ديروز همه بچه ها برگه ها راسفید تحویل دادند - وبلاگ ها - کانون تفسیر قرآن - جایی برای فهم ساده قرآن
مشاهده RSS Feed

محمد حسین

ديروز همه بچه ها برگه ها راسفید تحویل دادند

به این مطلب امتیاز بدهید
ديروز همه بچه ها برگه ها راسفید تحویل دادند
اما جالبه تا آخرش بخونيدا...
معلمان امروز با یک کت شلوار نو آمد سر کلاس و یک گل هم روی یقه کتش بود صورت را 7 یا 8 تیغه کرده بود سیبیل و موی خودش را به رنگ شماره 1 پر کلاغی رنگ کرده بود کلا در فلان جا عروسی بود !
روی تخته عکسی را نصب کرد و با خنده نشست روی صندلیش. آن مرد اخمو که تا به حال نمیخندید شاد بود! داستان چیست؟یکی از بچه پرسید آقا این عکس چیست روی تخته؟ معلم با لبنخد و با غرور جواب داد این عکس یک ایرانی واقعی و یک مرد با صلابت و فکور ،دانشمند ،علامه ،خوش تیپ با فرهنگ و آزاد اندیش است.احمد از ته کلاس پرسید یعنی کی آقا؟

معلم لبخندش را قورت داد و گفت بچه : این اصغر فرهادیه .... نمیشناسید .....
بچه ها همه با تعجب گفتند نه
معلم که ناراحت شده بود دفتر حضور غیاب را باز کرد و می خواست شروع کند ..... که جواد از ته کلاس پرسید: آقا این اصغر خان چیکار کرده؟ معلم خرکیف شد و گفت:پسرم ایشون نام ایران را بلندآوازه کرده است. بچه ای از سمت راست کلاس پرسید یعنی مدال آورده؟معلم گفت بالاتر عزیزم! ایشون اسکار گرفته است. بچه ها حال کردن گفتند: از کجا آورده؟ گفت از آمریکا ...
معلم بلند شد چند قدمی زد و گفت:این مرد یک اسطوره است تمام هستی خود را برای ایران داده . محمد از ته کلاس گفت یعنی شهید شده است؟معلم گفت نه پسرم این اسطوره زنده است. یکی از بچه هاگفت :خوب شهدا هم زنده هستند.معلم که کم کم داشت عصبی می شد گفت: این چرت و پرت ها قدیمی شده باید به فکر دموکراسی بود! یکی بی اجازه گفت: دموکراسی را در فیلم می شود ؟معلم که آمپرش روی نود درصد بود گفت : هر چیزی می تواند نشانه دموکراسی باشد ندیدی جناب استادفرهادی گفت ما عاشقان دموکراسی و آزادی هستیم؟پس او اسطوره زنده ماست . نوه یک شهید گفت اصغر آقا ترکش خورده یا چند گلوله برای آزادی ملت ها شکلیک کرده است؟ معلم که عینکش را برداشته بود گفت: او با قلمش میجنگد و من با صدای رسا گفتم ببخشیدآقا کدام قلم؟معلم باعصبانیت گفت قلم آزادیخواهی و اینکه بفهمانی دیکتاتوری نمیاند و غبار دیکتاوری ایران را گرفته ....
یکی از بچه ها بی مقدمه گفت آقا بوسیدن زن ها حرام است؟
معلم آب دهنش را غورت داد و گفت:در عصر امروز ما این چه حرفی است ؟استاد فرهادی باید نشون بده ما صلح طلبیم بوسیدن قهرمان هم خیلی خوبه.
محمد گفت : آقا راست میگه بچه ها مادر بزرگم وقتی داشت خواهر زاده شهیدش رو می بوسید گفت دارم یک قهرمان رو میبوسم .
معلم که دست پاچه شده بود گفت مهم اینکه نام مارو بلد آوازه کرده است هرجوری باشه ...... فریبرز گفت ولی احمدی روشن هم یک قهرمان ملی بود ...... معلم با یک هوار حرفش را قطع کرد و گفت ما انرژی هسته ای نمیخایم ما نفت داریم سکوتی مهیب کلاس را گرفت و معلم با بغضی همراه با عصبانیت گفت: امروز چی داریم داوود با صدای آرام از نیمکت اول گفت: املا آقا معلم !
معلم گفت :برگه ها روی میز .... بنویسید.... اصغر فرهاید یک ایرانی واقعی وملی است .....
ديروز همه بچه ها برگه ها راسفید تحویل دادند
برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

  1. پرواز آواتار ها
    فوق العاده بود..فوق العاده
  2. shamim آواتار ها
    سلام جالب بود