سوره انفال [8] - صفحه 3
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: سوره انفال [8]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 43)- پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قبلا صحنه‏اى از نبرد را در خواب ديد كه تعداد كمى از و دشمنان در مقابل مسلمانان حاضر شده‏اند، اين خواب را براى مسلمانان نقل كرد و موجب تقويت روحيه و اراده آنها در پيشروى به سوى ميدان بدر گرديد.

    در اين آيه اشاره به فلسفه اين موضوع و نعمتى كه خداوند از اين طريق به مسلمانان ارزانى داشت مى‏كند، مى‏گويد: «در آن زمان خداوند در خواب عدد دشمنان را به تو كم نشان داد و اگر آنها را زياد نشان مى‏داد مسلما به سستى مى‏گرائيديد» (إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ).

    و نه تنها سست مى‏شديد بلكه «كارتان به اختلاف مى‏كشيد» و گروهى موافق رفتن به ميدان و گروهى مخالف مى‏شديد (وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ).

    «ولى خداوند (شما را از اين سستى و اختلاف كلمه و تنازع و آشفتگى با اين خوابى كه چهره باطنى را نشان مى‏داد نه ظاهرى را) رهايى بخشيد و سالم نگهداشت» (وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ).

    چرا كه خداوند از روحيه و باطن همه شما آگاه بود «و او از آنچه در درون سينه‏هاست باخبر است» (إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).

    (آيه 44)- در اين آيه مرحله ديگرى از مراحل جنگ بدر را يادآور مى‏شود كه با مرحله قبل تفاوت بسيار دارد، در اين مرحله مسلمانان در پرتو بيانات گرم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و توجه به وعده‏هاى الهى، و مشاهده حوادثى از قبيل باران به موقع، براى رفع تشنگى، و سفت شدن شنهاى روان در ميدان نبرد، روحيه تازه‏اى پيدا كردند آن چنان كه انبوه لشكر دشمن در نظر آنها كم جلوه كرد، لذا مى‏گويد: «و در آن هنگام خداوند آنها را به هنگام آغاز نبرد در نظر شما كم جلوه داد» (وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا).

    ولى دشمن چون از روحيه و اين موقعيت مسلمانان آگاه نبود به همين دليل به ظاهر جمعيت نگاه مى‏كرد و ناچيز در نظرش جلوه مى‏نمود، حتى كمتر از آنچه بودند لذا مى‏گويد: «و شما را در نظر آنها كم جلوه مى‏داد» (وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ).

    و اين دو موضوع اثر عميقى در پيروزى مسلمانان داشت، لذا قرآن به دنبال جمله‏هاى فوق مى‏گويد: «همه اينها به خاطر آن بود كه خداوند موضوعى را كه در هر حال مى‏بايست تحقق يابد انجام دهد» (لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا).

    نه تنها اين جنگ طبق آنچه خداوند مى‏خواست پايان گرفت، «همه كارها و همه چيز در اين عالم به فرمان و خواست او بر مى‏گردد» و اراده او در همه چيز نفوذ دارد (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 45)- شش دستور ديگر در زمينه جهاد! در اين آيه و آيه بعد شش دستور مهم به مسلمانان داده شده است:

    1- نخست مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه گروهى از دشمنان را در برابر خود در ميدان نبرد ببينيد ثابت قدم باشيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا)، يعنى ديگر از نشانه‏هاى بارز ايمان ثابت قدم در همه زمينه‏ها مخصوصا در پيكار با دشمنان حق است.

    2- «خدا را فراوان ياد كنيد تا رستگار و پيروز شويد» (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).

    شك نيست كه منظور از ياد خدا تنها ذكر لفظى نيست، بلكه خدا را در درون جان حاضر ديدن است، اين توجه به خدا روحيه سرباز مجاهد را تقويت مى‏كند و در پرتو آن احساس مى‏نمايد كه در ميدان مبارزه تنها نيست، تكيه‏گاه نيرومندى دارد كه هيچ قدرتى در برابر آن مقاومت نمى‏كند، و اگر هم كشته شود به بزرگترين سعادت، يعنى سعادت شهادت رسيده است.

    (آيه 46)- سوم: يكى ديگر از مهمترين برنامه‏هاى مبارزه، توجه به مسأله رهبرى و اطاعت از دستور پيشوا و رهبر است همان دستورى كه اگر انجام نمى‏گرفت جنگ بدر به شكست كامل مسلمانان منتهى مى‏شد، لذا در اين آيه مى‏گويد: «و فرمان خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد» (وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).

    4- «و از پراكندگى و نزاع بپرهيزيد تا سست نشويد» (وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا).

    زيرا كشمكش و نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستين اثرش سستى و ناتوانى و ضعف در مبارزه است.

    «و نتيجه اين سستى و فتور از ميان رفتن قدرت و قوّت و هيبت و عظمت شماست» (وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ).

    5- سپس دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت داده، مى‏گويد: «استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است» (وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ).

    تفاوت ميان ثبات قدم (دستور اول) و استقامت و صبر (دستور پنجم) از اين نظر است كه ثبات قدم بيشتر جنبه جسمانى و ظاهرى دارد، در حالى كه استقامت و صبر بيشتر جنبه‏هاى روانى باطنى را شامل مى‏شود.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 47)- ششم: در اين آيه مسلمانان را از پيروى كارهاى ابلهانه و اعمال غرورآميز و بى‏محتوا و سر و صداهاى توخالى و بى‏معنى باز مى‏دارد، و با اشاره به جريان كار ابو جهل و طرز افكار او و اديانش مى‏فرمايد: «و مانند كسانى نباشيد كه از سرزمين خود از روى غرور و هوى پرستى و خود نمايى در برابر مردم (بسوى ميدان بدر) خارج شدند» (وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ).

    «همانها كه (مردم را) از راه خدا باز مى‏داشتند» و سر انجام شكست خوردند (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ). هم هدفشان نامقدّس بود و هم وسايل رسيدنشان به اين هدف.

    «خداوند به كارهايى كه اين گونه افراد انجام مى‏دهند محيط است و از اعمالشان باخبر» (وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ).

    (آيه 48)- مشركان و منافقان و وسوسه‏هاى شيطانى: در اينجا صحنه ديگرى از جنگ بدر ترسيم شده است.

    نخست مى‏گويد: «و در آن روز شيطان اعمال آنها را در برابرشان آرايش و زينت داد» تا به كرده‏هاى خود خوشبين و دلگرم و اميدوار باشند (وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ).

    تزيين و آرايش شيطان اين چنين است كه از طريق تحريك شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در نظرش آن چنان جلوه مى‏دهد كه سخت مجذوب آن مى‏شود.

    «و به آنها چنين مى‏فهماند كه (با داشتن اين همه نفرات و ساز و برگ جنگى) هيچ كس از مردم امروز بر شما غالب نخواهد شد» و شما ارتشى شكست ناپذيريد (وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ).

    به علاوه «من نيز همسايه شما و در كنار شما هستم» و همچون يك همسايه وفادار و دلسوز به موقع لزوم از هيچ گونه حمايتى دريغ ندارم (وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ).

    «اما به هنگامى كه دو لشكر با هم درآويختند (و فرشتگان به حمايت لشكر توحيد برخاستند نيروى ايمان و پايمردى مسلمانان را مشاهده كرد) به عقب باز گشت و صدا زد من از شما [مشركان‏] بيزارم» (فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكُمْ).

    و براى اين عقبگرد وحشتناك خويش دو دليل آورد: نخست اين كه: «گفت:

    من چيزى مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد» (إِنِّي أَرى‏ ما لا تَرَوْنَ).

    من به خوبى آثار پيروزى را در چهره‏هاى مسلمانان با ايمان مى‏نگرم، و آثار حمايت الهى و يارى فرشتگان را در آنها مشاهده مى‏كنم.

    ديگر اين كه: «من از مجازات دردناك پروردگار در اين صحنه مى‏ترسم» و آن را به خوبى نزديك مى‏بينم» (إِنِّي أَخافُ اللَّهَ).

    مجازات خداوند هم چيز ساده‏اى نيست كه بتوان در برابرش مقاومت كرد بلكه «كيفر خداوند شديد و سخت است» (وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ).

    آيا شيطان از طريق وسوسه يا از طريق تشكل ظاهر شد؟

    جمعى از مفسران معتقدند كه شيطان به شكل انسانى مجسّم شد و در برابر آنها آشكار گرديد، در روايتى مى‏خوانيم: قريش به هنگامى كه تصميم راسخ براى حركت به سوى ميدان بدر گرفت ابليس در چهره «سراقة بن مالك» كه از سرشناسهاى قبيله بنى كنانه بود به سراغشان آمد و به آنها اطمينان داد كه با شما موافق و هماهنگم و كسى بر شما غالب نخواهد شد و در ميدان بدر شركت كرد.

    نظير آن را نيز در داستان هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و آمدن پيرمردى در شكل مردى از «نجد» در «دار الندوه» قبلا خوانديم.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 49)- در اين آيه اشاره به روحيه جمعى از طرفداران لشكر شرك و بت پرستى در صحنه بدر مى‏كند و مى‏گويد: «در آن هنگام منافقان و آنهايى كه در دل آنها بيمارى بود مى‏گفتند: اين مسلمانان را دينشان مغرور ساخته است» (إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ).

    ولى آنها بر اثر عدم ايمان و عدم آگاهى از الطاف پروردگار و امدادهاى غيبى او از اين حقيقت آگاهى ندارند كه: «هر كس بر خدا توكّل كند (و پس از بسيج تمام نيروهايش خود را به او بسپارد خداوند او را يارى خواهد كرد، چه اين كه خداوند قادرى است كه هيچ كس در مقابل او ياراى مقاومت ندارد، و حكيمى است كه ممكن نيست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد) چرا كه خداوند قدرتمند و حكيم است» (وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

    «منافقان» و «بيمار دلان» اشاره به گروه منافقان مدينه است، يا منافقانى كه در مدينه به صفوف مسلمانان پيوسته بودند و يا آنها كه در مكّه ظاهرا ايمان آورده‏اند، ولى از هجرت به مدينه سرباز زدند و در ميدان بدر به صفوف مشركان پيوسته، و به هنگامى كه كمى نفرات مسلمانان را در برابر لشكر كفر ديدند و گفتند اين جمعيت مسلمانان فريب دين و آيين خود را خوردند و به اين ميدان گام گذاردند.

    (آيه 50)- اين آيه صحنه مرگ كفار و پايان زندگى شومشان را مجسم مى‏كند، نخست روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «و اگر ببينى وضع عبرت انگيز كفار را به هنگامى كه فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها مى‏زنند و به آنها گويند عذاب سوزنده‏اى را بچشيد» به حال آنان تأسف خواهى خورد (وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ).

    آيه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناكى است كه در اين لحظه بر دشمنان حق و گنهكاران بى‏ايمان وارد مى‏سازند.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 51)- سپس مى‏گويد به آنها گفته مى‏شود: «اين مجازات دردناك (كه هم اكنون مى‏چشيد) به خاطر امورى است كه دستهايتان پيش از شما فراهم ساخته و به اين جهان فرستاده است» (ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ).

    و در آخر آيه اضافه مى‏كند: «خداوند هيچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى‏دارد» و هرگونه مجازات و كيفرى در اين جهان و جهان ديگر دامان آنها را بگيرد از ناحيه خود آنهاست وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).

    (آيه 52)- يك سنت تغيير ناپذير: در اين آيه و دو آيه بعد به يك «سنت هميشگى الهى» در باره اقوام و ملتها اشاره شده.

    نخست مى‏گويد: چگونگى حال مشركان قريش «همانند حال نزديكان فرعون و آنها كه پيش از او بودند مى‏باشد» (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

    «آنها آيات خدا را انكار كردند خداوند آنها را به گناهانشان كيفر داد» (كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ).

    «زيرا خداوند قوى و با قدرت است و كيفرش شديد است» (إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ).

    بنابراين تنها قريش و مشركان و بت پرستان مكّه نبودند كه با انكار آيات الهى و لجاجت در برابر حق و درگيرى با رهبران راستين انسانيت گرفتار كيفر گناهانشان شدند، اين يك قانون جاودانى و عمومى است.

    (آيه 53)- سپس اين موضوع را با ذكر ريشه اساسى مسأله، روشنتر مى‏سازد و مى‏گويد: «اينها همه به خاطر آن است كه خداوند هر نعمت و موهبتى را به قوم و ملتى ببخشد هيچ گاه آن را دگرگون نمى‏سازد مگر اين كه خود آن جمعيت دگرگون شوند و تغيير يابند و خداوند شنوا و داناست» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).

    به تعبير ديگر فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگيها و لياقتها به مردم مى‏رسد. چنانچه نعمتهاى الهى را وسيله‏اى براى تكامل خويش ساختند و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است به جا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى‏سازد اما هنگامى كه اين مواهب وسيله‏اى براى طغيان و ظلم و ناسپاسى و آلودگى گردد در اين هنگام نعمتها را مى‏گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى‏كند، بنابراين دگرگونيها همواره از ناحيه ماست و گر نه مواهب الهى زوال ناپذير است.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 54)- در تعقيب اين هدف بار ديگر قرآن اشاره به حال قدرتمندانى همانند فرعونيان و گروهى ديگر از اقوام پيشين مى‏كند و مى‏گويد: وضع حال و عادت بت پرستان در مورد سلب نعمتها و گرفتارى در چنگال كيفرهاى سخت «همچون وضع و حالت فرعونيان و اقوام پيشين بود» (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

    «آنها نيز آيات پروردگارشان را (كه به منظور هدايت و تقويت و سعادت آنان نازل شده بود) تكذيب كرده و زير پا گذاشتند» (كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ).

    «ما هم به خاطر گناهانشان هلاكشان كرديم» (فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ).

    «و فرعونيان را در ميان امواج غرق ساختيم» (وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ).

    «و تمام اين اقوام و افرادشان ظالم و ستمگر بودند» هم نسبت به خويشتن و هم نسبت به ديگران (وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ).

    (آيه 55)- شدت عمل در برابر پيمان شكنان: در اينجا به گروه ديگرى از دشمنان اسلام كه در طول تاريخ پر ماجراى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ضربات سختى بر مسلمين وارد كردند و سر انجام نتيجه دردناك آن را چشيدند اشاره مى‏كند.

    اين گروه همان «يهود» مدينه بودند كه مكرر با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شكستند.

    نخست آنها را بى‏ارزش‏ترين موجودات زنده اين جهان معرفى كرده، مى‏گويد: «بدترين جنبندگان نزد خدا كسانى هستند كه راه كفر پيش گرفتند و همچنان به آن ادامه مى‏دهند و به هيچ رو ايمان نمى‏آورند» (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

    (آيه 56)- سپس مى‏گويد «اينها همان كسانى بودند كه با آنها عهد و پيمان بستى (كه لااقلّ بى‏طرفى را رعايت كنند و در صدد آزار مسلمانان و كمك به دشمنان اسلام نباشند) ولى آنها هر بار پيمان خود را مى‏شكستند» (الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ).

    نه از خدا شرم مى‏كردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهيز داشتند» و نه از زير پا گذاردن اصول انسانى پروا مى‏نمودند (وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ).

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 57)- در اين آيه طرز برخورد با اين گروه پيمان شكن و بى‏ايمان و لجوج را چنين بيان مى‏كند كه: «اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابى (و اسلحه به دست گيرند و در برابر تو بايستند) آن چنان به آنها حمله كن كه جمعيتهايى كه پشت سر آنها قرار دارند (عبرت گيرند و) پراكنده شوند» (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ).

    اين دستور به خاطر آن است كه دشمنان ديگر و حتى دشمنان آينده عبرت گيرند، و از دست زدن به جنگ خوددارى كنند، و همچنين آنها كه با مسلمانان پيمانى دارند و يا در آينده پيمانى خواهند بست از نقض پيمان خوددارى كنند «شايد همگى متذكر شوند» (لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ).

    (آيه 58)- «و اگر آنها (در برابر تو در ميدان حاضر نشدند ولى قرائن و نشانه‏هايى از آنها ظاهر شده است كه در صدد پيمان شكنى هستند و) بيم آن مى‏رود كه دست به خيانت بزنند و پيمان خود را بدون اعلام قبلى يك جانبه نقض كنند، تو پيشدستى كن، و به آنها اعلام نما كه پيمانشان لغو شده است» (وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواءٍ).

    مبادا بدون اعلام الغاء پيمانشان به آنها حمله كنى «زيرا خداوند خائنان و كسانى را كه در پيمان خويش راه خيانت در پيش مى‏گيرند دوست نمى‏دارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ).

    (آيه 59)- در اين آيه روى سخن را به اين گروه پيمان شكن كرده به آنها هشدار داده، مى‏گويد: «مبادا آنها كه راه كفر پيش گرفته‏اند تصور كنند با اعمال خيانت آميز خود پيروز شده‏اند» و از قلمرو قدرت و كيفر ما بيرون رفته‏اند (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا).

    «آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند كرد» و از محيط قدرت ما بيرون نخواهند رفت (إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ).

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 60)- افزايش قدرت جنگى و هدف آن: به تناسب دستورات گذشته در زمينه جهاد اسلامى، در اين آيه به يك اصل حياتى كه در عصر و زمان بايد مورد توجه مسلمانان باشد اشاره مى‏كند، و آن لزوم آمادگى رزمى كافى در برابر دشمنان است.

    نخست مى‏گويد: «در برابر دشمنان هر قدر توانايى داريد از نيرو و قدرت و اسبهاى ورزيده براى ميدان آماده سازيد» (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ).

    يعنى در انتظار نمانيد تا دشمن به شما حمله كند و آنگاه آماده مقابله شويد، بلكه از پيش بايد به حدّ كافى آمادگى در برابر هجومهاى احتمالى دشمن داشته باشيد.

    تعبير آيه به قدرى وسيع است كه بر هر عصر و زمان و مكانى كاملا تطبيق مى‏كند و اگر اين دستور بزرگ اسلامى «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» به عنوان يك شعار همگانى در همه جا تبليغ شود و مسلمانان از كوچك و بزرگ، عالم و غير عالم، نويسنده و گوينده، سرباز و افسر، كشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به كار بندند، براى جبران عقب ماندگيشان كافى است.

    سيره عملى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و پيشوايان بزرگ اسلام نيز نشان مى‏دهد كه آنها براى مقابله با دشمن از هيچ فرصتى غفلت نمى‏كردند، در تهيه سلاح و نفرات، تقويت روحيه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به كار بستن هرگونه تاكتيك جنگى، هيچ مطلب كوچك و بزرگى را از نظر دور نمى‏داشتند.

    سپس قرآن به دنبال اين دستور اشاره به هدف منطقى و انسانى اين موضوع مى‏كند و مى‏گويد هدف اين نيست كه مردم جهان و حتى ملت خود را با انواع سلاحهاى مخرب و ويرانگر درو كنيد، آباديها و زمينها را به ويرانى بكشانيد، سرزمينها و اموال ديگران را تصاحب كنيد، اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهيد، بلكه هدف اين است كه «با اين وسايل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد» (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ).

    زيرا غالب دشمنان گوششان بدهكار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نيست، آنها چيزى جز منطق زور نمى‏فهمند! سپس اضافه مى‏كند، علاوه بر اين دشمنانى كه مى‏شناسيد «دشمنان ديگرى غير از اينها نيز داريد كه آنها را نمى‏شناسيد ولى خدا مى‏شناسد» و با افزايش آمادگى جنگى شما آنها نيز مى‏ترسند و بر سر جاى خود مى‏نشينند (وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ).

    اين تعبير متضمن دستورى براى امروز مسلمانان نيز هست و آن اين كه تنها نبايد روى دشمنان شناخته شده خود تكيه كنند و آمادگى خويش را در سر حد مبارزه با آنها محدود سازند بلكه دشمنان احتمالى و بالقوه را نيز بايد در نظر بگيرند و حد اكثر نيرو و قدرت لازم را فراهم كنند.

    و در پايان اين آيه اشاره به موضوع مهم ديگرى مى‏كند و آن اينكه تهيه نيرو و قوه كافى و ابزار و اسلحه جنگى، و وسايل مختلف دفاعى، نياز به سرمايه مالى دارد، لذا به مسلمانان دستور مى‏دهد كه بايد با همكارى عمومى اين سرمايه را فراهم سازيد، و بدانيد هر چه در اين راه بدهيد در راه خدا داده‏ايد و هرگز گم نخواهد شد «و آنچه در راه خدا انفاق كنيد به شما پس داده خواهد شد» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ).

    و تمام آن و بيشتر از آن به شما مى‏رسد «و هيچ گونه ستمى بر شما وارد نمى‏گردد» (وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 61)- اين آيه كه پيرامون صلح با دشمن بحث مى‏كند اين حقيقت را روشن‏تر مى‏سازد، مى‏گويد: «و اگر آنها تمايل به صلح نشان دادند تو نيز (دست آنها را عقب نزن) و تمايل نشان ده» (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها).

    و از آنجا كه به هنگام امضاى پيمان صلح غالبا افراد، گرفتار ترديدها و دو دليها مى‏شوند به پيامبر دستور مى‏دهد در قبول پيشنهاد صلح ترديدى به خود راه مده و چنانچه شرايط آن منطقى و عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذير «و بر خدا توكل كن زيرا خداوند هم گفتگوهاى شما را مى‏شنود و هم از نيات شما آگاه است» (وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

    (آيه 62)- ولى با اين حال به پيامبر و مسلمانان هشدار مى‏دهد كه: «اگر بخواهند تو را فريب دهند (و صلح را مقدمه‏اى براى ضربه غافلگيرانه‏اى قرار دهند يا هدفشان تأخير جنگ براى فراهم كردن نيروى بيشتر باشد از اين موضوع نگرانى به خود راه مده) زيرا خداوند كفايت كار تو را مى‏كند و در همه حال پشتيبان توست» (وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ).

    سابقه زندگى تو نيز گواه بر اين حقيقت است زيرا: «اوست كه تو را با يارى خود و به وسيله مؤمنان پاكدل تقويت كرد» (هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 63)- به علاوه اين مؤمنان مخلصى كه گرد تو را گرفته‏اند و از هيچ گونه فداكارى مضايقه ندارند قبلا مردمى از هم پراكنده و با يكديگر دشمن بودند خداوند نور هدايت بر آنها پاشيد «و در ميان دلهاى آنها الفت ايجاد كرد» (وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ).

    ساليان دراز در ميان طايفه اوس و خزرج در مدينه جنگ و خونريزى بود و هيچ كس باور نمى‏كرد روزى آنها دست دوستى و محبت به سوى هم دراز كنند ولى خداوند قادر متعال اين كار را در پرتو اسلام و در سايه نزول قرآن انجام داد.

    سپس اضافه مى‏كند فراهم ساختن اين الفت و پيوند دلها از طرق مادى و عادى امكان پذير نبود «اگر تمام آنچه را كه در روى زمين است خرج مى‏كردى هيچ گاه نمى‏توانستى در ميان دلهايشان الفت ايجاد كنى» (لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ).

    «ولى اين خدا بود كه در ميان آنها به وسيله ايمان الفت ايجاد كرد» (وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ).

    و در پايان آيه اضافه مى‏كند: «او توانا و حكيم است» (إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

    عزّت او ايجاب مى‏كند كه هيچ كس را ياراى مقاومت در مقابل او نباشد و حكمتش سبب مى‏شود كه همه كارهايش روى حساب باشد و لذا با برنامه حساب شده‏اى دلهاى پراكنده را متحد ساخت و در اختيار پيامبرش گذاشت تا نور هدايت اسلام را به وسيله آنها در همه جهان پخش كند.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 64)- در اين آيه براى تقويت روحيه پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روى سخن را به او كرده، مى‏گويد: «اى پيامبر! خداوند و اين مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند براى حمايت تو كافى هستند» و با كمك آنها مى‏توانى به هدف خود نائل شوى (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 65)- منتظر برابرى قوا نباشيد: در اين آيه و آيه بعد نيز دستورات نظامى و احكام جهاد اسلامى تعقيب مى‏شود. نخست به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه «اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق كن»! (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ).

    آيه فوق اهميت تبليغ و تقويت هر چه بيشتر روحيه سربازان را به عنوان يك دستور اسلامى روشن مى‏سازد.

    و به دنبال آن دستور دومى مى‏دهد و مى‏گويد: «اگر از شما بيست نفر سرباز با استقامت باشند بر دويست نفر غلبه خواهند كرد و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از كافران غلبه مى‏كنند» (إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا).

    و به اين ترتيب مسلمانان نبايد منتظر اين باشند كه از نظر نفرات جنگى با دشمن در يك سطح مساوى قرار گيرند بلكه حتى اگر عدد آنها يك دهم نفرات دشمن باشد باز وظيفه جهاد بر آنها فرض است.

    سپس اشاره به علت اين حكم كرده، مى‏گويد: «اين به خاطر آن است كه دشمنان بى‏ايمان شما جمعيتى هستند كه نمى‏فهمند» (بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).

    اين تعليل در آغاز عجيب و شگفت‏آور به نظر مى‏رسد كه چه ارتباطى ميان «آگاهى» و «پيروزى» يا «عدم آگاهى» و «شكست وجود دارد؟ ولى در واقع رابطه ميان اين دو بسيار نزديك و محكم است چه اين كه مؤمنان، راه خود را به خوبى مى‏شناسند.

    اين مسير روشن و اين آگاهى، به آنان صبر و استقامت و پايمردى مى‏بخشد.

    اما افراد بى‏ايمان و يا بت پرستان، درست نمى‏دانند براى چه مى‏جنگند؟

    تنها روى يك عادت تقليد كوركورانه و يا تعصب خشك و بى‏منطق به دنبال اين مكتب افتاده‏اند و اين تاريكى راه و ناآگاهى از هدف اعصاب آنها را سست مى‏كند، و توان و استقامتشان را مى‏گيرد، و از آنها موجودى ضعيف مى‏سازد.

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •