قسمت اول - صفحه 4
صفحه 4 از 5 نخستنخست ... 2345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 46

موضوع: قسمت اول

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    وَأَسْتَشْفِعُ بِكَ إِلَى نَفْسِكَ

    « خدايا ! تو را براى نجات خويش از بند گناهان و عقوبت ها به سوى ذات مقدّست و نزد حضرتت شفيع قرار مى دهم » .

    اين بخش از دعا ، نشان دهنده ى اين حقيقت است كه :
    اولا : دعا كننده به اوج انقطاع از ماسواى محبوب رسيده و از همه ى علل و اسباب دل بريده و روى قلب را به سوى حضرت دوست نموده و چشم اميد از غير او بسته و فقط دلگرم به عنايات و الطاف او شده ; و با توجه به اين كه شفيع بايد كسى باشد كه شفاعتش مقبول افتد و در شفاعت خدا هيچ ترسى از عدم پذيرش وجود ندارد ، پس حضرت حق را نزد ذات خودش ، شفيع گدا و سائلى چون خود قرار داده است .
    ثانياً : خود را در غرق بودن در گناه و سنگينى بار معصيت و فراوانى عصيان و كثرت نافرمانى و تهى دست بودن از عبادت و بندگى به گونه اى فرض كرده كه شفاعت ديگر شفاعت كنندگان اثرى به حال او ندارد ، و از قابليت شفاعت ديگران محروم شده و تنها خداست كه اگر از او نزد ذات مقدسش شفاعت كند از بند گناه نجات يابد و از چاه عصيان بيرون آيد و از سنگينى آثار گناه رها شود و مورد عفو و آمرزش قرار گيرد . به اين خاطر با دلى سوزان و اشكى ريزان و حالى پريشان دست به دعا برمى دارد و در كمال فروتنى و انكسار مى گويد : وَأَسْتَشْفِعُ بِكَ إِلَى نَفْسِكَ .

    شفاعت ، به معناى دستگيرى قوى از ناتوان ـ ناتوانى كه آثارى از معنويت و شيوه ى عملى قوى را در حدّى در خود دارد ـ در آخرين مرحله ى قيامت انجام مى گيرد و پيش گيرى از وارد شدن در آتش مى كند . و يا سبب خارج ساختن از آتش مى گردد و علت تأثير شفاعت ، رحمت واسعه ى حق و يا مقام رفيع شخص شفاعت كننده و نيز لياقت شفاعت شونده است.

    ( وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ ءامَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ).
    « خدا به كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند مژده داده كه براى آنان آمرزش و پاداش عظيم است » .

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    *شفاعت توبه
    معاوية بن وهب مى گويد : از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم مى فرمود : هنگامى كه بنده توبه ى خالص و بى شائبه كند ، خدا به او محبت ورزد و در دنيا و آخرت بر او پرده پوشى نمايد . گفتم : چگونه پرده پوشى نمايد ؟ فرمود : آنچه از گناهان كه دو فرشته ى گماشته شده ى بر او نوشته اند از يادشان محو كند و به اعضاى او وحى فرمايد : آنچه از گناهان بر روى تو انجام داده پنهان دار ، پس خدا را ديدار كند در حالى كه هنگام ديدار خدا چيزى كه به زيان وى بر گناهانش گواهى دهد نيست.

    *شفاعت قرآن
    ... إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ فَإِنَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ ...
    « رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : هنگامى كه فتنه ها چون شب تار شما را فراگرفت به قرآن روى آوريد ، زيرا قرآن شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود و گزارشگر و شكايت كننده اى است كه گزارش و شكايتش مورد تصديق قرار مى گيرد » .

    روايات زيادى درباره ى شفاعت انبيا وامامان وشهيدان ومؤمنان راستين وعالمان ربّانى در كتاب باعظمت « بحار الانوار » و « محجّة البيضاء » و ساير كتب حديث نقل شده كه خوانندگان عزيز مى توانند به آن منابع نور و هدايت مراجعه كنند .

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    «وَأَسْأَلُكَ بِجُودِكَ أَنْ تُدْنِيَنِى مِنْ قُرْبِكَ وَأَنْ تُوزِعَنِى شُكْرَكَ وَأَنْ تُلْهِمَنِى ذِكْرَكَ »

    « خدايا ! به وسيله ى بخشش و سخاوتت ، و بزرگوارى و كرمت ( كه همه ى ظاهر و باطن هستى را فرا گرفته ) از تو درخواست مى كنم كه مرا به مقام قرب خود نزديك گردان و سپاسگزارى همه ى نعمت هايت و ياد وجود مقدست را به من الهام كن » .


    اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين جملات عرشى و ملكوتى و در اين فرازهاى نورانى سه مقام از مقامات بسيار باارزش سالكين را از پروردگار مهربان درخواست مى كند :
    1 ـ دست يابى به مقام قرب .
    2 ـ وصول به مقام شكر .
    3 ـ رسيدن به مقام ذكر .
    بدون ترديد تحصيل اين سه مقام ، جز به سبب جود و كرم حضرت دوست و جز به كمك بخشش و سخاوت و آقايى و بزرگوارى حضرت معشوق ميسّر نيست .

    يقيناً با قدم اطاعت و عبادت ، رسيدن به مقام قرب براى هر عاشق شيفته اى ميسر است و سالك چون به اين مقام برسد به توفيق حق در محدوده ى وجود خود كار خدايى مى كند ، چنان كه در حديث قدسى آمده است :
    عَبدِى ! أَطِعنِى حَتّى أَجْعَلْكَ مِثْلى ، أَقولُ لِشَىء : كُنْ ، فَيَكُونُ . تَقُولُ لِشَىء : كُنْ ، فَيَكُونُ.
    « بنده ى من از من اطاعت كن تا تو را ( از نظر اراده و قدرت ) نمونه اى از خود قرار دهم ، به چيزى مى گويم باش بى درنگ موجود شود ، تو نيز به چيزى بگويى باش بى درنگ موجود شود » .

    و در حديث ديگر آمده :
    أَنَا مَلِكٌ حَىٌّ لاَ أَمُوتُ أَبَداً ، عَبدِى أَطِعْنِى أَجْعَلكَ مَلِكاً حَيّاً لاَ يَمُوتُ أَبَداً.
    « من پادشاه زنده اى هستم كه هرگز نمى ميرم ، بنده ى من از من اطاعت كن تا تو را پادشاه زنده اى قرار دهم كه هرگز نميرى » .

    سالك ، هنگامى كه با قدم طاعت و عبادت به سوى حضرت حق حركت كند ، به هر قدمى كه برمى دارد رحمت خدا و اسماء حسنى و اوصاف علياى حضرت او با سرعتى غيرقابل مقايسه با حركت سالك به سالك نزديك مى شود ، چنان كه در حديث قدسى آمده :
    مَن تَقَرَّبَ إِلَىَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعاً ، وَمَنْ تَقَرَّبَ إِلَىَّ ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ بَاعاً ، مَنْ أَتَانِى مَشْياً أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً.
    « كسى كه يك وجب به من نزديك شود من به اندازه ى يك ذراع(1) به او نزديك مى شوم ، و كسى كه به اندازه ى يك ذراع به من نزديك شود ، من به اندازه ى يك باع(2) به او نزديك شوم ، و هركس قدم زنان به سوى من آيد ، من هروله كنان به سوى او آيم ! »
    --------
    1 ـ ذراع : طول آرنج تا سر انگشت دست .
    2 ـ باع : طول بين سر انگشتتان دو دست راست و چپ كه به طور افقى باز باشد .

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    --- مقام شكر
    اين مقام از مقامات بسيار پرارزشى است كه سالكان راه حق براى رسيدن به آن اصرار داشتند .
    بلندى اين مقام و برترى اين مرتبه در حدّى است كه دارندگانش در ميان نوع انسان ، شمارشان اندك و تعدادشان كم و افرادشان قليل است :
    ( . . . وَقَلِيلٌ مِن عِبادِىَ الشَّكورُ ).

    وجود مبارك حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) در پايان خطبه ى شب عاشوراى خود از پيشگاه پروردگار درخواست كردند :

    فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرين.
    « پروردگارا ! ما را از شكرگزاران قرار ده » .
    راغب اصفهانى مى گويد : شكر داراى سه مرتبه است : قلبى ، زبانى ، عملى .
    قلبى ، شناخت نعمت دهنده و نعمت است . زبانى ، اعتراف و اقرار به نعمت است . عملى ، خرج كردن نعمت و مصرف كردن آن در امورى است كه خدا به آن دستور داده است .

    از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده است كه به موسى وحى شد :
    يا مُوسى ! اشْكُرنِى حَقَّ شُكْرِى . فَقَالَ : يَا رَبِّ ! وَكَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَلَيْسَ مِن شُكْرِكَ إِلاَّ وَأَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ ؟ قَالَ : يَا مُوسى ! الآنَ شَكَرْتَنِى حَيث عَلِمْتَ أَنَّ ذلِكَ مِنّى.
    « اى موسى ! آن گونه كه سزاوار و شايسته ى من است مرا شكر كن . عرضه داشت : پروردگارا ! چگونه آن گونه كه سزاوار و شايسته ى توست تو را شكر كنم و حال آن كه نعمتى نيست كه شكرش را بجا آورم مگر آن كه زبان شكرگزارى آن را حضرت تو به من عطا كرده است . خدا فرمود : اى موسى ! اينك شكر مرا بجا آوردى كه دانستى همين زبان شكرگزار هم از من است » .

    عارف بزرگوار، ملا محسن فيض كاشانى در كتاب بسيار مهم « وافى » در باب تعقيبات نماز از معصوم روايت مى كند :
    اگر شخص نمازگذار پس از اداى نماز واجب ، سر به سجده ى شكر گذارد و نعمت هايى كه خداى مهربان به او عطا كرده ، يك به يك به ياد آورد و شكر كند از حضرت حق به فرشتگان خطاب شود : اى فرشتگان ! بنده ام نماز واجبش را ادا كرد و به شكرگذارى من مشغول شد ، با او چه معامله اى كنم ؟
    فرشتگان مى گويند : حوائجش را روا كن . خطاب رسد : روا كردم ، ديگر چه كنم ؟ گويند : به او نجات در آخرت را عطا كن . خطاب رسد : عطا كردم ، ديگر چه كنم؟ گويند: وسعت رزق به او عنايت فرما . خطاب رسد : عنايت كردم ، ديگر چه كنم ؟ گويند : فرزندان شايسته نصيب او كن . خطاب رسد : نصيب كردم . تا وقتى نمازگذار در سجده ، شكرگذارى مى كند خدا خطاب مى فرمايد و فرشتگان دعا مى كنند تا جايى كه فرشتگان مى گويند : پروردگارا ! ما آنچه از امور خير بود از پيشگاهت براى او خواستيم و تو عنايت فرمودى ، ديگر چيزى نمى دانيم. خطاب رسد : شما نمى دانيد من مى دانم ، او شكرم را بجا آورد ، من هم از او سپاسگزارى مى كنم و سپاس من اين است كه درب نعمت را به رويش باز مى كنم .

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    ---مقام ذكر
    با الهام ذكر حال ، چشم بصيرت انسان باز مى شود و به ديدار زيباى بى نهايت نايل مى آيد و آدمى همه ى موجوديت و موجودى خود را براى ايثار به پيشگاه محبوب در طبق اخلاص مى گذارد و حسينوار از عمق جان مترنّم به اين حقيقت مى شود كه :
    تَرَكْتُ الخَلْقَ طُرّاً فِى هَوَاكا
    « همه ى مخلوقات را در هواى تو واگذاشتم و دل از تعلّق به آنها آزاد كردم ووجودم را براى تو خالص نمودم و كدورت محبت غير را از صفحه ى دل شستم و به بندگى بر درگاه عظمتت نشستم و هر پيوندى جز پيوند با تو را گسستم » .

    و حضرت ختمى مرتبت (صلى الله عليه وآله وسلم) شايد در كلام عرشى منزلت خود اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه :
    لاَ يَزَالُ المُؤمِنُ الَّذِى يَذكُرُ اللّهَ فِى كُلِّ حَال فِى أَنْوَار خَمْسَة : مَدْخَلُهُ نُورٌ ، وَمَخْرَجُهُ نُورٌ ، وَكَلامُهُ نُورٌ ، وَغَذائُهُ نُورٌ ، وَمَنْظَرُهُ يَوْمَ القِيامَةِ إِلَى النُّورِ.
    « همواره مؤمنى كه در همه ى حالات به ياد خداست در پنج نور است : محلّ ورودش نور است ، و جاى بيرون رفتنش نور است ، و كلامش نور است ، و غذايش نور است ، و ديدگاهش روز قيامت به سوى نور است » .

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    « اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ سُؤَالَ خَاضِع مُتَذَلِّل خَاشِع ، أَنْ تُسَامِحَنِى »
    « وَتَرْحَمَنِى ، وَتَجْعَلَنِى بِقِسْمِكَ رَاضِياً قَانِعاً ، وَفِى جَمِيعِ الاَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً »


    « خدايا ! از تو درخواست مى كنم ، درخواست بنده اى خاضع و خاكسار و فروتن ، كه نسبت به من نرمش و مدارا به خرج دهى و بر من رحم كنى ، و به رزق و سهمى كه براى من معين كرده اى خوشنود و قانع بدارى ، و مرا در همه ى حالات زندگى فروتن و متواضع قرار دهى » .

    درخواست چهار مطلب از حضرت حق-
    بى ترديد ، اگر دعا با قلبى خاشع و ظاهرى خاضع و چشمى اشك بار و جايى خلوت ، در دل شب تار انجام گيرد به اجابت نزديك تر است .
    خداى مهربان ، به موسى بن عمران خطاب كرد :
    يَابْنَ عِمْرَانَ ! هَبْ لِى مِنْ قَلْبِكَ الخُشُوعَ ، وَمِنْ بَدَنِكَ الخُضُوعَ ، وَمِنْ عَيْنِكَ الدُّمُوعَ فِى ظُلَمِ اللَّيْلِ ، وَادْعُنِى فَإِنَّكَ تَجِدُنِى قَرِيباً مُجِيباً.
    « اى پسر عمران ! به پيشگاه من از قلب خود خشوع ، و از بدنت فروتنى ، و از ديده ات در دل تاريك شب اشك بياور ، و مرا بخوان كه يقيناً مرا نزديك و اجابت كننده خواهى يافت » .

    در اين بخش از دعا ، شخص دعا كننده با خضوع و خاكسارى و فروتنى چهار مطلب را از حضرت حق درخواست مى كند و بايد اميدوار باشد كه خضوع و خاكسارى و فروتنى اش وسيله و سبب اجابت دعاى اوست . و آن چهار مطلب عبارت است از :
    1 ـ مدارا و نرمش حق نسبت به او .
    2 ـ مورد رحمت قرار گرفتن .
    3 ـ خوشنودى و قناعت نسبت به رزق و روزى عطاشده ى از سوى پروردگار .
    4 ـ تواضع و فروتنى در همه ى حالات زندگى .

    دعا كننده بايد به اين حقيقت توجّه داشته باشد كه بر پايه ى قاعده ى غيرقابل ترديد ( إِنْ أَحْسَنتُم أَحْسَنتُم لاَِنفُسِكُمْ )، اگر نيكى كنيد به سود خويش نيكى كرده ايد ; جلب مدارا و نرمى و مسامحه ى خدا به سبب مدارا و نرمى با مردم ميسّر نيست و جذب مهربانى و رحمت خدا ، جز با مهربانى با همه ى مؤمنان و مسلمانان و هركسى كه شايسته ى مهربانى است راهى ندارد . انسانى كه اهل مدارا و نرم خويى و اهل مهربانى و رحمت نيست ، مورد مدارا و مهربانى خدا قرار نخواهد گرفت .

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    1 ـ مدارا و نرمى
    آيين مقدس اسلام تمام مردم مسلمان را از خصومتورزى و خشم گرفتن بر يكديگر و به كار گرفتن حسد و قطع پيوند و رابطه ، بر حذر داشته و همه ى اهل اسلام را به رفق و مدارا و مسامحه و سهل انگارى و مهرورزى بر يكديگر دعوت كرده است .

    برقرارى پيوند برادرى ، و رابطه ى معنوى ، و تداوم آن ، محصول پاك بودن درون از رذايل اخلاقى است . رذايل اخلاقى چون غرور و كبر و منيّت و حرص و بخل و حسد مانع از اين است كه حالت برادرى و فضاى معنوى و مهرورزى و مدارا و نرمى بر دو فرد يا بر يك خانواده يا بر افراد جامعه حاكم باشد .

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در روايتى بسيار مهم ، مردم را از رذايل اخلاقى و مفاسد عملى برحذر داشته و آنان را به رعايت حقوق برادرى دعوت كرده است :
    لاَ تَدَابَرُوا وَلاَ تَبَاغَضُوا وَلاَ تَحَاسَدُوا وَلاَ تَقَاطَعُوا وَكُونُوا عِبَادَ اللّهِ إِخْوَاناً . المُسلمُ أخُ المُسْلِمِ لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يَحْرِمُهُ وَلاَ يَخْذُلُهُ.
    « با يكديگر خصومت نورزيد ، و بر يكديگر خشم نگيريد ، و بر يكديگر حسادت نداشته باشيد ، و پيوند و رابطه ى دوستى و برادرى را قطع مكنيد ، و بندگان خدا با يكديگر برادر باشيد . مسلمان برادر مسلمان است ، به برادرش ستم نمى كند ، و او را از محبت ها و پرداخت مال محروم نمى نمايد ، و وى را وا نمى گذارد » .

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
    رَحِمَ اللّهُ امْرءً سَهْلَ البَيْعِ ، سَهْلَ الشِرَاءِ ، سَهْلَ الإقْتِضَاءِ.
    « خدا رحمت كند مردى را كه در فروش جنس و در خريد متاع و در گرفتن دِين از مديون آسان و سهل انگار است » .

    و نيز آن حضرت فرمود :
    مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَو تَرَكَ حَاسَبَهُ اللّهُ حِسَاباً يَسِيراً.
    « كسى كه مديون تنگدستى را مهلت دهد ، يا او را رها كند خدا او را به حسابرسى آسانى محاسبه كند » .

    حمّاد بن عثمان مى گويد : مردى به محضر مبارك حضرت صادق (عليه السلام) وارد شد و از مردى از اصحاب حضرت شكايت كرد . چيزى نگذشت كه آن صحابى نزد امام آمد ، حضرت به او فرمود : سبب شكايت اين شاكى از تو چيست ؟ عرضه داشت : از من شكايت مى كند براى اين كه قرضى را كه به او داده بودم تا دينار آخرش را به طور كامل از او مطالبه كردم . حمّاد مى گويد : امام صادق (عليه السلام)خشمگين نشست ، سپس فرمود : انگار مى كنى زمانى كه حق خود را به طور كامل مطالبه مى كنى كار زشتى نمى كنى ؟! آيا آنچه را خدا از حالات مؤمنان در قرآن حكايت كرده نديدى كه فرموده : ( . . . وَيَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ )-(رعد : 21) « و آنان همواره از حسابرسى بد مى ترسند » .
    فكر مى كنى مى ترسند كه خدا بر آنان در حسابرسى ستم روا دارد ؟ نه ، به خدا سوگند نمى ترسند ، مگر از حسابرسى دقيق و كامل ، كه اينگونه حسابرسى ـ كه مو را از ماست مى كشند ـ حسابرسى بد ناميده ، پس كسى كه در مطالبه ى حق خود به اين صورت با طرف خود برخورد كند كار زشتى انجام داده است !!

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    2 ـ رحمت و مهربانى
    رحمت رحيميه ى حق شامل انسان هايى مى شود كه به لوازم بندگى و طاعت ملزم باشند و به خصوص نسبت به بندگان پروردگار با رحمت و مهربانى معامله كنند و از رنجاندن و ستم بر آنها و پايمال كردن حقّ و سخت گيرى بر آنان بپرهيزند و همواره قاعده ى ريشه دار « ارحم ترحم »مهربانى كن تا به تو مهربانى شود را مورد توجّه قرار دهند .

    انسان ، اگر درباره ى فرائض و واجبات الهى كوتاهى كند و از عمل به دستورات حق روى بگرداند و از گناهان دورى نكند و با مردم با بى مهرى و از سر تلخى و خشم رفتار كند ، نبايد از حضرت حق و از ديگران ، توقع مهر و رحمت داشته باشد .

    پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اللّهُ تَعالَى أرحَمُ بِعَبْدِهِ المُؤمنِ مِنَ الوالِدَةِ الشَّفيقَةِ بِوَلَدِها.
    « خداى تعالى به بنده ى مؤمنش از پدر مهربان نسبت به فرزندش مهربان تر است » .
    با توجه و تكيه بر كلام ائمه ى معصومين (عليهم السلام) به اين حقيقت مى رسيم كه : سبب جلب رحمت خدا ، عبادت و طاعت و دورى از گناه و مهرورزى به ديگران است .
    در روايت باارزشى از پيامبر خدا نقل شده است : الرَّاحِمُونَ يَرْحَمُهُمُ اللّهُ . إِرْحَمُوا مَن فِى الأَرْضِ يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِى السَّمآءِ.
    « خدا به رحمت كنندگان رحم مى كند . به هركس در زمين است رحم كنيد تا خدا به شما رحم كند » .

    ***صاحب كتاب « انيس اللّيل » از كتاب « زينة المجالس » نقل مى كند كه در حديث آمده : وقتى موسى در مقام راز و نياز به پروردگار عرضه داشت : به كدام خصلت از خصايل ، به رضايت و خوشنودى تو اختصاص يافتم ؟ خطاب رسيد : وقتى كه گوسفندان شعيب را مى چراندى و به كار چوپانى اشتغال داشتى در يك روز تابستانى كه هوا حرارت زيادى داشت بزغاله اى از گله گريخت ، تو دنبال آن روان شدى و مسافت زيادى رفتى و از زيادى حرارت و بسيارى حركت به رنج و زحمت افتادى ، چون به آن حيوان رسيدى او را در كنار گرفتى و گفتى مرا و خودت را به مشقت انداختى ، سپس او را به دوش گرفتى و به گله بازگرداندى ، پس به خاطر مهر و محبتى كه به او ورزيدى تاج اصطفا بر سرت نهادم و كمربند كرامت بر كمرت بستم و تو را به مقام رسالت و نبوت برگزيدم.

    مردى به پيامبر گفت : دوست دارم پروردگارم به من رحم كند ، فرمود : به خودت و به آفريده ها رحم كن خدا به تو رحم مى كند ».

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    3 ـ رضا و قناعت نسبت به رزق و روزى
    ( وَما مِن دآبَّة فِى الأَرضِ إِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا . . . )-(هود : 6)
    « هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اين كه روزى و رزقش بر عهده ى خداست » .
    خداى مهربان ، بر اساس مصلحت و حكمت روزى بندگان را به دو صورت به آنان مى رساند : به گروهى گسترده و وسيع و به فرقه اى محدود و تنگ روزى مى بخشد .
    ( إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشآءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً )-(اسراء : 30)
    « همانا پروردگارت روزى را براى هركس كه بخواهد وسعت مى دهد و تنگ مى گيرد ، يقيناً او به بندگانش آگاه و بيناست » .

    خداى كريم ، براى اين كه بندگانش بتوانند روزى حلال و پاك به دست آورند ، راههاى مشروعى چون دام دارى ، زراعت ، تجارت ، صنعت و مشاغل مثبت ديگرى كه محصول فكر و عقل و قدرت بازوست قرار داده و براى احدى از راههاى نامشروع چون دزدى ، غارت ، چپاول ، رشوه ، ربا ، غصب ، مشروب فروشى و . . . رزق و روزى مقرّر نكرده است و به اندازه اى كه مردم از حرام به دست مى آورند از روزى حلال آنان مى كاهد .
    قرآن مجيد و روايات مردم را براى بدست آوردن روزى حلال از طريق كسب هاى مشروع تشويق مى كنند و وسعت و تنگى رزق را پس از بدست آوردنش از راه مشروع ، مصلحت خدا نسبت به انسان مى دانند كه واجب است انسان به اين مصلحت خواهى با كمال رضايت و خوشنودى تن دهد .
    آيين مقدس اسلام ، طلب روزى حلال را واجب و آن را عبادتى بزرگ و زحمت كشيدن و رنج بردن و به كار گرفتن بدن را براى بدست آوردن رزق كليد بسيارى از ارزش ها مى داند .
    در بسيارى از روايات از رسول خدا نقل شده است :
    طَلَبُ الحَلاَلِ فَريضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم وَمُسْلِمَة. « دنبال حلال رفتن بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است » .

    در هر صورت رزق ، واقعيتى است كه بر سفره ى گسترده ى جهان نهاده شده و نسبت به هر كسى هم ، اندازه ى معين دارد و اين اندازه ى معين برپايه ى مصلحت خدا ، يا به صورتى گسترده و وسيع و يا به صورتى تنگ و ضيق است . گستردگى نعمت ، نشانه اى بر محبوبيت صاحب نعمت نزد خدا نيست و تنگى و ضيق نعمت ، علامت مغضوب بودن عبدى كه داراى تنگى نعمت است نمى باشد ، بلكه نعمت فراوان و تنگى رزق براى اهل دنيا زمينه ى امتحان است تا ثروتمند به شكر ، و تنگدست به صبر ، امتحان شود و شاكر از اين راه و صابر از اين طريق به پاداش عظيم الهى برسند . و نيز ثروتمند با انفاق مال به تنگدست اجرى افزون دريافت كند و تنگدست با حفظ شخصيت خويش و صبر بر قضاى الهى به جزايى فوق العاده نايل شود .
    آن كه در وسعت رزق است بايد بداند اگر قيام به سپاسگزارى كه خرج كردن نعمت در مسير صحيح و قرار دادن نعمت در مخارج مشروع است ننمايد ، به عذاب دنيايى و آخرتى گرفتار مى گردد و آن كه در ضيق و تنگدستى است اگر در برابر اين تنگدستى صبر نكند و استقامت نورزد و دين را براى رفع تنگدستى با مردم نامرد معامله كند او هم به عذاب دنيايى و آخرتى دچار خواهد شد .

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: قسمت اول

    4 ـ تواضع در همه ى حالات
    تواضع و فروتنى ، حقيقتى بسيار باارزش از حقايق اخلاقى است كه سبب رفعت و سربلندى و وسيله اى براى رسيدن به مقامات ملكوتى و معنوى است .
    ارزش تواضع و فروتنى تا جايى است كه امير مؤمنان (عليه السلام) آن را در دعاى كميل با حال ندبه و زارى از حضرت حق براى خود درخواست مى كند !
    تواضع و فروتنى واقعيتى است كه اگر انسان در همه ى حالات آن را بكار گيرد به خير دنيا و آخرت مى رسد و به سعادت ابدى نايل مى شود و از عذاب آخرت محفوظ مى گردد و به راحتى و آسانى به رضوان الهى مى رسد .

    تواضع و فروتنى بايد در دو مورد به كار گرفته شود : يكى در برابر حق و ديگر در برابر خلق .
    تواضع در برابر حق به اين است كه : انسان همه ى دستورات خداى مهربان را ، چه در امور دنيايى و چه در امور آخرتى كه در قرآن و سنت پيامبر و گفتار امامان و اولياى خاص حق بيان شده ، با عمق قلب و ذات جان بپذيرد و پس از پذيرفتن آن با همّتى بلند و نشاطى وافر و عشقى سرشار بكار بندد .

    تواضع و فروتنى در برابر خلق به اين است كه : انسان خود را از ديگر برادران مؤمن و مسلمانش برتر نداند و خود را در مقامى بالاتر از آنان به حساب نياورد و به آنان به چشم حقارت نظر نكند و از احترام و خاكسارى نسبت به آنان و يارى دادنشان در همه ى امور دريغ نورزد و از خطا و اشتباه آنان با بزرگوارى و كرامت گذشت كند و بلكه پس از گذشت كردن از آنان با همه ى وجود به آنان احسان و نيكى نمايد و احترام آنان را چه در خلوت و چه در آشكار رعايت كند .

    قرآن و تواضع
    قرآن مجيد ، علاوه بر اين كه همه ى مردم را به تواضع در برابر حق دعوت مى كند ، از مؤمنان هم مى خواهد كه نسبت به اهل ايمان و پيروان به اسلام تواضع و فروتنى را رعايت كنند .
    قرآن مجيد ، حتّى پيامبر بزرگ اسلام را كه شخصيتى برتر از فرشتگان و جن و انس است و برتر از مقام معنوى او مقامى در صاحب مقامات نيست به اين صفت پسنديده امر مى كند و از او مى خواهد كه در برابر اهل ايمان تواضع كند .
    ( . . . وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِلمُؤْمِنينَ )(حجر : 88) « نسبت به همه ى مؤمنان ، فروتن و متواضع باش » .

    ( تِلْكَ الدَّارُ الأخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُريدُونَ عُلُوّاً فِى الأَرْضِ وَلا فَسَاداً وَالعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ )(قصص : 83)
    « ما ( زمينه ى بهره مند شدن از همه ى نعمت هاى جاويد ) خانه ى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين ، خواهان برترى و فساد نيستند و سرانجام نيكو ، ويژه ى پرهيزكاران است » .

    قرآن به صراحت مى گويد خدا اهل تكبّر را دوست ندارد و آلودگان به صفت ناپسند تكبر ، اهل دوزخ اند .
    ( . . . إِنَّهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ )-(نحل : 23) « يقيناً خدا دارندگان صفت تكبّر را دوست ندارد » .

صفحه 4 از 5 نخستنخست ... 2345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •