سوره اعراف [7] - صفحه 3
صفحه 3 از 9 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 87

موضوع: سوره اعراف [7]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 42)- آرامش كامل و سعادت جاويدان! در آيات گذشته بحث از سرنوشت منكران آيات خدا و متكبران و ظالمان بود، در اينجا آينده روشن افراد با ايمان را چنين شرح مى‏دهد: «كسانى كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، ...

    اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ...

    أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

    ولى در ميان اين جمله يك جمله معترضه كه اشاره به پاسخ بسيارى از سؤالات است بيان كرده، مى‏گويد: «ما هيچ كس را جز به اندازه توانائيش تكليف نمى‏كنيم» (لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها).

    اشاره به اين كه كسى تصور نكند كه قرار گرفتن در صف افراد با ايمان و انجام عمل صالح در دسترس همه كس نيست، زيرا تكاليف پروردگار به اندازه قدرت افراد است.

    اين آيه مانند بسيارى ديگر از آيات قرآن، وسيله نجات و سعادت جاويدان را منحصرا ايمان و عمل شايسته معرفى مى‏كند و به اين ترتيب به عقيده خرافى مسيحيان امروز كه وسيله نجات را قربانى شدن مسيح در برابر گناهان بشريت مى‏دانند، خط بطلان مى‏كشد، اصرار قرآن روى مسأله ايمان و عمل صالح در آيات مختلف براى كوبيدن اين طرز تفكر و مانند آن است.

    (آيه 43)- در اين آيه به يكى از مهمترين نعمتهايى كه خدا به بهشتيان ارزانى مى‏دارد و مايه آرامش روح و جان آنهاست اشاره كرده، مى‏گويد: «كينه‏ها و حسدها و دشمنيها را از دل آنها برمى‏كنيم» (وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ).

    در حقيقت يكى از بزرگترين ناراحتيهاى انسانها در زندگى دنيا كه سر چشمه پيكارهاى وسيع اجتماعى مى‏شود و علاوه بر خسارتهاى سنگين جانى و مالى آرامش روح را بكلى بر هم مى‏زند، همين «كينه توزى» و «حسد» است.

    بهشتيان بكلى از بدبختيهاى ناشى از اين گونه صفات و عواقب آن بركنارند، آنها با هم در نهايت دوستى و محبت و صفا و صميميت و آرامش زندگى مى‏كنند، و همه از وضع خود راضيند.

    قرآن پس از ذكر اين نعمت روحانى، اشاره به نعمت مادى و جسمانى آنها كرده، مى‏گويد: «از زير قصرهاى آنها نهرهاى آب جريان دارد» (تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ).

    سپس رضايت و خشنودى كامل و همه جانبه اهل بهشت را با اين جمله منعكس مى‏كند كه آنها «مى‏گويند: حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه ما را به اين همه نعمت رهنمون شد و اگر خدا ما را راهنمايى نمى‏كرد، هرگز، هدايت نمى‏يافتيم» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ).

    اين توفيق او بود كه دست ما را گرفت و از گذرگاههاى زندگى عبور داد و به سر منزل سعادت رسانيد. «مسلما فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند!» آنها راست مى‏گفتند و ما با چشم خود درستى گفتارشان را هم اكنون مى‏بينيم (لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ).

    «در اين هنگام ندايى برمى‏خيزد، و اين جمله را در گوش جان آنها سر مى‏دهد كه اين بهشت را به خاطر اعمال پاكتان به ارث برديد» (وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 44)- از اين آيه استفاده مى‏شود كه بهشتيان و دوزخيان از جايگاه خود مى‏توانند با يكديگر سخن بگويند نخست مى‏گويد: «بهشتيان، دوزخيان را مخاطب ساخته و صدا مى‏زنند كه ما وعده پروردگار خويش را حق يافتيم، آيا شما هم به آنچه خدا به وسيله فرستادگانش وعده داده بود، رسيديد؟» (وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا).

    در پاسخ «مى‏گويند: آرى» همه را عين حقيقت ديديم (قالُوا نَعَمْ).

    سپس اضافه مى‏كند: «در اين هنگام ندا دهنده‏اى در ميان آنها ندا در مى‏دهد (آنچنان كه صداى او به گوش همگان مى‏رسد) كه: لعنت خدا بر ستمگران باد» (فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ).

    (آيه 45)- سپس ستمگران را چنين معرفى مى‏كند: «همانها كه مردم را از راه راست باز مى‏داشتند (و با تبليغات مسموم و زهرآگين خود، ايجاد شك و ترديد در ريشه‏هاى عقايد مردم مى‏كردند) و جاده مستقيم الهى را كج و معوج نشان مى‏دادند، و به سراى ديگر نيز ايمان نداشتند» (الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ).

    اين مؤذّن در روايات اسلامى، غالبا به امير مؤمنان على عليه السّلام تفسير شده است.

    حاكم «ابو القاسم حسكانى» كه از دانشمندان اهل سنّت است به سند خود از «محمّد بن حنفيه» از «على» عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمود: انا ذلك المؤذّن: «آن كه اين ندا را سر مى‏دهد منم» و همچنين به سند خود از ابن عباس نقل مى‏كند كه على عليه السّلام در قرآن نامهايى دارد كه مردم آنها را نمى‏دانند، از جمله «مؤذّن» در آيه شريفه فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ على عليه السّلام است كه اين ندا را سر مى‏دهد و مى‏گويد: الا لعنة اللّه على الّذين كذّبوا بولايتى و استخفّوا بحقّى «لعنت خدا بر آنها باد كه ولايت مرا تكذيب كردند و حق مرا كوچك شمردند».

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 46)- اعراف گذرگاه مهمى به سوى بهشت! در تعقيب بيان سرگذشت بهشتيان و دوزخيان اين آيه و سه آيه بعد از آن در باره «اعراف» كه منطقه‏اى است حد فاصل ميان بهشت و دوزخ، با ويژگيهايى كه دارد سخن مى‏گويد.

    نخست به حجابى كه در ميان بهشتيان و دوزخيان كشيده شده است اشاره كرده، مى‏گويد: «ميان اين دو گروه حجابى قرار دارد» (وَ بَيْنَهُما حِجابٌ).

    از آيات بعد چنين استفاده مى‏شود كه حجاب مزبور همان «اعراف» است كه مكان مرتفعى است در ميان اين دو گروه، كه مانع از مشاهده يكديگر مى‏شود، البته كسانى كه بر اعراف يعنى قسمتهاى بالاى اين مانع مرتفع قرار دارند، هر دو گروه را مى‏توانند ببينند.

    سپس قرآن مى‏گويد: «بر اعراف مردانى قرار دارند كه هر يك از جهنميان و دوزخيان را (در جايگاه خود مى‏بينند و) از سيمايشان آنها را مى‏شناسند» (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ).

    سپس مى‏گويد: مردانى كه بر اعراف قرار دارند «بهشتيان را صدا مى‏زنند و مى‏گويند: درود بر شما باد، اما خودشان وارد بهشت نشده‏اند، اگرچه بسيار تمايل دارند» (وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ).

    (آيه 47)- «اما به هنگامى كه به سوى ديگر نگاه مى‏كنند و دوزخيان را در دوزخ مى‏بينند (به درگاه خدا راز و نياز مى‏كنند و) مى‏گويند: پروردگارا! ما را با جمعيت ستمگران قرار مده» (وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).

    (آيه 48)- در اين آيه اضافه مى‏كند كه: «و اصحاب اعراف مردانى از دوزخيان را كه از چهره و سيمايشان مى‏شناسند صدا مى‏زنند (و مورد ملامت و سرزنش قرار مى‏دهند كه ديديد عاقبت) گردآورى اموال و نفرت در دنيا و تكبر ورزيدن از قبول حقّ، به شما سودى نداد» چه شد آن مالها؟ و كجا رفتند آن نفرات؟ و چه نتيجه‏اى گرفتيد از آن همه كبر و خودپرستى؟ (وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ).

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 49)- بار ديگر با همان زبان ملامت و سرزنش در حالى كه اشاره به جمعى از ضعفاى مؤمنان كه بر اعراف قرار گرفته‏اند مى‏كنند، مى‏گويند: «آيا اينها همان كسانى هستند كه شما سوگند ياد كرديد هيچ گاه خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار نخواهد داد» (أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ).

    سر انجام رحمت الهى شامل حال اين دسته از ضعفاى مؤمنان شده و به آنها خطاب مى‏شود كه: «وارد بهشت شويد نه ترسى بر شماست و نه در آنجا غم و اندوهى داريد» (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ).

    «اصحاب اعراف» چه كسانى هستند؟

    از مجموع آيات و روايات چنين استفاده مى‏شود كه «اعراف» گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاويدان است، طبيعى است كه افراد نيرومند و قوى يعنى صالحان و پاكان با سرعت از اين گذرگاه عبور مى‏كنند اما افرادى كه خوبى و بدى را به هم آميختند در اين مسير وا مى‏مانند.

    همچنين طبيعى است كه سرپرستان جمعيت و پيشوايان قوم در گذرگاههاى سخت همانند فرماندهانى كه در اين گونه موارد در آخر لشكر راه مى‏روند تا همه سپاهيان بگذرند، در آنجا توقف مى‏كنند تا به كمك ضعفاى مؤمنان بشتابند و آنها كه شايستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهايى يابند.

    بنابراين در اعراف، دو گروه وجود دارند، ضعيفان و آلودگانى كه در رحمتند و پيشوايان بزرگ (يعنى انبياء، امامان و صالحان) كه در همه حال يار و ياور ضعيفانند.

    (آيه 50)- نعمتهاى بهشتى بر دوزخيان حرام است! پس از آن كه بهشتيان و دوزخيان هر كدام در محل مناسب خود مستقر شدند گفتگوهايى در ميان آنها رد و بدل مى‏شود كه نتيجه آن مجازات و كيفرى است روحانى و معنوى براى دوزخيان، نخست مى‏فرمايد: «دوزخيان، بهشتيان را صدا مى‏زنند كه (محبت كنيد) و مقدارى آب يا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشيد» تا عطش سوزان خود را تسكين دهيم و از آلام خود بكاهيم (وَ نادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ).

    ولى بلافاصله بهشتيان دست ردّ بر سينه آنها زده، و «مى‏گويند: خداوند اينها را بر كافران تحريم كرده است» (قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ).

    1- جمله «مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ» (از آنچه خدا به شما روزى داده) كه تعبيرى است سر بسته و توأم با يك نوع ابهام نشان مى‏دهد كه حتى دوزخيان نمى‏توانند از ماهيت و انواع نعمتهاى بهشتى آگاه شوند.

    2- جمله «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ» (خداوند آنها را بر كافران حرام كرده) اشاره به اين است كه بهشتيان مضايقه‏اى از بخشيدن اين نعمتها ندارند زيرا نه چيزى از آنها كم مى‏شود و نه در درون سينه، كينه‏اى نسبت به كسى دارند، ولى وضع دوزخيان آنچنان است كه نمى‏توانند از نعمتهاى بهشتى بهره گيرند، اين تحريم در حقيقت يك نوع «تحريم تكوينى» است، همانند محروميت بسيارى از بيماران از غذاهاى لذيذ و رنگارنگ.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 51)- در اين آيه سبب محروميت آنها را تشريح مى‏كند و با ذكر صفات دوزخيان روشن مى‏سازد كه اين سرنوشت شوم را خودشان براى خويشتن فراهم ساخته‏اند نخست مى‏گويد: «آنها كسانى هستند كه دين و مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند» (الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً).

    «و زندگى دنيا آنها را فريب داد و مغرور ساخت» (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا).

    اين امور سبب شد كه آنها در لجنزار شهوات فرو روند و همه چيز حتى رستاخيز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار پيامبران و آيات الهى را انكار كنند، لذا به دنبال آن اضافه مى‏كند: «پس امروز هم ما آنها را فراموش خواهيم كرد همان گونه كه آنها لقاى چنين روزى را فراموش كردند و همان گونه كه آيات ما را انكار نمودند» (فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ).

    ضمنا از اين آيه استفاده مى‏شود كه نخستين مرحله گمراهى و انحراف آن است كه انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدّى نگيرد و با آنها به عنوان يك سرگرمى و بازيچه رفتار كند.

    (آيه 52)- اين آيه اشاره به اين است كه محروميت كفار و سرنوشت شومشان نتيجه كوتاهيها و تقصيرات خودشان است و گر نه از ناحيه خداوند هيچ گونه كوتاهى در هدايت و رهبرى و ابلاغ آيات و بيان درسهاى تربيتى نشده است لذا مى‏گويد: ما در هدايت و راهنمايى آنها چيزى فروگذار نكرديم «كتابى براى آنها فرستاديم كه تمام اسرار و رموز آن را با آگاهى كامل تشريح كرديم» (وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى‏ عِلْمٍ).

    «كتابى كه مايه هدايت و موجب رحمت براى ايمان آورندگان بود» اگرچه افراد لجوج و خودخواه از آن بى‏بهره مى‏مانند (هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 53)- و در اين آيه اشاره به طرز تفكر غلط تبهكاران و منحرفان در زمينه هدايتهاى الهى كرده، مى‏گويد: «آيا آنها جز انتظار تأويل آيات (و فرا رسيدن تهديدهاى الهى) دارند»؟ (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ).

    اما چه انتظار نابجايى، زيرا هنگامى كه نتايج و سر انجام اين وعده‏هاى الهى را مشاهده كنند، كار از كار گذشته و راهى براى بازگشت باقى نمانده است «آن روز كه تأويل آنها فرا رسد، كسانى كه قبلا آن را فراموش كرده بودند مى‏گويند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند» و گفتار آنها نيز همه حق بود (يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ).

    اما در اين هنگام در وحشت و اضطراب فرو مى‏روند، و به فكر چاره‏جويى مى‏افتند و مى‏گويند: «آيا (امروز) شفيعانى يافت مى‏شوند كه براى ما شفاعت كنند»؟ (فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا).

    و «يا (اگر شفيعانى براى ما در كار نيست و اصولا شايسته شفاعت نيستيم) آيا ممكن است به عقب باز گرديم و اعمالى غير آنچه انجام داديم انجام دهيم» و تسليم حق و حقيقت باشيم (أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ).

    ولى افسوس! اين بيدارى بسيار دير است، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه شايستگى شفاعت دارند، زيرا «آنها سرمايه‏هاى وجود خود را از دست داده و گرفتار خسران و زيانى شده‏اند كه تمام وجودشان را در بر مى‏گيرد» (قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ).

    و بر آنها ثابت مى‏شود كه بتها و معبودهاى ساختگى آنان در آنجا هيچ گونه نقشى ندارد «و معبودهايى را كه به دروغ ساخته بودند همگى از نظرشان گم مى‏شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

    از اين آيه استفاده مى‏شود كه انسان در اعمال خود مختار و آزاد است و الّا تقاضاى بازگشت به دنيا نمى‏كرد تا اعمال بد خود را جبران كند. و نيز استفاده مى‏شود كه جهان ديگر جاى انجام عمل و كسب فضيلت و نجات نيست.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 54)- اين آيه معبود حقيقى و واقعى را با ذكر صفات خاصش معرفى مى‏كند، تا آنها كه حقيقت جو هستند قبل از فرا رسيدن رستاخيز در همين جهان او را به روشنى بشناسند، نخست مى‏گويد: «معبود و پروردگار شما آن كس است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد» (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ). يعنى «معبود» كسى جز «آفريدگار» نمى‏تواند باشد.

    آيا جهان در شش روز آفريده شده؟

    با توجه به مفهوم وسيع كلمه «ايّام» (روزها) و معادل آن در زبانهاى ديگر، پاسخ اين سؤال روشن است، زيرا بسيار مى‏شود كه «ايّام» به معنى «دورانها» به كار مى‏رود.

    بنابراين خداوند مجموعه زمين و آسمان را در شش دوران متوالى آفريده است، هر چند اين دورانها گاهى به ميليونها يا ميلياردها سال بالغ شده است و علم امروز هيچ گونه مطلبى را كه مخالف اين موضوع باشد بيان نكرده است.

    سپس قرآن مى‏گويد: «خداوند پس از آفرينش آسمان و زمين، زمام رهبرى آنها را به دست گرفت» (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ).

    يعنى، نه تنها آفرينش از اوست بلكه اداره و رهبرى جهان نيز با او مى‏باشد.

    و اين پاسخى است به آنها كه جهان را در آفرينش نيازمند به خدا مى‏دانند نه در بقا و ادامه هستى.

    «عرش» چيست؟

    عرش در لغت معانى متعددى دارد از جمله: به معنى سقف يا چيزى است كه داراى سقف بوده باشد، و گاهى به معنى تختهاى بلند همانند تخت سلاطين نيز آمده است.

    ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى‏رود و گفته مى‏شود «عرش خدا» منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى‏شود.

    بنابراين در آيه مورد بحث جمله «اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ» كنايه از احاطه كامل پروردگار و تسلط او بر تدبير امور آسمانها و زمين بعد از خلقت آنهاست.

    سپس مى‏فرمايد: «اوست كه شب را همچون پوششى بر روز مى‏افكند و روشنايى روز را با پرده‏هاى ظلمانى شب مى‏پوشاند» (يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ).

    بعد از آن اضافه مى‏كند: «شب با سرعت به دنبال روز در حركت است» (يَطْلُبُهُ حَثِيثاً). همانند طلبكارى كه با سرعت به دنبال بدهكار مى‏دود.

    سپس مى‏افزايد: «اوست كه خورشيد و ماه و ستارگان را آفريده است، در حالى كه همه سر بر فرمان او هستند» (وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ).

    پس از ذكر آفرينش جهان هستى و نظام شب و روز و آفرينش ماه و خورشيد و ستارگان به عنوان تأكيد مى‏گويد: «آگاه باشيد آفرينش و اداره امور جهان هستى تنها به دست اوست» (أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ).

    منظور از «الْخَلْقُ» آفرينش نخستين، و منظور از «الْأَمْرُ» قوانين و نظاماتى است كه به فرمان پروردگار بر عالم هستى حكومت مى‏كند و آنها را در مسير خود رهبرى مى‏نمايد.

    به عبارت ديگر: همان طور كه جهان در حدوثش نيازمند به اوست در تدبير و ادامه حيات و اداره‏اش نيز وابسته به او مى‏باشد، و اگر لحظه‏اى لطف خدا از آن گرفته شود نظامش بكلى از هم گسسته و نابود مى‏گردد.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «پر بركت است خداوندى كه پروردگار عالميان است» (تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ).

    اين جمله بعد از ذكر آفرينش و تدبير جهان هستى يك نوع ستايش از مقام مقدس پروردگار است كه وجودى مبارك، ازلى، ابدى و سر چشمه همه بركات و نيكيها و خير مستمر مى‏باشد.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 55)- شرايط اجابت دعا: آيه قبل با ذكر دلايل روشن اين حقيقت را اثبات كرد كه شايسته عبوديت و بندگى تنها خداست و به دنبال آن در اينجا دستور مى‏دهد كه «دعا و نيايش» كه جان و روح عبادت است بايد در برابر خدا انجام گيرد، نخست مى‏گويد: «پروردگار خود را از روى تضرّع و در پنهانى بخوانيد» (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً).

    اين كه در آيه فوق دستور داده شده كه خدا را در «خفيّه» و پنهانى بخوانيد براى اين است كه از «ريا» دورتر، و به اخلاص نزديكتر، و توأم با تمركز فكر و حضور قلب باشد.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «او (خداوند) تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد» (إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ).

    و اين جمله معنى وسيعى دارد كه هرگونه تجاوز را، اعم از فرياد كشيدن به هنگام دعا، و يا تظاهر و رياكارى، و يا توجه به غير خدا را به هنگام دعا، شامل مى‏شود.

    (آيه 56)- در اين آيه اشاره به حكمى شده است كه در واقع يكى از شرايط تأثير دعا است، مى‏فرمايد: «در روى زمين فساد مكنيد بعد از آن كه اصلاح شده است» (وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها). بنابراين هيچ گاه دعاى افراد مفسد و تبهكار به جايى نخواهد رسيد.

    در روايتى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم: «زمين فاسد بود و خداوند به وسيله پيامبر اسلام آن را اصلاح كرد».

    باز ديگر به مسأله دعا مى‏پردازد و يكى ديگر از شرايط آن را بازگو مى‏كند، مى‏گويد: «و خدا را با ترس و اميد بخوانيد» (وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً).

    نه آن چنان از اعمال خود راضى باشيد كه گمان كنيد هيچ نقطه تاريكى در زندگى شما نيست كه اين خود عامل عقبگرد و سقوط است، و نه آن چنان مأيوس باشيد كه خود را شايسته عفو خدا و اجابت دعا ندانيد، بلكه با دو بال «بيم» و «اميد» به سوى او پرواز كنيد، اميد به رحمتش و بيم از مسؤوليتها و لغزشهاى خود.

    و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر روى اسباب اميدوارى به رحمت خدا، مى‏گويد: «رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است» (إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ).

    در اين دو آيه اشاره به پنج قسمت از شرايط قبولى دعا شده است: نخست اين كه از روى تضرع و در پنهانى باشد، ديگر اين كه از حدّ اعتدال تجاوز نكند، سوم اين كه با توليد فساد و تبهكارى همراه نگردد، چهارم اين كه توأم با بيم و اميد متوازن باشد، پنجم اين كه با نيكوكارى توأم گردد.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 57)- در آيات گذشته اشاره‏هاى مكرر به مسأله «مبدء» يعنى توحيد و شناسايى پروردگار از روى اسرار جهان آفرينش شد، و در اين آيه اشاره به مسأله «معاد» و رستاخيز مى‏شود، تا اين دو بحث يكديگر را تكميل كنند، و اين سيره قرآن است كه در بسيارى از موارد «مبدء» و «معاد» را با هم قرين مى‏سازد، نخست مى‏گويد: «او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش همچون بشارت دهنده‏اى (كه از قدوم مسافر عزيزى خبر مى‏دهد) مى‏فرستد» (وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ).

    «بادهايى كه از اقيانوسها برخاسته و ابرهاى سنگين بار و پر آب را با خود حمل مى‏كند» (حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا).

    «در اين موقع آنها را به سوى سرزمينهاى مرده و خشك و سوزان مى‏رانيم» و مأموريت آبيارى اين تشنگان را به عهده آنها مى‏نهيم (سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ).

    «و به وسيله آن، آب حيات بخش را در همه جا فرو مى‏فرستيم» (فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ). «سپس به كمك اين آب انواع ميوه‏ها را از خاك تيره بيرون مى‏آوريم» (فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ).

    و به دنبال آن اضافه مى‏كند: «اين چنين مردگان را از زمين بيرون مى‏آوريم» و لباس حيات را در اندامشان مى‏پوشانيم (كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى‏).

    اين مثال را براى آن آورديم كه نمونه معاد را در اين دنيا كه همه سال در برابر چشم شما تكرار مى‏شود به شما نشان دهيم «تا شايد متذكر گرديد» (لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ).

    (آيه 58)- در اين آيه براى اين كه گمان نشود يكنواخت بودن باران دليل آن است كه همه سرزمينها يكسان زنده شوند، و براى اين كه روشن گردد، استعدادها و آمادگيهاى متفاوت سبب استفاده‏هاى مختلف از مواهب الهى مى‏شود، مى‏گويد:

    «سرزمين شيرين و پاكيزه گياهان پربركت و مفيد و سودمند به اذن پروردگار، از آن مى‏رويد» (وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ).

    «اما زمينهاى شوره‏زار و خبيث و زشت، چيزى جز گياهان ناچيز و كم ارزش نمى‏روياند» (وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً).

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين چنين آيات را براى كسانى كه شكرگزارند (و از آن استفاده مى‏كنند و راه هدايت را مى‏پويند) بيان مى‏كنيم» (كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ).

    آيه فوق در حقيقت اشاره به يك مسأله مهم است و آن اين كه تنها «فاعليت فاعل» براى به ثمر رسيدن يك موضوع، كافى نيست بلكه استعداد و «قابليت قابل» نيز شرط است.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره اعراف

    (آيه 59)- رسالت نوح نخستين پيامبر اولوا العزم: سرگذشت نوح در سوره‏هاى مختلفى از قرآن مانند سوره هود، انبياء، مؤمنون، شعراء و نوح مشروحا آمده است، اما در اينجا تنها فهرستى از آن در شش آيه آمده، نخست مى‏فرمايد: «ما نوح را به سوى قومش فرستاديم» (لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ).

    نخستين چيزى كه او به آنها يادآور شد، همان توجه به حقيقت توحيد و نفى هرگونه بت پرستى بود، «پس به آنها گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست» (فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ).

    نوح پس از بيدار كردن فطرتهاى خفته، آنان را از سر انجام بت پرستى بر حذر داشته و گفت: «من از عذاب روزى بزرگ بر شما مى‏ترسم» (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

    منظور از مجازات «روز بزرگ» ممكن است همان توفان معروف نوح يا مجازات الهى در روز رستاخيز باشد.

    (آيه 60)- ولى قوم نوح به جاى اين كه از دعوت اصلاحى اين پيامبر بزرگ كه توأم با نهايت خيرخواهى بود استقبال كنند، به آيين توحيد بپيوندند و دست از ستم و فساد بردارند «جمعى از اشراف و ثروتمندان قوم او (كه منافع خود را با بيدارى مردم در خطر مى‏ديدند، و مذهب او را مانعى بر سر راه هوسرانيها و هوسبازيهاى خويش مشاهده مى‏كردند) صريحا در جواب نوح گفتند: ما تو را در گمراهى آشكار مى‏بينيم» (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).

    (آيه 61)- «نوح» در برابر توهين و خشونت آنها با همان لحن آرام و متين و محبت‏آميز خود در پاسخ آنها «گفت: (من نه تنها گمراه نيستم بلكه) هيچ گونه نشانه‏اى از گمراهى در من وجود ندارد، ولى من فرستاده پروردگار جهانيانم» (قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    اشاره به اين كه خدايان پراكنده‏اى كه شما قائل شده‏ايد همه بى‏اساس است، پروردگار و ربّ همه جهانيان تنها خداوند يگانه يكتاست كه خالق همه آنها مى‏باشد.

صفحه 3 از 9 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •