PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شرح حال اصحاب امیرالمؤمنین:اَصبَغ ابن نباته



طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:25 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اشاره
اصبغ بن نباته مجاشعی تمیمی
اصبغ فرزند نباته بن حارث اهل کوفه و از طایفه مجاشع تمیمی از خواص اصحاب امیرالمؤمنین‏علیه‏السلام بود. او مردی دانشمند و شاعری توانمند و سرداری شجاع و عابدی شب زنده دار بود و پس از شهادت حضرت امیر علیه‏السلام در زمره اصحاب خاص امام حسن مجتبی علیه‏السلام درآمد. ” ۱ “.
اصبغ در بیماریی که موجب مرگ سلمان فارسی شد در مدائن از او عیادت کرد و او را به قبرستان برد تا با اهل قبور و اموات سخن گوید. ” ۲ ” هم چنین در مراسم غسل، کفن و دفن سلمان با امیرالمؤمنین علیه‏السلام شرکت نمود.
اصبغ از ذخایر اصحاب امیرالمؤمنین و جزو «شرطة الخمیس» ” ۳ ” و مورد اعتماد کامل آن حضرت بود
پی نوشت:
۱- قاموس الرجال، ج ۲، ص ۱۶۲؛ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۶۴
۲- گفت و گوی سلمان با مردگان را در شرح حال سلمان در همین کتاب ملاحظه فرمایید
۳- ر. ک: همین اثر، ص ۱۰۵

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:30 PM
اصبغ بن نباته » اصبغ در جنگ جمل
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اصبغ در جنگ جمل
او از کسانی است که در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام حضور داشته است. او نقل می‏کند: چون مردم بصره شکست خوردند و پا به فرار گذاشتند، حضرت امیر علیه‏السلام بر شهباء (استر پیامبر) سوار شد و از میان کشته‏ها عبور کرد و چون از کنار جسد «کعب بن سور» قاضی مردم بصره گذشت، فرمود: او را بنشانید. او را نشاندند، حضرت به جسد او خطاب کرد و فرمود:
ویلٌ اُمک کعب بن سور، لقد کان لک علم لو نفعک، ولکن الشیطان أضلَّک فأزلَّک، فعجلَّک إلی النار؛
ای کعب بن سور، وای بر تو و مادرت، تو دارای علم و دانش بودی، ای کاش این علم به نفع تو بود، ولی شیطان گمراهت کرد و تو را به لغزش انداخت و به سرعت به آتش برد» سپس فرمود: «او را به حال خود رها کنید.»
سپس امام علیه‏السلام از کنار جسد بی‏جان طلحه عبور کرد و فرمود:
ویلٌ اُمّک طلحة، لقد کان لک قَدَم لو نَفَعک، ولکن الشیطان أضلَّک، فأزَّلک فعجلَّک الی النار؛
ای طلحه، وای بر تو و مادرت، تو از سابقین در اسلام بودی، ای کاش این سابقه در اسلام تو را سود می‏بخشید، اما شیطان گمراهت کرد و تو را به لغزش انداخت و تو را شتابان به دوزخ برد. ” ۱ “.
از نقل این داستان و داستان دیگر ” ۲ ” معلوم می‏شود، اصبغ بن نباته در جنگ جمل در رکاب مولایش حضرت علی علیه‏السلام فعالیت و تلاش چشم‏گیری داشته و همراه امام جنگیده است.
پی نوشت:
۱- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۴۸
۲- ر. ک: همان، ص ۲۶۳

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:32 PM
اصبغ بن نباته » اصبغ در نبرد صفین
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اصبغ در نبرد صفین
او با حضرت پیمان مرگ بسته بود و حضرت هم او را چندان دوست و عزیز می‏داشت که از فرستادنش به میدان نبرد دریغ می‏نمود و او را برای روز مبادا ذخیره کرده بود. ” ۱ “.
در یکی از روزهای سخت صفین، معاویه چون دید مردم عراق برای جنگ با او مسابقه گذاشته‏اند خطاب به لشکریان شام گفت: امروز روز آزمایش است، مبادا در شما سستی و کوتاهی مشاهده نمایم. حضرت امیر علیه‏السلام هم یارانش را برای جنگیدن با معاویه فرا خواند و آنان را ترغیب می‏نمود، در این هنگام اصبغ بن نباته خدمت امام علیه‏السلام آمد و عرضه داست:
ای امیر مؤمنان، شما مرا جزو لشکریان و شرطة الخمیس قرار داده‏ای و از لحاظ اطمینان بر دیگران مرا مقدم می‏داری، با این که صبر و تحمل مرا در جنگ می‏دانی و از شجاعت و دلاوری‏ام آگاهی، و اما لشکر شام را هر لحظه شکست تهدید می‏کند و تا در ما رمقی هست نظر خود را به وسیله ما اجرا کن و به من اجازه دهید به میدان روم.
حضرت علی علیه‏السلام در جواب او فرمود: «تَقدَّم باسم اللَّه، به نام خدا حرکت کن و به میدان دشمن برو.» ” ۲″ اصبغ با اجازه امام علیه‏السلام پرچم را برداشت و قدم به میدان کارزار گذاشت.
سپس حمله کرد و چنان جنگید که معاویه را در جایگاه خود متزلزل ساخت وقتی از میدان برگشت از شمشیر و نیزه‏اش خون می‏چکید. ” ۳″.
پی نوشت:
۱- وقعة صفین، ص ۴۴۳؛ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج ۸، ص ۸۲؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۱۶۶
۲- وقعة صفین، ص ۴۰۶
۳- وقعة صفین، ص ۴۴۲

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:34 PM
اصبغ بن نباته » اصبغ و نقل حدیث از حضرت علی علیه السلام
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اصبغ و نقل حدیث از حضرت علی علیه السلام
اصبغ بن نباته به سببِ تقرب و نزدیکی که با امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشت روایات و مشاهدات بسیاری از امام علیه‏السلام نقل کرده است که به ذکر مواردی از آنها می‏پردازیم:
خبر از شهادت امام
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «ما یحبس اشقاها؟ و الذی نفسی بیده لتخضبن هذه من هذا؛ چه چیزی شقی ترین(۱) آنها را نگه داشت، به خدایی که جانم در دست اوست، همانا این (محاسنم) به آن (خون سرم) رنگین خواهد شد».(۲).
*****
عبارت «اشقاها» اقتباس از آیه ۱۳ سوره الشمس است «اذا نبعث اشقاها» اشاره به شقی ترین و سنگدل ترین افراد قوم ثمود «قدار بن سالف» است که ناقه صالح پیامبر علیه السلام که ماده شتری بود که شیر می داد و به عنوان معجزه در آن قوم ظاهر شده بود را به قتل رساند. کشتن ناقه در حقیقت اعلان جنگ با آن پیامبر الهی بود. امیر مومنان علیه السلام در این حدیث می فرماید: «چه کسی شقی ترین مردم را نگاه داشته است» در واقع می خواهد بفرماید: «همان گونه که پی کننده ناقه صالح (قدار بن سالف) شقی ترین افراد بوده، قاتل من نیز از شقی ترین افراد است.»
در مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۹۹ روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «من اشقی الاولین؟ شقی ترین افراد نخستین کیست؟» علی علیه السلام عرض کرد: «عاقر الناقه؛ کسی است که ناقه صالح را پی کرد» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «صدقت، فمن اشقی الآخرین؟ درست گفتی، اما شقی ترین افراد آخرین کیست؟» علی علیه السلام عرض کرد: نمی دانم. پیامبر فرمود: «الذی یضربک علی هذه و اشار الی یافوخه؛ کسی که شمشیر را بر یافوخ (به آن قسمتی از جلو سر گفته می شود که هنگام تولد نرم است و به تدریج حالت استخوانی پیدا می کند و محکم می شود و از حساس ترین نقاط سر است) تو وارد می کند. در این جا پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره به بالای پیشانی علی علیه السلام کرد.
پی نوشت:
الآغانی، ج ۱۵، ص ۲۲۰٫

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:36 PM
اصبغ بن نباته » حدیث سه طلاقه کردن دنیا
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : حدیث سه طلاقه کردن دنیا
هر گاه مالی برای امام علیه السلام می آوردند، معمول بود که آن را داخل بیت المال مسلمین می گذاشت.
حضرت از بیت المال بیرون نمی آمد تا هر آن چه را در آن بود بین مسلمانان تقسیم می کرد و حق هر صاحب حقی را ادا نمود، سپس دستور می داد که آن محل را جارو کنند و آب بپاشند، بعد دو رکعت نماز می گذارد و پس از سلام نماز می فرمود:
یا دنیا لا تتعرضین لی و لا تتشوقین و لا تغرینی، فقد طلقتک ثلاثا لا رجعه لی علیک؛
ای دنیا، خود را به من عرضه مکن، مرا به خود تشویق مکن و فریب مده که من، تو را سه طلاقه کردم و دیگر بازگشتی به تو ندارم.(۱).پی نوشت:
۱)امالی صدوق، مجلس ۴۷، ح ۱۶؛ کشف الغمه (مترجم)، ج ۱، ص ۲۲۱٫

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:37 PM
اصبغ بن نباته » همراه امام در بازار
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : همراه امام در بازار
امیرالمومنین علیه السلام در ایام خلافت حضرتش بعضی روزها تازیانه ای به دست می گرفت و در بازارهای کوفه به راه می افتاد و کسانی را که در خرید و فروش مسلمانان کم فروشی و یا تقلب می کردند ارشاد و راهنمایی می کرد و گاهی هم متخلفین را تنبیه می نمود.(۱).
پی نوشت:
۱) دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۵۳۸، ح ۱۸۳٫

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:39 PM
اصبغ بن نباته » سفارش بازرگانان به یادآموزی
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : سفارش بازرگانان به یادآموزی
امام علی علیه السلام بالای منبر می فرمود:
یا معشر التجار، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، و الله للْربا فی هذه الامه اخفی منْ دبیب النمل علی الصفاء شوبوا ایْمانکم بالصدق (بالصدقه)، التاجر فاجر و الفاجر فی النار الا منْ اخذ الحق و اعْطی الْحق؛
ای جماعت بازرگانان، نخست فقه آن گاه تجارت، نخست فقه، آن گاه تجارت، نخست فقه، آن گاه تجارت، به خدا سوگند، ربا در این امت، مخفی تر از رفتن مورچه بر روی تخته سنگ های سخت است. سوگندها را با صداقت و راست گویی از خود دور کنید (با دادن صدقه درآمیزید) تاجر، فاجر است و فاجر در آتش دوزخ، مگر آن کس که حق را بگیرد و حق را بدهد.(۱).
پی نوشت:
۱) فروغ کافی، ج ۵، ص ۱۵۰٫

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:43 PM
اصبغ بن نباته » قضاوت امام در زنای دسته جمعی
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : قضاوت امام در زنای دسته جمعی
یکی از مواردی که اصبغ بن نباته نقل می کند، قضاوت جالبی است که از امیرمومنان علی علیه السلام در عصر خلافت عمر بن خطاب شاهد بوده و نقل کرده است، او می گوید: در عصر حکومت و خلافت عمر بن خطاب پنج نفر را که در یک عمل زنا شرکت کرده بودند به محضر دادگاه آوردند، عمر پس از آن که جرم هر پنج نفر در ارتکاب زنا ثابت شد، دستور داد بر هر کدام از آنان صد ضربه شلاق به عنوان حد الهی جاری کنند. امیرالمومنین علیه السلام که در آن مجلس حاضر و ناظر بود خطاب به عمر فرمود: «یا عمر، لیس هذا حکمهم؛ ای عمر، حکم اینها صد ضربه شلاق نیست.» عمر ناچار شد حکم آن پنج گناهکار را به عهده حضرت علی علیه السلام بگذارد!
اصبغ می گوید: امیرالمومنین طبق موازین الهی دستور داد یکی از آن پنج نفر را به قتل برسانند و دومی را سنگسار کنند و سومی را یک صد ضربه شلاق بزنند و چهارمی را پنجاه ضربه شلاق و پنجمی را تعزیر(۲) نمایند.
پی نوشت:
۱) قانون اسلام در کیفر زنا بستگی به اوضاع و احوال و نیز ارتکاب کننده آن دارد و مرتکبین گناه زنا، در شرایط مختلف کیفر مختلف دارند، چنانچه در حدیث مورد بحث به این اختلاف اشاره دارد.
۲) تعزیر نوعی تنبیه است که ممکن است زندان، جریمه مالی و شلاق باشد که تعداد شلاق تعزیر کمتر از تعداد شلاق «حد» است و با نظر قاضی دادگاه، مقدار و نوع تعزیر قابل تغییر است.

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:46 PM
حضرت در پاسخ علت حکم خویش فرمود:
اما الاول: فکان ذمیا فخرج عن ذمته لم یکن له حد الا السیف، و اما الثانی: فرجل محصن کان حده الرجم، و اما الثالث: فغیر محصن حده الجلد، و اما الرابع: فعبد ضربناه نصف الحد، و اما الخامس: مجنون مغلوب علی عقله؛
اما اولی چون ذمی و در پناه اسلام بود با این عمل شنیع خود از پناه اسلام خارج شد، حدی به غیر از شمشیر برای او نیست و محکوم به مرگ است؛ اما دومی مسلمانی بود که همسرش در اختیارش بود و زنا کرد حکم او سنگسار است؛ اما سومی مسلمانی بود که همسرش در اختیارش نبود، لذا حد او یک صد ضربه شلاق است؛ اما چهارمی چون عبد بود حد او نصف حد حر است یعنی پنجاه ضربه شلاق؛ و اما پنجمی دیوانه ای بود که عقلش نمی رسید، لذا حکم او تعزیر است.(۳).
و مواردی دیگر اصبغ از امام علیه السلام نقل حدیث کرده است که در این جا به نمونه های فوق بسنده نمودیم.پی نوشت:
۳) تهذیب الاحکام، ج ۱۰، ص ۵۰، حدیث ۱۸۸٫

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:55 PM
اصبغ بن نباته » اصبغ در سوگ امیرالمؤمنین

شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اصبغ در سوگ امیرالمؤمنین
به همان اندازه که اصبغ به امیرالمؤمنین علیه‏السلام عشق می‏ورزید و ابراز ارادت می‏کرد، به همان اندازه در ضربت خوردن و شهادت آن امام علیه‏ السلام سوخت و اشک ماتم ریخت.
او می‏گوید: پس از آن که امیرالمؤمنین علیه‏السلام به دست أشقی الاشقیاء عبدالرحمن ابن ملجم مرادی ضربت خورد من با گروهی از جمله «حارث همدانی» و «سوید بن غفله» درب خانه امام علیه‏السلام جمع شدیم و در کوچه نشستیم تا صدای گریه از میان خانه امام بلند شد. بانگ ناله و افغان اطرافیان امام علیه‏السلام ما را به گریه انداخت، در این هنگام حسن بن علی علیه‏السلام از خانه بیرون آمد و فرمود: «ای مردم، پدرم امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرماید: «انصرفوا الی منازلکم؛ به خانه‏های خود بازگردید.»
اصبغ می‏گوید: همه رفتند ولی من به جای خود ماندم، و با اصرار فراوان اجازه ورود خواستم، امام حسن علیه‏السلام وارد خانه شد و بی درنگ برگشت و فرمود: «داخل شو».

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 08:58 PM
اصبغ می‏گوید: چون وارد اتاق شدم، و حضرت را چنان ناخوش و بیمار دیدم که بی‏تاب شدم و به پای حضرت افتادم و آن را می‏بوسیدم و می‏گریستم. امام علیه‏السلام با همان صدای نحیف و در شدت درد و بیماری فرمود: «لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه‏الجنة؛ ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را می‏پیمایم.»
گفتم: فدایت شوم، به خدا قسم می‏دانم شما به بهشت می‏روید، اما من بر حال خود و دوری و مفارقت از شما می‏گریم. اصبغ که شخصیتی وقت‏ شناس بود، در همین حال احساس کرد که دیگر آخرین روزهای عمر امام علیه‏السلام است و دیگر آن بزرگوار را نخواهد دید و از سخنان گهربار آن پیشوا محروم خواهد شد لذا از فرصت استفاده کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، جعلت فداک، حَدَّثنی بحدیث سمعتَه من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فإنّی أرانی لا أسمع منک حدیثاً بعد یومی هذا ابداً؛ ای امیر مؤمنان، حدیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برایم بفرمایید، شاید دیگر نتوانم بعد از امروز حدیثی از شما بشنوم.»

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 09:00 PM
امیرالمؤمنین علیه‏السلام با همان حال نزار فرمود: ای اصبغ روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا خواست و فرمود: مردم را مخاطب قرار بده و بگو:
ایّها الناس، إنی رسول رسول اللَّه الیکم و هو یقول لکم: ألا إنّ لعنة اللَّه و لعنة ملائکته المُقرّبین و أنبیائه المرسلین و لعنتی علی مَن انتمی إلی غیر أبیه او ادَّعی إلی غیر مَوالیه او ظلم أجیراً أجرَه؛
ای مردم، من فرستاده رسول خدا به سوی شمایم، پیامبر فرمود: لعنت خدا و فرشتگان مقرب پروردگار و انبیاء مرسل و لعنت من بر کسی که خود را به غیر پدر خود منتسب نماید و یا به غیر مولای خود دعوت کند و یا به اجیری ظلم نماید.
ای اصبغ، من به دستور پیامبر به مسجد رفتم، آن چه پیامبر فرموده بود با مردم در میان گذاشتم، اما همین که از منبر پایین آمدم «عمر بن خطاب» جلو آمد و گفت: پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را ابلاغ کردی اما کلامی مجمل گفتی و تفسیرش را بیان نکردی. گفتم: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض می‏کنم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود به آنان بگو:
ایها الناس، ما کنّا لِنُجیئکم بشی‏ء إلّا و عندنا تأویلُه و تفسیرُه، ألا و إنّی أنا أبوکم، ألا و إنّی أنا مولاکم، ألا و إنّی أنا أجیرکم؛
ای مردم، چیزی را برای شما نمی‏آوریم مگر تأویل و تفسیرش نزد ما است، آگاه باشید همانا من پدر شمایم، آگاه باشید همانا من مولای شمایم، آگاه باشید همانا من اجیر شما هستم. ” ۱ “.
پی نوشت:
1) امالی شیخ مفید، مجلس ۴۲، ح ۳؛ امالی شیخ طوسی، مجلس ۵، ح ۴/ ۱۹۱؛ بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۰۴

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 09:02 PM
بنابراین هر کس نسبت به پدر خود ظلم کند و یا عقیده‏ای غیر مولای خود بپذیرد و یا حق اجیری که در هدایت و اسلام او کوشیده ضایع نماید لعنت خدا و فرشتگان مقرب الهی و رسولش و لعنت پیامبر بر او خواهد بود.
از این حدیث به خوبی استفاده می‏شود از این که امیرالمؤمنین علیه‏السلام در لحظات آخر عمر مبارکش به این حدیث اشاره کرده خواسته به او و هر کس که این کلام را می‏شنود، بفهماند که: علی پدر امت است و هم مولا و هم اجیر آنان است، و لذا هر کس به راهی غیر از راه علی برود و عقیده‏ای بر خلاف او انتخاب کند و حق او را ضایع نماید لعنت خدا و فرشتگان و انبیاء الهی بر او خواهد بود.