سوره انعام [6]
صفحه 1 از 10 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 91

موضوع: سوره انعام [6]

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    سوره انعام [6]

    سوره انعام‏

    سوره مبارزه با انواع شرك و بت‏پرستى اين سوره در «مكّه» نازل شده و 165 آيه است.

    محتواى سوره:

    گفته مى‏شود اين سوره شصت و نهمين سوره‏اى است كه در مكّه بر پيامبر نازل گرديد، و از روايات اهل بيت عليه السّلام استفاده مى‏شود كه تمام آياتش يكجا نازل شده است و هدف اساسى اين سوره، همانند ساير سوره‏هاى مكّى، دعوت به اصول سه‏گانه «توحيد»، «نبوت» و «معاد» است، ولى بيش از همه روى مسأله يگانه پرستى و مبارزه با شرك و بت‏پرستى دور مى‏زند.

    بسم اللّه الرّحمن الرّحيم‏

    (آيه 1)- اين سوره با حمد و ستايش پروردگار آغاز شده است. نخست از طريق آفرينش عالم كبير (آسمان و زمين) و نظامات آنها، و سپس از طريق آفرينش «عالم صغير يعنى انسان»، مردم را متوجه اصل توحيد مى‏سازد، مى‏گويد: «حمد و سپاس براى خدايى است كه آسمانها و زمين را آفريد» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ). «خداوندى كه مبدء نور و ظلمت (و بر خلاف عقيده دوگانه‏پرستان) آفريننده همه چيز است» (وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ).

    «اما مشركان و كافران به جاى اين كه از اين نظام واحد درس توحيد بياموزند براى پروردگار خود شريك و شبيه مى‏سازند» (ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ).

    كلمه «ثمّ» بيانگر اين حقيقت است كه در آغاز، توحيد به عنوان يك اصل فطرى و عقيده عمومى و همگانى بشر بوده است و شرك بعدا به صورت يك انحراف از اين اصل فطرى به وجود آمده.

  2. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 2)- و در اين آيه توجه به عالم صغير يعنى انسان مى‏دهد و در اين مورد به شگفت انگيزترين مسأله يعنى، آفرينش او از خاك و گل اشاره كرده و مى‏فرمايد: «اوست خدايى كه شما را از گل آفريد» (هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ).

    از آنجا كه آفرينش انسان نخستين از خاك و گل بوده، درست است كه به ما نيز چنين خطابى بشود.

    سپس به مراحل تكاملى عمر انسان اشاره كرده مى‏گويد: «پس از آن مدتى را مقرر ساخت كه در اين مدت انسان در روى زمين پرورش و تكامل پيدا كند» (ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا).

    سپس براى تكميل اين بحث مى‏گويد: «اجل مسمّى در نزد خداست» (وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ).

    و بعد مى‏گويد: «شما افراد مشرك (در باره آفريننده‏اى كه انسان را از اين اصل بى‏ارزش، يعنى گل آفريده و از اين مراحل حيرت‏انگيز و حيرت‏زا گذرانده است) شك و ترديد به خود راه مى‏دهيد» (ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ).

    موجودات بى‏ارزشى همچون بتها را در رديف او قرار داده، يا در قدرت پروردگار بر رستاخيز و زنده كردن مردگان شك و ترديد داريد.

    در اين كه منظور از «اجل مسمّى» و «اجلا» در آيه چيست؟ آنچه از آيات قرآن و روايات اهل بيت عليه السّلام استفاده مى‏شود اين است كه «اجل» به تنهايى به معنى عمر و وقت و مدت غير حتمى، و «اجل مسمّى» به معنى عمر و مدت حتمى است، و به عبارت ديگر «اجل مسمّى» مرگ طبيعى و «اجل» مرگ زودرس است. ولى به هر حال هر دو اجل از ناحيه خداوند تعيين مى‏شود.

  3. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 3)- در اين آيه براى پاسخ گفتن به كسانى كه براى هر دسته‏اى از موجودات خدايى قائلند و مى‏گويند خداى باران، خداى جنگ، خداى صلح، خداى آسمان و مانند آن «1» چنين مى‏گويد: «اوست خداوندى كه بر تمام آسمانها و زمين حكومت مى‏كند» (وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ).

    بديهى است كسى كه در همه جا حكومت مى‏كند و تدبير همه چيز به دست او است و در همه جا حضور دارد، تمام اسرار و نهانها را مى‏داند، و لذا در جمله بعد مى‏گويد: «چنين پروردگارى پنهان و آشكار شما را مى‏داند و نيز از آنچه انجام مى‏دهيد و به دست مى‏آوريد باخبر است» (يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ).

    (آيه 4)- گفتيم در سوره انعام روى سخن بيشتر با مشركان است، و قرآن به انواع وسائل براى بيدارى و آگاهى آنها متوسل مى‏شود، در اين آيه به روح لجاجت و بى‏اعتنايى و تكبر مشركان در برابر حق و نشانه‏هاى خدا اشاره كرده، مى‏گويد: «آنها چنان لجوج و بى‏اعتنا هستند كه هر نشانه‏اى از نشانه‏هاى پروردگار را مى‏بينند، فورا از آن روى برمى‏گردانند» (وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ).

    اين روحيه منحصر به دوران جاهليت و مشركان عرب نبوده، الان هم بسيارى را مى‏بينيم كه در يك عمر شصت ساله حتى، زحمت يك ساعت تحقيق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمى‏دهند، سهل است اگر كتاب و نوشته‏اى در اين زمينه به دست آنها بيفتد به آن نگاه نمى‏كنند، و اگر كسى با آنها در اين باره سخن گويد، گوش فرا نمى‏دهند، اينها جاهلان لجوج و بى‏خبرى هستند كه ممكن است گاهى در كسوت دانشمند ظاهر شوند!

  4. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 5)- سپس به نتيجه اين عمل آنها اشاره كرده، و مى‏گويد: «نتيجه اين شد كه آنها حق را به هنگامى كه به سراغشان آمد تكذيب كردند» (فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ).

    در حالى كه اگر در آيات و نشانه‏هاى پروردگارت دقت مى‏نمودند، حق را به خوبى مى‏ديدند و مى‏شناختند و باور مى‏كردند.

    «و نتيجه اين تكذيب را به زودى دريافت خواهند داشت، و خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنها مى‏رسد» (فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).

    در دو آيه فوق در حقيقت اشاره به سه مرحله از كفر شده كه مرحله به مرحله تشديد مى‏گردد، نخست مرحله اعراض و روى گردانيدن، سپس مرحله تكذيب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره كردن حقايق و آيات خدا.

    (آيه 6)- سرنوشت طغيانگران! از اين آيه به بعد، قرآن يك برنامه تربيتى مرحله به مرحله را، براى بيدار ساختن بت‏پرستان و مشركان- به تناسب انگيزه‏هاى مختلف شرك و بت‏پرستى- عرضه مى‏كند.

    نخست براى كوبيدن عامل غرور كه يكى از عوامل مهم طغيان و سركشى و انحراف است، دست به كار شده و با يادآورى وضع اقوام گذشته و سر انجام دردناك آنها، به اين افراد، كه پرده غرور بر چشمانشان افتاده است هشدار مى‏دهد و مى‏گويد: «آيا اينها مشاهده نكردند چه اقوامى را پيش از آنها هلاك كرديم، اقوامى كه امكاناتى در روى زمين در اختيار آنها گذاشتيم كه در اختيار شما نگذاشتيم» (أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ).

    از جمله اين كه «بارانهاى پربركت و پشت سر هم براى آنها فرستاديم» (وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً).

    «و ديگر اين كه نهرهاى آب جارى را از زير آباديهاى آنها و در دسترس آنها جارى ساختيم» (وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ).

    اما به هنگامى كه راه طغيان را پيش گرفتند، هيچ يك از اين امكانات نتوانست آنها را از كيفر الهى بر كنار دارد «و ما آنها را به خاطر گناهانشان نابود كرديم» (فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ). «و بعد از آنها اقوام ديگرى روى كار آورديم» (وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ).

  5. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 7)- آخرين درجه لجاجت! قرآن در اينجا اشاره به تقاضاى جمعى از بت‏پرستان كرده و مى‏گويد: «اگر همانطور كه آنها تقاضا كردند، نوشته‏اى بر صفحه‏اى از كاغذ و مانند آن بر تو نازل كنيم، و علاوه بر مشاهده كردن، با دست خود نيز آن را لمس كنند باز مى‏گويند: اين يك سحر آشكار است»! (وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).

    يعنى دايره لجاجت آنها تا حدى توسعه يافته كه روشنترين محسوسات را انكار مى‏كنند و به بهانه سحر از تسليم شدن در برابر آن سرباز مى‏زنند.

    (آيه 8)- بهانه جوييها! يكى ديگر از عوامل كفر و انكار، بهانه جويى است از جمله بهانه جوييهايى كه مشركان در برابر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داشتند و در چندين آيه از قرآن به آن اشاره شده و در اين آيه نيز آمده، اين است كه آنها مى‏گفتند: چرا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به تنهايى به اين مأموريت بزرگ دست زده است؟ «چرا موجودى از غير جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در اين مأموريت همراهى نمى‏كند»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ). مگر مى‏تواند انسانى را كه از جنس ما است به تنهايى بار رسالت را بر دوش كشد؟

    قرآن با دو جمله كه هر كدام استدلالى را دربردارد به آنها پاسخ مى‏گويد:

    نخست اين كه «اگر فرشته‏اى نازل شود، و سپس آنها ايمان نياورند، به حيات همه آنان خاتمه داده خواهد شد و ديگر به آنها مهلت داده نمى‏شود» (وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ).

  6. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 9)- لذا قرآن در جواب دوم مى‏گويد «اگر ما او را فرشته قرار مى‏داديم و به پيشنهاد آنها عمل مى‏كرديم، باز لازم بود تمام صفات انسان را در او ايجاد كنيم، و او را به صورت و سيرت مردى قرار دهيم» (وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا).

    سپس نتيجه مى‏گيرد كه «با اين حال همان ايرادات سابق را بر ما تكرار مى‏كردند كه چرا به انسانى مأموريت رهبرى داده‏اى و چهره حقيقت را بر ما پوشانيده‏اى» (وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ).

    (آيه 10)- در اين آيه، خداوند به پيامبرش دلدارى مى‏دهد و مى‏گويد از مخالف و لجاجت و سرسختى آنها نگران نباش، زيرا «جمعى از پيامبران پيش از تو را نيز به باد استهزاء و مسخره گرفتند اما سر انجام آنچه را، مسخره مى‏كردند، دامانشان را گرفت و عذاب الهى بر آنها نازل شد» (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).

    در حقيقت اين آيه هم مايه تسلى خاطرى است براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و هم تهديدى است براى مخالفان لجوج كه به عواقب شوم و دردناك كار خود بينديشند.

    (آيه 11)- قرآن در اينجا براى بيدار ساختن اين افراد لجوج و خودخواه از راه ديگرى وارد شده و به پيامبر دستور مى‏دهد كه به آنها سفارش كن «بگو: در زمين به سير و سياحت بپردازيد و عواقب كسانى كه حقايق را تكذيب كردند با چشم خود ببينيد، شايد بيدار شويد» (قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ).

    شك نيست كه مشاهده آثار گذشتگان و اقوامى كه بر اثر پشت پا زدن به حقايق راه فنا و نابودى را پيمودند، تأثيرش بسيار بيشتر از مطالعه تاريخ آنها در كتابها است، زيرا اين آثار حقيقت را محسوس و قابل لمس مى‏سازد.

  7. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 12)- در ادامه بحث با مشركان، در اين آيه با اشاره به اصل توحيد، مسأله رستاخيز و معاد از طريق جالبى تعقيب مى‏گردد.

    1- نخست مى‏گويد: «بگو: آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست»؟

    (قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). و بلافاصله به دنبال آن مى‏گويد: خودت از زبان فطرت و جان آنها پاسخ بده «بگو: براى خدا» (قُلْ لِلَّهِ).

    2- پروردگار عالم سر چشمه تمام رحمتهاست «اوست كه رحمت را بر عهده خويش قرار داده» و مواهب بى‏شمار، به همه ارزانى مى‏دارد (كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).

    همين رحمت ايجاب مى‏كند انسان را كه استعداد بقاء و زندگى جاودانى دارد پس از مرگ در لباس حياتى نوين و در عالمى وسيعتر درآورد و در اين سير ابدى تكامل دست رحمتش پشت سر او باشد.

    لذا به دنبال اين دو مقدمه مى‏گويد: «بطور مسلم همه شما را در روز رستاخيز، روزى كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد» (لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ).

    در پايان آيه به سرنوشت و عاقبت كار مشركان لجوج اشاره كرده مى‏گويد:

    «آنها كه در بازار تجارت زندگى، سرمايه وجود خود را از دست داده‏اند به اين حقايق ايمان نمى‏آورند» (الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

    (آيه 13)- در آيه قبل اشاره به مالكيت خداوند نسبت به همه موجودات از طريق قرار گرفتن آنها در افق «مكان» شده بود، و اين آيه اشاره به مالكيت او از طريق قرار گرفتن در افق و پهنه «زمان» كرده، مى‏گويد: «و از آن اوست آنچه در شب و روز قرار گرفته است» (وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ).

    و در پايان آيه پس از ذكر توحيد اشاره به دو صفت بارز خداوند كرده مى‏گويد: «و اوست شنونده دانا» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

    اشاره به اين كه وسعت جهان هستى و موجوداتى كه در افق زمان و مكان قرار گرفته‏اند هيچ گاه مانع از آن نيست كه خدا از اسرار آنها آگاه باشد.

  8. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 14)- پناهگاهى غير از خدا نيست! در اين آيه نيز هدف، اثبات توحيد و مبارزه با شرك و بت‏پرستى است، مشركان با اين كه آفرينش جهان را مخصوص ذات خداوند مى‏دانستند بتها را به عنوان تكيه‏گاه و پناهگاه براى خود انتخاب كرده بودند.

    قرآن براى از بين بردن اين پندار غلط به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آيا غير خدا را ولى و سرپرست و پناهگاه خود انتخاب كنم! در حالى كه او آفريننده آسمانها و زمين، و روزى دهنده همه موجودات است بدون اين كه خود نيازى به روزى داشته باشد» (قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ).

    قابل توجه اين كه: در ميان صفات خدا در اينجا تنها روى اطعام بندگان و روزى دادن آنها تكيه شده است اين تعبير شايد به خاطر آن است كه بيشتر وابستگيها در زندگى مادى بشر بر اثر همين نياز مادى است، همين به اصطلاح «خوردن يك لقمه نان» است كه افراد را به خضوع در برابر اربابان زر و زور وامى‏دارد، و گاهى تا سر حد پرستش در مقابل آنها كرنش مى‏كنند.

    قرآن در آيه فوق مى‏گويد: روزى شما به دست اوست نه به دست اين گونه افراد.

    سپس براى پاسخ گفتن به پيشنهاد كسانى كه از او دعوت مى‏كردند به آيين شرك، بپيوندد مى‏گويد: علاوه بر اين كه عقل به من فرمان مى‏دهد كه تنها تكيه بر كسى كنم كه آفريننده آسمان و زمين مى‏باشد «بگو: وحى الهى نيز به من دستور داده است كه نخستين مسلمان باشم و به هيچ وجه در صف مشركان قرار نگيرم» (قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).

    (آيه 15)- من نيز به نوبه خود احساس مسؤوليت مى‏كنم و از قوانين الهى به هيچ وجه مستثنا نيستم، «بگو: من نيز اگر از دستور پروردگار منحرف شوم و راه سازشكارى با مشركان را بپيمايم و عصيان و نافرمانى او كنم از مجازات آن روز بزرگ- روز رستاخيز- ترسان و خائفم» (قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

  9. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 16)- در اين آيه براى اين كه ثابت شود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيز بدون تكيه بر لطف و رحمت خدا كارى نمى‏تواند بكند و هر چه هست به دست اوست و حتى شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله چشم اميدش را به رحمت بى‏پايان پروردگار دوخته و نجات و پيروزى خود را از او مى‏طلبد مى‏گويد: «هر كس در آن روز بزرگ از مجازات پروردگار رهايى يابد مشمول رحمت خدا شده است و اين يك موفقيت و پيروزى آشكار است» (مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ).

    (آيه 17)- قدرت قاهره پروردگار! گفتيم هدف اين سوره در درجه اول ريشه كن ساختن عوامل شرك و بت‏پرستى است.

    در اين آيه و آيه بعد نيز همين حقيقت تعقيب شده است. نخست مى‏گويد:

    چرا شما به غير خدا توجه مى‏كنيد، و براى حل مشكلات و دفع زيان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى‏بريد با اين كه «اگر كمترين زيانى به تو برسد برطرف‏كننده آن، كسى جز خدا نخواهد بود، و اگر خير و بركت و پيروزى و سعادتى نصيب تو شود از پرتو قدرت اوست، زيرا او بر همه چيز تواناست» (وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

    در حقيقت توجه به غير خدا به خاطر اين است كه آنها را سر چشمه خيرات و يا برطرف‏كننده مصائب و مشكلات مى‏دانند.

  10. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 18)- در اين آيه براى تكميل بحث فوق مى‏گويد: «اوست كه بر تمام بندگان قاهر و مسلط است» (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ).

    اما براى اين كه اين توهم پيش نيايد كه خداوند مانند بعضى از صاحبان قدرت ممكن است كمترين سوء استفاده‏اى از قدرت نامحدود خود كند در پايان آيه مى‏فرمايد: «و با اين حال او حكيم است و همه كارش روى حساب، و خبير و آگاه است و كمترين اشتباه و خطا در اعمال قدرت ندارد» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ).

    (آيه 19)- بالاترين شاهد! عده‏اى از مشركان مكّه نزد پيامبر آمدند و گفتند: تو چگونه پيامبرى هستى كه احدى را با تو موافق نمى‏بينيم حتى از يهود و نصارى در باره تو تحقيق كرديم آنها نيز گواهى و شهادتى به حقانيت تو بر اساس محتويات تورات و انجيل ندادند، لااقل كسى را به ما نشان ده كه گواه بر رسالت تو باشد.

    در مقابل اين مخالفان لجوج كه چشم بر هم نهاده، و اين همه نشانه‏هاى حقانيت دعوت او را ناديده گرفته بودند و باز هم مطالبه گواه و شاهد مى‏كردند، خداوند به پيامبر دستور مى‏دهد «بگو: به عقيده شما بالاترين شهادت، شهادت كيست»؟ (قُلْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً).

    غير از اين است كه بالاترين شهادت، شهادت پروردگار است؟ «بگو:

    خداوند بزرگ گواه ميان من و شما است» (قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ).

    و بهترين دليل آن اين است كه: «اين قرآن بر من وحى شده است» (وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ).

    قرآنى كه ممكن نيست ساخته فكر بشرى آن هم در آن عصر و زمان و در آن محيط و مكان بوده باشد قرآنى كه محتواى انواع شواهد اعجاز مى‏باشد.

    سپس به هدف نزول قرآن پرداخته و مى‏گويد: «اين قرآن به اين جهت بر من نازل شده است كه شما و تمام كسانى را كه سخنان من در طول تاريخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها مى‏رسد از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناك اين مخالفت توجه دهم» (لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ).

    سپس به دنبال اين سخن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه از آنها سؤال كند «آيا به راستى شما گواهى مى‏دهيد كه خدايان ديگرى با خداست»؟ (أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‏). بعد مى‏گويد: «با صراحت به آنها بگو: من هرگز چنين گواهى نمى‏دهم، بگو: اوست خداوند يگانه و من از آنچه شما براى او شريك قرار داده‏ايد بيزارم» (قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ).

صفحه 1 از 10 123 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •