سوره بقره [2] - صفحه 3
صفحه 3 از 21 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 205

موضوع: سوره بقره [2]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 27)- زيانكاران واقعى! از آنجا كه در آيه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در اين آيه با ذكر سه صفت فاسقان را معرفى مى‏كند:

    1- «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مى‏شكنند» (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ). انسانها در واقع پيمانهاى مختلفى با خدا بسته‏اند، پيمان توحيد و خداشناسى، پيمان عدم تبعيت از شيطان و هواى نفس، فاسقان همه اين پيمانها را شكسته، و از خواسته‏هاى دل و شيطان پيروى مى‏كنند.
    اين پيمان كجا و چگونه بسته شد؟

    در واقع خداوند هر موهبتى به انسان ارزانى مى‏دارد، همراه آن عملا پيمانى با زبان آفرينش از او مى‏گيرد، به او چشم مى‏دهد، يعنى با اين چشم حقايق را ببين، گوش مى‏دهد يعنى صداى حق را بشنو ...
    و به اين ترتيب هرگاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگيرد و يا از نيروهاى خداداد در مسير خطا استفاده كند، پيمان خدا را شكسته است. آرى فاسقان، همه يا قسمتى از اين پيمانهاى فطرى الهى را زير پا مى‏گذارند.

    2- سپس به دومين نشانه آنها اشاره كرده مى‏گويد: «آنها پيوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مى‏كنند» (وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ). اين پيوندها شامل پيوند خويشاوندى، پيوند دوستى، پيوندهاى اجتماعى، پيوند و ارتباط با رهبران الهى و پيوند و رابطه با خداست.

    3- نشانه ديگر فاسقان، فساد در روى زمين است مى‏فرمايد: «آنها فساد در زمين مى‏كنند» (وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ). و در پايان آيه مى‏گويد: «آنها همان زيانكارانند» (أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ). چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايه‏هاى مادى و معنوى خود را در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه روزى خود به كار برد؟!

    اهميت صله رحم در اسلام‏
    - گر چه آيه فوق از احترام به همه پيوندهاى الهى سخن مى‏گفت، ولى پيوند خويشاوندى يك مصداق روشن آن است. اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمايت و محبت نسبت به خويشاوندان اهميت فوق العاده‏اى قائل شده است و قطع رحم و بريدن رابطه از خويشاوندان و بستگان را شديدا نهى كرده است، زشتى و گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجّاد عليه السّلام به فرزند خود نصيحت مى‏كند كه از مصاحبت با پنج طايفه بپرهيزد، يكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده‏اند: «بپرهيز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است».

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-03-2014)

  3. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 28)-

    نعمت اسرارآميز حيات!

    قرآن دلائلى را كه در گذشته (آيه 21 و 22 همين سوره) در زمينه شناخت خدا ذكر كرده بود تكميل مى‏كند و در اينجا براى اثبات وجود خدا از نقطه‏اى شروع كرده كه براى احدى جاى انكار باقى نمى‏گذارد و آن مسأله پيچيده حيات و زندگى است. نخست مى‏گويد: «چگونه خدا را انكار مى‏كنيد در حالى كه اجسام بى‏روحى بوديد و او شما را زنده كرد و لباس‏ حيات بر تنتان پوشانيد» (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ).

    قرآن به همه ما يادآورى مى‏كند كه قبل از اين شما مانند سنگها و چوبها و موجودات بى‏جان مرده بوديد، و نسيم حيات اصلا در كوى شما نوزيده بود. ولى اكنون داراى نعمت حيات و هستى مى‏باشيد، اعضاء و دستگاههاى مختلف، حواس و ادراك به شما داده شده، و اين مسأله آنقدر اسرار آميز است كه افكار ميليونها دانشمند و كوششهايشان تاكنون از درك آن عاجز مانده! آيا هيچ كس مى‏تواند چنين امر فوق العاده دقيق و ظريف را كه نيازمند به يك علم و قدرت فوق العاده است به طبيعت بى‏شعور كه خود فاقد حيات بوده است نسبت دهد! اينجاست كه مى‏گوئيم پديده حيات در جهان طبيعت بزرگترين سند اثبات وجود خدا است، پس از يادآورى اين نعمت، دليل آشكار ديگرى را يادآور مى‏شود و آن مسأله «مرگ» است مى‏گويد: «سپس خداوند شما را مى‏ميراند» (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ).

    آرى آفريننده حيات همان آفريننده مرگ است، چنانكه در آيه 2 سوره ملك مى‏خوانيم: «او خدائى است كه حيات و مرگ را آفريده كه شما را در ميدان حسن عمل بيازمايد».

    قرآن پس از ذكر اين دو دليل روشن بر وجود خدا به ذكر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، مى‏گويد: «سپس بار ديگر شما را زنده مى‏كند» (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ). البته اين زندگى پس از مرگ به هيچ وجه جاى تعجب نيست، و با توجه به دليل اول يعنى اعطاى حيات به موجود بى‏جان، پذيرفتن اعطاى حيات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها كار مشكلى نيست بلكه از نخستين بار آسانتر است (هر چند آسان و مشكل براى وجودى كه قدرتش بى‏انتهاست مفهومى ندارد!). و در پايان آيه مى‏گويد: «سپس به سوى او بازگشت مى‏كنيد» (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ). مقصود از رجوع به سوى پروردگار بازگشت به سوى نعمتهاى خداوند مى‏باشد، يعنى در قيامت و روز رستاخيز به نعمتهاى خداوند بازگشت مى‏كنيد.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  5. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 29)- پس از ذكر نعمت حيات و اشاره به مسأله مبدء و معاد، به يكى‏ ديگر از نعمتهاى گسترده خداوند اشاره كرده مى‏گويد: «او خدائى است كه آنچه روى زمين است براى شما آفريده» (هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً).
    و به اين ترتيب ارزش وجودى انسانها و سرورى آنان را نسبت به همه موجودات زمينى مشخص مى‏كند، آرى او عاليترين موجود در اين صحنه پهناور است و از تمامى آنها ارزشمندتر.

    تنها اين آيه نيست كه مقام والاى انسان را يادآور مى‏شود بلكه در قرآن آيات فراوانى مى‏يابيم كه انسان را هدف نهائى آفرينش كل موجودات جهان معرفى مى‏كند «1».
    بار ديگر به دلائل توحيد بازگشته مى‏گويد: «سپس خداوند به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود، و او به هر چيز آگاه است» (ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ) جمله «اسْتَوى‏» از ماده «استواء» در لغت به معنى تسلّط و احاطه كامل و قدرت بر خلقت و تدبير است.

    آسمانهاى هفت گانه-

    در اينكه مقصود از آسمانهاى هفتگانه چيست؟
    آنچه صحيحتر به نظر مى‏رسد، اين است كه مقصود همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است و از آيات قرآن چنين استفاده مى‏شود كه تمام كرات و ثوابت و سياراتى را كه ما مى‏بينيم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس ديد ما و ابزارهاى علمى امروز ما بيرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مى‏دهند شاهد اين سخن اينكه، قرآن مى‏گويد: «ما آسمان پائين را با چراغهاى ستارگان زينت داديم». (فصلت: 12).
    امّا اينكه گفتيم شش آسمان ديگر براى ما مجهول است و ممكن است علوم از روى آن در آينده پرده بردارد، به اين دليل است كه علوم ناقص بشر به هر نسبت كه پيش مى‏رود از عجائب آفرينش تازه‏هائى را به دست مى‏آورد.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  7. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 30)- انسان نماينده خدا در زمين! در آيات گذشته خوانديم كه‏خدا همه مواهب زمين را براى انسان آفريده است و در اين سلسله آيات كه از آيه 30 شروع و به آيه 39 پايان مى‏يابد سه مطلب اساسى مطرح شده است:
    1- خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمين.
    2- دستور خضوع و تعظيم فرشتگان در برابر نخستين انسان.
    3- تشريح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى كه منجر به خروج او از بهشت گرديد و سپس توبه آدم، و زندگى او و فرزندانش در زمين.

    اين آيه از نخستين مرحله سخن مى‏گويد، خواست خداوند چنين بود كه در روى زمين موجودى بيافريند كه نماينده او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصيتش برتر از فرشتگان.
    لذا نخست مى‏گويد: «بخاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمين جانشينى قرار خواهم داد» (وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً).

    «خليفه» به معنى جانشين است،- همانگونه كه بسيارى از محققان پذيرفته‏اند- منظور خلافت الهى و نمايندگى خدا در زمين است، زيرا سؤالى كه بعد از اين فرشتگان مى‏كنند و مى‏گويند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونريزى شود و ما تسبيح و تقديس تو مى‏كنيم متناسب همين معنى است، چرا كه نمايندگى خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست.
    به هر حال خدا مى‏خواست موجودى بيافريند كه گل سرسبد عالم هستى باشد و شايسته، مقام خلافت الهى و نماينده «اللّه» در زمين گردد.

    سپس در اين آيه اضافه مى‏كند: فرشتگان به عنوان سؤال براى درك حقيقت و نه به عنوان اعتراض «عرض كردند: آيا در زمين كسى را قرار مى‏دهى كه فساد كند و خونها بريزد»؟! (قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ).
    «در حالى كه ما تو را عبادت مى‏كنيم تسبيح و حمدت بجا مى‏آوريم و تو را از آنچه شايسته ذات پاكت نيست پاك مى‏شمريم» (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ).

    ولى خداوند در اينجا پاسخ سر بسته به آنها داد كه توضيحش در مراحل بعد آشكار گرديد «فرمود: من چيزهائى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد»! (قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ).

    آنها فكر مى‏كردند اگر هدف عبوديت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستيم، همواره غرق در عبادتيم و از همه كس سزاوارتر به خلافت! بى‏خبر از اين كه عبادت آنها با توجه به اين كه شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى اين انسان كه اميال و شهوات او را احاطه كرده و شيطان از هر سو او را وسوسه مى‏كند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى اين موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحل نشينان آرام و سبكبار كجا؟!

    آنها چه مى‏دانستند كه از نسل اين آدم پيامبرانى همچون محمد و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى و امامانى همچون ائمه اهل بيت عليهم السّلام و بندگان صالح و شهيدان جانباز و مردان و زنانى كه همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى‏دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى كه گاه فقط يك ساعت تفكر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است!

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  9. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 31)-
    فرشتگان در بوته آزمايش!

    آدم به لطف پروردگار داراى استعداد فوق العاده‏اى براى درك حقايق هستى بود. خداوند اين استعداد او را به فعليت رسانيد و به گفته قرآن «به آدم همه اسماء (حقايق و اسرار عالم هستى) را تعليم داد» (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها).
    البته اين آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرينش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود.

    در حديثى داريم كه از امام صادق عليه السّلام پيرامون اين آيه سؤال كردند، فرمود:
    «منظور زمينها، كوهها، درّه‏ها و بستر رودخانه‏ها (و خلاصه تمامى موجودات) مى‏باشد، سپس امام عليه السّلام به فرشى كه زير پايش گسترده بود نظرى افكند فرمود: حتى اين فرش هم از امورى بوده كه خدا به آدم تعليم داد»! همچنين استعداد نام‏گذارى اشياء را به او ارزانى داشت تا بتواند اشياء را نام‏گذارى كند و در مورد احتياج با ذكر نام آنها را بخواند و اين خود نعمتى است بزرگ!

    «سپس خداوند به فرشتگان فرمود: اگر راست مى‏گوئيد اسماء اشياء و موجوداتى را كه مشاهده مى‏كنيد و اسرار و چگونگى آنها را شرح دهيد» (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  11. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 32)- ولى فرشتگان كه داراى چنان احاطه علمى نبودند در برابر اين آزمايش فرو ماندند لذا در پاسخ «گفتند: خداوندا! منزهى تو، جز آنچه به ما تعليم داده‏اى چيزى نمى‏دانيم»! (قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا).
    «تو خود عالم و حكيمى» (إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ).

    (آيه 33)- در اينجا نوبت به آدم رسيد كه در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد. «خداوند فرمود: اى آدم فرشتگان را از اسماء و اسرار اين موجودات با خبر كن»! (قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ).

    «هنگامى كه آدم آنها را از اين اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود: به شما نگفتم كه من از غيب آسمانها و زمين آگاهم، و آنچه را كه شما آشكار يا پنهان مى‏كنيد مى‏دانم» (فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ).
    در اينجا فرشتگان در برابر معلومات وسيع و دانش فراوان اين انسان سر تسليم فرود آوردند، و بر آنها آشكار شد كه لايق خلافت زمين تنها او است!.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  13. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 34)- آدم در بهشت- قرآن در تعقيب بحثهاى گذشته پيرامون مقام و عظمت انسان به فصل ديگرى از اين بحث پرداخته، نخست چنين مى‏گويد:
    «بخاطر بياوريد هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده و خضوع كنيد» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ). «آنها همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد» (فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ).
    آرى او استكبار كرد «و بخاطر همين استكبار و نافرمانى از كافران شد» (وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ).
    به راستى كسى كه لايق مقام خلافت الهى و نمايندگى او در زمين است.

    شايسته هر نوع احترامى است. ما در برابر انسانى كه چند فرمول علمى را مى‏داند چه اندازه كرنش مى‏كنيم پس چگونه است حال نخستين انسان با آن معلومات سرشار از جهان هستى!

    1- چرا ابليس مخالفت كرد؟
    مى‏دانيم «شيطان» اسم جنس است شامل نخستين شيطان و همه شيطانها مى‏شود ولى «ابليس» اسم خاص است و اشاره به همان شيطانى است كه اغواگر آدم شد، او طبق صريح آيات قرآن از جنس فرشتگان نبود، بلكه در صف آنها قرار داشت او از طايفه جنّ بود كه مخلوق مادى است.
    انگيزه او در اين مخالفت كبر و غرور و تعصب خاصى بود كه بر فكر او چيره شد، او چنين مى‏پنداشت كه از آدم برتر است «1» و علت كفر او نيز همين بود كه فرمان حكيمانه پروردگار را نادرست شمرد.
    نه تنها عملا عصيان كرد از نظر اعتقاد نيز معترض بود، و به اين ترتيب خودبينى و خودخواهى، محصول يك عمر ايمان و عبادت او را بر باد داد، و آتش به خرمن هستى او افكند، و كبر و غرور از اين آثار بسيار دارد!

    2- آيا سجده براى خدا بود يا آدم؟
    شك نيست كه «سجده» به معنى «پرستش» براى خداست، و معنى توحيد عبادت همين است كه غير از خدا را پرستش نكنيم. بنابراين جاى ترديد نخواهد بود كه فرشتگان براى آدم «سجده پرستش» نكردند، بلكه سجده براى خدا بود ولى بخاطر آفرينش چنين موجود شگرفى، و يا اينكه سجده براى آدم كردند اما سجده به معنى «خضوع» نه پرستش. در حديثى از امام «على بن موسى الرضا» عليه السّلام مى‏خوانيم: «سجده فرشتگان پرستش خداوند از يك سو، و اكرام و احترام آدم از سوى ديگر بود، چرا كه ما در صلب آدم بوديم»!

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  15. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 35)- به هر حال بعد از اين ماجرا و ماجراى آزمايش فرشتگان به آدم دستور داده شد او و همسرش در بهشت سكنى گزيند، چنانكه قرآن مى‏گويد:
    «به آدم گفتيم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و هر چه مى‏خواهيد از نعمتهاى‏آن گوارا بخوريد»! (وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما).

    «ولى به اين درخت مخصوص نزديك نشويد كه از ظالمان خواهيد شد» (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ).
    از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه آدم براى زندگى در روى زمين، همين زمين معمولى آفريده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكى از باغهاى سرسبز پر نعمت اين جهان بود ساخت.

    شايد علت اين جريان آن بوده كه آدم با زندگى كردن روى زمين هيچ گونه آشنائى نداشت، و تحمل زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند او در اين محيط مى‏بايست تا حدى پخته شود و بداند زندگى روى زمين توأم با برنامه‏ها و تكاليف و مسئوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث سعادت و تكامل و بقاى نعمت است، و سر باز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى، آرى اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مى‏بايست فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى به روى زمين قدم بگذارد.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  17. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 36)- در اينجا «آدم» خود را در برابر فرمان الهى در باره خوددارى از درخت ممنوع ديد، ولى شيطان اغواگر كه سوگند ياد كرده بود كه دست از گمراه كردن آدم و فرزندانش برندارد به وسوسه‏گرى مشغول شد، چنانكه قرآن مى‏گويد:
    «سر انجام شيطان آن دو را به لغزش واداشت و از آنچه در آن بودند (بهشت) بيرون كرد» (فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ).

    آرى از بهشتى كه كانون آرامش و آسايش و دور از درد و رنج بود بر اثر فريب شيطان اخراج شدند.
    و چنانكه قرآن مى‏گويد: «ما به آنها دستور داديم كه به زمين فرود آئيد در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود» آدم و حوّا از يكسو و شيطان از سوى ديگر (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ). منظور از هبوط و نزول آدم به زمين نزول مقامى است نه مكانى يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائين آمد.

    «و براى شما تا مدت معينى در زمين قرارگاه و وسيله بهره‏بردارى است» (وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ).
    اينجا بود كه آدم متوجه شد راستى به خويشتن ستم كرده و از محيط آرام و پرنعمت بهشت بخاطر تسليم شدن در برابر وسوسه‏هاى شيطان بيرون رانده شده، درست است كه آدم پيامبر بود و معصوم از گناه ولى، هرگاه ترك اولى از پيامبر سرزند خداوند نسبت به او سخت مى‏گيرد، همانند گناهى كه از افراد عادى سر بزند و اين جريمه سنگينى بود كه آدم در برابر آن نافرمانى پرداخت.

    1- بهشت آدم كدام بهشت بود؟
    در پاسخ اين پرسش بايد توجه داشت كه بهشت موعود نيكان و پاكان نبود. بلكه يكى از باغهاى پرنعمت و روح‏افزاى يكى از مناطق سرسبز زمين بوده است.
    زيرا: بهشت موعود قيامت، نعمت جاودانى است كه در آيات بسيارى از قرآن به اين جاودانگى بودنش اشاره شده، و بيرون رفتن از آن ممكن نيست و دوم اين كه ابليس آلوده و بى‏ايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود.

    سوم اين كه در رواياتى كه از طرق اهل بيت عليهم السّلام به ما رسيده اين موضوع صريحا آمده است. يكى از راويان حديث مى‏گويد از امام صادق عليه السّلام راجع به بهشت آدم پرسيدم امام عليه السّلام در جواب فرمود: «باغى از باغهاى دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مى‏تابيد، و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بيرون رانده نمى‏شد».

    2- خدا چرا شيطان را آفريد؟
    بسيارى مى‏پرسند شيطان كه موجود اغواگرى است اصلا چرا آفريده شد و فلسفه وجود او چيست؟ در پاسخ مى‏گوئيم:
    خداوند شيطان را، شيطان نيافريد، به اين دليل كه سالها همنشين فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده كرد و بناى طغيان و سركشى گذارد.

    دوم اينكه: از نظر سازمان آفرينش وجود شيطان براى افراد با ايمان و آنها كه مى‏خواهند راه حق را بپويند زيانبخش نيست. بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است، چه اينكه پيشرفت و ترقى و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت مى‏گيرد.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  19. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره بقره

    (آيه 37)- بازگشت آدم به سوى خدا! بعد از ماجراى وسوسه ابليس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستى به خويشتن ستم كرده، در اينجا به فكر جبران خطاى خويش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آميخته با كوهى از ندامت و حسرت! لطف خدا نيز در اين موقع به يارى او شتافت و چنانكه قرآن در اين آيه مى‏گويد:
    «آدم از پروردگار خود كلماتى دريافت داشت، سخنانى مؤثر و دگرگون كننده، و با آن توبه كرد و خدا نيز توبه او را پذيرفت» (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ) «1».
    «چرا كه او توّاب و رحيم است» (إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

    «توبه» در اصل به معنى «بازگشت» است، و در لسان قرآن به معنى بازگشت از گناه مى‏آيد، زيرا هر گنه كارى در حقيقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مى‏كند به سوى او باز مى‏گردد.
    خداوند نيز در حالت عصيان بندگان گوئى از آنها روى گردان مى‏شود، هنگامى كه خداوند به توبه توصيف مى‏شود، مفهومش اين است كه نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مى‏گرداند.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

صفحه 3 از 21 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •