این آزار واذیّت روزبه روز بیشتر میشد بهحدی که مجبور شدم با «آیتالله مظاهری» تماس گرفته و جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمودند: آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟ گفتم: بیخطر هم نیست. فرمودند پس شما به ایشان بگویید روسری خود را بردارد. ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: میتوانید روسری خود را بردارید. او پرسید: آیا این حکم اولیه است یا حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است؟ گفتم: نه حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است. گفت: اگر روسری خود را برندارم و به خاطر حفظ حجابم کشته شوم آیا من شهید محسوب میشوم؟ گفتم: بله. گفت: والله روسری خود را برنمیدارم هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم. البته بعد از این ماجرا خانوادهی او نیز با مشاهدهی رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان از این خواسته صرفنظر کردند.