايمان»! (وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ).

    (آيه 27)- ولى با اين حال درهاى توبه و بازگشت را به روى اسيران و فراركنندگان از كفار باز گذارد كه اگر مايل باشند به سوى خدا باز گردند و آيين حق را بپذيرند، چنانكه قرآن مى‏گويد: «سپس خداوند بعد از اين جريان توبه هر كس را بخواهد (و او را شايسته و آماده براى توبه واقعى بداند) مى‏پذيرد» (ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ).

    «چرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    و هيچ گاه درهاى توبه را به روى كسى نمى‏بندد، و از رحمت گسترده خود كسى را نوميد نمى‏سازد.

    غزوه عبرت‏انگيز حنين:

    در آخر ماه رمضان يا در ماه شوال سنه هشتم هجرت بود كه رؤساى طايفه «هوازن» نزد «مالك بن عوف» جمع شدند و اموال و فرزندان و زنان خود را به همراه آوردند تا به هنگام درگيرى با مسلمانان هيچ كس فكر فرار در سر نپروراند و به اين ترتيب وارد سرزمين «اوطاس» شدند.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرچم بزرگ لشكر را بست و به دست على عليه السّلام داد. دو هزار نفر از مسلمانانى كه در فتح مكّه اسلام را پذيرفته بودند به اضافه ده هزار نفر سربازان اسلام كه همراه پيامبر براى فتح مكّه آمده بودند براى ميدان جنگ حركت كردند.

    هنگامى كه پيامبر نماز صبح را با ياران خواند فرمان داد به طرف سرزمين «حنين» سرازير شدند، در اين موقع بود كه ناگهان لشكر «هوازن» از هر سو مسلمانان را زير رگبار تيرهاى خود قرار دادند. گروهى كه در مقدمه لشكر قرار داشتند (و در ميان آنها تازه مسلمانان مكّه بودند) فرار كردند، و اين امر سبب شد كه باقيمانده لشكر به وحشت بيفتند و فرار كنند.

    خداوند در اينجا آنها را با دشمنان به حال خود واگذارد و موقتا دست از حمايت آنها برداشت زيرا به جمعيت انبوه خود مغرور بودند، و آثار شكست در آنان آشكار گشت.

    اما على عليه السّلام كه پرچمدار لشكر بود با عده كمى در برابر دشمن ايستادند و همچنان به پيكار ادامه دادند.

    در اين هنگام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عباس كه صداى بلند و رسايى داشت دستور داد فورا از تپه‏اى كه در آن نزديكى بود بالا رود و به مسلمانان فرياد زند:

    «اى گروه مهاجران و انصار! و اى ياران سوره بقره! و اى اهل بيعت شجره! به كجا فرار مى‏كنيد؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اينجاست»! هنگامى كه مسلمانان صداى عباس را شنيدند بازگشتند و گفتند: «لبّيك، لبّيك» و حمله سختى از هر جانب به سپاه دشمن كردند. آن چنان كه حدود يك صد نفر از سپاه دشمن كشته شد و اموالشان به غنيمت به دست مسلمانان افتاد و گروهى نيز اسير شدند.

    پس از پايان جنگ نمايندگان و رئيس قبيله هوازن خدمت پيامبر آمدند و اسلام را پذيرفتند و پيامبر محبت زياد به آنها كرد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 28)- مشركان حق ورود به مسجد الحرام را ندارند! يكى از فرمانهاى چهارگانه‏اى كه على عليه السّلام در مراسم حج سال نهم هجرت، به مردم مكّه ابلاغ كرد اين بود كه از سال آينده هيچ يك از مشركان حق ورود به مسجد الحرام و طواف خانه كعبه را ندارد، اين آيه اشاره به اين موضوع و فلسفه آن كرده، مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مشركان آلوده و ناپاكند، بنابراين نبايد بعد از امسال نزديك مسجدالحرام شوند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا).

    سپس در پاسخ افراد كوته بينى كه اظهار مى‏داشتند اگر پاى مشركان از مسجد الحرام قطع شود، كسب و كار و تجارت ما از رونق مى‏افتد، و فقير و بيچاره خواهيم شد، مى‏گويد: «و اگر از فقر و احتياج مى‏ترسيد، به زودى خداوند اگر بخواهد از فضلش شما را بى‏نياز مى‏سازد» (وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ).

    همان گونه كه به عالى‏ترين وجهى بى‏نياز ساخت، و با گسترش اسلام در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سيل زائران خانه خدا به سوى مكّه به حركت در آمد، و اين موضوع تا به امروز ادامه دارد، و مكّه كه در ميان يك مشت كوههاى خشك و سنگلاخهاى بى‏آب و علف است، به صورت يك شهر بسيار آباد و يك كانون مهم داد و ستد و تجارت درآمده است.

    و در پايان آيه اضافه مى‏كند: «خداوند دانا و حكيم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ).

    و هر دستورى مى‏دهد بر طبق حكمت است و از نتائج آينده آن كاملا آگاه و با خبر مى‏باشد.

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 29)- وظيفه ما در برابر اهل كتاب: در آيات گذشته سخن از وظيفه مسلمانان در برابر «بت پرستان» بود، اين آيه و آيات آينده تكليف مسلمين را با «اهل كتاب» روشن مى‏سازد.

    در اين آيات در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان «مسلمين» و «مشركين» قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى‏دهد در حالى كه اين اجازه را در باره بت پرستانى كه مقاومت به خرج مى‏دادند، مى‏داد، زيرا برنامه، برنامه ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده است.

    ولى در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مى‏دهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليّت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه‏هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمت آميز آن است كه «جزيه» را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله آن را به حكومت اسلامى بپردازند.

    در غير اين صورت دستور مبارزه و پيكار با آنها را صادر مى‏كند، دليل اين شدت عمل را در لابلاى سه جمله در آيه مورد بحث روشن مى‏سازد.

    نخست مى‏گويد: «با كسانى كه ايمان به خدا و روز قيامت ندارند، پيكار كنيد» (قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ).

    اما چگونه اهل كتاب مانند يهود و نصارى ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند، با اين كه به ظاهر مى‏بينيم هم خدا را قبول دارند و هم معاد را، اين به خاطر آن است كه ايمان آنان آميخته به خرافات و مطالب بى‏اساس فراوانى است.

    سپس به دومين صفت آنها اشاره مى‏كند كه آنها در برابر محرّمات الهى تسليم نيستند «و آنچه را كه خدا و پيامبرش تحريم كرده، حرام نمى‏شمرند» (وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ). آلودگى به شراب، ربا، خوردن گوشت خوك و ارتكاب بسيارى از بى‏بند و باريهاى جنسى در ميان آنها رواج دارد.

    بالاخره به سومين صفت آنها اشاره كرده، مى‏گويد: «آنها بطور كلى آيين حق را قبول ندارند» (وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ).

    يعنى اديان آنها از مسير اصلى منحرف شده بسيارى از حقايق را به دست فراموشى سپرده‏اند و انبوهى از خرافات را به جاى آن نشانيده‏اند.

    پس از ذكر اين اوصاف سه گانه كه در حقيقت مجوز مبارزه با آنهاست مى‏گويد: «اين حكم در باره آنهاست كه اهل كتابند» (مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ).

    بعد تفاوتى را كه آنها با مشركان و بت پرستان دارند در ضمن يك جمله بيان كرده و مى‏گويد: «اين مبارزه تا زمانى خواهد بود كه جزيه را با دست خود با خضوع و تسليم بپردازند» (حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ).

    جزيه چيست؟

    «جزيه» يك نوع ماليات سرانه اسلامى است كه به افراد تعلق مى‏گيرد، نه بر اموال و اراضى، و به تعبير ديگر «ماليات سرانه سالانه» است.

    فلسفه اصلى اين ماليات اين است كه دفاع از موجوديت و استقلال و امنيت يك كشور وظيفه همه افراد آن كشور است، بنابراين هرگاه جمعى عملا براى انجام اين وظيفه قيام كنند، و عده‏اى ديگر به خاطر اشتغال به كسب و كار نتوانند در صف سربازان قرار گيرند وظيفه گروه دوم اين است كه هزينه جنگجويان و حافظان امنيت را به صورت يك ماليات سرانه در سال بپردازند.

    بنابراين جزيه تنها يك نوع كمك مالى است، كه از طرف اهل كتاب در برابر مسؤوليتى كه مسلمانان به منظور تأمين امنيت جان و مال آنها به عهده مى‏گيرند، پرداخت مى‏گردد.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 30)- بت پرستى اهل كتاب: در آيات گذشته پس از بحث پيرامون مشركان و لغو پيمانهاى آنها و لزوم برچيده شدن آيين بت پرستى اشاره به وضع «اهل كتاب» شده بود.

    در اينجا وجه شباهت اهل كتاب- مخصوصا يهود و نصارى- را با مشركان و بت پرستان بيان مى‏كند تا روشن شود كه اگر در مورد اهل كتاب نيز تا حدودى سختگيرى به عمل آمده به خاطر انحرافشان از توحيد و گرايش آنها به نوعى از «شرك در عقيده» و «شرك در عبادت» است.

    نخست مى‏گويد: «يهود گفتند: عزير پسر خداست»! (وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ). «و مسيحيان نيز گفتند: مسيح پسر خداست»! (وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ). «اين سخنى است كه آنها با زبان مى‏گويند» و حقيقتى در آن نهفته نيست (ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ). «اين گفتگوى آنها شبيه گفتار مشركان پيشين است» كه از آنان تقليد كرده‏اند (يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ).

    «خداوند آنها را بكشد و به لعن خود گرفتار و از رحمتش دور سازد، چگونه دروغ مى‏گويند و به انحراف كشانده مى‏شوند» (قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ).

    عزير كيست؟ «عزير» در لغت عرب همان «عزرا» در لغت يهود است كه در تاريخ يهود موقعيت خاصى دارد تا آنجا كه بعضى اساس مليت و درخشش تاريخ اين جمعيت را به او نسبت مى‏دهند و در واقع او خدمت بزرگى به اين آيين كرد، زيرا هنگامى كه به وسيله «بخت نصّر» پادشاه «بابل» وضع يهود بكلى درهم ريخته شد، شهرهاى آنها به دست سربازان افتاد و معبدشان ويران و كتاب آنها تورات سوزانده شد.

    سپس هنگامى كه «كوروش» پادشاه ايران «بابل» را فتح كرد، «عزرا» كه يكى از بزرگان يهود در آن روز بود نزد وى آمد و براى آنها شفاعت كرد.

    در اين هنگام او طبق آنچه در خاطرش از گفته‏هاى پيشينيان يهود باقى مانده بود «تورات» را از نو نوشت.

    به همين دليل يهود او را يكى از نجات دهندگان و زنده كنندگان آيين خويش مى‏دانند و به همين جهت براى او فوق العاده احترام قائلند.

    اين موضوع سبب شد كه گروهى از يهود لقب «ابن اللّه» (فرزند خدا) را براى او انتخاب كنند.

    (آيه 31)- در اين آيه به شرك عملى آنان (در مقابل شرك اعتقادى) و يا به تعبير ديگر «شرك در عبادت» اشاره كرده، مى‏گويد: «يهود و نصارى دانشمندان و راهبان خود را، خدايان خود، در برابر پروردگار قرار دادند» (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ).

    و نيز «مسيح فرزند مريم را به الوهيت پذيرفتند» (وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ).

    شك نيست كه يهود و نصارى در برابر علماء و راهبان خود سجده نمى‏كردند ولى از آنجا كه خود را بدون قيد و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتى احكامى را كه بر خلاف حكم خدا مى‏گفتند واجب الاجرا مى‏شمردند قرآن از اين پيروى كوركورانه و غير منطقى تعبير به «اتخاذ رب» كرده است.

    در پايان آيه روى اين مسأله تأكيد مى‏كند كه تمام اين بشر پرستيها بدعت و از مسائل ساختگى است «هيچ گاه به آنها دستورى داده نشده جز خداوند يكتا را بپرستند» (وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً).

    «معبودى كه هيچ كس جز او شايسته پرستش نيست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

    «معبودى كه منزه است از آنچه آنها شريك وى قرار مى‏دهند» (سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ).

    قرآن مجيد در آيه فوق درس بسيار پرارزشى به همه پيروان خود مى‏دهد و يكى از عاليترين مفاهيم توحيد را ضمن آن خاطر نشان مى‏سازد، و مى‏گويد: هيچ مسلمانى حق ندارد اطاعت بى‏قيد و شرط انسانى را بپذيرد، زيرا اين كار مساوى است با پرستش او، همه اطاعتها بايد در چارچوب اطاعت خدا در آيد و پيروى از دستور انسانى تا آنجا مجاز است كه با قوانين خدا مخالفت نداشته باشد اين انسان هر كس و هر مقامى مى‏خواهد باشد.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 32)- در اين آيه تشبيه جالبى براى تلاشهاى مذبوحانه و بى‏سرانجام يهود و نصارى و يا همه مخالفان اسلام حتى مشركان كرده، مى‏گويد: «اينها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خداوند جز اين نمى‏خواهد كه اين نور الهى را همچنان گسترده‏تر و كاملتر سازد (تا همه جهان را فراگيرد، و تمام جهانيان از پرتو آن بهره گيرند) هر چند كافران را خوشايند نباشد» (يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ).

    و براى مجسم كردن حقارت تلاشهاى آنها تعبيرى از اين رساتر به نظر نمى‏رسد و در واقع كوششهاى يك مخلوق ناتوان در برابر اراده بى‏پايان و قدرت بى‏انتهاى حق غير از اين نخواهد بود.

    (آيه 33)- سر انجام در اين آيه بشارت عالمگير شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن، بحث آيه گذشته را دائر بر اين كه تلاشهاى مذبوحانه دشمنان اسلام به جايى نمى‏رسد، تكميل مى‏كند و با صراحت مى‏گويد: «او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر تمام اديان پيروز و غالب گرداند، هر چند مشركان را خوشايند نباشد» (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ).

    منظور از «هدى» دلائل روشن و براهين آشكارى است كه در آيين اسلام وجود دارد و منظور از «دين حق» همين آيينى است كه اصولش حق و فروعش نيز حق و بالاخره تاريخ و مدارك و اسناد و نتيجه و برداشت آن نيز همه حق است و بدون شك آيينى كه هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاريخ آن روشن، بايد سر انجام بر همه آيينها پيروز گردد.

    با گذشت زمان، و پيشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعيتها چهره خود را از پشت پرده‏هاى تبليغات مسموم، به در خواهد آورد و موانعى را كه مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى‏دهند درهم كوبيده خواهد شد، و به اين ترتيب آيين حق و حكومت حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هيچ گونه كارشكنى مضايقه نكنند، زيرا حركت آنها حركتى است بر خلاف مسير تاريخ و بر ضدّ سنن آفرينش!

    قرآن و قيام مهدى (عج):

    آيه فوق- كه عينا و با همين الفاظ در سوره «صفّ» آيه 9 آمده است و با تفاوت مختصرى در سوره «فتح» آيه 28 تكرار شده، خبر از واقعه مهمى مى‏دهد كه اهميتش موجب اين تكرار شده است- خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگير گشتن اين آيين مى‏دهد.

    زيرا مفهوم آيه پيروزى همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است، و معنى اين سخن آن است كه سر انجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد گشت.

    از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه چنين نقل شده: «به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه «قائم» خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند».

    و نيز از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده: «و عده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچ كس در روى زمين نخواهد بود مگر اين كه اقرار به حقانيت محمد صلّى اللّه عليه و آله مى‏كند».

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 34)- كنز ممنوع است! در آيات گذشته سخن از اعمال شرك آميز يهود و نصارى بود كه براى دانشمندان خود يك نوع الوهيت قائل بودند، در اين آيه مى‏گويد: آنها نه تنها مقام الوهيت را ندارند بلكه صلاحيت رهبرى خلق را نيز دارا نيستند، بهترين گواه اين سخن خلافكاريهاى گوناگون آنهاست، روى سخن را به مسلمانان كرده، مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بسيارى از علماى اهل كتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل مى‏خورند، و خلق را از راه خالق باز مى‏دارند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ).

    آنها به صورتهاى مختلفى اموال مردم را بدون مجوز و از طريق باطل مى‏خورند.

    يكى اين كه: حقايق تعليمات آيين مسيح (ع) و موسى (ع) را كتمام مى‏كردند تا مردم به آيين جديد (آيين اسلام) نگروند و منافع آنها به خطر نيفتد و هدايايشان قطع نشود.

    و ديگر اين كه: با گرفتن «رشوه» از مردم حق را باطل و باطل را حق مى‏كردند و به نفع زورمندان و اقويا حكم باطل مى‏دادند.

    يكى ديگر از طرق نامشروع درآمدشان اين بود كه به نام «بهشت فروشى» و يا «گناه بخشى» مبالغ هنگفتى از مردم مى‏گرفتند.

    و اما جلوگيرى كردنشان از راه خدا روشن است زيرا آيات الهى را تحريف مى‏كردند و يا به خاطر حفظ منافع خويش مكتوم مى‏داشتند.

    سپس قرآن به تناسب بحث دنياپرستى پيشوايان يهود و نصارى به ذكر يك قانون كلى در مورد ثروت اندوزان پرداخته، مى‏گويد: «و كسانى كه طلا و نقره را جمع‏آورى و گنجينه و پنهان مى‏كنند و در راه خدا انفاق نمى‏نمايند آنها را به عذاب دردناكى بشارت ده» (وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ).

    آيه فوق صريحا ثروت‏اندوزى و گنجينه سازى اموال را تحريم كرده است و به مسلمانان دستور مى‏دهد كه اموال خويش را در راه خدا، و در طريق بهره‏گيرى بندگان خدا به كار اندازند، و از اندوختن و ذخيره كردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهيزند، در غير اين صورت بايد منتظر عذاب دردناكى باشند.

    اين عذاب دردناك تنها كيفر شديد روز رستاخيز نيست بلكه مجازاتهاى سخت اين دنيا را كه بر اثر به هم خوردن موازنه اقتصادى و پيدايش اختلافات طبقاتى دامان فقير و غنى را مى‏گيرد نيز شامل مى‏شود.

    جمع ثروت تا چه اندازه «كنز» محسوب مى‏شود؟

    طبق بسيارى از روايات آنچه واجب است، پرداختن زكات سالانه است و نه غير آن. بنابراين هرگاه انسان اموالى را جمع‏آورى كند و هر سال مرتبا ماليات اسلامى آن يعنى زكات را بپردازد مشمول آيه فوق نخواهد بود.

    از جمله در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: هنگامى كه آيه فوق نازل شد كار بر مسلمانان مشكل گرديد و گفتند: با اين حكم هيچ يك از ما نمى‏تواند چيزى براى فرزندان خود ذخيره كند و آينده آنها را تأمين نمايد ... سر انجام از پيامبر سؤال كردند، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «خداوند زكات را واجب نكرده است مگر به خاطر اين كه باقيمانده اموال شما براى شما پاك و پاكيزه باشد، لذا قانون ارث را در باره اموالى كه بعد از شما مى‏ماند قرار داده است» يعنى اگر گردآورى مال بكلى ممنوع بود قانون ارث موضوع نداشت.

    ولى روايات ديگرى در منابع اسلامى مشاهده مى‏كنيم كه مضمون آن با تفسير فوق ظاهرا و در بدو نظر سازگار نيست، از جمله از على عليه السّلام نقل شده كه فرمود:

    «هرچه از چهار هزار (درهم)- كه ظاهرا اشاره به مخارج يك سال است- بيشتر باشد «كنز» است خواه زكاتش را بپردازند يا نه، و آنچه كمتر از آن باشد نفقه و هزينه زندگى محسوب مى‏شود، بنابراين ثروت اندوزان را به عذاب دردناك بشارت ده».

    از بررسى مجموع احاديث به ضميمه خود آيه مى‏توان چنين نتيجه گرفت كه در شرايط عادى و معمولى يعنى در مواقعى كه جامعه در وضع ناگوار و خطرناكى نيست و مردم از زندگانى عادى بهره‏مندند پرداختن زكات كافى است و باقيمانده كنز محسوب نمى‏شود.

    و اما در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند حكومت اسلامى مى‏تواند محدوديتى براى جمع‏آورى اموال قائل شود و يا بكلى همه اندوخته‏ها و ذخيره‏هاى مردم را براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مطالبه كند.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره توبه

    (آيه 35)- كيفر ثروت اندوزان! در اين آيه اشاره به يكى از مجازاتهاى اين گونه افراد در جهان ديگر كرده، مى‏گويد: «روزى فرا خواهد رسيد كه (اين سكّه‏ها) را در آتش سوزان دوزخ داغ و گداخته كرده و پيشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ مى‏كنند» (يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ).

    و در همين حال فرشتگان عذاب به آنها مى‏گويند: «اين همان چيزى است كه براى خودتان اندوختيد و به صورت كنز در آورديد» و در راه خدا به محرومان انفاق نكرديد (هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ).

    «اكنون بچشيد آنچه را براى خود اندوخته بوديد» و عواقب شوم آن را دريابيد (فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ).

    اين آيه بار ديگر بر اين حقيقت تأكيد مى‏كند كه اعمال انسانها از بين نمى‏روند و همچنان باقى مى‏مانند و همانها هستند كه در جهان ديگر برابر انسان مجسم مى‏شوند و مايه سرور و شادى و يا رنج و عذاب او مى‏گردند.

    (آيه 36)- آتش بس اجبارى! از آنجا كه در اين سوره بحثهاى مشروحى پيرامون جنگ با مشركان آمده است در اين آيه و آيه بعد اشاره به يكى از مقررات جنگ و جهاد اسلامى شده و آن احترام به ماههاى حرام است.

    نخست مى‏گويد: «تعداد ماهها در نزد خدا در كتاب آفرينش از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريد دوازده ماه است» (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).

    از آن روز كه نظام منظومه شمسى به شكل كنونى صورت گرفت سال و ماه وجود داشت، سال عبارت از يك دوره كامل گردش زمين به دور خورشيد، و ماه عبارت از يك دوره كامل گردش كره ماه به دور كره زمين است كه در هر سال دوازده بار تكرار مى‏شود.

    سپس اضافه مى‏كند: «از اين دوازده ماه چهار ماه، ماه حرام است» كه هرگونه جنگ و نبرد در آن حرام است (مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ).

    بعد براى تأكيد مى‏گويد: «اين آيين ثابت و پابرجا و تغيير ناپذير است» نه رسم نادرستى كه در ميان عرب بود كه با ميل و هوس خويش آنها را جابه‏جا مى‏كردند (ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ).

    از پاره‏اى از روايات استفاده مى‏شود كه تحريم جنگ در اين چهار ماه علاوه بر آيين ابراهيم در آيين يهود و مسيح و ساير آيينهاى آسمانى نيز بوده است.

    سپس مى‏گويد: «در اين چهار ماه به خود ستم روا مداريد» با شكستن احترام آنها خويش را گرفتار كيفرهاى دنيا و مجازاتهاى آخرت نسازيد (فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ).

    ولى از آنجا كه ممكن بود تحريم جهاد در اين چهار ماه وسيله‏اى براى سوء استفاده دشمنان بشود و آنها را در حمله كردن به مسلمين جسور كند در جمله بعد اضافه مى‏كند: «با مشركان بطور دسته جمعى پيكار كنيد همان گونه كه آنها متفقا با شما مى‏جنگند» (وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً).

    يعنى با اين كه آنها مشركند و بت پرست و شرك سر چشمه پراكندگى است ولى با اين حال در يك صف واحد با شما مى‏جنگند، شما كه موحديد و يكتاپرست سزاوارتر هستيد كه وحدت كلمه را برابر دشمن حفظ كنيد و در يك صف همچون يك ديوار آهنين در مقابل دشمنان بايستيد.

    سر انجام مى‏گويد: «و بدانيد (اگر پرهيزكار باشيد و اصول تعليمات اسلام را دقيقا اجرا كنيد خداوند پيروزى شما را تضمين مى‏كند زيرا) خدا با پرهيزكاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ).

صفحه 2 از 8 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •