سوره انفال [8] - صفحه 2
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: سوره انفال [8]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 25)- سپس اشاره به عواقب شوم عدم پذيرش دعوت حيات بخش خدا و پيامبر مى‏كند و مى‏گويد: «از فتنه‏اى بپرهيزيد كه تنها دامن ستمكاران شما را نمى‏گيرد» بلكه همه را فرا خواهد گرفت (وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً).

    در آيه مورد بحث «فتنه» به معناى بلاها و مصائب اجتماعى است كه دامن همه را مى‏گيرد، و مفهوم آن اين است: افراد جامعه نه تنها موظفند وظايف خود را انجام دهند بلكه موظفند ديگران را هم به انجام وظيفه وا دارند زيرا اختلاف و پراكندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شكست برنامه‏ها خواهد شد و دود آن در چشم همه مى‏رود.

    در پايان آيه با زبان تهديدآميز مى‏گويد: «بدانيد خداوند مجازاتش شديد است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ).

    (آيه 26)- بار ديگر قرآن دست مسلمانان را گرفته و به گذشته تاريخشان باز مى‏گرداند و به آنها حالى مى‏كند كه در چه پايه‏اى بوديد و اكنون در چه مرحله‏اى قرار داريد تا درسى را كه در آيات قبل به آنها آموخت به خوبى درك كنند.

    مى‏گويد: «به خاطر بياوريد آن زمان را كه شما گروهى كوچك و ناتوان بوديد و در چنگال دشمنان گرفتار، و آنها شما را به ضعف و ناتوانى كشانده بودند»! (وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ).

    «آن چنان كه مى‏ترسيديد مشركان و مخالفان شما را بسرعت بربايند» (تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ).

    اين تعبير، نهايت ضعف و كمى نفرات مسلمانان را در مكّه قبل از هجرت در برابر مشركان نيرومند و يا بعد از هجرت در مقابل قدرتهاى بزرگ آن روز همانند ايران و روم آشكار مى‏سازد.

    «ولى خداوند شما را پناه داد» (فَآواكُمْ).

    «و با يارى خود شما را تقويت كرد» (وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ).

    «و از روزيهاى پاكيزه شما را بهره‏مند ساخت» (وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ).

    «شايد شكر نعمت او را به جا آريد» (لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 27)-

    شأن نزول:

    نقل شد، كه پيامبر دستور داد يهود «بنى قريظه» را محاصره كنند اين محاصره 21 شب ادامه يافت لذا ناچار شدند پيشنهاد صلحى همانند صلحى كه برادرانشان از طائفه «بنى نضير» كرده بودند بكنند به اين ترتيب كه از سرزمين مدينه كوچ كرده و به سوى شام بروند.

    پيامبر از اين پيشنهاد امتناع كرد و فرمود: تنها بايد حكميّت «سعد بن معاذ» را بپذيريد آنها تقاضا كردند كه پيامبر «ابو لبابه» را نزد آنها بفرستد و «ابو لبابه» با آنها سابقه دوستى داشت و خانواده و فرزندان و اموالش نزد آنها بود.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابو لبابه را نزد آنها فرستاد آنها با «ابو لبابه» مشورت كردند كه آيا صلاح است حكميت «سعد بن معاذ» را بپذيرند؟ ابو لبابه اشاره به گلوى خود كرد يعنى اگر بپذيريد كشته خواهيد شد.

    پيك وحى خدا جبرئيل اين موضوع را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خبر داد.

    ابو لبابه مى‏گويد: هنوز گام برنداشته بودم متوجه شدم كه من به خدا و پيامبر خيانت كردم- اين آيه و آيه بعد در باره او نازل شد.

    در اين هنگام «ابو لبابه» سخت پريشان گشت بطورى كه خود را با طنابى به يكى از ستونهاى مسجد پيامبر بست. هفت شبانه روز گذشت نه غذا خورد و نه آب نوشيد آن چنان كه بى‏هوش به روى زمين افتاد خداوند توبه او را پذيرفت.

    تفسير:

    نخست خداوند روى سخن را به مؤمنان كرده و مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ).

    خيانت به خدا و پيامبر آن است كه اسرار نظامى مسلمانان را در اختيار ديگران بگذارند، و يا دشمنان را در مبارزه خود تقويت كنند.

    سپس مى‏گويد: «در امانات خود نيز خيانت نكنيد در حالى كه مى‏دانيد» اين كار گناه بزرگى است! (وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

    «خيانت» به معناى خوددارى از پرداخت حقّى است كه انسان پرداختن آن را تعهد كرده و امانت گرچه معمولا به امانتهاى مالى گفته مى‏شود ولى در منطق قرآن مفهوم وسيعى دارد كه تمام شؤون زندگى اجتماعى و سياسى و اخلاقى را در برمى‏گيرد.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 28)- در اين آيه به مسلمانان هشدار مى‏دهد كه مواظب باشند علاقه به امور مادى و منافع زود گذر شخصى پرده بر چشم و گوش آنها نيفكند و مرتكب خيانتهايى كه سرنوشت جامعه آنها را به خطر مى‏افكند نشوند، مى‏گويد: «و بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش و امتحان شما هستند» (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ).

    بايد اگر يك روز لغزشى از ما سر زد «ابو لبابه» وار در مقام جبران لغزش برآييم و حتى اموالى كه سبب چنين لغزشى شده است در اين راه قربانى كنيم.

    و در پايان آيه به آنها كه از اين دو ميدان امتحان پيروز بيرون مى‏آيند بشارت مى‏دهد كه: بدانيد «پاداش بزرگ نزد پروردگار است» (وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ).

    هر قدر عشق به فرزند بزرگ جلوه كند، و هر اندازه اموالى كه مورد نظر است زياد و مهم و جالب باشد، باز اجر و پاداش پروردگار از آنها برتر و عالى‏تر و بزرگتر است.

    (آيه 29)- ايمان و روشن بينى: در آيات گذشته يك سلسله دستورات حيات بخش كه ضامن سعادت مادى و معنوى بود بيان شد ولى به كار بستن آنها جز در سايه تقوا ميسّر نيست، لذا در اين آيه به چهار نتيجه و ثمره براى تقوا و پرهيزكارى اشاره شده است، نخست مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر تقوا پيشه كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد به شما نورانيت و روشن بينى خاصى مى‏بخشد كه بتوانيد حق را از باطل به خوبى تشخيص دهيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً).

    لذا در حالات مردان و زنان پرهيزكار روشن بينى‏هايى مشاهده مى‏كنيم كه هرگز از طريق علم و دانش معمولى قابل درك نيست، آنها بسيارى از حوادث را كه در لابلاى آشوبهاى اجتماعى ريشه آن ناشناخته است به خوبى مى‏شناسند و چهره‏هاى منفور دشمنان حق را از پشت هزاران پرده فريبنده مى‏بينند.

    از سوى ديگر به كار افتادن نيروها و انرژيها و هدر رفتن اين سرمايه‏ها در راه گناه موجب مى‏شود كه مردم از نظر درك و اطلاع، در سطحى پايين قرار گيرند و افكار منحطى داشته باشند هر چند در صنايع و زندگى مادى پيشروى كنند.

    سپس مى‏گويد: علاوه بر تشخيص حق از باطل نتيجه پرهيزكارى اين است كه «خداوند گناهان شما را مى‏پوشاند و آثار آن را از وجود شما برمى‏دارد» (وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ).

    به علاوه «شما را مشمول آمرزش خود قرار مى‏دهد» (وَ يَغْفِرْ لَكُمْ).

    و پاداشهاى فراوان ديگرى در انتظار شماست كه جز خدا نمى‏داند زيرا «خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است» (وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ).

    اين چهار اثر، ميوه‏هاى درخت تقوا و پرهيزكارى هستند و وجود رابطه طبيعى در ميان تقوا و پاره‏اى از اين آثار مانعى از آن نمى‏شود كه همه آنها را به خدا نسبت بدهيم.

    «تكفير سيئات» اشاره به آثار روانى و اجتماعى گناهان دارد كه در پرتو تقوا و پرهيزكارى از ميان مى‏رود، و «غفران» اشاره به مسأله عفو و بخشش خداوند و رهايى از مجازات است.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 30)-

    شأن نزول:

    گروهى از قريش و اشراف مكّه از قبايل مختلف در «دار الندوه» (محل انعقاد جلسات مشورتى بزرگان مكّه) اجتماع كردند تا در باره خطرى كه از ناحيه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را تهديد مى‏كرد بينديشند.

    (مى‏گويند) در اثناء راه پيرمرد خوش ظاهرى به آنها برخورد كرد كه در واقع همان شيطان بود (يا انسانى كه داراى روح و فكر شيطانى) از او پرسيدند كيستى؟ گفت: پيرمردى از اهل نجد هستم خواستم خيرخواهى خود را از شما دريغ ندارم.

    گفتند: بسيار خوب داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوه وارد شد.

    يكى از حاضران رو به جمعيت كرد و گفت: در باره اين مرد (اشاره به پيامبر اسلام) بايد فكرى كنيد، زيرا به خدا سوگند بيم آن مى‏رود كه بر شما پيروز گردد. يكى پيشنهاد كرد او را «حبس» كنيد تا در زندان جان بدهد ....

    پير مرد نجدى اين نظر را ردّ كرد.

    ديگرى گفت: او را از ميان خود بيرون كنيد تا از دست او راحت شويد.

    پيرمرد نجدى گفت: به خدا سوگند اين هم عقيده درستى نيست.

    «ابو جهل» گفت: من عقيده‏اى دارم كه غير از آن را صحيح نمى‏دانم! گفتند: چه عقيده‏اى؟ گفت: از هر قبيله‏اى جوانى شجاع و شمشير زن را انتخاب مى‏كنيم و به دست هر يك شمشير برنده‏اى مى‏دهيم تا در فرصتى مناسب دسته جمعى به او حمله كنند.

    پيرمرد نجدى (با خوشحالى) گفت: به خدا رأى صحيح همين است و اين پيشنهاد به اتفاق عموم پذيرفته شد.

    جبرئيل فرود آمد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد كه شب را در بستر خويش نخوابد.

    پيامبر شبانه به سوى غار (ثور) حركت كرد و سفارش نمود على عليه السّلام در بستر او بخوابد- تا كسانى كه از درز در مراقب بستر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودند او را در بسترش خيال كنند و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود.

    هنگامى كه صبح شد و به خانه ريختند و جستجو كردند على عليه السّلام را در بستر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ديدند و به اين ترتيب خداوند نقشه‏هاى آنان را نقش بر آب كرد.

    پيامبر سه روز در غار ماند- و هنگامى كه دشمنان همه بيابانهاى مكّه را جستجو كردند و خسته و مأيوس بازگشتند او به سوى مدينه حركت كرد.

    تفسير:

    سر آغاز هجرت- اين آيه اگرچه اشاره به جريان هجرت دارد ولى مسلما در مدينه نازل شده است.

    نخست مى‏گويد: «به خاطر بياور زمانى را كه مشركان مكّه نقشه مى‏كشيدند كه تو را يا به زندان بيفكنند و يا به قتل رسانند و يا تبعيد كنند» (وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ).

    سپس اضافه مى‏كند: «آنها نقشه مى‏كشند و چاره مى‏انديشند، و خداوند هم چاره جويى و تدبير مى‏كند و خداوند بهترين چاره جويان و مدبّران است» (وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ).

    آنها حد اكثر نيروى فكرى و جسمانى خويش را براى نابود كردن پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به كار بردند، و حتى يكصد شتر كه در آن روز سرمايه عظيمى بود براى يافتن پيامبر جايزه تعيين كردند و افراد بسيارى كوهها و بيابانهاى اطراف مكّه را زير پاگذاردند، و حتى تا دم در غار آمدند ولى خداوند با يك وسيله بسيار ساده و كوچك- چند تار عنكبوت- همه اين طرحها را نقش بر آب كرد، و با توجه به اين كه مسأله هجرت سر آغاز مرحله نوينى از تاريخ اسلام بلكه تاريخ بشريت بود نتيجه مى‏گيريم كه خداوند به وسيله چند تار عنكبوت مسير تاريخ بشريت را تغيير داد! اين منحصر به جريان هجرت نيست بلكه تاريخ انبياء نشان مى‏دهد كه همواره خداوند براى درهم كوبيدن گردنكشان از ساده‏ترين وسائل استفاده مى‏كرده گاهى از وزش باد، و زمانى از انبوه پشه‏ها، و گاهى از پرنده كوچك ابابيل، و مانند اينها، تا ضعف و ناتوانى بشر را در برابر قدرت بى‏پايانش آشكار سازد، و او را از فكر طغيان و سركشى باز دارد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 31)- بيهوده گويان! در آيه گذشته نمونه‏اى از منطق عملى «مشركان» خرافى مكّه بيان شد، در اينجا نمونه‏اى از منطق فكرى آنها منعكس شده است تا روشن شود كه آنها نه داراى سلامت فكر بودند و نه درستى عمل، بلكه همه برنامه‏هايشان بى‏اساس و ابلهانه بود! نخست مى‏گويد: «هنگامى كه آيات ما بر آنها خوانده شود مى‏گويند آن را شنيديم (اما چيز مهمّى نيست) اگر بخواهيم مثل آن را مى‏گوييم»! (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا).

    «اينها (كه محتواى مهمى ندارد) همان افسانه‏هاى پيشينيان است»! (إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ).

    اين سخن را در حالى مى‏گفتند كه بارها به فكر مبارزه با قرآن افتاده، و از آن عاجز گشته بودند و به خوبى مى‏دانستند كه توانايى بر معارضه با قرآن ندارند.

    (آيه 32)- در اين آيه منطق عجيب ديگرى را بازگو مى‏كند، مى‏گويد:

    به خاطر بياور «هنگامى را كه (دست به دعا برمى‏داشتند و) مى‏گفتند: خداوندا! اگر اين (آيين و اين قرآن) حق و از ناحيه توست بارانى از سنگ از آسمان بر سر ما فرود آورد»! (وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ).

    «يا به عذاب دردناك (ديگرى) ما را گرفتار كن» (أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ).

    اين سخن را به خاطر آن مى‏گفتند كه بر اثر شدت تعصّب و لجاجت چنان مى‏پنداشتند كه آيين اسلام صد در صد بى‏اساس است و گر نه كسى كه احتمال حقّانيت آن را مى‏دهد چنين نفرينى به خود نمى‏كند.

    (آيه 33)- در آيات گذشته دو ايراد از ناحيه مخالفان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شد كه يكى از آنها باطل بودنش واضح بوده، لذا قرآن به پاسخ آن نپرداخته، و آن اين كه گفتند: «ما اگر بخواهيم مى‏توانيم مثل قرآن را بياوريم».

    ايراد دوم آنها اين بود كه اگر اين آيات حق است و از طرف خداست پس بايد ما را مجازات كند و بلا بر ما فرود آرد قرآن در اينجا به آنها چنين پاسخ مى‏دهد:

    «هيچ گاه خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد در حالى كه تو در ميان آنها هستى» (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ).

    سپس اضافه مى‏كند: «همچنين خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد در حالى كه استغفار كنند» و از او تقاضاى عفو نمايند (وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ).

    مفهوم آيه اختصاص به مردم عصر پيامبر ندارد بلكه يك قانون كلى در باره همه مردم است، لذا در حديث معروفى از حضرت على عليه السّلام مى‏خوانيم: «در روى زمين دو وسيله امنيت از عذاب الهى بود يكى از آنها (كه وجود پيامبر بود) برداشته شد. هم اكنون به دومى (يعنى استغفار) تمسك جوييد سپس آيه فوق را تلاوت فرمود».

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 34)- در اين آيه مى‏گويد اينها استحقاق عذاب الهى را دارند: «چرا خداوند آنها را عذاب نكند و حال آن كه مانع از رفتن مؤمنان به مسجد الحرام مى‏شوند» (وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ).

    و اين اشاره به زمانى است كه مسلمانان در مكّه بودند و حق نداشتند آزادانه در كنار خانه خدا نماز جماعت اقامه كنند و يا اشاره به ممانعتهايى است كه بعدا از انجام مراسم حجّ و عمره نسبت به مؤمنان به عمل مى‏آوردند.

    عجيب اين كه اين مشركان آلوده خود را صاحب اختيار و سرپرست اين كانون بزرگ عبادت مى‏پنداشتند ولى قرآن اضافه مى‏كند: «آنها هرگز سرپرستان اين مركز مقدّس نبودند» (وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ).

    «تنها كسانى حق اين سرپرستى را دارند كه موحّد و پرهيزكار باشند» (إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ).

    «ولى غالب آنها از اين واقعيت بى‏خبرند» (وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ).

    گرچه اين حكم در باره مسجد الحرام گفته شده است، ولى در واقع شامل همه كانونهاى دينى و مساجد و مراكز مذهبى مى‏شود كه «متوليان» و «متصديان» آنها بايد از پاكترين و پرهيزكارترين و فعالترين مردم باشند كه اين كانونها را پاك و زنده و مركز تعليم و تربيت و بيدارى و آگاهى قرار دهند.

    (آيه 35)- عجيبتر اين كه آنها مدعى بودند كه نماز و عبادتى دارند و به كارهاى احمقانه خود، نعره زدنها و كف زدنها در اطراف خانه خدا، نام نماز مى‏گذاشتند، لذا قرآن اضافه مى‏كند: «نماز آنها در كنار خانه خدا (كعبه) چيزى جز سوت كشيدن و كف زدن نبود» (وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً).

    در تاريخ مى‏خوانيم كه گروهى از اعراب در زمان جاهليت به هنگام طواف خانه كعبه لخت مادرزاد مى‏شدند، و سوت مى‏كشيدند و كف مى‏زدند و نام آن را عبادت مى‏گذاشتند.

    در تعقيب اين جمله مى‏گويد اكنون كه همه كارهاى شما حتى نماز و عبادتتان اين چنين ابلهانه و زشت و شرم‏آور است مستحق مجازاتيد «پس بچشيد عذاب الهى را به خاطر اين كفرتان» (فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 36)-

    شأن نزول:

    اين آيه و آيه بعد در مورد جنگ بدر و كمكهاى مالى مردم مكّه نازل شده است، زيرا هنگامى كه مشركان مكّه به وسيله قاصد ابو سفيان از جريان آگاه شدند اموال فراوانى جمع و جور كردند تا به جنگجويان خود كمك كنند، اما سر انجام شكست خوردند و كشته شدند و به سوى آتش دوزخ شتافتند و آنچه را در اين راه مصرف كرده بودند مايه حسرت و اندوهشان شد.

    تفسير:

    مفهوم آيه يك مفهوم جامع است كه تمام كمكهاى مالى دشمنان حق و عدالت را براى پيشرفت مقاصد شومشان در همه زمانها در بر مى‏گيرد.

    نخست مى‏گويد: «كافران و دشمنان حق اموالشان را انفاق مى‏كنند تا مردم را از راه خدا باز دارند» (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ).

    اما اين صرف اموال هيچ گاه پيروزى براى آنها نمى‏آفريند «به زودى اين اموال را انفاق مى‏كنند اما سر انجام مايه حسرت و اندوهشان خواهد بود» (فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً).

    «سپس مغلوب (طرفداران حق) مى‏شوند» (ثُمَّ يُغْلَبُونَ).

    نه تنها در زندگى اين جهان گرفتار حسرت و شكست مى‏شوند بلكه در سراى ديگر نيز اين «كافران دسته جمعى به سوى دوزخ مى‏روند» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ).

    (آيه 37)- پس از آن كه در آيه قبل سه نتيجه شوم انفاقهاى مالى دشمنان حق بازگو شد، در اين آيه مى‏فرمايد: اين حسرت و شكست و بدبختى «براى آن است كه خداوند مى‏خواهد ناپاك را از پاك (در اين جهان و جهان ديگر) جدا سازد» (لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ).

    اين يك سنت الهى است كه براى هميشه «پاك» و «ناپاك» «مخلص» و «رياكار» «مجاهد راستين» و «دروغين» «كارهاى الهى» و «شيطانى» «برنامه‏هاى انسانى» و «ضد انسانى» ناشناخته نمى‏مانند، بلكه سر انجام صفوف از يكديگر مشخص مى‏گردد، و حق جلوه خود را نشان خواهد داد.

    سپس اضافه مى‏كند: «تا خداوند ناپاكها را به يكديگر ضميمه كند و همه را متراكم سازد، و در يك جا در جهنم قرار دهد» (وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ).

    خبيث و ناپاك از هر گروه و در هر شكل و لباس سر انجام شكل واحدى خواهند داشت، و پايان كار همه آنها زيان و خسران خواهد چنانكه قرآن مى‏گويد:

    «آنها زيانكارانند» (أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 38)- مى‏دانيم روش قرآن اين است كه بشارت و انذار را با هم توأم مى‏كند يعنى همان گونه كه دشمنان حق را تهديد به مجازاتهاى سخت و دردناك مى‏نمايد، راه بازگشت را نيز به روى آنها باز مى‏گذارد.

    اين آيه همين روش را تعقيب مى‏كند، و به پيامبر دستور مى‏دهد: «به افرادى كه كافر شده‏اند بگو: اگر (از مخالفت و لجاجت و طغيان و سركشى) باز ايستند و به سوى آيين حق باز گردند گذشته آنها بخشوده خواهد شد» (قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ).

    از اين آيه استفاده مى‏شود كه با قبول اسلام، گذشته هر چه باشد مورد عفو قرار مى‏گيرد.

    سپس اضافه مى‏كند: اما «اگر (از روش نادرست خود باز نايستند) و به اعمال سابق بازگردند سنت خداوند در مورد پيشينيان در باره آنها نيز انجام مى‏شود» (وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ).

    منظور از اين سنّت همان سرنوشتى است كه دشمنان حق در برابر انبياء، و حتى خود مشركان مكّه در برابر پيامبر در جنگ بدر به آن گرفتار شدند.

    (آيه 39)- از آنجا كه در آيه قبل دشمنان را براى بازگشت به سوى حق دعوت كرده بود، و اين دعوت ممكن بود اين فكر را براى مسلمانان ايجاد كند كه ديگر دوران جهاد پايان يافته و هيچ راهى جز انعطاف و نرمش در پيش نيست، براى رفع اين اشتباه اضافه مى‏كند: «با اين دشمنان سرسخت مبارزه كنيد و پيكار را همچنان ادامه دهيد تا فتنه برچيده شود و دين يكپارچه براى خدا باشد» (وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ).

    در ذيل آيه بار ديگر در برابر شدت عمل دست دوستى و محبت را به سوى آنها دراز مى‏كند و مى‏گويد: «اگر از راه و روش خود دست بردارند خداوند به آنچه عمل مى‏كنند آگاه است» و با لطف و مرحمت خاصّ خويش با آنان رفتار خواهد كرد (فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).

    در تفسيرهاى اهل سنت و تفاسير مختلف شيعه از امام صادق عليه السّلام چنين نقل شده كه فرمود: «تأويل و تفسير نهايى اين آيه هنوز فرا نرسيده است، و هنگامى كه قائم ما قيام كند كسانى كه زمان او را درك كنند تأويل اين آيه را خواهند ديد، به خدا سوگند كه در آن موقع دين محمد صلّى اللّه عليه و آله به تمام نقاطى كه شب پوشش آرام بخش خود را بر آن مى‏افكند خواهد رسيد تا در سراسر روى زمين مشرك و بت پرستى باقى نماند».

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 40)- «اما اگر باز به سرپيچى خود ادامه دهند و در برابر دعوت حق تسليم نشوند بدانيد پيروزى براى شما و شكست در انتظار آنهاست، زيرا خداوند مولى و سرپرست شماست» (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ).

    «او بهترين مولى و رهبر و بهترين يار و ياور است» (نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ).

    آغاز جزء دهم قرآن مجيد

    ادامه سوره انفال‏


    (آيه 41)- خمس يك دستور مهم اسلامى: در آغاز اين سوره ديديم كه پاره‏اى از مسلمانان بعد از جنگ بدر بر سر تقسيم غنائم جنگى مشاجره كردند.

    اين آيه در حقيقت بازگشت به همان مسأله غنائم است.

    در آغاز آيه مى‏فرمايد: «و بدانيد هرگونه غنيمتى نصيب شما مى‏شود يك پنجم آن، از آن خدا و پيامبر و ذى القربى (امامان اهل بيت) و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از خاندان پيامبر) مى‏باشد» (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ).

    و براى تأكيد اضافه مى‏كند: كه «اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در (روز جنگ بدر) روز جدايى حق از باطل، روزى كه دو گروه مؤمن و كافر در مقابل هم قرار گرفتند، نازل كرديم ايمان آورده‏ايد» بايد به اين دستور عمل كنيد و در برابر آن تسليم باشيد (إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ).

    و در پايان آيه اشاره به قدرت نامحدود الهى كرده، مى‏گويد: «و خدا بر همه چيز قادر است» (وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

    يعنى با اين كه در ميدان بدر از هر نظر شما در اقليت قرار داشتيد و دشمن ظاهرا از هر نظر برترى چشمگيرى داشت خداوند قادر توانا آنها را شكست داد و شما را يارى كرد تا پيروز شديد.

    اين آيه گرچه در ضمن آيات جهاد وارد شده ولى مفهوم وسيعى دارد و مى‏گويد: هر درآمدى از هر موردى عايد شما شود كه يكى از آنها غنايم جنگى است خمس آن را بپردازيد.

    منظور از سهم خدا چيست؟

    ذكر سهمى براى خدا به عنوان «للّه» به خاطر اهميت بيشتر روى اصل مسأله خمس و تأكيد و تثبيت ولايت و حاكميت پيامبر و رهبر حكومت اسلامى است، يعنى همان گونه كه خداوند سهمى براى خويش قرار داده و خود را سزاوارتر به تصرف در آن دانسته است پيامبر و امام را نيز به همان گونه، حق ولايت و سرپرستى و تصرف داده، و گر نه سهم خدا در اختيار پيامبر قرار خواهد داشت و در مصارفى كه پيامبر يا امام صلاح مى‏داند صرف مى‏گردد، و خداوند نياز به سهمى ندارد.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انفال

    (آيه 42)- قرآن به تناسب سخنى كه از «يوم الفرقان» (روز جنگ بدر) در آيه قبل آمده بود جزئيات ديگرى از اين جنگ را به خاطر مسلمانان مى‏آورد تا به اهميت اين نعمت پيروزى بيشتر واقف شوند.

    نخست مى‏گويد: «آن روز شما در طرف پايين و (نزديك مدينه) قرار داشتيد و آنها در طرف بالا و دورتر» (إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‏).

    در اين ميدان مسلمانان در سمت شمالى كه نزديكتر به مدينه است قرار داشتند، و دشمنان در سمت جنوبى كه دورتر است.

    سپس مى‏گويد: «كاروانى را كه شما در تعقيب آن بوديد (كاروان تجارتى قريش و ابو سفيان) در نقطه پايين‏ترى قرار داشت» (وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ).

    از همه اينها گذشته تعداد نفرات و امكانات جنگى مسلمانان در مقابل دشمن از هر نظر كمتر و ضعيفتر بود و در سطح پايين‏ترى قرار داشتند و دشمن در سطح بالاتر، لذا قرآن اضافه مى‏كند: «شرايط چنان بود كه اگر از قبل آگاهى داشتيد و مى‏خواستيد در اين زمينه با يكديگر وعده و قراردادى بگذاريد حتما گرفتار اختلاف در اين ميعاد مى‏شديد» (وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ).

    زيرا بسيارى از شما تحت تأثير وضع ظاهرى و موقعيت ضعيف خود در مقابل دشمن قرار مى‏گرفتيد و با چنين جنگى اصولا مخالفت مى‏كرديد.

    ولى خداوند شما را در مقابل يك عمل انجام شده قرار داد «تا كارى را كه مى‏بايست انجام گيرد تحقّق بخشد» (وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا).

    تا در پرتو اين پيروزى غير منتظره و معجزآسا حق از باطل شناخته شود «و آنها كه گمراه مى‏شوند با اتمام حجت باشد و آنها كه راه حق را مى‏پذيرند با آگاهى و دليل آشكار» (لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ).

    و در پايان مى‏گويد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ).

    فرياد استغاثه شما را شنيد و از نيّاتتان با خبر بود و به همين دليل شما را يارى كرد تا بر دشمن پيروز شديد.

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •