سوره مائده [5] - صفحه 3
صفحه 3 از 9 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 81

موضوع: سوره مائده [5]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 24)- ولى بنى اسرائيل هيچ يك از اين پيشنهادها را نپذيرفتند و به خاطر ضعف و زبونى كه در روح و جان آنها لانه كرده بود، صريحا به موسى خطاب كرده، گفتند: «ما تا آنها در اين سرزمينند هرگز و ابدا وارد آن نخواهيم شد تو و پروردگارت كه به تو وعده پيروزى داده است برويد و با عمالقه بجنگيد هنگامى كه پيروز شديد ما را خبر كنيد ما در اينجا نشسته‏ايم» (قالُوا يا مُوسى‏ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ).

    اين آيه نشان مى‏دهد كه بنى اسرائيل جسارت را در مقابل پيامبر خود به حد اكثر رسانيده بودند.

    (آيه 25)- در اين آيه مى‏خوانيم كه موسى بكلى از جمعيت مأيوس گشت و دست به دعا برداشت و جدايى خود را از آنها با اين عبارت تقاضا كرد:

    «پروردگارا! من تنها اختياردار خود و برادرم هستم، خداوندا! ميان ما و جمعيت فاسقان و متمردان جدايى بيفكن» تا نتيجه اعمال خود را ببينند و اصلاح شوند (قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ).

    البته كارى كه بنى اسرائيل كردند يعنى رد صريح فرمان پيامبرشان در سر حد كفر بود و اگر مى‏بينيم قرآن لقب «فاسق» به آنها داده است به خاطر آن است كه فاسق معنى وسيعى دارد و هر نوع خروج از رسم عبوديت و بندگى خدا را شامل مى‏شود.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 26)- سر انجام دعاى موسى به اجابت رسيد و بنى اسرائيل نتيجه شوم اعمال خود را گرفتند زيرا از طرف خداوند به موسى چنين وحى فرستاده شد كه: «اين جمعيت از ورود در اين سرزمين مقدس كه مملو از انواع مواهب مادى و معنوى بود تا چهل سال محروم خواهند ماند» (قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً). «به علاوه در اين چهل سال بايد در بيابانها سرگردان باشند» (يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ).

    سپس به موسى مى‏گويد: هر چه بر سر جمعيت اين سرزمين در اين مدت بيايد به جا است «هيچ گاه در باره فاسقان از اين سرنوشت غمگين مباش» (فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ).

    (آيه 27)- نخستين قتل در روى زمين! از اين آيه به بعد داستان فرزند آدم، و قتل يكى به وسيله ديگرى، شرح داده شده است و شايد ارتباط آن با آيات سابق- كه در باره بنى اسرائيل بود- اين باشد كه انگيزه بسيارى از خلافكاريهاى بنى اسرائيل مسئله «حسد» بود، و خداوند در اينجا به آنها گوشزد مى‏كند كه سر انجام حسد چگونه ناگوار و مرگبار مى‏باشد كه حتى به خاطر آن برادر دست به خون برادر خود مى‏آلايد! نخست مى‏فرمايد: «اى پيامبر! داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان» (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ).

    ذكر كلمه «بالحقّ» ممكن است اشاره به اين باشد كه سرگذشت مزبور در «عهد قديم» (تورات) با خرافاتى آميخته شده است، اما آنچه در قرآن آمده عين واقعيتى است كه روى داده است.

    سپس به شرح داستان مى‏پردازد و مى‏گويد: «در آن هنگام كه هر كدام كارى براى تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد» (إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ).

    و همين موضوع سبب شد برادرى كه عملش قبول نشده بود ديگرى را تهديد به قتل كند، و «سوگند ياد نمايد كه تو را خواهم كشت»! (قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ).

    اما برادر دوم او را نصيحت كرد كه اگر چنين جريانى پيش آمده گناه من نيست بلكه ايراد متوجه خود تو است كه عملت با تقوا و پرهيزكارى همراه نبوده است و «گفت: خدا تنها از پرهيزكاران مى‏پذيرد» (قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ).

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 28)- سپس اضافه كرد: حتى «اگر تو، به تهديدت جامه عمل بپوشانى و دست به كشتن من دراز كنى، من هرگز مقابله به مثل نخواهم كرد و دست به كشتن تو دراز نمى‏كنم» (لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ).

    «چرا كه من از خدا مى‏ترسم» و هرگز دست به چنين گناهى نمى‏آلايم» (إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ).

    (آيه 29)- به علاوه من نمى‏خواهم بار گناه ديگرى را به دوش بكشم «بلكه مى‏خواهم تو بار گناه من و خويش را به دوش بكشى» (إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ). و مسلما با قبول اين مسؤوليت بزرگ «از دوزخيان خواهى بود و همين است جزاى ستمكاران» (فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ).

    (آيه 30)- پرده پوشى بر جنايت! در اين آيه و آيه بعد دنباله ماجراى فرزندان آدم تعقيب شده، نخست مى‏گويد: «سر انجام، نفس سركش قابيل او را مصمم به كشتن برادر كرد و او را كشت» (فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ).

    سپس مى‏گويد: «و بر اثر اين عمل زيانكار شد» (فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ).

    چه زيانى از اين بالاتر كه عذاب وجدان و مجازات الهى و نام ننگين را تا دامنه قيامت براى خود خريد.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 31)- در روايتى از امام صادق عليه السّلام نقل شده، هنگامى كه قابيل برادر خود را كشت، او را در بيابان افكنده بود، و نمى‏دانست چه كند! چيزى نگذشت كه درندگان به سوى جسد هابيل روى آوردند، در اين موقع همانطور كه قرآن مى‏گويد:

    «خداوند زاغى را فرستاد كه خاكهاى زمين را كنار بزند (و با پنهان كردن جسد بى‏جان زاغ ديگر، و يا با پنهان كردن قسمتى از طعمه خود، آنچنان كه عادت زاغ است) به قابيل نشان دهد كه چگونه جسد برادر خويش را به خاك بسپارد» (فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ).

    سپس قرآن اضافه مى‏كند در اين موقع قابيل از غفلت و بى‏خبرى خود ناراحت شد و «فرياد برآورد كه اى واى بر من! آيا من بايد از اين زاغ هم ناتوانتر باشم و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن كنم» (قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي).

    اما به هر حال «سر انجام از كرده خود نادم و پشيمان شد» (فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ). البته اين ندامت دليل بر توبه او از گناه نخواهد بود.

    در حديثى از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود: «خون هيچ انسانى به ناحق ريخته نمى‏شود مگر اين كه سهمى از مسؤوليت آن بر عهده قابيل است كه اين سنت شوم آدمكشى را در دنيا بنا نهاد».

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 32)- پيوند انسانها! پس از ذكر داستان فرزندان آدم يك نتيجه‏گيرى كلى و انسانى در اين آيه شده است، نخست مى‏فرمايد: «به خاطر همين موضوع بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر گاه كسى انسانى را بدون ارتكاب قتل، و بدون فساد در روى زمين به قتل برساند، چنان است كه گويا همه انسانها را كشته است و كسى كه انسانى را از مرگ نجات دهد گويا همه انسانها را از مرگ نجات داده است» (مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً).

    چگونه قتل يك انسان مساوى است با قتل همه انسانها و نجات يك نفر مساوى با نجات همه انسانها؟

    آنچه مى‏توان گفت اين است كه: قرآن در اين آيه يك حقيقت اجتماعى و تربيتى را بازگو مى‏كند زيرا: كسى كه دست به خون انسان بيگناهى مى‏آلايد در حقيقت چنين آمادگى را دارد كه انسانهاى بيگناه ديگرى را به قتل برساند، او در حقيقت يك قاتل است و طعمه او انسان بيگناه، و مى‏دانيم تفاوتى در ميان انسانهاى بيگناه از اين نظر نيست، همچنين كسى كه به خاطر نوع دوستى و عاطفه انسانى، ديگرى را از مرگ نجات بخشد اين آمادگى را دارد كه اين برنامه انسانى را در مورد هر بشر ديگرى انجام دهد و با توجه به اين كه قرآن مى‏گويد: «فكأنّما ...»

    استفاده مى‏شود كه مرگ و حيات يك نفر اگر چه مساوى با مرگ و حيات اجتماع نيست اما شباهتى به آن دارد.

    قابل توجه اين كه، كسى از امام صادق عليه السّلام تفسير اين آيه را پرسيد، امام فرمود: منظور از «كشتن» و «نجات از مرگ» كه در آيه آمده نجات از آتش سوزى يا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سكوت كرد و بعد فرمود: تأويل اعظم و مفهوم بزرگتر آيه اين است كه ديگرى را دعوت به سوى راه حق يا باطل كند و او دعوتش را بپذيرد.

    در پايان آيه اشاره به قانون‏شكنى بنى اسرائيل كرده مى‏فرمايد: «پيامبران ما با دلايل روشن براى ارشاد آنها آمدند ولى بسيارى از آنها قوانين الهى را در هم شكستند و راه اسراف را در پيش گرفتند» (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ).

    «اسراف» در لغت، معنى وسيعى دارد كه هر گونه تجاوز و تعدى از حد را شامل مى‏شود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزينه‏ها و مخارج به كار مى‏رود.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 33)-

    شأن نزول:

    نقل شده كه: جمعى از مشركان خدمت پيامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هواى مدينه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بيمار شد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى بهبودى آنها دستور داد به خارج مدينه، در نقطه خوش آب و هوايى از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا مى‏بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شير تازه شتران به حد كافى استفاده كنند، آنها چنين كردند و بهبود يافتند اما به جاى تشكر از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چوپانهاى مسلمان را دست و پا بريده و چشمان آنها را از بين بردند و سپس دست به كشتار آنها زدند و از اسلام بيرون رفتند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد آنها را دستگير كردند و همان كارى كه با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات در باره آنها انجام يافت، آيه در باره اين گونه اشخاص نازل گرديد و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد.

    تفسير:

    كيفر آنها كه به جان و مال مردم حمله مى‏برند- اين آيه در حقيقت بحثى را كه در مورد قتل نفس در آيات سابق بيان شد تكميل مى‏كند و جزاى افراد متجاوزى را كه اسلحه به روى مسلمانان مى‏كشند و با تهديد به مرگ و حتى كشتن، اموالشان را به غارت مى‏برند، با شدت هر چه تمامتر بيان مى‏كند، و مى‏گويد: «كيفر كسانى كه با خدا و پيامبر به جنگ برمى‏خيزند و در روى زمين دست به فساد مى‏زنند اين است كه يكى از چهار مجازات در مورد آنها اجرا شود.
    نخست:) اين كه كشته شوند،
    (ديگر) اين كه به دار آويخته شوند،
    (سوم) اين كه دست و پاى آنها بطور مخالف (دست راست با پاى چپ) بريده شود
    (چهارم) اين كه از زمينى كه در آن زندگى مى‏كنند تبعيد گردند» (إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ).

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين مجازات و رسوايى آنها در دنيا است و (تنها به اين مجازات قناعت نخواهد شد بلكه) در آخرت نيز كيفر سخت و عظيمى خواهند داشت» (ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ).

    از اين جمله استفاده مى‏شود كه حتى اجراى حدود و مجازاتهاى اسلامى مانع از كيفرهاى آخرت نخواهد گرديد.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 34)- سپس براى اين كه راه بازگشت را حتى به روى اين گونه جانيان خطرناك نبندد، مى‏گويد: «مگر كسانى كه پيش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت كنند كه مشمول عفو خداوند خواهند شد و بدانيد خداوند غفور و رحيم است» (إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    البته توبه آنها، تنها تأثير در ساقط شدن حق اللّه و مجازات محارب دارد و اما حق الناس بدون رضايت صاحب حق، ساقط نخواهد شد- دقت كنيد.

    (آيه 35)- حقيقت توسل! در اين آيه روى سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده.

    نخست مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! تقوا و پرهيزكارى پيشه كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ). سپس دستور مى‏دهد كه: «وسيله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نماييد» (وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ). و سر انجام «دستور به جهاد در راه خدا مى‏دهد» (وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ). و نتيجه همه آنها اين است كه «در مسير رستگارى قرار گيريد» (لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).

    «وسيله» در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد كه مهمترين آنها را على عليه السّلام در «نهج البلاغه» اين چنين برمى‏شمرد:

    «بهترين چيزى كه به وسيله آن مى‏توان به خدا نزديك شد ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه خداست كه قلّه كوهسار اسلام است، و همچنين جمله اخلاص (لا اله الّا اللّه) كه همان فطرت توحيد است، و بر پاداشتن نماز كه آيين اسلام است، و زكوة كه فريضه واجبه است، و روزه ماه رمضان كه سپرى است در برابر گناه و كيفرهاى الهى، و حج و عمره كه فقر و پريشانى را دور مى‏كنند و گناهان را مى‏شويد، و صله رحم كه ثروت را زياد و عمر را طولانى مى‏كند، انفاقهاى پنهانى كه جبران گناهان مى‏نمايد و انفاق آشكار كه مرگهاى ناگوار و بد را دور مى‏سازد و كارهاى نيك كه انسان را از سقوط نجات مى‏دهد».

    و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خدا كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد، در مفهوم وسيع توسل داخل است.

    لازم به تذكر است كه هرگز منظور از «توسل» اين نيست چيزى را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنند، بلكه منظور اين است با اعمال صالح يا پيروى از پيامبر و امام، يا شفاعت آنان و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها (كه خود يك نوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است) از خداوند چيزى را بخواهند و اين معنى، نه بوى شرك مى‏دهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است و نه از عموم آيه فوق بيرون مى‏باشد- دقت كنيد.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 36)- در تعقيب آيه قبل كه به مؤمنان دستور تقوا و جهاد و تهيه وسيله مى‏داد، در اين آيه به عنوان بيان علت دستور سابق به سرنوشت افراد بى‏ايمان و آلوده اشاره كرده، مى‏فرمايد: «افرادى كه كافر شدند اگر تمام آنچه روى زمين است و همانند آن را داشته باشند تا براى نجات از مجازات روز قيامت بدهند از آنها پذيرفته نخواهد شد و عذاب دردناكى خواهند داشت» (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    تنها در پرتو ايمان و تقوا و جهاد و عمل مى‏توان رهايى يافت.

    (آيه 37)- سپس به دوام اين كيفر اشاره كرده، مى‏گويد: «آنها پيوسته مى‏خواهند از آتش دوزخ خارج شوند ولى توانايى بر آن را ندارند و كيفر آنها ثابت و برقرار خواهد بود» (يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ).

    (آيه 38)- مجازات دزدان! در چند آيه قبل احكام «محارب» بيان شد، در اين آيه، به همين تناسب حكم دزد يعنى كسى كه بطور پنهانى و مخفيانه اموال مردم را مى‏برد بيان گرديده است، نخست مى‏فرمايد: «دست مرد و زن سارق را قطع كنند» (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما).

    از روايات اهل بيت عليه السّلام استفاده مى‏شود كه تنها چهار انگشت از دست راست بريده مى‏شود، نه بيشتر، اگر چه فقهاى اهل تسنن بيش از آن گفته‏اند! در اينجا مرد دزد بر زن دزد مقدم داشته شده در حالى كه در آيه حدّ زناكار، زن زانيه بر مرد زانى مقدم ذكر شده است، اين تفاوت شايد به خاطر آن باشد كه در مورد دزدى عامل اصلى بيشتر مردانند و در مورد ارتكاب زنا عامل و محرك مهمتر زنان بى‏بندوبار! سپس مى‏گويد: «اين كيفرى است در برابر اعمالى كه انجام داده‏اند و مجازاتى است از طرف خداوند» (جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ).

    و در پايان آيه براى رفع اين توهم كه مجازات مزبور عادلانه نيست مى‏فرمايد: «خداوند توانا (قدرتمند) و حكيم است» (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

    بنابراين دليلى ندارد كه از كسى انتقام بگيرد و كسى را بى‏حساب مجازات كند.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 39)- در اين آيه راه بازگشت را به روى آنها گشوده و مى‏فرمايد: «كسى كه بعد از اين ستم توبه كند و در مقام اصلاح و جبران برآيد خداوند او را خواهد بخشيد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    آيا بوسيله توبه تنها گناه او بخشوده مى‏شود و يا اين كه حد سرقت (بريدن دست) نيز ساقط خواهد شد؟

    معروف در ميان فقهاى ما اين است كه: اگر قبل از ثبوت سرقت در دادگاه اسلامى توبه كند حدّ سرقت نيز از او برداشته مى‏شود، ولى هنگامى كه از طريق دو شاهد عادل، جرم او ثابت شد با توبه حدّ از بين نمى‏رود.

    (آيه 40)- به دنبال حكم توبه سارقان روى سخن را به پيامبر بزرگ اسلام صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏فرمايد: «آيا نمى‏دانى كه خداوند مالك آسمان و زمين است (و هر گونه صلاح بداند در آنها تصرف مى‏كند) هر كس را كه شايسته مجازات بداند، مجازات و هر كس را كه شايسته بخشش ببيند، مى‏بخشد و او بر هر چيز تواناست» (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مائده

    (آيه 41)

    شأن نزول:

    از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه: يكى از اشراف يهود خيبر كه داراى همسر بود، با زن شوهردارى كه او هم از خانواده‏هاى سرشناس خيبر محسوب مى‏شد عمل منافى عفت انجام داد، يهوديان از اجراى حكم تورات (سنگسار كردن) در مورد آنها ناراحت بودند، اين بود كه به هم مسلكان خود در مدينه پيغام فرستادند كه حكم اين حادثه را از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله بپرسند (تا اگر در اسلام حكم سبكترى بود آن را انتخاب كنند و در غير اين صورت آن را نيز به دست فراموشى بسپارند و شايد از اين طريق مى‏خواستند توجه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را نيز به خود جلب كنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمايند).

    در اين موقع حكم سنگباران كردن كسانى كه مرتكب زناى محصنه مى‏شود نازل گرديد، ولى آنها از پذيرفتن اين حكم شانه خالى كردند! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اضافه كرد: اين همان حكمى است كه در تورات شما نيز آمده، آيا موافقيد كه يكى از شما را به داورى بطلبم و هر چه او از زبان تورات نقل كرد بپذيريد. گفتند: آرى.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: ابن صوريا كه در فدك زندگى مى‏كند چگونه عالمى است؟

    گفتند: او از همه يهود به تورات آشناتر است، به دنبال او فرستادند و هنگامى كه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد به او فرمود: آيا حكم سنگباران كردن در چنين موردى در تورات بر شما نازل شده است يا نه؟

    او در پاسخ گفت: آرى! چنين حكمى در تورات آمده است.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: چرا از اجراى اين حكم سرپيچى مى‏كنيد؟

    او در جواب گفت: حقيقت اين است كه ما در گذشته اين حد را در باره افراد عادى اجرا مى‏كرديم، ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خوددارى مى‏نموديم، اين بود كه گناه مزبور در طبقات مرفّه جامعه ما رواج يافت. به همين جهت ما قانونى سبكتر از قانون سنگسار كردن تصويب نموديم.

    در اين هنگام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد كه آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار كنند.

    و فرمود: خدايا من نخستين كسى هستم كه حكم تو را زنده نمودم بعد از آن كه يهود آن را از بين بردند.

    در اين هنگام آيه نازل شد و جريان مزبور را بطور فشرده بيان كرد.

صفحه 3 از 9 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •