سوره انعام [6] - صفحه 4
صفحه 4 از 10 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 91

موضوع: سوره انعام [6]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 57)- در اين آيه پاسخ ديگرى به آنها مى‏دهد و آن اين كه «من بيّنه و دليل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذيرفته و تكذيب كرده‏ايد» (قُلْ إِنِّي عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ).

    خلاصه در اين آيه نيز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مأمور است روى اين نكته تكيه كند كه مدرك من در مسأله خداپرستى و مبارزه با بت كاملا روشن و آشكار مى‏باشد و انكار و تكذيب شما چيزى از اهميت آن نمى‏كاهد.

    سپس به يكى از بهانه جوييهاى آنها اشاره مى‏كند و آن اين كه آنها مى‏گفتند اگر تو بر حق هستى كيفرهايى كه ما را به آن تهديد مى‏كنى زودتر بياور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنها مى‏فرمايد: «آنچه را شما در باره آن عجله داريد به دست من نيست» (ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ).

    «تمام كارها و فرمانها همه به دست خداست» (إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ).

    يعنى: هر گونه فرمان در عالم آفرينش و تكوين و در عالم احكام دينى و تشريع به دست خداست، همچنين هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حكميت به كسى سپرده شده است آن هم از ناحيه پروردگار است.

    و بعد به عنوان تأكيد مى‏گويد: «اوست كه حق را از باطل جدا مى‏كند و او بهترين جداكنندگان حق از باطل است» (يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ).

    زيرا كسى كه علمش از همه بيشتر و قدرت كافى براى اعمال علم و دانش خود نيز داشته باشد او بهترين جداكنندگان حق از باطل است.

    (آيه 58)- در اين آيه به پيامبر دستور مى‏دهد كه در برابر مطالبه عذاب و كيفر از ناحيه اين جمعيت لجوج و نادان به آنها «بگو: اگر آنچه را كه شما با عجله از من مى‏طلبيد در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتيب اثر مى‏دادم كار من با شما پايان گرفته بود» (قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ).

    اما براى اين كه تصور نكنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پايان مى‏گويد: «خداوند از همه كس بهتر ستمكاران و ظالمان را مى‏شناسد و به موقع آنها را كيفر خواهد داد» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ).

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 59)- اسرار غيب! در آيات گذشته سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دايره حكم و فرمان او در ميان بود، از اين به بعد آنچه در آيات قبل اجمالا بيان شد، مشروحا توضيح داده مى‏شود، نخست به موضوع علم خدا پرداخته، مى‏گويد: «كليدهاى غيب (يا خزانه‏هاى غيب) همه در نزد خداست، و جز او كسى آنها را نمى‏داند» (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ).

    سپس براى توضيح و تأكيد بيشتر مى‏گويد: «آنچه در برّ و بحر است خدا مى‏داند» (وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).

    «برّ» به معنى مكان وسيع است، و معمولا به خشكيها گفته مى‏شود، و «بحر» نيز در اصل به معنى محل وسيعى است كه آب زياد در آن مجتمع باشد، و معمولا به درياها و گاهى به نهرهاى عظيم نيز گفته مى‏شود.

    در هر حال آگاهى خدا از آنچه در خشكيها و درياهاست، به معنى احاطه علم او بر همه چيز است.

    يعنى، او از جنبش ميلياردها موجود زنده، كوچك و بزرگ، در اعماق درياها، از شماره واقعى سلولهاى بدن هر انسان و گلبولهاى خونها. از حركات مرموز تمام الكترونها در دل اتمها. و بالاخره از تمام انديشه‏هايى كه از لابلاى پرده‏هاى مغز ما مى‏گذرد، و تا اعماق روح ما نفوذ مى‏كند ....

    آرى! از همه اينها بطور يكسان باخبر است.

    باز در جمله بعد براى تأكيد احاطه علمى خداوند، اشاره بخصوص در اين مورد كرده و مى‏فرمايد: «هيچ برگى از درختى جدا نمى‏شود، مگر اين كه آن را مى‏داند» (وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها).

    يعنى، تعداد اين برگها و لحظه جدا شدنشان از شاخه‏ها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روى زمين، همه اينها در پيشگاه علم او روشن است. «و هم چنين هيچ دانه‏اى در مخفيگاه زمين قرار نمى‏گيرد» مگر اين كه تمام خصوصيات آن را مى‏داند (وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ).

    در حقيقت دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است، كه براى هيچ انسانى هر چند ميليونها سال از عمر او بگذرد، و دستگاههاى صنعتى تكامل حيرت انگيز پيدا كند، احاطه بر آن ممكن نيست.

    چه كسى مى‏داند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر كره زمين چه بذرهايى را از گياهان جدا كرده و به چه نقطه‏اى مى‏پاشد، كدام مغز الكترونيكى مى‏تواند، تعداد برگهايى كه در يك روز از شاخه درختان جنگلها جدا مى‏شود حساب كند؟! نگاه به منظره يك جنگل مخصوصا در فصل پاييز، و منظره بديعى كه سقوط پى‏درپى برگها پيدا مى‏كند، به خوبى اين حقيقت را ثابت مى‏كند، كه اين گونه علوم هيچ گاه ممكن نيست در دسترس انسان قرار گيرد.

    در واقع سقوط برگها لحظه مرگ آنهاست، و سقوط دانه‏ها در مخفيگاه زمين گامهاى نخستين حيات و زندگى آنهاست، اوست كه از نظام اين مرگ و زندگى باخبر است.

    بيان اين موضوع يك اثر «فلسفى» دارد و يك اثر «تربيتى»، اما اثر فلسفى آن اين است كه پندار كسانى را كه علم خدا را منحصر به كليات مى‏دانند، و معتقدند كه خدا از جزئيات اين جهان آگاهى ندارد، نفى مى‏كند، و صريحا مى‏گويد كه خدا از همه كليات و جزئيات آگاهى كامل دارد.

    و اما اثر تربيتى آن روشن است، زيرا ايمان به اين علم وسيع پهناور به انسان مى‏گويد تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نيات و افكار تو، همگى براى ذات پاك او آشكار است با چنين ايمانى چگونه ممكن است انسان مراقب حال خويش نباشد و اعمال و گفتار و نيّات خود را كنترل نكند.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «هيچ تر و خشكى نيست، مگر اين كه در كتاب مبين (و در مقام علم پروردگار) ثبت است» (وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ).

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 60)- در اين آيه بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان كه هدف اصلى است، كشانيده و قدرت قاهره خدا را نيز مشخص مى‏سازد، تا مردم از مجموع اين بحث نتايج تربيتى لازم را بگيرند.

    نخست مى‏گويد «او كسى است كه روح شما را در شب قبض مى‏كند، و از آنچه در روز انجام مى‏دهيد و به دست مى‏آوريد آگاه است» (وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ).

    سپس مى‏گويد: اين نظام خواب و بيدارى تكرار مى‏شود، شب مى‏خوابيد «و روز شما را بيدار مى‏كند و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا پايان زندگى شما فرا رسد» (ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمًّى).

    سر انجام نتيجه نهايى بحث را چنين بيان مى‏كند: «سپس بازگشت همه به سوى خداست و شما را از آنچه انجام داده‏ايد آگاه مى‏سازد» (ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

    (آيه 61)- در اين آيه باز براى توضيح بيشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهدارى دقيق حساب آنها براى روز رستاخيز چنين مى‏گويد: «او تسلط كامل بر بندگان خود دارد و حافظان و مراقبانى بر شما مى‏فرستد كه حساب اعمالتان را دقيقا نگاهدارى كنند» (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً).

    سپس مى‏فرمايد: «نگاهدارى اين حساب تا لحظه پايان زندگى و فرا رسيدن مرگ ادامه دارد» (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ). «و در اين هنگام فرستادگان ما كه مأمور قبض ارواحند روح او را مى‏گيرند» (تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا).

    و در پايان اضافه مى‏كند كه «اين فرشتگان به هيچ وجه در انجام مأموريت خود كوتاهى و قصور و تفريط ندارند، نه لحظه‏اى گرفتن روح را مقدم مى‏دارند، و نه لحظه‏اى مؤخر» (وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ).

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 62)- در اين آيه اشاره به آخرين مرحله كار انسان كرده، مى‏گويد: «افراد بشر پس از طى دوران خود با اين پرونده‏هاى تنظيم شده كه همه چيز در آنها ثبت است، در روز رستاخيز به سوى پروردگارى كه مولاى حقيقى آنهاست باز مى‏گردند» (ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ). و در آن دادگاه، «دادرسى و حكم و قضاوت مخصوص ذات پاك خداست» (أَلا لَهُ الْحُكْمُ).

    و با آن همه اعمال و پرونده‏هايى كه افراد بشر در طول تاريخ پرغوغاى خود داشته‏اند «به سرعت به تمام حسابهاى آنها رسيدگى مى‏كند» (وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ).

    تا آنجا كه در بعضى از روايات وارد شده، انّه سبحانه يحاسب جميع عباده على مقدار حلب شاة!: «خداوند حساب تمام بندگان را در زمان كوتاهى به اندازه دوشيدن يك گوسفند، رسيدگى مى‏كند»!

    (آيه 63)- نورى كه در تاريكى مى‏درخشد! بار ديگر قرآن دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى‏برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتا پرستى را به آنها نشان مى‏دهد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد به آنها «بگو: چه كسى شما را از تاريكيهاى برّ و بحر رهايى مى‏بخشد»! (قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).

    ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى: ظلمت حسى آن است كه نور بكلى قطع شود يا آن چنان ضعيف شود كه انسان جايى را نبيند يا به زحمت ببيند، و ظلمت معنوى همان مشكلات، گرفتاريها و پريشانيها و آلودگيهايى است كه عاقبت آنها تاريك و ناپيداست.

    اگر اين تاريكى با حوادث وحشتناكى آميخته شود و مثلا انسان در يك سفر دريايى «شب تاريك و بيم موج و گردابى حائل» محاصره شود وحشت آن به درجات بيش از مشكلاتى است كه به هنگام روز پديد مى‏آيد. در چنين لحظاتى است كه انسان همه چيز را به دست فراموشى مى‏سپارد و جز خودش و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى‏درخشد و او را بسوى مبدئى مى‏خواند كه تنها اوست كه مى‏تواند چنان مشكلاتى را حل كند، از ياد مى‏برد.

    اين گونه حالات دريچه‏هايى هستند به جهان توحيد و خداشناسى.

    لذا در جمله بعد مى‏گويد: «در چنين حالى شما از لطف بى‏پايان او استمداد مى‏كنيد گاهى آشكارا و با تضرّع و خضوع و گاهى پنهانى و در درون دل و جان، او را مى‏خوانيد» (تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً).

    «و در چنين حالى فورا با آن مبدء بزرگ عهد و پيمان مى‏بنديد كه اگر ما را از كام خطر برهاند بطور قطع، شكر نعمتهاى او را انجام خواهيم داد، و جز به او دل نخواهيم بست» (لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ).

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 64)- «ولى اى پيامبر به آنها بگو: خداوند شما را از اين تاريكيها و از هر گونه غم و اندوه ديگر نجات مى‏دهد (و بارها نجات داده است) ولى پس از رهايى باز همان راه شرك و كفر را مى‏پوييد» (قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ).

    (آيه 65)- عذابهاى رنگارنگ! در اين آيه براى تكميل طرق مختلف تربيتى، تكيه روى مسأله تهديد به عذاب و مجازات الهى شده، يعنى همانطور كه خداوند ارحم الراحمين و پناه دهنده بى‏پناهان است همچنين در برابر طغيانگران و سركشان، قهار و منتقم نيز مى‏باشد.

    در اين آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داده شده است كه مجرمان را به سه نوع مجازات تهديد كند: عذابهايى از طرف بالا و پايين و مجازات اختلاف كلمه و بروز جنگ و خونريزى، لذا مى‏گويد: «بگو: خداوند قادر است كه مجازاتى از طرف بالا يا از طرف پايين بر شما بفرستد» (قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ). «و يا اين كه شما را به صورت دسته‏هاى پراكنده به يكديگر مخلوط كند و طعم جنگ و خونريزى را به بعضى به وسيله بعضى ديگر بچشاند» (أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ).

    مسأله اختلاف كلمه و پراكندگى در ميان جمعيت به قدرى خطرناك است كه در رديف عذابهاى آسمانى و صاعقه‏ها و زلزله‏ها قرار گرفته است، و راستى چنين است، بلكه گاهى ويرانيهاى ناشى از اختلاف و پراكندگى به درجات بيشتر از ويرانيهاى ناشى از صاعقه‏ها و زلزله‏هاست، كرارا ديده شده است كشورهاى آباد در سايه شوم نفاق و تفرقه به نابودى مطلق كشيده شده است و اين جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان! و در پايان آيه اضافه مى‏كند: «بنگر كه چگونه نشانه‏ها و دلايل مختلف را براى آنها بازگو مى‏كنيم، شايد درك كنند و به سوى حق بازگردند» (انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ).

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 66)- اين آيه و آيه بعد در حقيقت تكميل بحثى است كه پيرامون دعوت به سوى خدا و معاد و حقايق اسلام و ترس از مجازات الهى در آيات پيشين گذشت.

    نخست مى‏گويد: «قوم و جمعيت تو يعنى قريش و مردم مكّه تعليمات تو را تكذيب كردند در حالى كه همه حق است» و دلايل گوناگونى از طريق عقل و فطرت و حس آنها را تأييد مى‏كند (وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ).

    بنابراين، تكذيب و انكار آنان از اهميت اين حقايق نمى‏كاهد، هر چند مخالفان و منكران زياد باشند.

    سپس دستور مى‏دهد كه «به آنها بگو: وظيفه من تنها ابلاغ رسالت است، و من ضامن قبول شما نيستم» (قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ).

    منظور از «و كيل» كسى است كه مسؤول هدايت عملى و ضامن ديگران بوده باشد.

    (آيه 67)- در اين آيه با يك جمله كوتاه و پرمعنى به آنها هشدار مى‏دهد، و به دقت كردن در انتخاب راه صحيح دعوت مى‏كند، و مى‏گويد: «هر خبرى كه خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به شما داده سر انجام در اين جهان يا جهان ديگر قرارگاهى دارد، و بالاخره در موعد مقرر انجام خواهد يافت، و به زودى باخبر خواهيد شد» (لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ).

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 68)

    شأن نزول:

    از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه: چون اين آيه نازل گرديد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزاكنندگان آيات الهى نهى شدند جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم، طواف خانه خدا نكنيم (زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده‏اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر گوشه‏اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى كنيم ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در اين موقع آيه بعد (69) نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمايى آنها بپردازند.

    تفسير:

    دورى از مجالس اهل باطل! از آنجا كه بحثهاى اين سوره بيشتر ناظر به وضع مشركان و بت‏پرستان است در اين آيه و آيه بعد به يكى ديگر از مسائل مربوط به آنها اشاره مى‏شود، نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏گويد: «هنگامى كه مخالفان لجوج و بى‏منطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مى‏كنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگرى بپردازند» (وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ).

    سپس اضافه مى‏كند اين موضوع به اندازه‏اى اهميت دارد كه «اگر شيطان تو را به فراموشى افكند و با اين گونه اشخاص سهوا همنشين شدى به مجرد اين كه متوجه موضوع گشتى فورا از آن مجلس برخيز و با اين ستمكاران منشين» (وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).

    سؤال: مگر ممكن است شيطان بر پيامبر مسلط گردد و باعث فراموشى او شود؟

    در پاسخ اين سؤال مى‏توان گفت كه روى سخن در آيه گر چه به پيامبر است، اما در حقيقت منظور پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشكارى شدند و در جلسات آميخته به گناه كفار شركت كردند به محض اين كه متوجه شوند بايد از آنجا برخيزند و بيرون روند، و نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما در ادبيات زبانهاى مختلف ديده مى‏شود كه انسان روى سخن را به كسى مى‏كند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند.

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 69)- در اين آيه يك مورد استثناء كرده و مى‏گويد: «اگر افراد با تقوا براى نهى از منكر در جلسات آنها شركت كنند و به اميد پرهيزكارى و بازگشت آنها از گناه، آنان را متذكر سازند مانعى ندارد و گناهان آنها را بر چنين اشخاصى نخواهند نوشت، زيرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظيفه بوده است» (وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‏ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ).

    بايد توجه داشت تنها كسانى مى‏توانند از اين استثناء استفاده كنند كه طبق تعبير آيه داراى مقام تقوا و پرهيزكارى باشند و نه تنها تحت تأثير آنها واقع نشوند، بلكه بتوانند آنها را تحت تأثير خود قرار دهند.

    (آيه 70)- آنها كه دين حق را به بازى گرفته‏اند! اين آيه در حقيقت بحث آيه قبل را تكميل مى‏كند و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «از كسانى كه دين و آيين خود را به شوخى گرفته‏اند و يك مشت بازى و سرگرمى را به حساب دين مى‏گذارند و زندگى دنيا و امكانات مادى آنها را مغرور ساخته، اعراض كن و آنها را به حال خود واگذار» (وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا).

    در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آيين آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يك مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرميهاى بزرگسالان شبيه‏تر است گذارده‏اند، اين چنين افراد قابل بحث و گفتگو نيستند و لذا دستور مى‏دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن.

    سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه «به آنها در برابر اين اعمال هشدار بده كه روزى فرا مى‏رسد كه هر كس تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد» (وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ). «و در آن روز جز خدا نه حامى و ياورى دارد و نه شفاعت كننده‏اى» (لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ).

    كار آنها در آن روز به قدرى سخت و دردناك است و چنان در زنجير اعمال خود گرفتارند كه «هر گونه غرامت و جريمه آن را (فرضا داشته باشند و) بپردازند كه خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذيرفته نخواهد شد» (وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها). چرا كه «آنها گرفتار اعمال خويش شده‏اند» (أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا). نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان، زمان توبه است. به همين دليل راه نجاتى براى آنها تصور نمى‏شود.

    سپس به گوشه‏اى از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده، مى‏گويد: «نوشابه‏اى دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناك در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقيقت» (لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).

    آنها از درون به وسيله آب سوزان مى‏سوزند و از برون به وسيله آتش!

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 71)- اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت‏پرستى داشتند به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسخ بده و «بگو: آيا شما مى‏گوييد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم»؟! (قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا).

    اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سر چشمه ناشى مى‏شود، يا به خاطر جلب منفعت است و يا به خاطر دفع ضرر سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى‏زند و مى‏گويد: «اگر ما به سوى بت‏پرستى بازگرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم به عقب بازگردانده شده‏ايم» اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات مى‏باشد (وَ نُرَدُّ عَلى‏ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ).

    و بعد با يك مثال، مطلب را روشنتر مى‏سازد و مى‏گويد بازگشت از توحيد به شرك «همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه‏هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى‏كردند در راهها كمين كرده‏اند و مسافران را به بيراهه‏ها مى‏كشانند!) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است» (كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ).

    «در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى‏كنند و فرياد مى‏زنند به سوى ما بيا» (لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا) ولى آنچنان حيران و سرگردان است كه گويى سخنان آنان را نمى‏شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست.

    و در پايان آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه بگو: «هدايت، تنها هدايت خداست و ما مأموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم» (قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ).

    اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اداره اين جهان ندارند.

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره انعام

    (آيه 72)- در اين آيه دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى‏دهد كه، گذشته از توحيد به ما دستور داده شده: «نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و اوست كه به سوى او محشور خواهيد شد» (وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ).

    (آيه 73)- اين آيه در حقيقت دليلى است بر مطالب آيه قبل و دليلى است بر لزوم تسليم در برابر پروردگار، و پيروى از رهبرى او، لذا نخست مى‏گويد: «او خدايى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است» (وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).

    تنها چنين كسى كه مبدء عالم هستى است، شايسته رهبرى مى‏باشد و بايد تنها در برابر فرمان او تسليم بود، زيرا همه چيز را براى هدف صحيحى آفريده است.

    سپس مى‏فرمايد: نه تنها مبدء عالم هستى اوست، بلكه رستاخيز و قيامت نيز به فرمان او صورت مى‏گيرد «و آن روز كه فرمان مى‏دهد رستاخيز برپا شود فورا بر پا خواهد شد» (وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ).

    بعد اضافه مى‏كند كه «گفتار خداوند حق است» (قَوْلُهُ الْحَقُّ).

    يعنى همانطور كه آغاز آفرينش بر اساس هدف و نتيجه و مصلحت بود، رستاخيز نيز همان گونه خواهد بود.

    «و در آن روز كه در صور دميده مى‏شود و قيامت بر پا مى‏گردد، حكومت و مالكيت مخصوص ذات پاك اوست» (وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ).

    درست است كه مالكيت و حكومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پايان جهان و در عالم قيامت ادامه خواهد داشت، ولى از آنجا كه در اين جهان يك سلسله عوامل و اسباب در پيشبرد هدفها و انجام كارها مؤثر است گاهى اين عوامل و اسباب انسان را از خداوند كه مسبب الاسباب است غافل مى‏كند، اما در آن روز كه همه اين اسباب از كار مى‏افتد، مالكيت و حكومت او از هر زمان آشكارتر و روشنتر مى‏گردد.

    و در پايان آيه اشاره به سه صفت از صفات خدا كرده، مى‏گويد: «خداوند از پنهان و آشكار باخبر است» (عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ). «و كارهاى او همه از روى حكمت مى‏باشد، و از همه چيز آگاه است» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ). يعنى، به مقتضاى علم و آگاهيش اعمال بندگان را مى‏داند و به مقتضاى قدرت و حكمتش به هر كس جزاى مناسب مى‏دهد.

صفحه 4 از 10 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •