توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فصل اوّل: گناه و اقسام آن
امیرحسین
10-13-2011, 10:08 AM
فصل اوّل: گناهواقسام آن
معناى گناه
گناه به معنى خلاف است و دراسلام هر كارى كه برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مىشود.
گناه هر چند كوچك باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در سخنى به ابوذر فرمودند:
«لاتنظر الى صغر الخطيئة و لكن انظر الى من عصيته» «1»
«كوچكى گناه را ننگر، بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مىكنى!.»
واژههاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام با واژههاى مختلف، از گناه ياد شده است، كه هر كدام گويى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است.
واژههايى كه در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
1- ذنب 2- معصيت 3- اثم 4- سيئه 5- جرم 6- حرام 7- خطيئه
8- فسق 9- فساد 10- فجور 11- منكر 12- فاحشه 13- خبث 14- شر
15- لمم 16- وزر و ثقل 17- حنث
__________________________________________________
(1). مجموعه ورام، ج 2 ص 53
امیرحسین
10-13-2011, 10:11 AM
1- ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى يك نوع پىآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى يا دنيوى دارد؛ اين واژه، در قرآن 35 بار آمده است.
2- معصيت، به معنى سرپيچى و خروج از فرمان خدا و بيانگر آن است كه انسان از مرز بندگى خدا بيرون رفته است؛ اين واژه در قرآن 33 بار آمده است.
3- اثم، به معناى سستى و كندى و واماندن و محروم شدن از پاداشها است زيرا در حقيقت گنهكار يك فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ اين واژه در قرآن 48 بار آمده است.
4- سيئه، به معنى كار قبيح و زشت است كه موجب اندوه و نكبت گردد، در برابر «حسنه» كه به معنى سعادت و خوشبختى است؛ اين واژه 165 بار در قرآن آمده است.
كلمه «سوء» از همين واژه گرفته شده كه 44 بار در قرآن آمدهاست.
5- جُرم، در اصل به معنى جدا شدن ميوه از درخت و يا به معنى پست است، جريمه و جرايم از همين ماده مىباشد، جرم عملى است كه انسان را از حقيقت، سعادت، تكامل و هدف جدا مىسازد؛ اين واژه 61 بار در قرآن آمده است.
6- حرام، به معنى ممنوع است، چنانكه لباس احرام لباسى است كه انسان در حج و عمره مىپوشد و از يكسرى كارها ممنوع مىشود. و ماه حرام ماهى است كه جنگ در آن ممنوع مىباشد و مسجد الحرام يعنى مسجدى كه داراى حرمت و احترام خاصى بوده، و ورود مشركين به آن ممنوع است؛ اين واژه حدود 75 بار در قرآن آمده است.
امیرحسین
10-13-2011, 10:11 AM
7- خطيئه، غالباً به معنى گناه غير عمدى است. و گاهى در معنى گناه بزرگ نيز استعمال شده است، چنانكه آيه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر اين مطلب گواه مىباشد.
اين واژه در اصل حالتى است كه براى انسان بر اثر گناه پديدمى آيد و او را از طريق نجات، قطع مىكند، و راه نفوذ انوار هدايت به قلب انسان را مىبندد. «1» اين واژه 22 بار در قرآن آمده است.
8- فسق، در اصل به معنى خروج هسته خرما از پوست خود مىباشد، و بيانگر خروج گنهكار از مدار اطاعت و بندگى خدا است كه او با گناه خود حريم و حصار فرمان الهى را شكسته و در نتيجه بدون قلعه و حفاظ مانده است؛ اين واژه 53 بار در قرآن آمده است.
9- فساد، به معنى خروج از حدّ اعتدال است كه نتيجه اش تباهى و به هدر رفتن استعدادها است؛ اين واژه 50 بار در قرآن آمده است.
10- فجور، به معنى دريدگى و پاره شدن پردهى حيا و آبرو و دين است كه باعث رسوايى مىگردد؛ و 6 بار در قرآن آمده است. «2»
11- منكر، در اصل از انكار به معنى نا آشنا است، چرا كه گناه با فطرت و عقل سالم، هماهنگ و مانوس نيست، و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بيگانه مىشمرد؛ اين كلمه 16 بار در قرآن آمده و بيشتر در عنوان نهى از منكر، طرح شده است.
12- فاحشه، به سخن و كارى كه در زشتى آن ترديدى نيست، فاحشه گويند. در مواردى به معنى كار بسيار زشت و ننگين و نفرتآور به كار مىرود؛ اين واژه 24 بار در قرآن آمده است.
__________________________________________________
(1). الميزان، ج 1 ص 218
(2). مفردات راغب، ص 373
امیرحسین
10-13-2011, 10:11 AM
13- خبث، به هر امر زشت و ناپسند، خبيث گويند در مقابل «طيّب» به معناى پاك و دلپسند. اين واژه در 16 مورد از قرآن بكار رفته است.
14- شرّ، به معنى هر زشتى است كه نوع مردم از آن نفرت دارند، و بر عكس، واژهى «خير» به معنى كارى است كه نوع مردم آن را دوست دارند، اين واژه غالباً درمورد بلاها و گرفتارىها استعمال مىشود، ولى گاهى نيز در مورد گناه به كار مىرود، چنانكه در آيه 8 سوره زلزال به معنى گناه به كار رفته است.
15- لمم، (بر وزن قلم) به معنى نزديك شدن به گناه وبه معنى اشياى اندك است و در گناهان صغيره بكار مىرود. و در قرآن يكبار آمده است.
16- وزر، به معنى سنگينى است، و بيشتر در مورد حمل گناه ديگران به كار مىرود، «وزير» كسى است كه كار سنگينى از حكومت را به دوش خواهد كشيد، اين واژه در قرآن 26 بار آمده است.
گاهى در قرآن واژه «ثقل» نيز كه به معنى سنگينى است در مورد گناه به كار رفته است، چنانچه آيه 13 سوره عنكبوت به اين مطلب دلالت دارد.
17- حنث، (بر وزن جنس) در اصل به معنى تمايل به باطل و بازخواست آمده است و بيشتر در مورد گناه پيمان شكنى و تخلف، بعد از تعهد، آمده است. اين واژه دوبار در قرآن آمده است.
اين واژههاى هفده گانه هر كدام بيانگر بخشى از آثار شوم گناه و حاكى از گوناگونى گناه مىباشند، و هر يك با پيام مخصوص و هشدار ويژهاى، انسانها را از ارتكاب گناه برحذر مىدارند.
امیرحسین
10-13-2011, 10:11 AM
واژههاى گناه در روايات
در روايات اسلامى، واژههاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره، جنايت، زَلّت، عثرت، عيب، و ... كه هركدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد.
راه ديگر براى شناخت گناه
در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرار گرفتهاند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آميخته با خشم و غضب است، با اينكه رحمت خداوند شامل همه چيز مىشود؛
«وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى» «1»
«و رحمت من بر هر چيزى گسترده است.»
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مىرسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذيرد.
امیرحسین
10-13-2011, 10:13 AM
لعنت شدگان در قرآن
كافران و مشركان، يهوديان لجوج، مرتدان، قانون شكنان حيلهگر، پيمان شكنان، كتمان كنندگان حق، سردمداران كفر بخاطر فساد در زمين، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خدا صلى الله عليه و آله، ظالمان، قاتلان، ابليس، تهمتزنندگان به بانوان پاك دامن، مخالفان رهبران راستين، شايعه سازان دروغ پرداز، ناپاكدلان و دروغ گويان.
لعنت شدگان در روايات
كسى كه بر كتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه كند.
كسى كه مقدرات الهى را نپذيرد.
كسى كه به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله بى احترامى كند.
كسى كه سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد. «2»
كسى كه مردم را به كار خير دعوت مىكند ولى خودش تارك آن است، يا ديگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتكب آن مىشود. «3»
لشكر عقل و جهل
براى شناخت بيشتر گناهان، حديث معروفى كه در آن، لشكر عقل و جهل شمرده شده راهنماى بسيار خوبى است كه مارا در اين راستا كمك خواهد كرد. «4»
در آغاز حديث، سماعةبن مهران مىگويد: جمعى در محضر امام صادق عليه السلام بودند، سخن از عقل و جهل به ميان آمد. امام صادق عليه السلام فرمود: عقل و لشكرش و همچنين جهل و لشكرش را بشناسيد تا هدايت گرديد.
سماعه مىگويد: امام صادق عليه السلام نخست عقل و جهل را تعريف كرد سپس 75 خصلت را به عنوان لشكر عقل شمرد و 75 خصلت ديگر را به عنوان لشگر جهل برشمرد. (كه براى رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى شد) و در پايان فرمود: پيامبران و اوصياى او و هر مؤمن حقيقى مجهز به لشكر عقل هستند.
__________________________________________________
(1). اعراف/ 152
(2). كافى، ج 2 ص 293، وسائل الشيعه، ج 11 ص 271
(3). نهج البلاغه، خطبه 129
(4). اين حديث به طور كامل در كافى، ج 1 ص 21- 23 آمده است
امیرحسین
10-13-2011, 10:13 AM
اقسام گناه
علماى اسلام از قديم گناهان را بر دو گونه تقسيم نمودهاند:
1- گناهان كبيره (بزرگ).
2- گناهان صغيره (كوچك).
اين تقسيم بندى از قرآن و روايات سرچشمه گرفته است؛
در قرآن چنين مىخوانيم:
«ان تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريماً» «1»
«اگر از گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شدهايد، اجتناب كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم وشما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم.»
و در جاى ديگر آمده است:
«و وضعَ الكِتاب فَترىَ الُمجرمينَ مُشفِقينَ ممّا فيهِ و يقُولونَ يا ويلتنا ما لِهذا الكِتاب لايُغادِر صغيرة وَلا كَبيرةً الا احصاها» «2»
«و كتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسناكند، و مىگويند: اى واى بر ما، اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست، مگر اينكه آن را شماره كرده است؟»
__________________________________________________
(1). نساء/ 31
(2). كهف/ 49
امیرحسین
10-13-2011, 10:27 AM
و در آيهاى ديگر مىخوانيم:
«الّذين يَجتَنبون كبائِرَ الاثم و الفَواحش الّا اللَمَم انّ ربّك واسعُ المَغفرة ...» «1»
« (نيكوكاران) كسانى هستند كه از گناهان بزرگ و زشتى ها، جز گناهان كوچك پرهيز مىكنند، بىگمان آمرزش پروردگارت وسيع است.»
و دربارهى بهشتيان مىخوانيم:
«و الَّذينَ يَجتَنِبُون كبائِر الاثمِ و الْفَواحِش» «2»
« (مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنانكه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت پرهيز مىكنند.»
و دربارهى مغفرت الهى مىخوانيم:
«انّ اللهّ لايَغفر ان يُشركَ به و يَغفِر ما دونَ ذلك لِمن يشآء و من يُشرك بِاللّه فَقد افتَرى اثماً عَظيماً» «3»
«خداوند (هرگز) شرك را نمىبخشد و پايينتر از آن را براى هركس بخواهد (و شايستگى داشته باشد) مىبخشد و آن كس كه براى خدا شريكى قايل گردد، گناه بزرگى انجام داده است.»
از اين آيات به روشنى استفاده مىشود، كه گناهان، دو گونهاند: كبيره و صغيره و همچنين استفاده مىشود بعضى از گناهان، بدون توبه حقيقى بخشودنى نيست، ولى بعضى از آنها بخشودنى است.
__________________________________________________
(1). نجم/ 32
(2). شورى/ 37
(3). نساء/ 48
امیرحسین
10-13-2011, 10:27 AM
تقسيم بندى گناهان در روايات
روايات متعددى از ائمّه عليهم السلام به ما رسيده كه بيانگر تقسيم گناهان به كبيره و صغيره است، ودر كتاب اصول كافى يك باب تحت عنوان «باب الكبائر» به اين موضوع اختصاص يافته كه داراى 24 حديث است.
در روايت اوّل و دوّم اين باب، تصريح شده كه گناهان كبيره، گناهانى را گويند كه خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است. «1»
در بعضى از اين روايات (روايت سوم و هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه كبيره، و در برخى از روايات (روايت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان كبيره، شمرده شده است. «2»
گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگين و بزرگ مىباشد، ولى اين موضوع منافات ندارد كه بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى كه دارد، بزرگتر از برخى ديگر باشد، و به گناهان بزرگ و كوچك تقسيم گردد.
گناهان كبيره در كلام امام صادق عليه السلام
«عمروبن عبيد» يكى از علماى اسلام، به حضور امام صادق عليه السلام آمد، سلام كرد و سپس اين آيه را خواند:
«الذينّ يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش» «3»
«نيكوكاران كسانى هستند كه از گناهان بزرگ، و زشتىپرهيز مىكنند.»
__________________________________________________
(1). الكبائر التى اوجب اللّه عليها النار. كافى، ج 2 ص 276
(2). كافى چاپ آخوندى، ج 2 ص 285، وسائل الشيعه، ج 11 ص 276
(3). نجم/ 32
امیرحسین
10-13-2011, 10:28 AM
سپس سكوت كرد و دنبال آيه را نخواند؛
امام صادق عليه السلام به او فرمودند: «چرا سكوت كردى؟!»
او گفت: «دوست دارم، گناهان كبيره را از كتاب خداوند بدانم.»
آنگاه امام صادق عليه السلام گناهان كبيرهاى را كه در قرآن آمده بيان نمودند:
1- بزرگترين گناهان كبيره، شرك به خداست؛ قرآن مىفرمايد:
«وَ من يُشرك بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَيهِ الجنّة» «1»
«كسيكه براى خدا، شريك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مىكند.»
2- نااميدى از رحمت خدا؛
«انّه لايَيأس مِن روحِ اللّه الّا القَوم الكافِرون» «2»
«هيچكس جز كافران از رحمت خدا، نوميد نگردد.»
3- ايمنى از مكر (عذاب و مهلت) خدا؛
«فلا يامن من مكر اللهّ الّا القوم الخاسرون» «3»
«از مكر خداايمن نشود، مگر مردم زيانكار.»
4- عقوق (و آزار) والدين؛ چنانكه قرآن از زبان عيسى عليه السلام مىفرمايد:
«و برّاً بِوالدَتى و لَم يَجعَلنى جَبّاراً شقيّاً» «4»
«خدا دستور داده كه به مادرم نيكى كنم و مرا زورگوى تيره بخت قرار نداده است.»
5- كشتن انسانِ بىگناه؛
«و مَن يَقتُل مؤمِناً مُتعَمّداً فَجزاؤه جهَنّم خالِداً فيها و غَضبَ اللّه عَليه وَ لَعنَه وَ اعدّ لَه عَذاباً عَظيماً» «5»
«و هر كس فرد با ايمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است كه جاودانه در آن مىماند، و خداوند بر او غضب مىكند و از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.»
__________________________________________________
(1). نساء/ 72
(2). يوسف/ 78
(3). اعراف/ 99
(4). مريم/ 32
(5). نساء/ 93
امیرحسین
10-13-2011, 10:29 AM
6- نسبت نارواى زنا به زن پاكدامن؛
«انّ الّذينَ يَرمُونَ الُمحصِناتِ الغافِلات المُؤمِنات لُعِنُوا فى الدّنيا و الاخرة وَ لَهم عَذاب عَظيم» «1»
«كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى) و با ايمان را متهم مىسازند، در دنيا و آخرت، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است.»
7- خوردن مال يتيم؛
«انّ الّذينَ يَأكلون اموال اليَتامى انماّ ياكلون فى بطونهم ناراً وسيصلون سعيراً» «2»
«همانا كسانى كه اموال يتيمان را مىخورند، آنها در شكمهاى خود، آتش فرو مىبرند و بزودى در آتش سوزان مىسوزند.»
8- فرار از جبهه جهاد؛
«وَ مَن يُولّهم يَومئذٍ دُبُره الّا مُتِحرّفاً لِقتال او مُتحيّزاً الى فِئَة بآء بِغَضب مِن اللّه وَ مَأواه جَهنّم و بئس المصير» «3»
«و هر كس در آن هنگام (جنگ) به آنها پشت كند مگر در صورتى كه هدفش، كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد (چنين كسى) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جايگاه او جهنم، و چه بد عاقبتى است.»
__________________________________________________
(1). نور/ 23
(2). نساء/ 10
(3). انفال/ 16
امیرحسین
10-13-2011, 10:29 AM
9- ربا خوارى؛
«الّذينَ يَاكُلونَ الرِّبا لايَقُومُون الّا كَما يَقوم الّذى يَتخبَّطهُ الشّيطان مِن المسّ» «1»
«كسانى كه ربا مىخورند، بر نمىخيزند مگر مانند كسى كه شيطان باتماس خود، او را همچون ديوانه، آشفته حال كرده است.»
10- سحر و جادو؛
«وَ لَقَد عَلمُوا لِمَن اشتَراهُ مالَه فِى الاخِرة مِن خلاق» «2»
«قطعاً دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، در آخرت، بىبهره خواهد بود.»
11- زنا؛
«وَ مَن يَفعَل ذلكَ يَلقَ اثاماً يُضاعف لَه العَذاب يَومَ القيامَة وَ يَخلُد فيهِ مُهاناً» «3»
«هر كس كه زنا كند، مجازاتش را خواهد ديد، عذاب چنين كسى در قيامت، مضاعف گردد و با خوارى، هميشه در آن خواهد ماند.»
12- سوگند دروغ براى گناه؛
«الّذينَ يَشتَرونَ بِعَهدِ اللّه و ايمانِهم ثَمَناً قَليلًا اولئِك لا خلاقَ لَهم فِى الاخِرة» «4»
«كسانى كه پيمان خود با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندك مىفروشند، در آخرت، بى بهرهاند.»
__________________________________________________
(1). بقره/ 277
(2). بقره/ 102
(3). فرقان/ 68- 69
(4). آل عمران/ 77
امیرحسین
10-13-2011, 10:30 AM
13- خيانت در غنايم جنگى؛
«وَ مَن يَغلُل يَاتِ بِما غَلّ يَوم القِيامَة» «1»
«و هر كه در غنيمت جنگى، خيانت كند، روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد.»
14- نپرداختن زكات واجب؛
«يَومَ يُحمى عَلَيها فى نارِ جَهنَّم فَتُكوى بِها جِباهُهُم و جُنوبهم و ظُهورهم» «2»
«در آن روز (طلاها و نقرهها را) در آتش دوزخ داغ و سوزان كرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهايشان را داغ مىگذارند.»
15- گواهى به دروغ، كتمان؛
«وَ مَن يَكتُمها فَانّه آثِم قَلبَه» «3»
«و هر كس گواهى دادن را پنهان كند، قلبش گنهكار است.»
16- شرابخوارى،
«يا ايّها الَّذين آمَنوا انّما الخَمر و المَيسر و الانصابُ و الازلام رِجسٌ من عَمل الشَّيطان فَاجتَنبوه لعّلكم تُفلِحون» «4»
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند. پس از آنها دورى كنيد باشد كه رستگار شويد.»
17- ترك نماز يا واجبات ديگر بطور عمد، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«من ترك الصّلاة متعمّداً فقد بَرى من ذمّة اللّه و ذمّة رسول اللّه»
«هر كس عمداً نماز را ترك كند از پيمان خدا و رسول خدا بيزارى جسته است.»
__________________________________________________
(1). آل عمران/ 161
(2). توبه/ 35
(3). بقره/ 283
(4). مائده/ 90
امیرحسین
10-13-2011, 10:30 AM
18 و 19- پيمان شكنى و قطع رحم، چنانكه خداوند مىفرمايد:
«اولئِك لَهمُ اللَعنَة وَ لَهم سُوء الدّار» «1»
«براى آنانكه (پيمان را مىشكنند و قطع رحم مىكنند) لعنت و خانه بد در آخرت، است.»
امام صادق عليه السلام به اينجا كه رسيد، عمروبن عبيد در حالى كه از شدت ناراحتى، شيون مىكشيد از محضر آن حضرت خارج شد و مىگفت:
«هلك من قال برأيه و نازعكم فى الفضل و العلم»
«به هلاكت رسيد آنكس كه به رأى، فتوا داد، و در فضل و علم با شما، ستيزكرد.» «2»
__________________________________________________
(1). فرقان/ 25
(2). كافى، ج 2 ص 285- 287، كافى مترجم، ج 3 ص 390- 392
امیرحسین
10-13-2011, 10:31 AM
ميزان و معيار شناخت گناهان كبيره از صغيره
در اينكه معيار در شناخت گناهان كبيره از صغيره چيست، بين علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده، كه در مجموع 5 معيار را بيان كردهاند:
1- هر گناهى كه خداوند در قرآن، براى آن وعده عذاب داده باشد.
2- هر گناهى كه شارع مقدس، براى آن حد تعيين كرده، مانند شرابخوارى يا زنا و دزدى و مانند آن كه تازيانه و كشتن و سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
3- هر گناهى كه بيانگر بى اعتنايى به دين است.
4- هر گناهى كه حرمت و بزرگ بودنش با دليل قاطع ثابت شده است.
5- هر گناهى كه در قرآن و سنّت، انجام دهنده آن، شديداً تهديد شده است. «1»
در مورد شماره گناهان كبيره، برخى آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بيشتر، ذكر نمودهاند. بايد توجه داشت كه اين تفاوت از آيات و روايات مختلف، اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبيره نيز يكسان نيستند.
__________________________________________________
(1). كافى مترجم، ج 3 ص 392. به نقل از علامه مجلسى كه او اين موارد را از شيخ بهائى نقل نموده است
امیرحسین
10-13-2011, 10:32 AM
گناهان كبيره از ديدگاه امام خمينى قدس سره
در كتاب تحرير الوسيله امام خمينى قدس سره در مورد معيار گناهان كبيره، چنين آمده است:
1- گناهانى كه در مورد آنها در قرآن يا روايات اسلامى وعدهى آتش دوزخ، داده شده باشد.
2- از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
3- دليل، دلالت دارد كه آن گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان كبيره است.
4- عقل، حكم كند كه فلان گناه، گناه كبيره است.
5- در ذهن مسلمينِ پاىبند به دستورات الهى، چنين تثبيت شده كه فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
6- از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله يا امامان عليهم السلام در خصوص گناهى تصريح شده كه از گناهان كبيره است.
سپس مىگويند: گناهان كبيره، بسيار است، بعضى از آنها عبارتند از:
1- نا اميدى از رحمت خدا.
2- ايمن شدن از مكر خدا.
3- دروغ بستن به خدا يا رسول خدا صلى الله عليه و آله و يا اوصياى پيامبر عليهم السلام
4- كشتن نا بجا.
5- عقوق پدر ومادر.
6- خوردن مال يتيم از روى ظلم.
7- نسبت زنا به زن با عفت.
8- فرار از جبهه جنگ با دشمن.
9- قطع رحم.
10- سحر و جادو.
امیرحسین
10-13-2011, 10:32 AM
11- زنا.
12- لواط.
13- دزدى.
14- سوگند دروغ.
15- كتمان گواهى. (در آنجا كه گواهى دادن واجب است)
16- گواهى به دروغ.
17- پيمان شكنى.
18- رفتار بر خلاف وصيّت.
19- شرابخوارى.
20- رباخوارى.
21- خوردن مال حرام.
22- قمار بازى.
23- خوردن مردار و خون.
24- خوردن گوشت خوك.
25- خوردن گوشت حيوانى كه مطابق شرع ذبح نشده است.
26- كم فروشى.
27- تعرّب بعد از هجرت. يعنى انسان به جايى مهاجرت كند كه دينش را از دست مىدهد.
28- كمك به ستمگر.
29- تكيه بر ظالم.
30- نگهدارى حقوق ديگران بدون عذر.
امیرحسین
10-13-2011, 10:33 AM
31- دروغگويى.
32- تكبر.
33- اسراف و تبذير.
34- خيانت.
35- غيبت.
36- سخن چينى.
37- سر گرمى به امور لهو.
38- سبك شمردن فريضه حج.
39- ترك نماز.
40- ندادن زكات.
41- اصرار بر گناهان صغيره.
اما شرك به خدا و انكار آنچه را كه خداوند دستور داده، و دشمنى با اولياى خدا، از بزرگترين گناهان كبيره مىباشد. «1»
همانگونه كه بيان شد طبق فتواى امام خمينى قدس سره گناهان كبيره، بسيار
است و آنچه در بالا ذكر شد قسمتى از آنها است، مثلًا توهين به كعبه و قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام يا ناسزا گفتن به آنها و بدعتگذارى و .... از گناهان كبيره است.
__________________________________________________
(1). تحرير الوسيله، ج 1 ص 274- 275
امیرحسین
10-13-2011, 10:33 AM
يك تقسيم بندى ديگر در مورد گناهان
امام على عليه السلام در گفتارى فرمود:
«ان الذنوب ثلاثة ... فذنب مغفور و ذنب غير مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف عليه ...»
«گناهان بر سه گونهاند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش، هم اميد (بخشش) داريم و هم ترس از كيفر.»
سپس فرمود: «اما گناهى كه بخشيده است، گناه بندهاى است كه خداوند او را در دنيا كيفر مىكند و در آخرت كيفر ندارد. در اين صورت خداوند حكيمتر و بزرگوارتر از آنست كه بندهاش را دو بار كيفر كند.
اما گناهى كه نابخشودنى است، حق الناس است يعنى ظلم بندگان نسبت به همديگر كه بدون رضايت مظلوم بخشيده نمىشود.
و اما نوع سوم، گناهى است كه خداوند آن را بر بندهاش پوشانده و توبه را نصيب او نموده است، و در نتيجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم اميد به آمرزش پروردگارش دارد، ما نيز دربارهى چنين بندهاى، هم اميدواريم و هم ترسان. «1»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 6 ص 30
امیرحسین
10-13-2011, 10:34 AM
موارد تبديل گناه صغيره به كبيره
از آيات و روايات استفاده مىشود كه در چند مورد، گناه صغيره، تبديل به كبيره مىشود و حكم گناهان كبيره را پيدا مىكند از جمله:
1- اصرار بر صغيره
تكرار گناه صغيره، آن را تبديل به گناه كبيره مىكند، و اگر انسان حتى يك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآيد.
صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مىگردد كه پاره كردنش مشكل است.
قرآن دربارهى پرهيزكاران مىفرمايد:
«ولم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون» «1»
«آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»
امام باقر عليه السلام در شرح اين آيه فرمود: «2»
«اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد. «3»
__________________________________________________
(1). آل عمران/ 135
(2). كافى، ج 2 ص 288
(3). بر همين اساس بعضى از فقهاء گفتهاند: عزم بر تكرار گناه همچون اصرار بر گناه است
امیرحسین
10-13-2011, 10:34 AM
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم» «1»
«از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.»
از گناهان كوچك غافل نشويم
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه ياران (در سفرى) در سرزمين بى آب و علفى فرود آمد، به يارانش فرمود: «ائتوابحطب»، «هيزم بياوريد» كه از آن آتش روشن كنيم تا غذا بپزيم.
ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچگونه هيزم در آن نيست!.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «برويد هر كدام هر مقدار مىتوانيد جمع كنيد» آنها رفتند و هر يك مختصرى هيزم يا چوب خشكيدهاى با خود آورد و همه را در پيش روى پيامبر صلى الله عليه و آله روى هم ريختند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«هكذا تجتمع الذنوب» «اينگونه گناهان، روى هم انباشته مىشوند»، سپس فرمود:
«ايّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب ...» «2»
«از گناهان كوچك بپرهيزيد كه همه آنها جمع و ثبت مىگردد.»
امام صادق عليه السلام فرمود:
«لا صَغيرة مع الاصرار» «3»
«در صورت اصرار، گناه صغيرهاى نباشد.»
__________________________________________________
(1). غررالحكم، ج 1 ص 151
(2). كافى، ج 2 ص 288
(3). بحار، ج 8 ص 351
امیرحسین
10-13-2011, 10:35 AM
2- كوچك شمردن گناه
كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبديل مىكند، براى روشن شدن موضوع، به اين مثال توجه كنيد:
اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشيمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشيم، ولى اگر سنگريزهاى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگويد: اين كه چيزى نيست، بىخيالش. او را نمىبخشيم، زيرا اين كار، از روح استكبارى او پرده برمىدارد و بيانگر آن است كه او گناهش را كوچك مىشمرد. به اين روايات توجه كنيد:
1- امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«من الذّنوب التّى لا يغفر ليتنى لا أُؤاخَذُ الّا بهذا» «1»
«از گناهان نابخشودنى اين است كه انسان بگويد: كاش مرا به غير از اين گناه مجازات نكنند.»
يعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.
2- اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه» «2»
«بدترين گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.»
3- امام صادق عليه السلام فرمود:
«از گناه حقير و ريز، بپرهيز (سبك مشمار) كه آمرزيده نشود.»
عرض كردم: گناهان حقير چيست!؟ فرمود آن است كه:
«الرّجل يَذنب فيَقول طُوبى لى لو لم يَكن لى غير ذلك» «3»
«كسى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشتم.»
4- حضرت سجاد عليه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مىكند:
«الّلهم اعُوذُ بِكَ مِن ... الاصرارِ عَلى المَأثَم و استِصغار المَعصيَة» «4»
«پروردگارا! به تو پناه مىبرم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»
__________________________________________________
(1). تحف العقول، ص 487
(2). نهج البلاغه، حكمت 348، غرر الحكم، ج 1 ص 193
(3). كافى، ج 2 ص 287
(4). صحيفهى سجاديه، دعاى هشتم
امیرحسین
10-13-2011, 10:38 AM
3- اظهار خوشحالى هنگام گناه
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مىكند و موجب كيفر بيشتر مىشود. در اينجا به چند روايت توجه كنيد:
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«شر الاشرار من تبهّج بالشر» «1»
«بدترين بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.»
و نيز فرمود:
«مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ» «2»
«كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مىرساند.»
امام سجاد عليه السلام فرمود:
«إيّاك و ابتهاج الذّنب فانّه أعظم من ركوبه» «3»
«از شاد شدن هنگام گناه بپرهيز، كه اين شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.»
و نيز فرمود:
«حلاوة المعصية يفسدها اليم العقوبة» «4»
«عذاب دردناك گناه شيرينى آن را تباه مىسازد.»
و از سخنان امام سجاد عليه السلام است:
«لا خير فى لذّة من بعدها النّار» «5»
«در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خيرى نيست.»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك» «6»
«كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مىشود در حالى كه گريان است.»
__________________________________________________
(1). غرر الحكم، ج 1 ص 446
(2). فهرست غرر، ص 130
(3). بحار، ج 78 ص 159
(4). بحار، ج 78 ص 159
(5). بحار، ج 78 ص 159
(6). مشكاة الانوار، ص 394، وسائل الشيعه، ج 11 ص 168
امیرحسین
10-13-2011, 10:41 AM
4- گناه از روى طغيان
يكى ديگر از امورى كه موجب تبديل گناه كوچك به گناه بزرگ مىشود، طغيان و سركشى در انجام گناه است؛
«امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَياة الدّنيا فَانّ الجَحِيمَ هِىَ المَأوى» «1»
«و اما آنها كه طغيان كردند و زندگى دنيا را مقدم شمردند، بىگمان جايگاهشان دوزخ است.»
5- مغرور شدن به مهلت الهى
ديگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبديل مىكند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سريع او را دليل رضايت خدا بداند و يا خود را محبوب خدا بداند؛
«و يقولون فى انفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول حسبهم جهنّم يصلونها فَبِئسَ المَصير» «2»
«گناهكاران در دل مىگويند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمىكند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مىشوند و بد جايگاهى است.»
وعده عذاب جهنم براى چنين افرادى، دليل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سريع خداوند هستند، گناه كبيره است.
__________________________________________________
(1). نازعات/ 37- 39
(2). مجادله/ 8
امیرحسین
10-13-2011, 10:42 AM
6- تجاهر به گناه
آشكار نمودن گناه نيز، گناه صغيره را تبديل به گناه كبيره مىكند، شايد از اين نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بىباكى بيشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مىگردد.
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«ايّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم» «2»
«از آشكار نمودن گناهان بپرهيز، كه آن از سختترين گناهان است.»
و حضرت رضا عليه السلام فرمود:
«المستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة و المذيع بالسيّئة مخذول» «3»
«پاداش پنهان كننده كردار نيك، معادل هفتار كار نيك است، و آشكار كننده گناه، خوار مىباشد.»
7- گناه شخصيتها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعيت خاص هستند، با گناه ديگران يكسان نيست، و چه بسا گناه صغيره آنها، حكم گناه كبيره را داشته باشد، زيرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصيتها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مىتواند زمينهى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دين مردم شود.
بر همين اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصيت ها، غير از حساب او با ديگران است.
__________________________________________________
(1). مجادله/ 8
(2). غررالحكم، ج 1 ص 151
(3). مشكاة الانوار، ص 394، كافى، ج 2 ص 428
امیرحسین
10-13-2011, 10:43 AM
گناه بزرگان از ديدگاه قرآن
در آيه 44 تا 48 سوره حاقهّ مىخوانيم:
«و لو تَقَوّلَ علينا بعض الاقاويل. لَاخَذنا منِه بِالَيمين. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتين. فَما مِنكم مِن احد حاجِزين.»
«و اگر او (پيامبر) سخن دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتيم، سپس رگ قلبش (يعنى شاهرگش) را قطع مىكرديم، و احدى از شما نمىتوانست مانع شود و از او حمايت كند.»
در قرآن افراد بدعتگذار و تحريفگر بسيارى مطرح شدهاند اما خدا دربارهى هيچكدام از آنها اين گونه سخن نگفت كه: «رگ گردنت را مىزنيم» ولى به پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهيش چنين مىفرمايد، زيرا او شخص بزرگى است كه گناهش نيز بسيار بزرگ است.
بنابراين آنان كه داراى شخصيت علمى و دينى هستند و انتسابشان به دستگاه دين بيشتر است، مسئوليت بيشترى دارند.
مَثَل دانشمند غير متعهّد در قرآن
در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ، تشبيه شدهاند.
در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار مىخوانيم:
«فَمَثله كَمَثل الكَلبِ ان تَحمِل عَلَيه يَلهَث او تَترُكه يَلهَث» «1»
«مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بيرون مىآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مىكند. (آنچنان تشنهى دنيا است كه هميشه دهانش باز است).»
و در آيهى 5 سورهى جمعه مىخوانيم:
«مَثَل الَّذينَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم يَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ يَحمل اسفاراً»
«مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكليف شدند، ولى حق آن را ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتابهايى با خود حمل كند (و از كتابها بهرهاى نبرد جز سنگينى بار آن!).»
در آيهى 30 سورهى احزاب مىخوانيم:
«يا نِساءَ النّبى مَن يَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبيِّنَة يُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَين»
«اى همسران پيامبر هر كدام از شما گناه آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.»
__________________________________________________
(1). اعراف/ 176
امیرحسین
10-13-2011, 10:44 AM
همسران پيامبر به خاطر اينكه در جامعه داراى موقعيت خاصى بودند گناه آنها كيفر مضاعف داشت.
مراد از «گناه آشكار» آنها، شايد اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همين خاطر كيفرِ چند برابر دارند.
بر همين اساس روايت شده شخصى به امام سجاد عليه السلام عرض كرد:
«انكم اهلبيت مغفور له»
«شما از خاندانى هستيد كه مشمول آمرزش خداوند مىباشيد.»
آن حضرت با شنيدن اين سخن خشمگين شد و در پاسخ فرمود:
«آنگونه كه تو مىگويى نيست، ما در مورد نيكوكاران خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كيفر قايل هستيم.»
سپس آيه 30 و 31 احزاب را تلاوت فرمودند. «1»
گناه بزرگان از ديدگاه روايات
1- امام صادق عليه السلام در ضمن گفتارى فرمود:
«يغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد» «2»
«هفتاد گناه از جاهل، بخشيده مىشود قبل از آنكه يك گناه از عالم، بخشيده گردد.»
2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ضمن گفتارى فرمود:
«اگر عالمان دين و زمامداران، فاسد شدند، مردم نيز فاسد مىشوند.» «3»
__________________________________________________
(1). مجمع البيان، ج 8 ص 354
(2). كافى، ج 1 ص 47
(3). بحار، چاپ بيروت، ج 74 ص 154
امیرحسین
10-13-2011, 11:05 AM
و در سخن ديگر فرمود:
«عوام امت من اصلاح نمىشوند مگر با اصلاح خواص امت من!»
شخصى پرسيد: خواص امت چه كسانى هستند؟. فرمود:
«خواص امتى اربعة: الملوك و العلماء و العباد و التجار»
خواص امت من چهار دستهاند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان.4- تاجران.
شخصى ديگر پرسيد: چگونه؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبيبان مردمند، وقتى طبيب بيمار باشد، بيماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدايت مىكند؟ و تاجران امين مردمند، وقتى كه امين خيانت كرد، به چه كسى بايد اطمينان نمود؟» «1»
3- نيز رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
در روز قيامت، خداوند با سه كس سخن نگويد، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك نسازد و براى آنها عذاب دردناك است:
«شيخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ مُختال» «2»
«پير زناكار، و سلطان جبار و فقير متكبر.»
4- امام صادق عليه السلام به يكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
«ان الحسن من كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبيح من كل احد قبيح و انّه منك اقبح» «3»
«اى شقرانى! نيكى از هر شخص نيكو است، ولى از تو كه به ما نسبت دارى نيكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشتتر.»
__________________________________________________
(1). المواعظ العدديه، ص 125
(2). كافى، ج 2 ص 311
(3). سفينة البحار، ج 1 ص 708
امیرحسین
10-13-2011, 11:07 AM
5- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم» «1»
«لغزش عالم، همهى عالمها را تباه مىسازد.»
و نيز فرمود:
«زلّة العالم كانكِسار السّفينَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَيرها» «2»
«لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دريا است هم خود غرق مىشود و هم موجب غرق شدن سرنشينانش مىگردد.»
بنابراين گناه مسئولين، چهرهها، علما، نهادها، نويسندگان، بزرگان و سادات بيشتر به حساب مىآيد.
گناهان كليدى
همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مىشود. مثلًا:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و ... وادار مىكند. امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» «3»
«همانگونه كه آتش، هيزم را مىبلعد، حسادت ايمان را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مىزند.
__________________________________________________
(1) غررالحكم ج 1 ص 426
(2) غررالحكم ج 1 ص 426
(3) بحار ج 73 ص 255
امیرحسین
10-13-2011, 11:07 AM
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مىشود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويىها و سوء ظنها مىگردد؛
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه الى كلّ سوء» «1»
«بخل، جامع و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است كه همهى بدىها را بسوى خود مىكشاند.»
حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايىها مىشود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجيه مىكند و زير پوشش توجيههاى دروغين، صدها گناه ديگر بروز مىكند، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب» «2»
«تمام زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عيبى است كه سبب فحش، غيبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح كل شر» «3»
«خشمِ (بىكنترل) كليد هر بدى است.»
عيوب و گناهان ديگرى نيز وجود دارند كه زمينهساز گناهان ديگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستيزهجويى، ترس، تكبر و .... كه براى رعايت اختصار از شرح بيشتر خوددارى شد.
__________________________________________________
(1). بحار، ج 73 ص 307. نهج البلاغه، حكمت 370
(2). بحار، ج 72 ص 262
(3). تحف العقول، ص 581، كافى، ج 2 ص 303 از امام صادق عليه السلام
امیرحسین
10-13-2011, 11:09 AM
آژير خطر
از تعبيرات مختلف آيات و روايات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پىمىبريم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبير شده كه آن را انجام ندهيد مانند:
«و لا تاكلوها اسرافاً» «1»
«از اموال آنها از روى اسراف نخوريد»
در بعضى از موارد تعبير شده كه از آن دورى كنيد؛
«و اجتنبوا الطاغوت» «2»
«و از طاغوت دورى كنيد»
و در بعضى موارد گفته شده نزديك آن نشويد؛
«وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن» «3»
«به كارهاى زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزديك نشويد.»
انجام ندادن با نزديك نشدن نشانهى دو نوع خطر است مثلًا درباره نفت مىگوييم: كبريت به آن نزنيد!. ولى دربارهى بنزين مىگوييم: كبريت را نزديك آن نبريد كه فاجعه مىآفريند!.
گناه زنا و خوردن مال يتيم و ورود كفار به سنگر مسلمين (مسجدالحرام) شبيه بنزين است كه در قرآن با جمله «و لاتقربوا» «4»
«نزديك نشويد» و جمله «فلايقربوا المسجد الحرام» «5»
«نبايد مشركان نزديك مسجدالحرام شوند» تعبير شده است.
اين تعبير همچون آژير خطر، حاكى از آن است كه بعضى گناهان چنان وسوسهانگيز است كه نزديك شدن به حريم آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نبايد به عوامل زمينه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزديك نشد مثلًا از محيط فاسد و آلوده كه لغزندگى شديدى براى سقوط در درهى گناه دارد بايد دورى نمود.
__________________________________________________
(1). نساء، 6
(2). نحل/ 36
(3). نحل/ 36
(4). نساء/ 42
(5). توبه/ 28
پرواز
10-15-2011, 05:59 PM
لعنت شدگان در روايات
كسى كه مردم را به كار خير دعوت مىكند ولى خودش تارك آن است، يا ديگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتكب آن مىشود. «3»
یه وقتایی آدم مرتکب گناهای میشه ه دیگران و از اون کار نهی میکنه! یعنی مورد لعنت قرار میگیره؟:asab2:
امیرحسین
10-15-2011, 07:02 PM
سلام
الله يغفر الذّنوب جميعاً.
دیگران رو نهی کردیم. خودمون دچار شدیم. به زانو در اومدیم.
باید دوباره بلند بشیم وایسیم. با روحیه. با دلی پشیمان. با دستانی پر از نیاز به سوی او ...
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.