سوره انعام [6] - صفحه 2
صفحه 2 از 10 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 91

موضوع: سوره انعام [6]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 20)- در اين آيه به آنها كه مدّعى بودند اهل كتاب هيچ گونه گواهى در باره پيامبر اسلام نمى‏دهند صريحا پاسخ مى‏دهد و مى‏گويد: «آنهايى كه كتاب آسمانى بر آنها نازل كرديم به خوبى پيامبر را مى‏شناسند همان گونه كه فرزندان خود را مى‏شناسند»! (الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ).

    و در پايان آيه به عنوان يك نتيجه نهايى اعلام مى‏دارد: «تنها كسانى به اين پيامبر (با اين همه نشانه‏هاى روشن) ايمان نمى‏آورند كه در بازار تجارت زندگى همه چيز خود را از دست داده و سرمايه وجود خود را باخته‏اند» (الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

    (آيه 21)- بزرگترين ظلم! در تعقيب برنامه كوبيدن همه جانبه «شرك و بت‏پرستى» در اين آيه با صراحت مى‏گويد: «چه كسى ستمكارتر از مشركانى است كه بر خدا دروغ بسته و شريك براى او قرار داده و يا آيات او را تكذيب نموده‏اند» (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ).

    در حقيقت جمله اول اشاره به انكار توحيد است، و جمله دوم اشاره به انكار نبوت، و به راستى ظلمى از اين بالاتر نمى‏شود كه انسان جماد، بى‏ارزش و يا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد كه بر سراسر جهان هستى حكومت مى‏كند.

    «مسلما هيچ ستمگرى روى سعادت و رستگارى نخواهد ديد» (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) مخصوصا چنين ستمگرانى كه ستم آنها همه جانبه است.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 22)- در اين آيه پيرامون سرنوشت مشركان در رستاخيز بحث مى‏شود، تا روشن گردد آنها با اتكاء به مخلوقات ضعيفى همچون بتها نه آرامشى براى خود در اين جهان فراهم ساختند و نه در جهان ديگر، مى‏گويد: «آن روز كه همه اينها را يكجا مبعوث مى‏كنيم به مشركان مى‏گوييم معبودهاى ساختگى شما كه آنها را شريك خدا مى‏پنداشتيد كجا هستند»؟ (وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). چرا به يارى شما نمى‏شتابند؟ چرا هيچ گونه اثرى از قدرت نمايى آنها در اين عرصه وحشتناك ديده نمى‏شود؟

    (آيه 23)- آنها در بهت و حيرت و وحشت عجيبى فرو مى‏روند «سپس پاسخى در برابر اين سؤال ندارند جز اين كه سوگند ياد كنند، مى‏گويند به خداوندى كه پروردگار ماست قسم، ما هيچ گاه مشرك نبوديم» به گمان اين كه در آنجا نيز مى‏توان حقايق را انكار كرد» (ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ).

    (آيه 24)- در اين آيه براى اين كه مردم از سرنوشت رسواى اين افراد عبرت گيرند مى‏گويد: «درست توجه كن ببين اينها كارشان به كجا مى‏رسد كه بكلى از روش و مسلك خويش بيزارى جسته و آن را انكار مى‏كنند و حتى به خودشان نيز دروغ مى‏گويند» (انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ). «و تمام تكيه گاههايى كه براى خود انتخاب كرده بودند و آنها را شريك خدا مى‏پنداشتند همه را از دست مى‏دهند و دستشان به جايى نمى‏رسد» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 25)- نفوذ ناپذيران! در اين آيه اشاره به وضع روانى بعضى از مشركان شده كه در برابر شنيدن حقايق كمترين انعطاف از خود نشان نمى‏دهند- سهل است- به دشمنى با آن نيز برمى‏خيزند و با وصله‏هاى تهمت، خود و ديگران را از آن دور نگاه مى‏دارند، قرآن در باره اينها چنين مى‏گويد: «بعضى از آنان به سوى تو گوش مى‏دهند ولى بر دلهاى آنها پرده‏هايى افكنده‏ايم تا آن را درك نكنند و در گوشهاى آنها سنگينى ايجاد كرده‏ايم تا آن را نشنوند»! (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً).

    البته اگر اين گونه مسائل به خدا نسبت داده مى‏شود در حقيقت اشاره به قانون «علّيت» و خاصيت «عمل» است، يعنى استمرار در كجروى و اصرار در لجاجت اثرش اين است كه روح و روان آدمى را به شكل خود درمى‏آورد.

    تجربه اين حقيقت را ثابت كرده است كه افراد بدكار و گناهكار در آغاز از كار خود احساس ناراحتى مى‏كنند، اما تدريجا به آن خو گرفته و شايد روزى فرا رسد كه اعمال زشت خود را واجب و لازم بشمرند لذا مى‏گويد كار اينها به جايى رسيده است كه «اگر تمام آيات و نشانه‏هاى خدا را ببينند باز ايمان نمى‏آورند» (وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها).

    و از اين بالاتر «هنگامى كه به نزد تو بيايند هدفى جز مجادله و پرخاشگرى و خرده‏گيرى ندارند» (حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ).

    به جاى اين كه گوش جان را به سخنان تو متوجه سازند و حد اقل به صورت يك جستجوگر، به احتمال يافتن حقيقتى پيرامون آن بينديشند، با روح و فكر منفى در برابر تو ظاهر مى‏شوند. آنها با شنيدن سخنان تو كه از سر چشمه وحى تراوش كرده و بر زبان حقگوى تو جارى شده است متوسل به ضربه تهمت شده، مى‏گويند:

    «اينها چيزى جز افسانه‏ها و داستانهاى ساختگى پيشينيان نيست»! (يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ).

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 26)- در اين آيه مى‏گويد آنها به اين مقدار نيز قناعت نمى‏كنند و علاوه بر اين كه خود گمراهند پيوسته تلاش مى‏كنند افراد حق‏طلب را با سمپاشيهاى گوناگون از پيمودن اين مسير باز دارند، لذا «آنها را از نزديك شدن به پيامبر نهى مى‏كنند» (وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ).

    «و خودشان نيز از او فاصله مى‏گيرند» (وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ).

    بى‏خبر از اين كه هر كس با حق درافتد تيشه بر ريشه خود زده و سر انجام طبق سنت آفرينش، حق با جاذبه‏اى كه دارد پيروز خواهد شد.

    بنابراين «تلاش و فعاليت آنها به شكست خودشان منتهى خواهد شد و جز خود را هلاك نمى‏كنند، ولى قدرت بر درك اين حقيقت ندارند» (وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ).

    (آيه 27)- بيدارى زود گذر و بى‏اثر! در دو آيه گذشته به قسمتى از اعمال لجوجانه مشركان اشاره شد، در اين آيه و آيه بعد صحنه‏اى از نتايج اعمال آنها مجسم گرديده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پيش دارند و بيدار شوند يا لااقل وضع آنها عبرتى براى ديگران گردد! نخست مى‏گويد: «اگر حال آنها را به هنگامى كه در روز رستاخيز در برابر آتش دوزخ قرار گرفته‏اند ببينى تصديق خواهى كرد كه به چه عاقبت دردناكى گرفتار شده‏اند» (وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ).

    آنها در آن حالت چنان منقلب مى‏شوند كه «فرياد برمى‏كشند اى كاش براى نجات از اين سرنوشت شوم، و جبران كارهاى زشت گذشته بار ديگر به دنيا باز مى‏گشتيم، و در آنجا آيات پروردگار خود را تكذيب نمى‏كرديم و در صف مؤمنان قرار مى‏گرفتيم» (فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 28)- در اين آيه اضافه مى‏كند كه اين آرزوى دروغينى بيش نيست، بلكه به خاطر آن است كه در آن جهان «آنچه را از عقايد و نيات و اعمال شوم خويش مخفى مى‏داشتند همه براى آنها آشكار گرديده» و موقتا بيدار شده‏اند (بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ).

    ولى اين بيدارى، بيدارى پايدار و پابرجا نيست، و به خاطر شرايط و اوضاع خاص و رو برو شدن با مجازاتهاى عينى پديد آمده است، و لذا «اگر به فرض محال بار ديگر به اين جهان برگردند به سراغ همان كارهايى مى‏روند كه از آن نهى شده بودند» (وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ). بنابراين «آنها در آرزو و ادّعاى خويش صادق نيستند و دروغ مى‏گويند» (وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ).

    (آيه 29)- اين آيه دنباله سخنان مشركان لجوج و سرسخت است كه به هنگام مشاهده صحنه‏هاى رستاخيز، آرزو مى‏كنند بار ديگر به دنيا بازگردند و جبران كنند، ولى قرآن مى‏گويد اگر اينها بازگردند نه تنها به فكر جبران نخواهند بود و به كارهاى خود ادامه «خواهند داد، بلكه اساسا رستاخيز و قيامت را هم انكار خواهند كرد، و با نهايت تعجب خواهند گفت: زندگى تنها همين زندگى دنياست و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد»! (وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 30)- در اين آيه قرآن به سرنوشت آنها در روز رستاخيز اشاره كرده، مى‏گويد: «اگر آنها را مشاهده كنى در آن هنگام كه در پيشگاه پروردگارشان ايستاده‏اند و به آنها گفته مى‏شود، آيا اين حق نيست»؟ (وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ). «آنها در پاسخ خواهند گفت: آرى، سوگند به پروردگار ما، اين حق است»! (قالُوا بَلى‏ وَ رَبِّنا).

    بار ديگر «به آنها گفته مى‏شود پس بچشيد مجازات را به خاطر اين كه آن را انكار مى‏كرديد و كفر مى‏ورزيديد»! (قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ).

    مسلما منظور از «وقوف در برابر پروردگار» اين نيست كه خداوند مكانى داشته باشد، بلكه به معنى ايستادن در برابر صحنه‏هاى مجازات اوست- همانطور كه بعضى از مفسران گفته‏اند- و يا كنايه از حضور در دادگاه الهى است، همانطور كه انسان به هنگام نماز مى‏گويد من در برابر خداوند ايستاده‏ام.

    (آيه 31)- در اين آيه اشاره به خسران و زيان منكران معاد و رستاخيز كرده مى‏فرمايد: «آنها كه ملاقات پروردگار را انكار كردند مسلما گرفتار زيان شدند» (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).

    منظور از «ملاقات پروردگار» يا ملاقات معنوى و ايمان شهودى است، (شهود باطنى) و يا ملاقات صحنه‏هاى رستاخيز و پاداش و جزاى او.

    سپس مى‏گويد: اين انكار براى هميشه ادامه نخواهد يافت، و تا زمانى خواهد بود كه «ناگهان رستاخيز برپا شود، و آنها در برابر اين صحنه‏هاى وحشتناك قرار گيرند و نتايج اعمال خود را با چشم خود ببينند، در اين موقع فرياد آنها بلند مى‏شود: اى واى بر ما چقدر كوتاهى در باره چنين روزى كرديم» (حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فِيها).

    منظور از «ساعة» روز قيامت است و «بغتة» به معنى اين است كه بطور ناگهانى و جهش آسا كه هيچ كس جز خدا وقت آن را نمى‏داند واقع مى‏شود.

    سپس قرآن مى‏گويد: «آنها بار گناهانشان را بر دوش دارند» (وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ).

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «چه بد بارى بر دوش مى‏كشند» (أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 32)- در اين آيه براى بيان موقعيت زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت چنين مى‏گويد: «زندگى دنيا چيزى جز بازى و سرگرمى نيست» (وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ).

    تشبيه زندگى دنيا به بازى و سرگرمى از اين نظر است كه بازيها و سرگرميها معمولا كارهاى توخالى و بى‏اساس هستند كه از متن زندگى حقيقى دورند.

    بسيار ديده مى‏شود كه كودكان دور هم مى‏نشينند و بازى را شروع مى‏كنند، يكى را «امير» و ديگرى را «وزير»، و يكى را «دزد» و ديگرى را «قافله» اما ساعتى نمى‏گذرد كه نه خبرى از امير است و نه وزير، و نه دزد و نه قافله، و يا در نمايشنامه‏هايى كه به منظور سرگرمى انجام مى‏شود صحنه‏هايى از جنگ يا عشق يا عداوت مجسّم مى‏گردد اما پس از ساعتى خبرى از هيچ كدام نيست.

    سپس زندگانى سراى ديگر را با آن مقايسه كرده مى‏فرمايد: «سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است آيا انديشه و تعقل نمى‏كنيد» (وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

    زيرا حياتى است جاويدان و فناناپذير در جهانى وسيعتر و سطح بسيار بالاتر، در عالمى كه سر و كار آن با حقيقت است نه مجاز، و با واقعيت است نه خيال.

    (آيه 33)- همواره در راه مصلحان مشكلات بوده! شك نيست كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در گفتگوهاى منطقى و مبارزات فكرى كه با مشركان لجوج و سرسخت داشت گاهى از شدت لجاجت آنها و عدم تأثير سخن در روح آنان و گاهى از نسبتهاى ناروايى كه به او مى‏دادند غمگين و اندوهناك مى‏شد، خداوند بارها در قرآن مجيد پيامبرش را در اين مواقع دلدارى مى‏داد، تا با دلگرمى و استقامت بيشتر، برنامه خويش را تعقيب كند، در اين آيه نيز مى‏فرمايد: «ما مى‏دانيم كه سخنان آنها تو را محزون و اندوهگين مى‏كند» (قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ).

    «ولى بدان كه آنها تو را تكذيب نمى‏كنند و در حقيقت آيات ما را انكار مى‏كنند و بنابراين طرف آنها در حقيقت ما هستيم نه تو» (فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ).

    و نظير اين سخن در گفتگوهاى رايج ميان ما نيز ديده مى‏شود كه گاهى شخص «برتر» به هنگام ناراحت شدن نماينده‏اش به او مى‏گويد: غمگين مباش طرف آنها در واقع منم و اگر مشكلى ايجاد شود براى من است نه براى تو، و به اين وسيله مايه تسلّى خاطر او را فراهم مى‏سازد.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 34)- در اين آيه، براى تكميل اين دلدارى، به وضع انبياى پيشين اشاره كرده مى‏گويد: اين موضوع منحصر به تو نبوده است «رسولان پيش از تو نيز تكذيب شدند» (وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ). «اما آنها در برابر تكذيبها و آزارها استقامت ورزيدند تا نصرت و يارى ما به سراغشان آمد و سر انجام پيروز شدند» (فَصَبَرُوا عَلى‏ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا). «و اين يك سنت الهى است كه هيچ چيز نمى‏تواند آن را دگرگون كند» (وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ).

    بنابراين، تو هم در برابر تكذيبها و آزارها و حملات دشمنان لجوج و سرسخت روح صبر و استقامت را از دست مده، و بدان طبق همين سنت، امدادهاى الهى و الطاف بى‏كران پروردگار به سراغ تو خواهد آمد، و سر انجام بر تمام آنها پيروز خواهى شد «و اخبارى كه از پيامبران پيشين به تو رسيده است كه چگونه در برابر مخالفتها و شدايد استقامت كردند و پيروز شدند گواه روشنى براى تو است» (وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ).

    در حقيقت آيه فوق به يك اصل كلى اشاره مى‏كند و آن اين كه هميشه رهبران صالح اجتماع كه براى هدايت توده‏هاى مردم به وسيله ارائه مكتب و طرحهاى سازنده با افكار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه به پا مى‏خاستند با مخالفت سرسختانه جمعى سودجو و زورگو كه با پر و بال گرفتن مكتب جديد، منافعشان به خطر مى‏افتاد، رو برو مى‏شدند. اما شك نيست كه شرط اساسى اين پيروزى بردبارى و مقاومت و استقامت است.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 35)- مردگان زنده‏نما! اين آيه و آيه بعد دنباله دلدارى و تسلى دادن به پيامبر است كه در آيات قبل گذشت.

    از آنجا كه فكر و روح پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از گمراهى و لجاجت مشركان زياد ناراحت و پريشان بود، و علاقه داشت با هر وسيله‏اى كه شده آنها را به صف مؤمنان بكشاند، خداوند مى‏فرمايد: «اگر اعراض و رو گردانى زياد آنها بر تو سخت و سنگين است چنانچه بتوانى اعماق زمين را بشكافى و در آن نقبى بزنى و جستجو كنى و يا نردبانى به آسمان بگذارى و اطراف آسمانها را نيز جستجو كنى و آيه و نشانه ديگرى براى آنها بياورى چنين كن» ولى بدان آنان به قدرى لجوجند كه باز ايمان نخواهند آورد (وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ).

    خداوند با اين جمله به پيامبر خود مى‏فهماند كه هيچ گونه نقصى در تعليمات و دعوت و تلاش و كوشش تو نيست، بلكه نقص از ناحيه آنها است، آنها تصميم گرفته‏اند حق را نپذيرند. لذا هيچ گونه كوششى اثر نمى‏بخشد، نگران مباش! ولى براى اين كه كسى توهم نكند كه خداوند قادر نيست آنها را وادار به تسليم كند، بلافاصله مى‏فرمايد: «اگر خدا بخواهد مى‏تواند همه آنها را بر هدايت مجتمع كند» يعنى وادار به تسليم در برابر دعوت تو و اعتراف به حق و ايمان كند (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى‏).

    ولى روشن است كه اين چنين ايمان اجبارى بيهوده است، آفرينش بشر براى تكامل بر اساس اختيار و آزادى اراده مى‏باشد، تنها در صورت آزادى اراده است كه ارزش «مؤمن» از «كافر» و «نيكان» از «بدان» شناخته مى‏شود.

    سپس مى‏گويد: «اينها را براى اين گفتيم كه تو از جاهلان نباشى» (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ).

    يعنى: بيتابى مكن و صبر و استقامت را از دست مده و بيش از اندازه خود را به خاطر كفر و شرك آنها ناراحت مكن و بدان راه همين است كه تو مى‏پيمايى.

    شك نيست كه پيامبر از اين حقايق باخبر بود، اما خداوند اينها را به عنوان يادآورى و دلدارى براى پيامبرش بازگو مى‏كند.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره انعام

    (آيه 36)- در اين آيه براى تكميل اين موضوع و دلدارى بيشتر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏گويد: «تنها كسانى كه گوش شنوا دارند دعوت تو را اجابت مى‏كنند و مى‏پذيرند» (إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ). «و اما آنها كه عملا در صف مردگانند ايمان نمى‏آورند، تا زمانى كه خداوند آنها را در روز قيامت برانگيزند و به سوى او بازگشت كنند» (وَ الْمَوْتى‏ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ).

    آن روز است كه با مشاهده صحنه‏هاى رستاخيز ايمان مى‏آورند، ولى ايمانشان هم سودى ندارد.

    (آيه 37)- در اين آيه يكى از بهانه جوييهاى مشركان مطرح شده است، بطورى كه در بعضى از روايات آمده جمعى از رؤساى قريش هنگامى كه از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفتند: اينها فايده ندارد اگر راست مى‏گويى معجزاتى همانند عصاى موسى، و ناقه صالح، براى ما بياور.

    قرآن در اين باره مى‏گويد: «آنها گفتند: چرا آيه و معجزه‏اى از طرف پروردگار بر اين پيامبر نازل نشده است»؟! (وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ).

    روشن است كه آنها اين پيشنهاد را از روى حقيقت‏جويى نمى‏گفتند، زيرا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به اندازه كافى براى آنها معجزه آورده بود.

    لذا قرآن در پاسخ آنها مى‏گويد: «به آنها بگو: خداوند قادر است آيه و معجزه‏اى (كه شما پيشنهاد مى‏كنيد) بر پيامبر خود نازل كند» (قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً).

    ولى اين كار يك اشكال دارد كه غالب شما از آن بى‏خبريد و آن اين كه اگر به اين گونه تقاضاها كه از سر لجاجت مى‏كنيد ترتيب اثر داده شود سپس ايمان نياوريد همگى گرفتار مجازات الهى شده، نابود خواهيد گشت، زيرا اين نهايت بى‏حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آيات و معجزات اوست، لذا در پايان آيه مى‏فرمايد «ولى اكثر آنها نمى‏دانند» (وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ).

صفحه 2 از 10 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •