شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر - صفحه 2
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31

موضوع: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر

  1. #11
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : حکم تبعید عمّار و اعتراض مردم


    عثمان که از برخوردها و سخنان به حق عمار به ستوه آمده بود و دانست ضرب و شتم و حتی جرح او در خاموش نگه داشتن او موثر و کارگر نیست، بر آن شد که وی را تبعید کند و هر گاه در صدد اعمال تصمیم خود بر می آمد، با مخالفت جمعیت رو به رو می شد، و از انجام این کار عاجز می ماند. تا این که خبر آمد ابوذر غفاری رضی الله عنه در ربذه (محل تبعیدگاهش) در گذشته است.

    عثمان در میان جماعتی از مردم برای ابوذر طلب رحمت و آمرزش نمود، عمار که سخنان عثمان را شنید گفت: آری خداوند تعالی او را از دست ما نجات داد. عثمان دانست که لبه این کنایه متوجه اوست، لذا با عصبانیت در حالی که پشت گردن عمار می زد، گفت: گمان می کنی من از تبعید کردن او نادم و پشیمانم، حال تو هم برو به جای او در ربذه.

    چون عمار دستور و سخن خلیفه را جدی گرفت که قصد تبعید کردن او را دارد، مهیای حرکت به سوی ربذه شد، طایفه بنی مخزوم که هم پیمان سابق خاندان یاسر بودند، از امیرمومنان علی علیه السلام خواستند تا در این بین وساطت کند و عثمان را از تصمیم خود در مورد تبعید عمار منصرف گرداند.

    حضرت امیر علیه السلام در این مورد با عثمان ملاقات کرد و فرمود:

    یا عثمان، اتق الله فانک سیرت رجلا صالحا من المسلمین، فهلک فی تسییرک، ثم انت الآن ترید انْ تنفی نظیره؛

    ای عثمان، از خدا بترس، قبلا یکی از مردان صالح امت اسلام (ابوذر غفاری) را تبعید کردی تا در تبعیدگاه جان سپرد، اکنون می خواهی یکی دیگر نظیر و همانند او را تبعید کنی.

    در این ملاقات، گفت و گویی میان عثمان و حضرت علی علیه السلام درگرفت تا آن که عثمان به حضرت علیه السلام جسارت کرد و گفت: تو بیش از او مستوجب تبعید شدنی! حضرت فرمود: مانعی ندارد، اگر می خواهی مرا هم تبعید کن.

    چون این خبر به مهاجران و انصار رسید دور عثمان گرد آمدند و از روی اعتراض به وی گفتند: این چه روشی است در پیش گرفته ای، هر بار مردی با تو سخن بگوید و اعتراضی نماید، او را تبعید می کنی؟! این رفتار نادرست، پایدار نخواهد ماند.

    عثمان که با موج اعتراض و انتقاد رو به رو شد، از تصمیم خود منصرف شد و از تبعید عمار صرف نظر کرد.(۱).


    *****

    الغدیر، ج ۹، ص17

  2. #12
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : کتک خوردن مجدد عمّار در عمل به وصیت ابن مسعود


    از مجموع اخبار و سیره درمی یابیم که عمار مکرر مورد ضرب و شتم خلیفه سوم عثمان قرار گرفته است؛ از جمله در مورد وصیت ابن مسعود است.

    یعقوبی می نویسد: وقتی ابن مسعود صحابی معرف پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، عمار یاسر طبق وصیت او بر جنازه اش نماز گزارد و موضوع وفات ابن مسعود را از عثمان مخفی داشتند. وقتی کار تمام شد، عثمان قبر تازه ای دید، پرسید: این قبر کیست؟ گفتند: مزار عبدالله بن مسعود است. گفت: چه طور قبل از این که به من خبر بدهید، دفنش کردید؟ گفتند: وصی او عمار است و گفته که وصیت کرده به تو خبر ندهند.(۱) طبق نقل بلاذری عثمان خشمگین شد و چنان لگد ی به عمار زد که بر اثر آن دچار فتق گردید.(۲).

    *****

    تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۴۷٫

    الغدیر، ج ۹، ص ۱۹٫



  3. #13
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : پایداری عمّار در حمایت از ولایت امیرالمؤمنین


    سوابق درخشان عمار یاسر، تنها به سر سپردگی مطلق در برابر مقام منیع رسالت محدود نمی شد، بلکه او پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز لحظه ای از راه و روش نبوی عدول نکرد و کمترین انحراف و تبدیل و تغییری به خود راه نداد، و همواره شمیم نبوت و عطر دل انگیز رسالت را در وجود وصی و جانشین به حق آن حضرت، یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام می جست، به همین جهت و با همین عقیده و ایمان، مصاحبت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با ملازمت علی علیه السلام تداوم بخشید، و در عصر خلفای سه گانه دست از حمایت علی علیه السلام برنداشت و در عصر نورانی و جاودانه خلافت امیر مومنان علیه السلام از روز نخست در حمایت آن حضرت سخن گفت و گام برداشت. او در دو جنگ جمل و صفین در رکاب امیرمومنان شرکت جست و در روزهای آخر جنگ صفین، به دست اهل بغی و عداوان یعنی سپاه معاویه به شهادت رسید.
    در فضیلت این بزرگ مرد تاریخ، همین بس که مرگ او موازنه جنگ صفین را به هم زد و ارتش شام در موضع خود دچار تردید شدند و عده کثیری از آنان در نتیجه شهادت عمار و مشخص شدن قاتلان او، از اردوی معاویه فاصله گرفتند و بعضا به سپاه امام علی علیه السلام ملحق شدند.
    خون سرخ او در این نبرد، معیار و تشخیص حق از باطل شد، و نسل های بعدی هم که ممکن بود در خصوص گروه باایمان، و فیه باغیه و تمیز آن دو، مردد گردند، به حقیقت امر واقف شدند و حق را به امیرالمومنین علیه السلام و یاران او دادند و معاویه و سپاهیانش را بر باطل انگاشتند. خلاصه این که او با پیکر نحیف و خون رقیق خود بزرگ ترین خدمت را به اسلام و مسلمین کرد و کوس رسوایی سپاه شام و شخص معاویه را در تمام تاریخ به صدا در آورد.
    *****

  4. #14
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : اعتراض به خلافت ابوبکر


    همان گونه که در شرح حال عثمان بن حنیف و تعدادی دیگر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشت، دوازده تن از اصحاب برجسته رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خلافت ابوبکر اعتراض کردند و هر کدام به نحوی و با منطقی این اعتراض را ابراز نمودند، از جمله این دوازده صحابی عمار یاسر از مهاجران بود که برخاست و دلیل اعتراض خود را چنین اظهار نمود:
    ای گروه قریش، و ای گروه مسلمانان، اگر شما می دانید چه بهتر و اگر نمی دانید، پس آگاه باشید که همانا اهل بیت پیامبرتان به او سزاوارتر و به میراث او اولی و احق اند، آنان به امور دین پا برجا تر و بر مومنان امین تر و بر ملت اسلام نگهبان تر و به امت پیامبر خیرخواه ترند. پس ابوبکر صاحب تان را بگویید پیش از آن که ریسمان وحدت شما مضطرب و امور تان ضعیف و پراکندگی وحدت شما آشکار و فتنه در میان شما زیاد گردد و نیز اختلاف در میان تان بیفتد و دشمنان بر شما طمع نمایند، پیش از این مشکلات و خطرات، حق را به اهل آن (که اهل بیت پیامبر است) برگردانید، ای مردم شما آگاهید که بنی هاشم، بعد از خدا و رسول او ولی شماست، به مرور زمان برتری علی علیه السلام از راه پیامبر صلی الله علیه و آله بر شما ظاهر شده است، از این که، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تمام درهای شما را به مسجد ش بست جز در خانه علی علیه السلام را و نیز کریمه خود فاطمه علیهاالسلام را به علی ازدواج کرد و در حالی که شما خواستگاری کردید به شما نداد.
    و نیز او صلی الله علیه و آله فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد الحکمه فلیاتها من بابها؛ من شهر علمم و علی در آن است، پس هر کس بخواهد حکمت و دانش بیاموزد، باید از در آن وارد شود» (یعنی کسی به کنه و ژرفای علم رسول الله صلی الله علیه و آله نمی رسد مگر از طریق علم علی علیه السلام). و نیز شما در امور دین همواره مشکل داشتید و به او مراجعه می کردید ولی او همیشه از شما بی نیاز بود با آن همه سوابقی که در اسلام داشت که هیچ یک از شما نسبت به او افضل نیست؛ بنابراین شما را چه شده که او را تنها گذاشته و حق او را از بین برده و دنیا را بر آخرت ترجیح داده اید «بیس للظالمین بدلا».
    ای مردم، آنچه خدا بر او قرار داده (خلافت و جانشینی پیامبر را) به او عطا کنید و از او رو بر نگردانید و به اعقاب و جاهلیت برنگردید: فتنقبلوا خاسرین.(۱).


  5. #15
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : اعتراض به خلافت ابوبکر



    عمار با این سخنان قاطع و صریح حق ولایت را از آن علی علیه السلام بعد از رسول خدا دانست و در جمع همگان اعلام کرد.
    پس از مرگ عمر هم که خلافت به دستور او به شورا گذاشته شد، عمار یاسر همواره جانب امام علی علیه السلام را گرفت و در این راه تلاش فراوانی نمود،(۲) اما مخالفان غالب آمدند.(۳).
    *****
    احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۷۸٫
    ر. ک: تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۲٫

    داستان شورایی که عمر بن خطاب دستور تشکیل آن را داد


    ، به طور اختصار از این قرار است:
    پس از آن که عمر بن خطاب به ضربت «ابو لولو» مجروح شد و او دانست که دیگر زنده نخواهد ماند و آخر عمرش رسیده است، با برخی از مشاورین خود مشورت کرد که چه کسی را پس از خود تعیین کند تا عهده دار خلافت باشد، سرانجام گفت: رسول خدا در حالی رحلت کرد که از شش نفر از قریش راضی و خشنود بود و آنان: علی، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمان بن عوف هستند و من موضوع را میان ایشان به شورا می گذارم تا خود یکی را انتخاب کنند. بعد خطاب به زبیر، طلحه و عثمان کرد و از سوابق سوء هر کدام و ضعف های آنان برشمرد و تنها نسبت به علی علیه السلام گفت: اگر تو شوخ مزاج نبودی، به حق شایسته خلا فتی و به خدا سوگند اگر تو بر مردم حاکم شوی، آنان را به حق و شاه راه هدایت رهبری می کنی (خیلی جالب است که علی علیه السلام از حق خلافت که به قول عمر، او مردم را به بهترین وجه رهبری خواهد کرد، محروم می شود به اتهام این که شوخ مزاج است در حالی که اصل شوخ بودن نسبت به حضرت علی علیه السلام صحت ندارد و بر فرض صحت، عیب و گناه نیست، اما چه باید کرد که با القاء ات شیطان و هواهای نفسانی بایستی علی علیه السلام پس از عمر هم یازده سال (خلافت عثمان از سال ۲۴ تا ۳۵ هجری) خانه نشین باشد و شاهد کج روی خلیفه سوم عثمان گردد).

  6. #16
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    داستان شورایی که عمر بن خطاب دستور تشکیل آن را داد،


    عمر، آن گاه ابو طلحه انصاری را فراخواند و گفت: پس از دفن من با پنجاه تن از انصار با شمشیرهای آماده، این شش نفر را در خانه ای جمع کن و آنان را به انتخاب یک نفر از میان خود در اسرع وقت وادار نما، و اگر پنج تن از آنان اتفاق کردند و یک تن مخالفت نمود، گردن او را می زنی و اگر چهار تن موافقت و دو تن مخالفت کردند، آن دو تن را که مخالفت نموده اند، گردن بزن! و اگر سه تن با یک نفر موافقت و سه تن با دیگری موافقت کردند، بنگر که عبدالرحمان بن عوف با کدام گروه است، نظر آن گروه را انجام بده، و اگر آن سه تن بر مخالفت خود پافشاری کردند، گردن آن سه تن را بزن! و مسلمانان را به حال خود بگذار تا برای خود کسی را برگزینند. در این جا سوال های مهمی هست و آن، این که: فرمان عمر به کشتن افراد مخالف با چه مجوز شرعی و قانونی بوده است؟ آیا از نظر شرع درست است که یک نفر یا بیشتر حاضر نباشند با کسی که صلاحیت ندارد یا لا اقل نزد او صلاحیت ندارد، کشته شود؟ وانگهی عبدالرحمان بن عوف در میان آن شش نفر چه مزیتی داشته که حق تقدم با سه نفری که وی در آن بوده است، باشد؟ و سه نفر دیگری گردن زده شوند؟! این سوالاتی است که هنوز در طول تاریخ بی جواب مانده است. اگر بگویند: جامعه اسلامی نباید بدون حاکم باشد لذا بایستی سریعا یکی تعیین شود تا حکومت بدون سرپرست نماند، این جواب را می توان داد: چه طور به اعتقاد اهل سنت و خود ابوبکر و عمر، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله کسی را تعیین نکرد – اگر چه شیعیان معتقدند که علی علیه السلام را به خلافت منصوب کرده است – و انتخاب را به عهده مهاجر و انصار گذاشت، عمر هم بایستی می گفت: اگر این شش نفر تفاهم نکردند، مهاجران و انصار اجتماع کنند و یک نفر را در میان خود انتخاب نمایند و دستور گردن زدن کسی را نمی داد، پس معلوم می شود کاسه ای زیر نیم کاسه بوده و پشت پرده طوری طرح این شش نفر ریخته شده بود که سرانجام علی علیه السلام از خلافت محروم شود و کار به دست عثمان یا عبدالرحمن بن عوف بیفتد که چنین هم شد و ابن عباس و حضرت علی علیه السلام نیز به همین موضوع اظهار عقیده کرده اند، شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۹).

  7. #17
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر




    داستان شورایی که عمر بن خطاب دستور تشکیل آن را داد،


    چون عمر به خاک سپرده شد، طبق دستور و وصیت او، ابو طلحه آن شش را جمع کرد و با پنجاه نفر از انصار با شمشیر دور خانه را محاصره کردند و این شش تن به شور و مشورت پرداختند. در این شورا، طلحه از همان ابتدا به نفع عثمان کناره گیری کرد، چون می دانست خودش رای نخواهد آورد و در ضمن می خواست جانب عثمان را تقویت و جانب حضرت علی علیه السلام را تضعیف نماید و خلاصه کاری که برای طلحه سودی نداشت به عثمان بخشید. زبیر برای معارضه با طلحه، حق خود را به حضرت علی علیه السلام واگذار کرد و جانب حضرت را تقویت نمود؛ زیرا زبیر پسر عمه حضرت بود. سعد بن ابی وقاص هم در این شورا حق خود را به پسر عمویش عبدالرحمان بن عوف بخشید؛ بدین ترتیب اعضای شورا فقط در سه نفر جمع شدند، حضرت علی علیه السلام، عثمان و عبدالرحمان بن عوف که اگر یکی از این سه نفر به نفع دیگری کنار رود، کار خلافت تمام و به عهده او خواهد بود. در این جا عبدالرحمان گفت: حاضرم کنار بکشم و به نفع یکی از شما رای خود را بدهم، حال ببینم کدام یک از شما حاضر به کناره گیری هستید تا من به نفع دیگری کناره گیری کنم؟
    علی علیه السلام و عثمان ساکت ماندند و هیچ کدام سخنی نگفتند، در این موقع عبدالرحمان خطاب به حضرت علی علیه السلام گفت: من حاضرم با تو بیعت کنم، به شرطی که به کتاب خدا و سنت رسول الله و رعایت سیره و روش آن دو شیخ (ابوبکر و عمر) عمل نمایی؟ حضرت فرمود: بر کتاب خدا و سنت رسول خدا و آنچه اجتهاد و رای خودم باشد، عمل می کنم؛ اما عثمان به پیشنهاد عبدالرحمان حاضر شد به حکم خدا و سنت پیامبر خدا و روش شیخین عمل نماید و این کار سه نوبت تکرار شد و علی علیه السلام سخن عبدالرحمان را همان گونه جواب داد و عثمان هم پذیرفت. بدین ترتیب، عبدالرحمان با عثمان بیعت کرد و او را به عنوان خلیفه معرفی نمود.

  8. #18
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر


    داستان شورایی که عمر بن خطاب دستور تشکیل آن را داد،



    متاسفانه، عثمان نه به حکم خدا عمل کرد و نه به سنت پیامبر و نه به روش شیخین رفتار نمود که سرانجام پس از ۱۱ سال (۲۴ تا ۳۵ هجری) با شورش مسلمانان و مهاجران و انصار به قتل رسید و جالب این است که امیرالمومنین به عبدالرحمان بن عوف نفرین کرد و به او فرمود: «سوگند به خدا، تو به این کار دست نزدی مگر به امیدی که عمر از ابوبکر داشت، خدا میان شما عطر منشم برافشاند (کنایه از نحوست و شومی است).» همین طور هم شد؛ زیرا عثمان با عبدالرحمان نزاع پیدا کردند و تا آخر عمر با هم سخن نگفتند. (همان، ص ۱۸۸)
    جالب این که عثمان قصر مرتفعی به نام «زوراء» بنا کرد وقتی تمام شد، مردم را برای اطعام در آن دعوت نمود. عبدالرحمان بن عوف هم آمد و چون آن ساختمان و انواع غذاها را دید، گفت: ای پسر عفان، ما درباره تو اسراف و تبذیر را تکذیب می کردیم ولی اکنون تصدیق می کنیم و من از بیعت با تو به خدا پناه می برم. عثمان خشمگین شد و به غلام خود دستور داد او را از مجلس بیرون انداختند، سپس دستور داد مردم دیگر با او سخن نگویند و هم نشین او نشوند. مردم نیز اطاعت کردند جز ابن عباس که با او رفت و آمد می کرد و او قرآن و احکام را پیش ابن عباس فرا می گرفت. وقتی عبدالرحمان مریض شد، عثمان به عیادتش آمد، اما او با عثمان سخن نگفت و تا زمانی که فوت کرد با عثمان قطع رابطه داشت، و این بدان جهت بود که حضرت علی علیه السلام در حق عبدالرحمن نفرین کرد که به آرزویش نرسد، و دعای حضرتش مستجاب شد، و عبدالرحمن از منافع حکومت محروم ماند. (همان، ص ۱۸۸ و ۱۹۶)
    عبدالرحمن در همان موقع که با عثمان بیعت کرد، خطاب به حضرت علی علیه السلام گفت که باید بیعت کنی و الا گردنت را می زنم! زیرا در آن مجلس فقط عبدالرحمان شمشیر در دست داشته است. حضرت در غضب شد و از مجلس بیرون رفت ولی اعضای شورا به همراه حضرت رفتند و گفتند: اگر با عثمان بیعت نکنی، با تو جهاد خواهیم کرد، علی علیه السلام ناچارا برگشت و با اکراه بیعت نمود (همان، ج ۱۲، ص ۲۶۵).
    آری، کسی که برای غیر خدا و برای رسیدن به جاه و مقامی پا روی حق گذارد، خداوند او را از آن خواسته محروم می کند.
    در این شورای خلافت نخستین کسی که در حمایت از حضرت علی علیه السلام برخاست و سخن گفت،یاسر بود که خطاب به عبدالرحمن گفت: اگر می خواهی در این باره به اختلاف نیفتند، به نفع علی بیعت کن. (تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۲).



  9. #19
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : تلاش عمّار در بیعت مردم با امام


    ابو مخنف در کتاب الجمل می نویسد: پس از قتل عثمان، انصار و مهاجران در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شدند تا ببینند چه کسی عهده دار خلافت آنان شود و چون مسجد مملو از جمعیت شد، عمار یاسر، ابوالهیثم بن تیهان، رفاعه بن مالک، مالک بن عجلان و ابو ایوب انصاری بر این تصمیم گرفتند که حضرت علی علیه السلام را به خلافت بنشانند، در این میان عمار بیش از همگان تلاش می کرد و خطاب به آنان گفت:
    ای گروه انصار، دیروز را دیدید که عثمان در میان شما چگونه عمل می کرد و اینک هم اگر دقت نکنید و آنچه را که خیر شما است، مورد توجه قرار ندهید، باز هم ممکن است به همان مشکلات گرفتار شوید. بدون تردید علی علیه السلام به سبب سابقه و فضلش سزاوارترین مردم به حکومت است.
    بلافاصله آن چند نفر دیگر گفتند: ما به خلافت علی علیه السلام راضی و خشنودیم و سپس به دیگر مردمی که از انصار و مهاجران بودند، گفتند: ای مردم، ما به خواست خداوند متعال برای خودمان و شما از هیچ خیری فروگذار نیستیم و علی علیه السلام چنان است که خود به خوبی می دانید و ما جایگاه و منزلت هیچ کسی را مانند او نمی بینیم که بتواند این کار را بر دوش کشد و از او سزاوارتر باشد.
    مردم حاضر همه گفتند: آری، ما راضی هستیم و علی علیه السلام در نظر ما همان است که گفتید، بلکه بهتر از آن است که گفتید لذا مردم همگان برخاستند و به خدمت علی علیه السلام رفتند و او را از خانه اش برای بیعت مردم با ایشان بیرون آوردند و طوری هجوم آوردند مثل هجوم شتران تشنه به آبشخور، به طوری که نزدیک بود برخی از آنان زیر دست و پا تلف شوند.(۱)
    .
    *****
    ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۸٫





  10. #20
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر



    : نقش سازنده عمّار در جمل


    قبل از شروع جنگ جمل امیر مومنان علیه السلام دو بار نامه برای ابو موسی اشعری حاکم کوفه نوشت و از او خواست مانع حرکت مردم برای کمک به آن حضرت نشود؛ اما ابو موسی توجهی نکرد و در جلوگیری حرکت مردم اصرار ورزید، لذا امام علیه السلام، عمار و امام حسن را به همراه نامه ای به کوفه اعزام کرد و آن دو نامه را برای مردم خواندند.
    آن گاه امام حسن خطبه ای خواند و درباره مناقب امیر مومنان و لزوم حمایت از او سخن گفت. پس از آن حضرت، عمار یاسر برخاست و پس از حمد و سپاس الهی و درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین گفت: ای مردم، برادر پیامبرتان و پسر عموی او از شما می خواهد برای یاری دین خدا حرکت کنید، و اینک خداوند شما را در مورد دو چیز در بوته امتحان قرار داده: یکی در مورد حرمت و حق دین شما و دومی در مورد حق مادرتان (عایشه)، بدیهی است که حق دین شما واجب تر و رعایت حرمت آن بزرگ تر است. ای مردم، بر شما باد ملازمت با امامی که لازم نیست به او آداب آموخته شود و فقیهی که لازم نیست به او فقه و دانشی تعلیم داده شود. او نیرومندی است که در جنگ درماندگی ندارد و کسی است که در اسلام دارای چنان سابقه ای است که هیچ کس را به آن راه نیست و اگر شما به حضورش روید، به خواست خداوند کار شما را برای شما روشن می سازد.
    آن گاه ابو موسی دوباره مردم را از رفتن به جنگ برحذر داشت اما با اعتراض عمار مواجه شد، تا این که خبر به امیرمومنان رسید و ایشان مالک اشتر را به کوفه فرستاد و او نیز ابو موسی را عزل و به همراه دوازده هزار نیرو از کوفه به امام پیوست.(۱).

    *****
    ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۰ – ۲۰؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۸۱ – ۴۸۲٫



صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •