-
سوره فاطر [35]
سوره فاطر [35]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 45 آيه است.
محتواى سوره:
اين سوره- به خاطر سر آغاز آن كه با عنوان «فاطر» و «ملائكه» شروع مىشود- گاه سوره «فاطر» و گاه سوره «ملائكه» ناميده شده و آيات آن را در پنج بخش مىتوان خلاصه كرد.
1- بخش مهمى پيرامون نشانههاى عظمت خداوند در عالم هستى و دلائل توحيد سخن مىگويد.
2- بخش ديگرى از آن از ربوبيت پروردگار و خالقيت و رازقيت او و آفرينش انسان از خاك و مراحل تكامل او بحث مىكند.
3- بخش ديگر پيرامون معاد و نتايج اعمال در آخرت، و رحمت گسترده الهى در اين جهان، و سنّت تخلف ناپذير او در باره مستكبران است.
4- قسمتى به مسأله رهبرى انبيا و مبارزه پىگير و مستمرشان با دشمنان لجوج و سرسخت و دلدارى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله در اين زمينه مىباشد.
5- سر انجام بخشى از آن بيان مواعظ و اندرزهاى الهى در زمينههاى مختلف است.
بعضى از مفسران تمام اين سوره را در يك حلقه خلاصه كردهاند و آن مسأله قاهريت خداوند در تمام زمينههاست.
فضيلت تلاوت سوره:
علاوه بر روايتى كه در آغاز سوره سبأ خوانديم در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله آمده است: «هر كس سوره فاطر را بخواند در روز قيامت سه در از درهاى بهشت، او را به سوى خود دعوت مىكند كه از هر كدام مىخواهى وارد شو»! با توجه به اين كه مىدانيم درهاى بهشت همان عقائد و اعمال صالحى است كه سبب وصول به بهشت مىشود، ممكن است اين روايت اشاره به ابواب سه گانه اعتقاد به توحيد، معاد و رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله باشد.
چنانكه قبلا هم گفتهايم قرآن برنامه عمل است، و تلاوت آن سر آغازى است براى تفكر و ايمان، و آن نيز وسيلهاى است براى عمل به محتواى آن و اين همه پاداشهاى عظيم نيز از همين جا و با همين شرائط تحقق مىيابد- دقت كنيد.
-
RE: سوره فاطر [35]
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- گشاينده درهاى بسته اوست! آغاز اين سوره با حمد پروردگار شروع مىشود، حمد و ستايش او به خاطر آفرينش جهان پهناور هستى.
مىفرمايد: «حمد مخصوص خداوندى است كه خالق آسمانها و زمين است» و همه نعمتها و مواهب هستى از وجود ذى جود او سر چشمه مىگيرد (الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«فاطر» از ماده «فطور» به معنى شكافتن است، و از آنجا كه آفرينش موجودات همانند شكافته شدن ظلمت عدم، و بيرون آمدن نور هستى است، اين تعبير در مورد خلقت و آفرينش به كار مىرود.
و از آنجا كه تدبير اين عالم از سوى پروردگار- به حكم اين كه عالم، عالم اسباب است- بر عهده فرشتگان گذارده شده، بلا فاصله از آفرينش آنها و قدرتهاى عظيمى كه پروردگار در اختيارشان گذارده سخن مىگويد.
خداوندى كه «فرشتگان را رسولانى قرار داد كه داراى بالهاى دو گانه و سه گانه و چهار گانهاند» (جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ).
رسالت در اينجا در معنى وسيع و گستردهاى به كار رفته كه هم «رسالت تشريعى» يعنى همان پيام آوردن از سوى خدا براى انبيا را شامل مىشود و هم «رسالت تكوينى» را يعنى به عهده گرفتن مأموريتهاى مختلف در جهان آفرينش.
سپس مىافزايد: «خداوند هر چه بخواهد در آفرينش مىافزايد چرا كه او بر هر چيزى قادر و تواناست» (يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 2)- بعد از بيان خالقيت پروردگار و رسالت فرشتگان كه واسطه فيضاند سخن از رحمت او به ميان مىآورد كه زير بناى تمام عالم هستى است.
مىفرمايد: «آنچه را خداوند از رحمت براى مردم بگشايد كسى نمىتواند جلو آن را بگيرد» (ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها).
«و آنچه را باز دارد و امساك كند كسى بعد از او قادر به فرستادن آن نيست» (وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ).
«چرا كه او قدرتمندى است شكست ناپذير و در عين حال حكيم و آگاه» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
خلاصه اين كه تمام خزائن رحمت نزد اوست و هر كس را لايق ببيند مشمول آن مىسازد.
(آيه 3)- در اين آيه به مسأله «توحيد عبادت» بر اساس «توحيد خالقيت و رازقيت» اشاره كرده، مىفرمايد: «اى مردم! نعمت خداوند را بر خودتان به ياد آوريد» (يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ).
درست فكر كنيد: اين همه مواهب و بركات، و اين همه امكانات حياتى كه در اختيار شما قرار گرفته و در آن غوطهوريد منشأ اصلى و سر چشمه آنها كيست؟! «آيا خالقى غير از خدا، از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد»؟ (هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
اكنون كه مىدانيد سر چشمه همه اين بركات اوست، پس بدانيد «معبودى جز او وجود ندارد» و عبادت و پرستش تنها شايسته ذات پاك اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«با اين حال چگونه (از طريق حق) به سوى باطل منحرف مىشويد» و به جاى اللّه در برابر بتها سجده مىكنيد! (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ).
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 4)- در بخش دوم از آيات اين سوره به دنبال سخنى كه پيرامون توحيد خالقيت و رازقيت بود، روى سخن را نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و بعد به عموم مردم كرده برنامههاى عملى آنها را به دنبال برنامههاى عقيدتى گذشته تشريح مىكند.
نخست به پيغمبر درس استقامت در مسير راهش مىدهد كه مهمترين درس براى او همين است، مىفرمايد: «اگر تو را تكذيب كنند (غم مخور، اين چيز تازهاى نيست) پيامبران قبل از تو نيز مورد تكذيب قرار گرفتند» (وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ). آنها نيز در اين راه مقاومت كردند.
مهم اين است كه «همه كارها به سوى خدا باز مىگردد» و او ناظر بر همه چيز و حساب كننده همه كارهاست (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
او هرگز زحمات تو را در اين راه ناديده نمىگيرد، همان گونه كه تكذيبهاى اين مخالفان لجوج را بىكيفر نمىگذارد.
(آيه 5)- سپس به بيان مهمترين برنامه انسانها پرداخته، مىگويد: «اى مردم! وعده خداوند حق است» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
قيامت و حساب كتاب و ميزان و مجازات و كيفر و جنت و نار وعدههايى است تخلف ناپذير از سوى خداوند قادر حكيم.
با توجه به اين وعده حق «مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد، و مبادا شيطان مغرور كننده شما را فريب دهد» و به عفو و كرم خدا مغرور سازد (فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).
آرى! عوامل سرگرم كننده، و زرق و برقهاى دل فريب اين جهان مىخواهد تمام قلب شما را پركند، و از آن وعده بزرگ الهى غافل سازد مراقب آنها باشيد.
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 6)- اين آيه هشدارى است به همه مؤمنان در ارتباط با مسأله وسوسههاى شيطان كه در آيه قبل مطرح شده بود، مىگويد: «شيطان بطور مسلم دشمن شماست، شما نيز او را دشمن خود بدانيد» (إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا). عداوت او از نخستين روز آفرينش آدم شروع شد.
در دنباله آيه براى تأكيد بيشتر مىافزايد: «او فقط حزبش را براى اين دعوت مىكند كه اهل آتش سوزان جهنّم باشند» (إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ).
شيطان حزب خود را به آلودگى و گناه، به پليديهاى شهوات، به شرك و طغيان و ستم و سر انجام به آتش جهنم دعوت مىكند.
(آيه 7)- در اين آيه سر انجام كار «حزب اللّه» و عاقبت دردناك «حزب شيطان» را اين چنين بيان مىكند: «كسانى كه كافر شدند عذاب دردناك از آن آنهاست، و كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند مغفرت و پاداش بزرگ دارند» (الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ).
طبق اين آيه كفر به تنهايى موجب عذاب است ولى ايمان بدون عمل مايه نجات نخواهد بود.
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 8)- از آنجا كه در آيات گذشته مردم به دو گروه تقسيم شدند در اين آيه يكى از ويژگيهاى مهم اين دو گروه را كه در واقع سر چشمه ساير برنامههاى آنهاست بيان كرده، مىگويد: «آيا كسى كه زشتى عملش در نظر او زينت داده شده، و آن را زيبا مىبيند» همانند كسى است كه واقعيات را آن گونه كه هست زشت و زيبا درك مىكند؟ (أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً).
در حقيقت اين مسأله كليد همه بدبختيهاى اقوام گمراه و لجوج است كه اعمال زشتشان به خاطر هماهنگ بودن با شهوات و قلبهاى سياهشان در نظرشان زيباست.
اما چه كسى اعمال سوء بدكاران را در نظرشان جلوه مىدهد؟
بدون شك عامل اصلى، هواى نفس و شيطان است، اما چون خدا اين اثر را در اعمال آنها آفريده مىتوان آن را به خدا نيز نسبت داد، زيرا انسانها هنگامى كه گناهى را مرتكب مىشوند در آغاز از عمل خود ناراحت مىشوند، اما هر قدر آن را تكرار مىكنند از ناراحتى آنها كاسته مىشود. تدريجا به مرحله بىتفاوتى مىرسند، و اگر باز هم تكرار كنند زشتيها در نظرشان زيبا مىشود.
سپس قرآن به بيان علت تفاوت اين دو گروه پرداخته، مىافزايد: «خداوند هر كس را بخواهد گمراه مىكند و هر كس را بخواهد هدايت مىنمايد» (فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ).
روشن است اين مشيت الهى توأم با حكمت اوست و به هر كس آنچه لايق است مىدهد.
لذا در پايان آيه مىفرمايد: «مبادا بر اثر شدت تأسف و حسرت بر وضع آنها جان خود را از دست دهى» (فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ).
اما چرا حسرت نخورى؟ «براى اين كه خداوند از اعمال آنها آگاه است» و آنچه را شايسته آنند به آنها مىدهد (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ).
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 9)- در اين آيه با توجه به بحثهايى كه قبلا پيرامون هدايت و ضلالت و ايمان و كفر گذشت به بيان كوتاه و روشنى پيرامون مبدأ و معاد مىپردازد و اثبات «مبدأ» را با اثبات «معاد» در يك دليل جالب قرين كرده، مىفرمايد: «خداوند همان كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرهايى را به حركت در آورند» (وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً).
«پس ما اين ابرها را به سوى سرزمين مرده و خشكى مىرانيم» (فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ).
«سپس به وسيله آن زمين را بعد از مردنش زنده مىكنيم» (فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
«آرى! زنده شدن مردگان بعد از مرگ نيز همين گونه است»! (كَذلِكَ النُّشُورُ).
نظام حساب شدهاى كه بر حركت بادها، و سپس حركت ابرها، و بعد از آن نزول قطرههاى حيات بخش باران، و به دنبال آن زنده شدن زمينهاى مرده حاكم است، خود بهترين دليل و گواه بر اين حقيقت است كه دست قدرت حكيمى در پشت اين دستگاه قرار دارد و آن را تدبير مىكند.
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 10)- به دنبال اين بحث توحيدى، به اشتباه بزرگ مشركان كه عزت خويش را از بتها مىخواستند، اشاره كرده، مىفرمايد: «كسانى كه عزت مىخواهند (از خدا بطلبند چرا كه) تمام عزت از آن خداست» (مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً).
از آنجا كه تنها ذات پاك اوست كه شكست ناپذير است، لذا تمام عزت از آن اوست، و هر كس عزتى كسب مىكند از بركت درياى بىانتهاى اوست.
در حالات امام حسن مجتبى عليه السّلام مىخوانيم كه در ساعات آخر عمرش هنگامى كه يكى از ياران به نام «جنادة بن ابى سفيان» از او اندرز خواست نصايح ارزنده و مؤثرى براى او بيان فرمود كه از جمله اين بود: «هر گاه بخواهى بدون داشتن قبيله «عزيز» باشى و بدون قدرت حكومت و هيبت داشته باشى، از سايه ذلت معصيت خدا به درآى و در پناه عزت اطاعت او قرار گير»! سپس راه وصول به «عزت» را چنين تشريح مىكند: «سخنان پاكيزه و عقايد پاك به سوى او صعود مىكند» (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ).
«و عمل صالح را او بالا مىبرد» (وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ).
«الكلم الطّيّب» به اعتقادات صحيح نسبت به مبدأ و معاد و آيين خداوند تفسير شده است.
سپس به نقطه مقابل آن پرداخته، مىگويد: «و كسانى كه نقشه سوء مىكشند عذاب شديدى براى آنهاست» (وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ).
«و تلاش و كوشش آلوده و ناپاك و فاسد آنها نابود مىگردد» و به جايى نمىرسد (وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ).
-
RE: سوره فاطر [35]
(آيه 11)- با توجه به اين كه در آيات گذشته سخن از مسأله توحيد و معاد و صفات خدا در ميان بود، در اين آيه نخست به آفرينش انسان در مراحل مختلف اشاره كرده، مىگويد: «خداوند شما را از خاك آفريد» (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ).
«سپس از نطفه» (ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ).
«بعد از آن شما را به صورت همسران يكديگر درآورد» (ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً).
مسلم است كه انسان از خاك است هم از اين نظر كه جدّ انسانها، آدم از خاك آفريده شده، و هم از اين نظر كه تمام موادى كه جسم انسان را تشكيل مىدهد و يا انسان از آن تغذيه مىكند، و يا نطفه او از آن منعقد مىشود همه سر انجام به موادى كه در خاكها نهفته است منتهى مىشود.
سپس وارد چهارمين و پنجمين مرحله حيات انسان شده، موضوع «باردارى مادران» و «وضع حمل» آنها را پيش كشيده، مىگويد: «هيچ جنس مادهاى باردار نمىشود و وضع حمل نمىكند مگر به علم پروردگار» (وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).
خاك بىجان و مرده كجا و انسان زنده عاقل و هوشيار و پرابتكار كجا؟! نطفه بىارزش كه از چند قطره آب متعفن تشكيل شده كجا و انسانى رشيد و زيبا و مجهز به حواس مختلف و دستگاههاى گوناگون كجا؟! بعد به مرحله «ششم» و «هفتم» اين برنامه شگرف در حلقه ديگر پرداخته و به مراحل مختلف عمر و فزونى و كاستى آن بر اثر عوامل مختلف اشاره كرده، مىگويد:
«و هيچ انسانى عمر طولانى نمىكند، يا از عمرش كاسته نمىشود مگر اين كه در كتاب (علم خداوند) ثبت است» و از قوانين و برنامههايى تبعيت مىكند كه حاكم بر آنها علم و قدرت اوست (وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتابٍ).
و سر انجام آيه را با اين جمله پايان مىدهد: «همه اينها بر خداوند آسان است» (إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ).
-
RE: سوره فاطر [35]
آفرينش اين موجود عجيب و همچنين مسائل مربوط به جنسيت، و زوجيت، و باردارى، و وضع حمل، و افزايش و كاستى عمر، چه از نظر قدرت، و چه از نظر علم و محاسبه همه براى او سهل و ساده است، و اينها گوشهاى از آيات انفسى هستند كه از يك سو ما را به مبدأ عالم هستى مربوط و آشنا مىكنند و از سوى ديگر دلائل زندهاى بر مسأله امكان معاد محسوب مىشوند.
يك سلسله عوامل طبيعى در افزايش يا كوتاهى عمر دخالت دارند كه بسيارى از آنها براى بشر تا كنون شناخته شده است، همانند تغذيه صحيح، كار و حركت مداوم، دورى از هيجانات مداوم، و داشتن ايمان قوى كه بتواند انسان را در ناملايمات زندگى آرامش و قدرت بخشد.
ولى علاوه بر اينها عواملى وجود دارد كه در روايات اسلامى روى آن تأكيد شده است، به عنوان نمونه به دو روايت زير توجه فرماييد:
الف) پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و اله مىفرمايد: «انفاق در راه خدا و صله رحم خانهها را آباد و عمرها را طولانى مىكند».
ب) امام باقر عليه السّلام مىفرمايد: «نيكوكارى و انفاق پنهانى فقر را بر طرف ساخته، و عمر را افزون مىكند».