فرمود: می*روی یا نزد ما می*مانی؟*
عرض کردم: هر چه شما بفرمائید،*اگر بفرمائید بمان می*مانم اگر بفرمائید برو می*روم.
فرمود: بمان. و اینهم رختخواب ( و به لحافی اشاره فرمود). آنگاه امام برخاست و به اطاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خدای را که حجت خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود.
هنوز در سجده بودم که متوجه شدم امام به اطاق من بازگشته* است؛ برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: ای احمد! امیرمؤمنان (علیه*السلام) به عیادت «صعصعه بن صوحان» ( که از یاران ویژه*ی آن حضرت بود) رفت، و چون خواست برخیزد فرمود:« ای صعصعه! از اینکه به عیادت تو آمده*ام به برادران خود افتخار مکن ـ عیادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بدانی ـ از خدا بترس و پرهیزگار باش، برای خدا تواضع و فروتنی کن خدا ترا رفعت می بخشد.»
موضع گیری امام در برابر دستگاه خلافت
امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام)، در طول مدت امامت خویش با خلافت هارون الرشید و دو فرزندش «امین» و «مأمون» معاصر بوده است؛ ده سال با سالهای آخر زمامداری هارون، و پنج سال با حکومت امین و پنج سال با حکومت مأمون.