سرزمین فرشتگان
توسط
در تاریخ 02-26-2012 در ساعت 11:38 PM (2358 نمایش ها)
سرزمین فرشتگان
وبلاگ ' تا شهدا با شهدا ' نوشت :
«بوی باروت» عطر سرمستی پرستوهای زخمی است که آسمان نگاهشان همیشه ارغوانی است. به این خانه که میرسی، چون موسی دل به آتش بزن و پاهایت را به مهمانی خارهای بیابان ببر که این خانه، سجدهگاه آسمانیهاست.
دلت را به گوشه چفیه گره بزن و در کنج حرمخانه این خاکها با دل آوارهات خلوت کن. اگر برای دیدن خودت دلتنگ شدی، سری به سرهای بیتن بزن و برای شنیدن توسل خشکیده بر لبهای خاموش، خودت را به گریههای سنگر بسپار. اینجا کنعان دلدادگی است. این سرزمین بوی پیراهن یوسفهای شهید را برای روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
از گوشه گوشه این سرزمین، صدای «السلام علیک یا اباعبدالله» میآید. اگر خوب نگاه کنی علمهای شکسته را خواهی دید، آن طرفتر هم ابالفضلهای تشنه را به نظاره خواهی نشست.
تو برای تازه شدن به هوای پاکی پناه بردهای که در آن عطر شقایقها و اقاقیهای آسمانی به هم آمیخته است.
اینجا سرزمین قلندر مردانی است که تا آخر کوچههای عرفان را با محبت زهرا رفتهاند. اینجا مردانی به طواف خدا رفتهاند که هشت فصل را در آغوش خدا بودهاند.
اینجا محراب عشق است. مظهر غرور زمین است. اینجا سرزمین فرشتگان است. اینجا سرزمین خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز لبیک است.
اینجا شلمچه است. سرزمین زخم و مرهم. سرزمین سنگرهای خالی. سرزمین افقهای باز. سرزمین عشق بازی با بینیاز. اینجا حرفی از «من» نیست و در دستان پینهبسته خاک، حرفی جز عشق نیست.
ماندهام که بگویم: «شما ای خورشیدهای معجزه، این بار هم دستی تکان دهید و برای دوباره جوانه زدن لالهها راهی تازه روشن کنید!»