فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏ - صفحه 3
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34

موضوع: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    به من گفت: قبل از هر چيز بگو بدانم تو كيستى؟
    گفتم: يكى از فرزندان آدم عليه السلام هستم و از امت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏باشم. گفت: توضيح بده كه تو كيستى؟ و از كدام خاندان هستى؟.
    گفتم: مردى از خاندان نبوت هستم؟
    گفت: در كجا سكونت دارى. گفتم: در مدينه.

    گفت: شايد تو همان جعفربن محمد باشى؟ گفتم: آرى.
    معترضانه به من گفت: حسب و نسب و بستگى تو به خاندان نبوت، هيچ سودى به حال تو نخواهد داشت. چرا كه علم به معارف جد و پدرت را ترك كرده‏اى و آنچه را كه لازم است ستوده شود، به آن ناآگاه مى‏باشى.
    گفتم: آن چيست (كه به آن جاهل هستم و بى احترامى كرده‏ام؟)

    گفت: آن، قرآن كتاب خداست.
    گفتم: به كجاى قرآن ناآگاهم؟!!

    گفت: توجه به اين آيه ندارى كه خداوند مى‏فرمايد:
    «مَن جاءَ بِالحَسنَة فَلَه عَشرُ امثالِها، و مَن جاءَ بِالسَّيّئة فَلا يُجزى‏ الّا مِثلَها» «1»
    «هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز به مقدار آن كيفر نخواهد ديد.»
    من دو عدد نان و دو عدد انار دزدى كردم مطابق اين آيه جمعاً چهار گناه انجام دادم و وقتى آن نان و انارها را به فقير صدقه دادم، براى هر صدقه ده پاداش به من مى‏رسد، بنابراين چهل پاداش به من رسيد، چهار
    گناه را از چهل كم مى‏كنم، 36 ثواب براى من خواهد ماند!!.

    امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: وقتى كه اين سخن را از او شنيدم گفتم:
    «ثَكَلتكَ امّك انتَ الجاهِل بِكتابِ اللّه، اما سَمِعتَ انّه عزّوجلّ يَقول: انّما يَتَقبّلُ اللّه مِنَ المُتّقين» «2»
    «مادرت به عزايت بنشيند، اين تو هستى كه به دستورات قرآن جاهل هستى، آيا نشنيده‏اى كه خداوند در قرآن مى‏فرمايد: بى‏گمان خداوند، عمل افراد پرهيزكار را مى‏پذيرد.»

    آنطور كه تو توجيه مى‏كنى درست نيست بلكه حقيقت اين است كه تو دو نان و دو انار دزديدى، جمعاًچهار گناه كردى و آنها را بدون اجازه صاحبش صدقه دادى. چهار گناه ديگر نمودى و در مجموع مرتكب هشت گناه شدى بى‏آنكه چهل پاداش به تو برسد و طلبكار 36 پاداش از خدا باشى!!.
    امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: وقتى اين سخن را به او گفتم او هاج‏وواج و سردرگم شد و مرا مى‏نگريست، سپس از او جدا شدم.

    آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود:
    «بمثل هذا التاويل القبيح المستكره يَضِلُّونَ و يُضِلُّون ...»
    «به مانند اين گونه توجيه‏هاى زشت و ناپسند، مردم را گمراه مى‏كنند و خود گمراه مى‏شوند.»
    __________________________________________________
    (1). انعام/ 162
    (2). مائده/ 31

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    سپس مثال ديگرى از اين نوع توجيهات آورد، در مورد غلط اندازى معاويه درباره قتل عمار ياسر كه گفت: على عليه السلام او را كشته نه من، زيرا على عليه السلام او را به ميدان فرستاده است، ولى حضرت على عليه السلام جوابش را داد كه اگر اين سخن معاويه درست باشد، بايد بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله حمزه را كشت، زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله حمزه را به ميدان جنگ فرستاد. «1»

    از اين جريان عجيب، چند مطلب بدست مى‏آيد:

    1- گاهى توجيهات بقدرى خطرناك است كه حتى انسان را به وادى تفسير به راى و دستبرد به كتاب خدا، مى‏كشاند، به گونه‏اى كه قرآن در دست توجيه‏گر جاهل و بى‏فرهنگ، همچون موم يا خميرى مى‏شود كه به دلخواه خود، هرگونه خواست، آن را درمى‏آورد، و امام صادق عليه السلام با بيان خود، هشدار داد و اعلام خطر نمود، كه افراد كج فهم مبادا به اين وادى وارد شوند.

    2- قبلًا گفتيم از عنوان افشاگرى نبايد سوء استفاده شود، ولى جريان فوق يكى از مواردى است كه افشاگرى لازم است و امام صادق عليه السلام آن مرد كج‏انديش و منحرف را افشا كرد و انحرافات او را بر ملا ساخت تا مردم فريب او را نخورند حتى در پايان اين توصيه را كرد و فرمود:

    «طوبى للذين هم كما قال رسول الله يحمل هذا العلم من كل خلف عُدوله و ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين»
    «خوشا به حال آن كسانى كه در راستاى سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله قدم بر مى‏دارند كه حضرت در شان آنها فرمود: علم دين را از افراد عادل و مطمين از گذشتگان، در بر مى‏گيرند و بوسيله آن علم امور تحريف شده گزافه‏گويان و نسبت‏هاى نارواى باطل گرايان و بافته‏هاى خود در آورده‏ى نادانان را از خود (وجامعه) دور مى‏سازند.»

    اين روش امام صادق عليه السلام و بيان رسول خدا صلى الله عليه و آله حاكى است كه بايد در مورد منحرفين و بدعت‏گذاران افشاگرى كرد، به عبارت روشن‏تر آنها كه در جامعه، داراى موقعيتى هستند كه هدايت و ضلالتشان در جامعه اثر مى‏گذارد، اگر به گمراهى رفتند، بايد با افشاى آن به مبارزه فرهنگى با آنها پرداخت.

    به عنوان مثال: كسى كه شراب مى‏خورد و پشت فرمان اتوبوس مى‏نشيند، بايد او را افشا كرد، زيرا مسافران در خطر هستند و او با جان مسافران بازى مى‏كند و كار او در رابطه با جامعه است ولى اگر كسى مخفيانه در خانه‏ى خود شراب خورد، به نام افشاگرى جايز نيست كه آبروى او را بريزيم.
    __________________________________________________
    (1). معانى الاخبار صدوق، ص 33- 35

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    6- توجيهات اقتصادى‏

    توجيهات اقتصادى مانند اينكه:

    به نام عدالت اجتماعى، دست به تضييع حقوق مى‏زند.
    به نام فشار زندگى دست به سقط جنين مى‏زند.
    به نام خريد و فروش، ربا مى‏خورد. «1»
    به نام هديه، رشوه مى‏دهد يا مى‏گيرد.
    به نام دروغ مصلحت آميز، دروغ حرام مى‏گويند.
    به نام ترس از فقر، فرزندش را مى‏كشد. «2» و استثمار و بهره‏كشى خود را زير پوشش (مديريت خوب دارم) توجيه مى‏نمايد و ...
    __________________________________________________
    (1). بقره/ 275
    (2). اسراء/ 31

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    داستان اصحاب سبت‏

    جمعى از بنى‏اسرائيل در بندرى بنام «ايله» كنار دريا- ظاهراً كنار درياى احمر- زندگى مى‏كردند. از طرف خداوند توسط پيامبرشان به عنوان امتحان به آنها دستور داده شد كه در روز شنبه صيد ماهى را تعطيل كنند، ولى آنها به اصطلاح از راه كلاه شرعى وارد شدند. حوضچه‏هايى كنار دريا كندند، روز شنبه كه ماهيان به آن حوضچه‏ها مى‏آمدند هنگام غروب بندهاى حوضچه‏ها را مى‏بستند و در روزهاى بعد آن ماهى‏ها را صيد مى‏كردند، و مى‏گفتند خداوند ما را از صيد ماهى در روز شنبه نهى كرده، و ما هم روز شنبه صيد نمى‏كنيم. «1»

    آنها با اين توجيه، گناه خود را مى‏پوشاندند، با اينكه در حقيقت بيشتر مقدمات صيد در همان روز شنبه واقع شده بود ولى توجيه مى‏كردند كه ما در روز شنبه صيد نكرديم.
    خداوند بر مردم توجيه‏گر (ايله) غضب كرد و عذاب سختى بر آنان فرستاد و آنها را به هلاكت رساند.

    در روايات آمده: مردم ايله در رابطه با اين گناه سه گروه بودند:
    جمعى هم مرتكب اين گناه شدند و هم امر به معروف ونهى از منكر را ترك كردند.
    جمعى مرتكب اين گناه نشدند، ولى در برابر آن بى‏تفاوت و تماشاچى بودند، و نهى از منكر نكردند.
    و جمعى نه مرتكب اين گناه شدند و نه تماشاچى بودند، بلكه نهى از منكر مى‏نمودند.

    امام صادق عليه السلام فرمودند:
    «هَلَكت الفِرقَتان و نَجَت الفِرقَةُ الثالثة» «2»
    «دو دسته از آنها (گنهكاران و سكوت كنندگان) هلاك شدند و دسته سوم (كه گناه نكردند و نهى از منكر نمودند) نجات يافتند.»

    __________________________________________________
    (1). مجمع البيان و صافى ذيل آيات 163- 166 اعراف‏
    (2). مجمع البيان، ج 4 ص 493. روضه كافى، ص 153

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    يك داستان عبرت آموز

    امام باقر عليه السلام فرمود: در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله در آغاز هجرت يكى از مؤمنين اهل صفّه (آنها كه كنار مسجد سكونت داشتند) به نام سعد بسيار در فقر و نادارى بسر مى‏برد و هميشه در نماز جماعت، ملازم رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و هرگز نمازش ترك نمى‏شد.

    رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى او را مى‏ديد، دلش به حال او مى‏سوخت و نگاه دلسوزانه به او مى‏كرد، غريبى و تهيدستى او رسول خدا صلى الله عليه و آله را سخت ناراحت مى‏كرد، روزى به سعد فرمود: اگر چيزى بدستم برسد، تو را بى نياز مى‏كنم.

    مدتى از اين جريان گذشت، رسول خدا صلى الله عليه و آله از اينكه چيزى نرسيد تا به سعد كمك كند، سخت غمگين شد.
    خداوند وقتى كه رسولش را اين گونه غمگين يافت، جبرئيل را به سوى او فرستاد. جبرئيل كه دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله خداوند اندوه ترا به خاطر سعد دريافت، آيا دوست دارى كه سعد بى‏نياز گردد.

    پيامبر عليه السلام فرمود: آرى.
    جبرئيل گفت: اين دو درهم را به سعد بده و به او دستور بده كه با آن‏ تجارت كند.
    پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو درهم را گرفت و سپس براى نماز از منزل خارج شد، ديد سعد كنار حجره ايستاده و منتظر رسول خدا صلى الله عليه و آله است.
    وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را ديد، فرمود: اى سعد! آيا تجارت و خريد و فروش مى‏دانى؟
    سعد گفت: سوگند به خدا چيزى ندارم كه با آن تجارت كنم.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو درهم را به او داد و به او فرمود: با اين دو درهم تجارت كن و روزى خدا را بدست بياور.
    او آن دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را خواند بعد از نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود:
    «قم فاطلب الرزق فقد كنت بحالك مغتّماً يا سعد»
    «برخيز به دنبال كسب رزق برو كه من از وضع تو غمگين هستم.»

    سعد برخاست و كمر همت بست و به تجارت مشغول شد، به قدرى آن دو درهم بركت داشت كه هر كالايى با آن مى‏خريد سود فراوان مى‏كرد، دنيا به او رو آورد و اموال و ثروتش زياد گرديد، و تجارتش رونق بسيار گرفت. در كنار مسجد، محلى را براى كسب و كار خود انتخاب كرد و به خريد و فروش، مشغول گرديد.

    كم‏كم رسول خدا صلى الله عليه و آله ديد كه بلال حبشى وقت نماز را اعلام كرده ولى هنوز سعد سرگرم خريد و فروش است، نه وضو گرفته و نه براى نماز آماده مى‏شود.

    پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى او را به اين وضع ديد، به او فرمود:
    «يا سَعد شَغَلتك الدّنيا عن الصّلاة»
    «اى سعد! دنيا تو را از نماز بازداشت.»

    او در پاسخ چنين توجيه مى‏كرد و مى‏گفت:
    «ما اصنع؟ اضيع مالى، هذا رجل قد بعته فتريد ان استوفى منه و هذا رجل قد اشتريت منه فاريد ان اوفيه»
    «چه كار كنم؟ ثروتم را تلف كنم؟ به اين مرد متاعى فروخته‏ام، مى‏خواهم پولش را بستانم و از اين مرد متاعى خريده‏ام مى‏خواهم قيمتش را بپردازم. (آيا با اين وضع مى‏توانم در نماز شركت كنم؟).»

    رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد سعد، آن چنان ناراحت و غمگين شد كه اين‏بار اندوه رسول خدا صلى الله عليه و آله شديدتر از آن هنگام بود كه سعد در فقر و تهيدستى به سر مى‏برد.
    جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: خداوند اندوه تو را در مورد سعد دريافت، كداميك از اين دو حالت را در مورد سعد دوست دارى آيا حالت اول يعنى حالت فقر و تهيدستى او و توجه او به نماز و عبادت را دوست دارى؟ يا حالت دوم او را كه بى نياز است ولى توجه به عبادت ندارد؟

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حالت اولى او را دوست دارم، چرا كه حالت دوم او باعث شد كه دنيايش، دينش را ربود و برد. جبرئيل گفت:
    «إنّ حبّ الدّنيا و الاموال فِتنة و مَشغَلة عن الآخرة»
    «دلبستگى به دنيا و ثروت، مايه آزمايش و بازدارنده‏ى آخرت است.»

    آنگاه جبرئيل گفت: آن دو درهم را كه به او قرض داده بودى از او بگير كه در اين صورت وضع او به حالت اول بر مى‏گردد.
    رسول خدا صلى الله عليه و آله به سعد فرمود: آيا نمى‏خواهى دو درهم مرا بدهى؟.
    سعد گفت: بجاى آن دويست درهم مى‏دهم.

    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: همان دو درهم مرا بده، سعد دو درهم آن حضرت‏ را داد. از آن پس دنيا به سعد پشت كرد و تمام اموالش كم‏كم از دستش رفت و زندگيش به حالت اول بازگشت. «1»
    اين داستان هشدارى است براى آنان كه دل به دنيا سپرده‏اند و كم‏كم از امور آخرت بريده‏اند تا به جايى كه تنها در مجالس ترحيم بستگان خود در مسجد ديده مى‏شوند!.
    __________________________________________________
    (1). وسائل الشيعه، ج 12 ص 297- 298

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    7- توجيهات نظامى‏

    اصولًا در امورى كه سخت و دشوار است، مانند مساله‏ى جهاد و نبرد با دشمن كه يكى از وظايف سنگين است، آنان كه ايمان قوى ندارند براى اينكه از اين وظيفه مقدس شانه خالى كنند دست به توجيهات فراوان مى‏زنند، تا گريز خود را از اين مسئوليت بزرگ، خداپسند جلوه دهند.

    گاهى پيرى پدر ومادر را بهانه قرار مى‏دهند، گاهى زن و بچه را، و زمانى گرمى يا سردى هوا را يا فرا رسيدن فصل برداشت محصول را و گاهى خود را به بيمارى زده با توجيه اينكه بيمار يا ضعيف هستم و قدرت جنگ ندارم به جبهه نبرد با دشمن نمى‏روند.

    بخصوص اگر جنگ با مسلمان نماهاى بدتر از كافر باشد، بعضى با اين توجيه كه برادركشى و مسلمان‏كشى درست نيست. از امر مقدس جهاد و دفاع فرار مى‏نمايند.

    توجيه در جنگ تبوك‏

    در جنگ تبوك كه در سال نهم واقع شد و فرمان بسيج عمومى از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله صادر گرديد، تا مسلمين براى جلوگيرى از كفار متجاوز روم به‏ سوى سرزمين تبوك حركت نمايند، عده‏اى از اين فرمان سرپيچى كردند.
    و جان و مال خود را براى دفاع از حريم اسلام دريغ داشتند. توجيه آنها اين بود كه هوا گرم است و نمى‏توان در اين هواى داغ مسافرت طولانى كرد و جنگيد. و ديگران را نيز با اين توجيه گمراه كننده، از رفتن به سوى جبهه باز مى‏داشتند. همانگونه كه در قرآن آمده:

    «و قالوا لا تنفروا فى الحَرّ قل نار جهنّم اشدّ حَرّاً لو كانوا يفقهون» «1»
    «آن متخلفان (به يكديگر و به مؤمنان) گفتند: در اين گرما (به سوى ميدان) حركت نكنيد، به آنها بگو آتش دوزخ از اين گرمتر است اگر بفهمند.»

    __________________________________________________
    (1). توبه/ 81

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    انتقاد شديد على عليه السلام‏

    اميرمؤمنان على عليه السلام در يكى از سخنرانى‏هاى خود «1»، خطاب به مردم عراق (كه در جنگ با سپاه معاويه، سستى مى‏كردند) مى‏فرمايد:

    «روى شما زشت باد و همواره غم و اندوه همراه شما باد كه هدف حملات دشمن قرار گرفته‏ايد، پى در پى به شما حمله مى‏كنند، و شما به حمله‏ى متقابل دست نمى‏زنيد، با شما مى‏جنگند و شما نمى‏جنگيد، اين گونه معصيت خدا مى‏شود و شما (با عمل خود) به آن رضايت مى‏دهيد؛»

    «فإذا أمرتُكم بالسّير إليهم فى ايّام الحَرّ قُلتم هذِه حمارة القيظ، امهلنا ينسلخ عنّا الحرّ»
    «هرگاه در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن دادم، گفتيد به ما مهلت بده تا سوز گرما فرو نشيند.»

    «واذا أمرتكم بالسّير إليهم فى الشّتاء قُلتم هذِه صَبّارَة القُرّ، امهلنا ينسلخ عنّا البَرد»
    «و اگر در سرماى زمستان اين دستور را به شما دادم گفتيد: اكنون فوق العاده سرد است، بگذار سوز سرما آرام گيرد. همه‏ى اين بهانه‏ها براى فرار از جنگ بود.»
    «فإذا كُنتم من الحَرّ و القُرّ تَفِرّون فأنتم و اللّه من السّيف أفرّ»
    «شما كه از سرما و گرما (وحشت داريد) و فرار مى‏كنيد، به خدا سوگند از شمشير دشمن، بيشتر فرار خواهيد كرد؟»
    __________________________________________________
    (1). نهج البلاغه، خطبه 27

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: فصل سوّم: توجيه و دليل‏تراشى‏

    توجيه در جنگ خندق‏

    در جريان جنگ احزاب (خندق) كه در سال پنجم هجرت واقع شد جمعى از بيمار دلان به بهانه‏ى حفاظت از خانه‏ى خود، مى‏خواستند از جبهه دست بشكند و مى‏گفتند:

    خانه ما در و پيكر درستى ندارد و آسيب پذير است، ولى از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله توجيه و بهانه آنها رد شد. چنانكه مى‏خوانيم:

    «و يَستَأذِن فَريق منهم النّبى يَقولون انّ بُيوتَنا عَورَة و ماهى بِعَورة ان يُريدون الّا فِراراً» «1»
    «گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مى‏خواستند و مى‏گفتند:
    خانه‏هاى ما بدون حفاظ است در حالى كه بدون حفاظ نبود، آنها فقط مى‏خواستند از جنگ فرار كنند.»
    __________________________________________________
    (1). احزاب/ 13

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •