RE: سوره دهر (انسان) [76]
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- با اين كه بيشترين بحثهاى اين سوره پيرامون قيامت و نعمتهاى بهشتى است، ولى در آغاز آن سخن از آفرينش انسان است چرا كه توجه به اين آفرينش زمينه ساز توجه به قيامت و رستاخيز است، مىفرمايد: «آيا (چنين نيست كه) زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود»! (هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا).
منظور از «انسان» در اينجا نوع انسان است، و عموم افراد بشر را شامل مىشود.
(آيه 2)- بعد از اين مرحله، نوبت آفرينش انسان، و موجود قابل ذكر شدن است. مىفرمايد: «ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزمائيم، (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم» (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا).
آفرينش انسان از «نطفه مخلوط» ممكن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و تركيب «اسپرم» و «اوول» بوده باشد همان گونه كه در روايات اهل بيت عليهم السّلام اجمالا به آن اشاره شده است.
يا اشاره به استعدادهاى مختلفى كه در درون نطفه از نظر عامل وراثت از طريق ژنها و مانند آن وجود دارد، و يا اشاره به اختلاط مواد مختلف تركيبى نطفه است، چرا كه از دهها ماده مختلف تشكيل يافته، و يا اختلاط همه اينها با يكديگر.
معنى اخير از همه جامعتر و مناسبتر است.
جمله «نبتليه» اشاره به رسيدن انسان به مقام «تكليف و تعهد و مسؤوليت و آزمايش و امتحان» است و از آنجا كه «آزمايش و تكليف» بدون «آگاهى» ممكن نيست، در آخر آيه اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش مىكند كه در اختيار انسانها قرار داده است.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 3)- و از آنجا كه تكليف و آزمايش انسان علاوه بر مسأله آگاهى و ابزار شناخت نياز به دو عامل ديگر يعنى «هدايت» و «اختيار» دارد- اين آيه به آن اشاره كرده، مىفرمايد: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس» (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا).
«هدايت» در اينجا معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم هدايت «تكوينى» را شامل مىشود و هم هدايت «فطرى» و هم «تشريعى» را هر چند سوق آيه بيشتر روى هدايت تشريعى است.
(آيه 4)- در اين آيه، اشاره كوتاه و پرمعنائى به سرنوشت كسانى كه راه كفر و كفران را مىپويند كرده، مىفرمايد: «ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كردهايم» (انا اعتدنا للكافرين سلاسل و اغلالا و سعيرا).
ذكر غل و زنجير، و سپس شعلههاى سوزان آتش بيانگر مجازات عظيم اين گروه است كه در آيات ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده، و عذاب و اسارت در آن جمع است.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 5)-
شأن نزول:
سندى بزرگ بر فضيلت اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابن عباس مىگويد: «حسن و حسين عليهما السّلام بيمار شدند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند، و به على عليه السّلام گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى.
على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند.
چيزى نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذائى دست خالى بودند على عليه السّلام سه من جو قرض نمود، و فاطمه عليها السّلام يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: «السّلام عليكم اهل بيت محمّد صلّى اللّه عليه و آله سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمين هستم، غذائى به من بدهيد».
آنها همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى كه غذائى را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمى بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاى خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
RE: سوره دهر (انسان) [76]
در سومين روز اسيرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى كه صبح شد على عليه السّلام دست حسن و حسين عليهما السّلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود: اين حالى را كه در شما مىبينم براى من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامى كه وارد خانه فاطمه عليها السّلام شد ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودى نشسته، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ناراحت شد در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اى محمّد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مىگويد، سپس سوره «هل اتى» را بر او خواند».
بعضى گفتهاند كه از آيه «ان الابرار» تا آيه «كان سعيكم مشكورا» كه مجموعا هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت.
آنچه را در بالا آورديم نص حديثى است كه با كمى اختصار در «الغدير» آمده است، و در همان كتاب از 34 نفر از علماى معروف اهل سنت نام مىبرد كه اين حديث را در كتابهاى خود آوردهاند.
به اين ترتيب روايت فوق از رواياتى است كه در ميان اهل سنت مشهور بلكه متواتر است.
و اما علماى شيعه همه اتفاق نظر دارند كه اين هيجده آيه يا مجموع اين سوره، در ماجراى فوق نازل شده است و همگى بدون استثناء در كتب تفسير يا حديث روايت مربوط به آن را به عنوان يكى از افتخارات و فضائل مهم على عليه السّلام و فاطمه زهرا و فرزندانشان عليهم السّلام آوردهاند.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
تفسير:
پاداش عظيم ابرار! در آيات گذشته بعد از آن كه انسانها را به دو گروه «شاكر» و «كفور» يا شكرگزار و كفران كننده تقسيم كرد، اشاره كوتاهى به مجازات و كيفر سخت كفران كنندگان آمده بود، در اينجا به سراغ پاداشهاى شكرگزاران و ابرار (نيكان و پاكان) مىرود، و نكات جالبى در اين زمينه يادآورى مىكند، نخست مىفرمايد: «به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است» (ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا).
آيه فوق نشان مىدهد كه اين شراب طهور بهشتى بسيار معطر و خوشبو است كه هم ذائقه از آن لذت مىبرد، و هم شامه.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 6)- سپس به سر چشمهاى كه اين جام شراب طهور از آن پر مىشود اشاره كرده، مىافزايد: «از چشمهاى كه بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند»! (عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا).
آرى! اين چشمه شراب طهور چنان در اختيار ابرار و عباد اللّه است كه هر جا اراده كنند از همانجا سر بر مىآورد، و جالب اين كه در حديثى از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه در توصيف آن فرمود: «اين چشمهاى است در خانه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه از آنجا به خانه ساير پيامبران و مؤمنان جارى مىشود».
آرى! همان گونه كه در دنيا چشمههاى علم و رحمت از خانه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به سوى بندگان خدا و نيكان سرازير مىشود، در آخرت كه تجسم بزرگى از اين برنامه است چشمه شراب طهور الهى از همين بيت وحى مىجوشد، و شاخههاى آن به خانههاى مؤمنان سرازير مىگردد! و با نوشيدن از اين شراب هرگونه اندوه و ناراحتى و ناخالصى را از درون جان خود مىشويند.
(آيه 7)- در آيات بعد به ذكر اعمال و اوصافى كه «ابرار» و «عباد اللّه» دارند، پرداخته، با ذكر پنج وصف دليل استحقاق آنها را نسبت به اين همه نعمتهاى بىمانند توضيح داده، مىفرمايد: «آنها به نذر خود وفا مىكنند» (يوفون بالنذر).
«و از روزى كه شر و عذابش گسترده است بيمناكند» (و يخافون يوما كان شره مستطيرا).
ترس آنها از شرّ آن روز بزرگ اشاره به ايمانشان به مسأله معاد، و احساس مسؤوليت شديد در برابر فرمان الهى است.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 8)- سپس به ذكر سومين عمل شايسته آنها پرداخته، مىگويد:
«و غذاى (خود) را با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مىدهند» (و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا).
اطعام كردن آنها ساده نيست، بلكه توأم با ايثار در هنگام نياز شديد است، و از سوى ديگر اطعامى است گسترده كه انواع نيازمندان را از «مسكين» و «يتيم» و «اسير» شامل مىشود، و به اين ترتيب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمنا از آيه فوق به خوبى استفاده مىشود كه يكى از بهترين اعمال، اطعام محرومين و نيازمندان است، نه تنها نيازمندان مسلمان كه اسيران بلاد شرك نيز تحت پوشش اين دستور اسلامى قرار گرفته، تا آنجا كه اطعام آنها يكى از كارهاى برجسته «ابرار» شمرده شده است.
(آيه 9)- اين آيه چهارمين عمل برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد، و مىفرمايد: آنها مىگويند: «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام مىكنيم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم» (انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا).
اين برنامه منحصر به مسأله اطعام نيست كه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است و هيچ چشمداشتى به پاداش مردم و حتى تقدير و تشكر آنها نيست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نيّت است، و گر نه اعمالى كه انگيزههاى غير الهى داشته باشد، هيچ گونه ارزش معنوى و الهى ندارد.
(آيه 10)- و در آخرين توصيف «ابرار» مىفرمايد: آنها مىگويند: «ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است» (انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا).
تعبير از روز قيامت به روز «عبوس» (سخت) با اين كه عبوس از صفات انسان است و به كسى مىگويند كه قيافهاش را در هم كشيده، به خاطر تأكيد بر وضع وحشتناك آن روز است، يعنى آنقدر حوادث آن روز سخت و ناراحت كننده است كه نه تنها انسانها در آن روز عبوسند بلكه گوئى خود آن روز نيز عبوس است.
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 11)- در اين آيه، به نتيجه اجمالى اعمال نيك و نيات پاكى كه «ابرار» دارند اشاره كرده، مىفرمايد: به خاطر اين عقيده و عمل «خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذيرد در حالى كه غرق شادى و سرورند» (فوقاهم الله شر ذلك اليوم و لقاهم نضرة و سرورا).
بنابر اين، اگر در دنيا به خاطر احساس مسؤوليت از آن روز بيمناك بودند، خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانى و سرور مىكند.
(آيه 12)- پاداشهاى عظيم بهشتى! بعد از اشاره اجمالى در آيات گذشته به نجات «ابرار و نيكان» از عذابهاى دردناك روز قيامت، و رسيدن آنها به لقاى محبوب، در اينجا به شرح اين نعمتهاى بهشتى پرداخته، حد اقل پانزده نعمت را در طى اين آيات بر مىشمرد:
نخست از مسكن و لباس اين بهشتيان سخن مىگويد، مىفرمايد: خداوند «در برابر صبرشان بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مىدهد» (و جزاهم بما صبروا جنة و حريرا).
نه تنها در اين آيه، كه در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت تصريح شده كه پاداشهاى قيامت در مقابل صبر و شكيبائى انسان است- صبر در طريق اطاعت، صبر در برابر معصيت، و صبر و استقامت در برابر مشكلات و مصائب.
در آيه 24 سوره رعد مىخوانيم، فرشتگان به بهشتيان چنين خوشامد مىگويند:
سلام عليكم بما صبرتم درود بر شما به خاطر صبر و استقامتى كه داشتيد».
RE: سوره دهر (انسان) [76]
(آيه 13)- سپس مىافزايد: «اين در حالى است كه در بهشت بر تختهاى زيبا تكيه كردهاند نه آفتاب را در آنجا مىبينند، و نه سرما را» (متكئين فيها على الارائك لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا).
نه اين كه خورشيد و ماه در آنجا وجود نداشته باشد، بلكه تابش ناراحت كننده خورشيد وجود ندارد، با وجود سايههاى درختان بهشتى.
«آلوسى» مفسر معروف اهل سنت در «روح المعانى» در حديثى از ابن عباس چنين نقل مىكند: «هنگامى كه بهشتيان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نور آفتاب مشاهده مىكنند كه صحنه بهشت را روشن ساخته، بهشتيان به رضوان (فرشته مأمور بهشت) مىگويند: اين نور چيست با اين كه پروردگار ما فرموده: «در بهشت نه آفتاب را مىبينند و نه سرما را»؟
او در پاسخ مىگويد: «اين نور خورشيد و ماه نيست، ولى على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام خندان شدهاند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است»!
(آيه 14)- در ادامه اين نعمتها مىافزايد: «و در حالى است كه سايههاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده، و چيدن ميوههايش بسيار آسان است» (و دانية عليهم ظلالها و ذللت قطوفها تذليلا).
نه مشكلى وجود دارد، نه خارى در دست مىرود، و نه احتياج به تلاش و حركتى براى چيدن ميوههاست!
(آيه 15)- در اين آيه به توضيح قسمتى از چگونگى پذيرائى از اين ميهمانان بهشتى خدا و وسائل پذيرائى آنها، و پذيرائى كنندگان پرداخته، مىفرمايد: «و در گرداگرد آنها ظرفهائى سيمين و قدحهائى بلورين مىگردانند» پر از بهترين غذاها و نوشيدنيها (و يطاف عليهم بآنية من فضة و اكواب كانت قواريرا).
(آيه 16)- «ظرفهاى بلورينى از نقره! كه آنها را به اندازه مناسب آماده كردهاند» (قواريرا من فضة قدروها تقديرا).
در اين ظرفها انواع غذاهاى بهشتى، و در آن قدحهاى بلورين انواع نوشيدنيهاى لذت بخش و نشاط آفرين، به مقدارى كه مىخواهند و علاقه دارند موجود است، و خدمتكاران بهشتى پيوسته گرد آنها دور مىزنند و به آنها عرضه مىكنند.