کتاب خصائص الحسینیه - صفحه 35
صفحه 35 از 36 نخستنخست ... 2533343536 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 341 تا 350 , از مجموع 357

موضوع: کتاب خصائص الحسینیه

  1. #341
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    حسين عليه السلام با نور هدايتش فجر است و شب هاى مصيبتش ده شب است . او و برادرش شفع (جفت ) هستند و آنگاه كه تنها و بى ياور ماند، فرد است ؛ فردى كه ياران و حاميانش به شهادت رسيدند. همچنين روح شريف آن حضرت وقتى به سوى پروردگارش بازگشت - آن طور كه در روايت ها آمده - همان نفس مطمئنه مى باشد كه در آخرين اين سوره آمده است .
    والطور و كتاب مسطور فى رق منشور و البيت المعمور و السقف المرفوع و البحر المسجور.(71) قسم به كتاب نوشته شده در صحيفه گشوده فرقان ، قسم به بيت المعمور، قسم به طاق بلند و قسم به درياى آتش فروزان .
    آن طور كه در حديث آمده است ، طور بنا به دو معناى ظاهرى و معنوى ، محل شهادت امام حسين عليه السلام است و كتاب مسطور، بدن شريف آن حضرت و بيت المعمور سر ايشان و بحر مسجور، ميدان كربلا در روزى است كه جنگ واقع شد.
    - ((والنجم اذا هوى .))(72) قسم به ستاره چون فرود آيد. نحوه افتادن آن حضرت به زمين را بيان مى كند.
    ((والضحى ))(73) قسم به ((نور افشانى )) خورشيد. نور سيماى حسين عليه السلام يا نور اظهار ايمان به آن حضرت است .
    - ((والسماء ذات البروج .))(74) قسم به آسمان كه داراى كاخ ‌هاى باعظمت است . در واقع اين آسمان ، حسين عليه السلام است ، زيرا آن حضرت آسمانى است كه داراى 9 برج ، بلكه 13 برج است .
    - والسماء و الطارق و ما ادريك ما الطارق النجم الثاقب .(75) قسم به آسمان و كوبنده (شب ) چه مى دانى طارق چيست ، ستاره درخشان است .
    الثاقب ((ستاره ))ايست كه نورش از آسمان تلاءلوء مى كند و حسين عليه السلام ستاره درخشانى است كه نورش تاريكى هاى زمين را هم درخشندگى مى دهد.


  2. #342
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    - والشمس و ضحيها و القمر اذا تلاها و النهار اذا جلها.(76) قسم به آفتاب و تابش آن و به ماه كه به دنبال آفتاب آيد و به روز هنگامى كه زمين را روشن كند.
    خورشيد همان سيماى نورانى حسين عليه السلام است ، خورشيد واقعى وجود مبارك آن حضرت مى باشد، زيرا اشعه خورشيد با يك تكه ابر از بين مى رود، در صورتى كه چهره حسين عليه السلام آغشته به خاك و خون گرديد، اما ذره اى از نور و درخشش آن كم نشد، بلكه پيكر مطهر آن حضرت در آن سه شب كه در بيابان افتاده بود چون خورشيد نورافشانى مى كرد.
    - ((والمرسلات ))(77) قسم به رسولانى كه فرستاده شدند. مرسلات ، ملائكه اى هستند كه به منظور امور مربوط به حسين عليه السلام فرستاده شدند.
    - آيه ((و النازعات غرقا))(78) و آيات بعد از آن ، ارواح مطهر حسين عليه السلام و اصحاب آن حضرت است .
    - ((و الذاريات ذروا فالحاملات وقرا))(79) قسم به يك نوع پراكنده سازان ، قسم به حمل كنندگان سنگينى . در بعضى از تفسيرها مطالبى درباره اين دو آيه آمده است كه منطبق با اصحاب امام حسين عليه السلام و جهاد آنها در روز عاشورا مى باشد.
    - ((والتين و الزيتون ))(80) قسم به انجير و زيتون ، در حديث آمده است كه زيتون همان حسين عليه السلام است .(81)
    - ((والعاديات ))(82) سوگند به اسبان تندرو، اشاره به اسب هاى آنها در حالت دويدن دارد.


  3. #343
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    - تمام سوره قيامت منطبق با قيامت اهل بيت است كه روز عاشورا برپا شد، كه همان واقعه عظيم ، الحاقه ، الصاخه حقيقى و طامة الكبراى واقعى مى باشد، زيرا كه آن واقعه و مصيبت از هر مصيبتى سنگين تر است و اين واقعه همان ((القارعة )) است كه دل هاى نيكان و فاجران را در هم كوبيد و همان واقعه اى است كه زمين را به لرزه انداخت و همان الغاشية است كه درباره آن فرموده است ((هل اتيك حديث الغاشية .))(83) آيا حديث فرا گيرنده به تو رسيده است . آيا حديث آن به شما رسيده است و اين همان مطلبى است كه درباره آن تحقق پيدا كرد.
    - ((اذا السماء انشقت .))(84) هنگامى كه آسمان شكافته شود، و ((اذا السماء انفطرت .))(85) هنگامى كه آسمان شكافته شود. و آن هنگامى است كه بر سر مبارك حسين عليه السلام ضربت وارد شد.
    - و اذا الشمس كورت و اذا النجوم انكدرت .(86) هنگامى كه آفتاب تابان تاريك شود و ستارگان تيره شوند. اين معنا منطبق بر روز عاشورا است كه خورشيد ظاهرى و خورشيد باطنى ، چه به صورت ظاهر و چه به صورت باطن دچار تاريكى شدند.


  4. #344
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    هر يك از اين مطالب شرح و تفصيلى دارد كه من آن را در كتاب روضات الجنات در بحث مربوط به موعظه هاى قرآن آورده ام . از خداوند مسئلت دارم كه بر من منت بگذارد و توان بدهد كه آن را به اتمام برسانم .
    - سوره قدر، فضايل شب قدر براى امام حسين عليه السلام ثابت شده است ، كه اين مطلب در عنوان مربوط به خصايص امام حسين عليه السلام در باب مربوط به اوقات شريف مخصوص زيارت ايشان خواهد آمد.
    - سوره اخلاص و توحيد، حسين عليه السلام از خود، توحيد حقيقى را كه همان پيراستن علايق قلبى از هر آنچه غير خدا است ، بروز داد و اين نوع توحيد فقط مخصوص آن حضرت عليه السلام است ، او در اين زمينه همتايى ندارد.
    - سوره الكافرون ؛ حسين عليه السلام دين كافران ، اهل نفاق و خلاف را انكار نمود و از آنها بيزارى جست و گفت ((لكم دينكم و لى دين ))(87) دين شما براى شما و دين من براى من .
    - سوره الناس و الفلق نيز همان طور كه در روايت خاصه و عامه آمده ، هر دو به آن حضرت و برادرش عليهما السلام تعلق دارد.

    *****

    57- بقره ، آيه 30
    58- آل عمران آيات 33 و 34
    59- نساء، آيه 98
    60- اشاره به گفته حواريون (ياران حضرت عيسى دارد) كه از آن حضرت خواستند كه از خدا بخواهد از آسمان مائده اى بر آنها نازل كند.
    61- برائت (توبه )، آيه 111
    62- هود، آيات 54، 55، 56
    63- رعد، آيه 13
    64- كهف ، آيه 9
    65- كهف ، آيه 13
    66- مريم ، آيه 1
    67- مريم ، آيه 22
    68- طه ، آيه 10
    69- صافات ، آيات 1، 2، 3
    70- والفجر، آيات 1 و 4
    71- الطور، آيات 1 تا 6
    72- النجم ، آيه 1
    73- الضحى ، آيه 1
    74- البروج ، آيه 1
    75- الطارق ، آيات 1 تا 3
    76- الشمس ، آيات 1 تا 3
    77- المرسلات ، آيه 1
    78- النازعات ، آيه 1
    79- الذاريات ، آيه 1 و 2
    80- التين ، آيه 1
    81- بحارالانوار، جلد 43، صفحه 291
    82- العاديات ، آيه 1
    83- الغاشيه ، آيه 1
    84- انشقاق ، آيه 1
    85- انفطار، آيه 1
    86- التكوير، آيات 1 و 2
    87- الكافرون ، آيه 6


  5. #345
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    ***عنوان نهم - خصوصيات حسين عليه السلام در آنچه به بيت الله مربوط مى شود.


    اين عنوان درباره خصوصيات حسين عليه السلام در رابطه با خانه خدا است كه شامل چندين مطلب است .

    1-مطلب اول

    حسين عليه السلام بيت الله حقيقى است . بايد دانست كه خداوند منزه از مكان و زمان و فرود آمدن و مسكن گزيدن است ، اما انتساب بعضى از مكان ها به خاطر شرافت خاصى است كه براى آن مكان قائل شده اند. مثلا ممكن است آن مكان محل عبادت خدا قرار داده شده باشد، يا اينكه در آنجا عبادت بيشترى انجام مى شود و يا خداوند دستور داده باشد كه به هنگام عبادت رو به سوى آن كنند، يا به خاطر نزول فيض خاصى باشد و يا به خاطر دشوارى منازل است كه موجب خالص شدن قصد به سوى خدا مى شود. كما اينكه همه اين معانى درباره مكه معظمه و بعضى از اين موارد درباره مساجد و درباره ((خانه هايى كه خداوند، اجازه داده كه رفعت يابند و در آن ذكر خدا شود))(88) صادق است .
    همه اينها بيت الله ظاهرى هستند، اما حقيقت بيت الله آن چيزى است كه در حديث قدسى آمده است ، خداوند فرمود ((زمين من و آسمان من ، هيچكدام گنجايش مرا ندارد، اما قلب بنده مؤ من به من ، گنجايش مرا دارد.))
    همچنين خداوند به داود عليه السلام وحى فرمود: ((خانه اى را خالى كن كه در آن ساكن شوم . داود عرض كرد: اى خدا! تو بزرگتر از آن هستى كه در جايى ساكن شوى ، آنگاه خطاب به او وحى شد كه قلبت را براى من خالى كن .))


  6. #346
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    بنابراين هر قلبى كه فقط محبت خدا در آن باشد خانه واقعى خداست و قلب مؤ من كامل ، حقيقتا بيت الله است ، زيرا چنين قلبى از تعلق به غير خدا خالى است و در آن هيچ فكر، ذكر و همى جز خدا نيست و سرانجام كار به آنجا ختم مى شود كه او جز خدا نمى بيند و جز خدا نمى شنود، و اين يكى از معانى فرمايش خداوند در آن حديث قدسى است كه فرمود: ((حتى من گوش او مى شوم كه با او مى شنود و چشم او كه با او مى بيند.)) در صورتى كه اين مسائل تحقق يابد و تو خوب تاءمل و انديشه كنى ، برايت آشكار مى شود كه بيت الله واقعى و بزرگتر، همان قلب حسين عليه السلام است ؛ چرا كه آن حضرت قلب خود را حقيقتا براى خدا خالى كرد، تا جايى كه در آن جز علاقه به خدا باقى نماند و حتى از علايقى كه با علاقه به خدا منافاتى ندارد نيز خالى شد.
    از جانب ديگر قطع علاقه به شى ء به خاطر خدا بويژه با شدت علقه به آن ، دليل بر شديدتر بودن علقه به خدا است و قطع علاقه از همه چيز به خاطر خدا دليل بر انحصار قلب به علاقه به خداست و شرايع مبتنى بر همين مسائل است و تدين به دين ، به مقدار قطع علاقه از غير خدا به خاطر خدا است و درجات مختلف نيز بستگى به شدت و ضعف علايق و ميزان ترك آن از نظر زمان و كيفيت اطاعت از امر خدا دارد.


  7. #347
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    پس بدان كه ، وقتى در صحيفه الهى اين خطاب متوجه حسين عليه السلام شد كه جان خود را به خدا بفروش ؛ از همان ابتداى هجرتش از مدينه به مكه و سپس به كربلا، قصدش ‍ امتثال اين امر الهى بود، با اين نيت كه آنچه بر او واقع مى شود - قبل از وقوع آنها - قربة الى الله است . از اين رو آنچه براى آن حضرت مقدر شده بود، حتى قطعه قطعه شدن اجزاى بدنش را پذيرفت و بر خود هموار ساخت و در حالى كه هنوز در مكه بود تمام مصيبت ها و ذبح اولاد و اصحابش را پذيرفت و تحمل كرد. حتى صورت واقعه و محل وقوع آن را به ام سلمه نشان داد. آن حضرت قلب خود را از تعلق به وطن و جميع ديار و مسكن هاى روى زمين و از تعلق به اموال ، حتى لباس و سلطنت ، راحتى و رياست ، از تعلق به عيال ، اطفال ، فرزندان ، برادران ، عشيره و اصحاب خالى كرد و آنها را تقديم كرد تا در مقابلش ذبح شوند و يا به اسارت درآيند. حتى حسين عليه السلام قلب مبارك خود را از جميع آنچه در دنيا وجود دارد، حتى آب و قطره اى از آن براى محتضر و از تعلق به بدن و اجزاى بدن ، استخوان و گوشت و پوست و خون آن و به هم پيوستن آنها، باقى ماندن آنها به همان صورت و تركيب و هياءتشان ، خالى كرد. حتى علاقه قلب خود را با قلب ظاهرى كه در سينه هاست و با مهجه قلب كه همان خون قلب باشد، قطع كرد؛ لذا تير مسموم سه شعبه اى قلب آن حضرت را شكافت و خون آن را به بيرون جارى ساخت و حضرت آن خون را با دست مباركش گرفت و سر و محاسن خود را با آن خضاب نمود، كما اينكه در زيارت آن حضرت آمده است كه ((خون قلب خود را در راه تو بخشيد.))


  8. #348
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    بنابراين وقتى حسين عليه السلام قلب ظاهرى و خون قلب خود را در راه خدا بذل كرد، و قلب معنوى آن حضرت براى خدا خالص گرديد و از غير خدا خالى و از جميع ما سوى الله فارغ شد، بيت الله حقيقى و واقعى گرديد كه جز خدا در آن نيست . پس و لله على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا(89) و بر مردم حج و زيارت آن خانه واجب است ، بر هر كسى كه توانايى يافته و بر آن راه يابد.
    از اينجا معناى اين فرمايش مشخص مى شود كه ((هر كس حسين را زيارت كند مانند كسى است كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد.))

    *****

    88- ترجمه آيه 36 سوره نور
    89- آل عمران ، آيه 97


  9. #349
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    2- مطلب دوم


    حسين عليه السلام اين خانه واقعى خداوند، براى كعبه احترام ويژه اى قايل شد، از اين رو خداوند خصايص كعبه را به آن حضرت اختصاص داد؛ كه شرح مطلب چنين است : امام حسين عليه السلام روز جمعه سه روز گذشته از ماه شعبان وارد مكه شد و در آنجا تا موسم حج باقى ماند و براى حج يا عمره تمتع بنا بر اختلاف روايات ، محرم شد، و چون به آن حضرت خبر رسيد كه يزيد سه نفر از شياطين بنى اميه را فرستاده تا او را ترور كنند و لشكرى را با عمر بن سعيد بن عاص براى دستگيرى اش روانه كرده است ، احرام خود را به عمره مفرده بدل كرد و روز ترويه يا روز عرفه تصميم به خروج از مكه گرفت . در آن شب محمد بن حنفيه نزد امام آمد و به او گفت : اى برادر! تو از بى وفايى اهل كوفه به پدر و برادرت آگاه هستى ، من خوف آن دارم كه با تو هم ، مانند آنها رفتار كنند، پس اگر صلاح مى دانى كه بمانى ، عزيزترين شخصيت در حرم هستى . امام حسين عليه السلام با گفته او مخالفت كرد و فرمود: برادر! نگران آن هستم كه يزيد بن معاويه مرا در حرم ترور كند و من كسى باشم كه حرمت اين خانه به واسطه من مباح شود. محمد حنفيه گفت : اگر خوف آن را دارى به يمن يا يكى از نواحى صحرا برو، در اين صورت در دسترس يزيد نيستى و كسى نمى تواند به تو دست يابد.


  10. #350
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84
    امام حسين در جواب فرمود: درباره گفته هاى تو فكرى مى كنم . چون هنگام سحر شد، امام عازم سفر شد، خبر به محمد حنفيه رسيد، نزد امام آمد و زمام مركبى را كه امام بر آن سوار بود، گرفت و گفت : برادر! مگر وعده ندادى تا درباره پيشنهاد من فكر كنى ؟ امام حسين فرمود: چرا؟ محمد پرسيد: پس چه چيزى تو را به خروج سريع از مكه واداشت ؟ فرمود: بعد از آنكه از تو جدا شدم ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تشريف آوردند و فرمودند: خارج شو كه خداوند خواسته است تو را كشته ببيند. محمد حنفيه گفت : ((انا لله و انا اليه راجعون )) بردن اين زنان با خود چه مفهومى دارد، در حالى كه تو با اين شرايط عازم هستى ؟ امام فرمود: خداوند خواسته است آنها را اسير ببيند. همچنين به برادرش محمد گفت : اى برادر! اگر در لانه حشره اى از حشرات زمين باشم ، مرا از آن بيرون مى آورند تا به شهادت برسانند.
    سپس عبدالله بن زبير و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر آمدند و امام را از اين كار بازداشتند. امام به پسر زبير جواب داد: من مايل نيستم حرمت خانه خدا توسط من هتك شود و به پسر عمر سخنانى فرمود كه در طى آن پستى دنيا و كشته شدن يحياى پيامبر عليه السلام و كشته شدن روزانه هفتاد پيامبر توسط بنى اسرائيل در ميان طلوع فجر تا طلوع خورشيد را متذكر شد؛ و به ابن عباس نيز فرمود كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من دستورى داده است كه من در صدد اجراى آن هستم .


صفحه 35 از 36 نخستنخست ... 2533343536 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •