PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جسارت شمس تبریزی به حضرت فاطمه سلام الله علیها



طاهره وحیدیان
10-03-2011, 09:40 AM
جسارت شمس تبریزی به حضرت فاطمه سلام الله علیها
“شمس تبریزى”، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، و یکتا کفو امیر عالم آفرینش، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را خوار و پست شمرده، مى‏گوید:
مردم را سخن نجات خوش نمى‏آید، سخن دوزخیان خوش مى‏آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم[۱]. که بمیرد از بیم!

فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.[۲]

آری این است مقامات ادعایی عارفان واصل، و پیران تصوف و عرفان!! و این است علایم واضح و آشکار عداوت و دشمنی ایشان با پاکان آفرینش، تا دیگر هرگز کسی جسارت‏های بى‏شرمانه آنان را حمل بر تقیه نکند، و ایشان را از شیعیان آل ‏اللّه‏ در شمار نیاورد!



--------------------------------------------------------------------------------

[۱] . بیفشانیم ـ خ

[۲] . نقدى بر مثنوی، ۹۲، به نقل از مقالات شمس، ۱۵۱ ـ ۳۴۱

امیرحسین
10-03-2011, 12:30 PM
سلام

واقعا شمس تبریزی یه همچین دیدی نسبت به حضرت زهرا(س) داشتند ؟

آخه توی ایران دید مثبت و خوبی نسبت به شمس هست و من اولین باره که میشنوم که تفکر درستی ندارد !

اگر میشه در این رابطه توضیح بیشتری بدید!

با تشکر!

پرواز
10-04-2011, 08:20 AM
این غزل شماره 341 از دیوان شمس
به نظرم میشه کمی قضاوت کرد !!!


بيا کامروز ما را روز عيدست /از اين پس عيش و عشرت بر مزيدست

بزن دستی بگو کامروز شادی ست/ که روز خوش هم از اول پديدست

چو يار ما در اين عالم کی باشد/ چنين عيدی به صد دوران کی ديدست

زمين و آسمان ها پرشکر شد /به هر سويی شکرها بردميدست

رسيد آن بانگ موج گوهرافشان/ جهان پرموج و دريا ناپديدست

محمد باز از معراج آمد/ ز چارم چرخ عيسی دررسيدست

هر آن نقدی کز اين جا نيست قلبست/ ميی کز جام جان نبود پليدست

زهی مجلس که ساقی بخت باشد/ حريفانش جنيد و بايزيدست

خماری داشتم من در ارادت /ندانستم که حق ما را مريدست

کنون من خفتم و پاها کشيدم /چو دانستم که بختم می کشيدست


+:من خیلی دنبال مقالات شمس گشتم که توی نت پیدا نکردم
اگه کسی پیدا کرد و میشد دانلود کرد خواهش میکنم بهم بگین - چون دلم میخواد کاملش رو بخونم

پرواز
10-04-2011, 08:51 AM
مولوی شاگرد و مرید شمس بوده
و هر دو حنفی بودن و سنی !
پس اینکه ما بگیم ایشون عمر رو اینجوری و اونجوری میدیدن خوب به خاطر مذهبشونه !
البته ایشون یه غزل در وصف حضرت دارن و در مدح ایشون اون غزل و سرودن که به محض اینکه پیداش کنم میزارم

فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.[۲]

عارف در اینجا به معنی کسیه که چشم به رحمت خدا داره و از بهشت می پرسه
و زاهد کسی است که از خدا خوف داره و از دوزخ و عذاب مدام سوال میپرسه


در بیان کامل این پست ها که به گمانم منبعش رو پیداکردم
در مورد پیامبر هم نوشتن و ...

عرفا خودشون رو از همه بالاتر میدونستن مثل حلاج که خودش رو خدا معرفی کرد
برای همینم الآن خیلی کم شده این نوع عرفان!

یکم از خوبیاشونم بگیم بد نیست!

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 09:22 AM
محتاج نداستن شمس تبریزی – خود را – به حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

شمس تبریزى” مدعی است:

با محمد جز با اخوت نمى‏زیم! بر طریق اخوت (برادرى) مى‏باشم! زیرا فوق او کسی است، آخر خدای (که از میان) نرفت. وقتی باشد که ذکر بزرگى‏شان کنم (آن‏ها را به بزرگی یاد کنم) لکن از روی حرمت (احترام گذاشتن). باشد و تعظیم، نه از روی حاجت!![۱]

آری چنین است مقامات اولیای تصوف و عرفان، که خود را حتی به پیامبر اکرم صلی الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم ـ که به تکریم و بزرگداشت و فضل الهی کلمه مقدس “کن فیکون” هم نیازمندِ مشیت و رضای اوست ـ محتاج نمى‏دانند!





--------------------------------------------------------------------------------

[۱] . شمس تبریزی – مقالات -۱۳۷۷ شمسی-۱/۱۴۲

نقدی بر مثنوی ص ۱۹۲ به نقل از خط سوم ۴۶۹-آ

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 09:54 AM
برای روشن شدن اذهان؛ناچارم که شرحی هرچند مختصر درباره این مطلب بنگارم ؛تا خواننده محترم؛بداند؛اگر کسی خوبیی میداشت؛ برسبیل نجات بودوهدایت می یافت ودربست مطیع قرآن وهمزادآن :اهل بیت عصمت وطهارت «علیهم السلام» بود؛ حالا هر کسی وبا هر مقامی می خواهد باشد.ما طبق عقائدی که انشاء اللّه ؛هم دراین دنیا وهم درعوالم بعدی؛سخت نیازمندآنیم؛زندگی میکنیم؛واز خداوند خواهانیم؛ که بهیچ وجه ذرّه ای مهر وکشش به سوی غیر محبّین اهل بیت عصمت وطهارت «علیهم السلام» را در دل خود راه ندهیم ؛چه برسد که بخواهیم ازآنان هم دفاع کنیم!!!!!!
امّا برای تقریب ذهن به این موضوع ؛بحث را باآیه شریفه قرآن دنبال می کنیم؛که بهترین شاهد وگواه ما براین مدّعاست:

آیه وسیله
سوره مائده, آیه 35
متن آیه



یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ


ترجمه:

ای کسانی که ایمان آورده اید,از خدا بترسید و به او تقرب جویید و در راهش جهاد کنید. باشد که رستگار شوید.

تفسیر




در این آیه روی سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور برای رستگار شدن داده شده :

نخست میگوید: ای کسانی که ایمان آورده اید: تقوا و پرهیزگاری پیشه کنید.

(یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ).

سپس دستور میدهد که وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید

(و ابتغوا الیه الوسیله ).

و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا میدهند

(و جاهدوا فی سبیله ).

و نتیجه همه آنها این است که در مسیر رستگاری قرار گیرید.

(لعلکم تفلحون ).

موضوع مهمی که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستوری است که درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است .

پرواز
10-04-2011, 10:14 AM
عجب!

پس شما هیچ وقت از عبدالباسط تعریف نکنید و به صوتشون گوش ندید!

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:16 AM
موضوع مهمی که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستوری است که درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است .

وسیله در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت میشود می باشد.

بنابراین وسیله در آیه فوق معنی بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار میشود شامل میگردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهای پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر میباشد. همانطور که علی (علیه السلام ) در نهج البلاغه فرموده است :

لِما تََوَسلَ بِهِ المُتِوَسِّلوُنَ اِلَی اللهِ سُبحانَه ُو َتَعالیَ الایمانُ بِه ِوَ بِرَسُولِه ِو َالجَهادِ فِی سَبیلِهِ فَاِنَّه ُذَروَةُ الاِسلامِ ، و َکَلِمَةُ الاِخلاصِ فاَِنَّها اَلفِطرَةِ وَ اَقامَ الصَّلاةِفَاِنَّها اَلمِلَةِ ، وَ ایِتاءِ الزَّکاةِ فَاِنَّها فَریِضَةٌ واجِبه وَ صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَاِنَّهُ جَنَّةٌ مِنَ العِقابِ وَ حَجُّ البَیت ِو َاعتِمارَةٌفَاِنَّهُما یَنفیانِ الفَقرِ



وَ یَرحَضانِ الذَّنبِ ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثراه ُفِی المالِ و َمَساهُ فِی الاَجَل ِ، وَ صَدَقَةُالِّسرِ فَاِنَّها تَکفُرُالَخطیئَةِ وَ صَدقَةُ العَلانِیَةُ فَاِنَّها تَدفَع ُمَیتَةُ الُّسوءِ وَ صَنائِعُ المَعرُوفِ فَاِنَّها تَقَی مَصارِعُ الهَوانِ ...

یعنی : بهترین چیزی که به وسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خدا است که قله کوهسار اسلام است ، و همچنین جمله اخلاص (لا اله الا الله ) که همان فطرت توحید است ، و بر پا داشتن نماز که آئین اسلام است ، و زکوه که فریضه واجبه است ، و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر گناه و کیفرهای الهی ، و حج و عمره که فقر و پریشانی را دور میکند و گناهان را میشوید، و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانی می کند، انفاقهای پنهانی که جبران گناهان مینماید و انفاق آشکار که مرگهای ناگوار و بد را دور میسازد و کارهای نیک که انسان را از سقوط نجات می دهد.

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:19 AM
و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است ، و همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار میباشد حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان میباشد جزء این مفهوم وسیع است .

و آنها که آیه فوق را به بعضی از این مفاهیم اختصاص داده اند در حقیقت هیچگونه دلیلی بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنی هر چیزی است که باعث تقرب میگردد.

لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست چیزی را از شخص پیامبر یا امام مستقلا تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروی از پیامبر و امام ، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها (که خود یکنوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است ) از خداوند چیزی را بخواهند این معنی نه بوی شرک می دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون می باشد. (دقت کنید)

پرواز
10-04-2011, 10:21 AM
ماه مبارک کانال 3 سحر..پرسش و پاسخی بود هر روز

آقایی که جواب میدادن یه حرف قشنگی میزدن!

برای نزدیک شدن به خدا ترک گناه کنیم!همه چیز درست میشه:dokht:

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:28 AM
قرآن و توسل

از آیات دیگر قرآن نیز به خوبی استفاده میشود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خدا و طلب چیزی از خداوند به خاطر او، به هیچوجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد، در آیه 64 سوره نساء می خوانیم :

و َلَو اَنَّهُم اِذ ظَلَمُوا اَنفُسَهُم جائُوک َفاستَغفِرواُ اللهَ وَ استَغفِرَ لَهُمُ الرَّسُولَ لَوَجُدواُ اللهَ تَوِاباً رَحیِمَاً:

اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهی شدند) به سراغ تو می آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو نیز برای آنها طلب عفو می کردی ، خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند.

و نیز در آیه 97 سوره یوسف می خوانیم که : برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنها استغفار کند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت .

در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تاثیر دعای پیامبران را درباره دیگران تایید میکند و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن این موضوع منعکس است .

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:39 AM
با بیان این تفصیلات می خواستم به عرض برسانم:

ما مطیع قرآن واهل بیت عصمت وطهارت «علیهم السلام» باید باشیم وهر کس باهرمقاماتی که داشته باشد؛ وقتی از این جاده خارج باشد؛ نه مورد تأئیدماست ونه مورد تأئید اهلبیت «علیهم السلام» ونه موردتأئید خداو قرآن .پس می بینید با عقائدی که اینان داشته اند جای هیچ گونه دفاعی را برای خود باقی نگذاشته اند. گرچه علّامه دهر باشند.

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:45 AM
«شمس تبريزي» کيست؟ فرشته‌اي در هيأت انسان و يا انساني در چهار چوب بسته‌ي تن با همه‌ي ضعف‌ها، حقد و حسدها و پويايي‌ها و شکوفايي‌ها. آيا مي‌توان انسان آسماني را در گستره‌ي خاک سراغ گرفت؟ و اگر سراغ چنين انساني را بگيريم، آيا حکايت از ساده نگري و يکدست انديشي ما ندارد؟ به سراغ «شمس تبريزي» برويم و از درون ادبیات کشورمان شاهد رابطه‌ي نابرابر حقوق او با همسرش «کيميا خاتون» باشیم.

از اين رو وقتي در خبر‌ها مي‌خوانيم که کتابي به نام «کيميا خاتون» به قلم «سعيده قدس» منتشر مي‌شود که به بعد ديگري از زندگي «شمس» مي‌پردازد که جز آن چيزي است که تا به‌حال شنيده‌ايم، سخت دچار ترديد مي‌شويم. آن‌چه در اين کتاب مي‌آيد نه تنها او را به عرش نمي‌برد بلکه به سختي، او را از جايگاه فرازنشينانه‌اي که دارد در ذهن انسان برابر طلب امروز فرو مي‌کشد.

خست بايد بر اين نکته باور داشت که از چهار چوب شخصيت اين افراد نيز همان برون تراود که در درون آن‌هاست. در آن صورت قبول خواهيم کرد که انسان‌هايي چون «شمس تبريزي» و «مولانا» نيز داراي خصلت‌هايي همچون حسد، خشم، تند‌خويي و آزار و اذيت نسبت به زير دستان خود بوده‌اند. چنان‌که با وجود تفاوت سني بسيار زياد ميان «شمس» و دخترک جوان، او «کيمياخاتون» را به همسري مي‌گيرد و آن‌گاه پس از مدتي کوتاه، به دليل بدبيني و حسد، او را آزار مي‌دهد و بنا به رواياتي، باعث مرگ او مي‌شود.

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 10:50 AM
کیمیا خاتون رمانی است شیوا و روان که از دیدی زنانه به این شخصیت گمشده در تاریخ نگریسته است. داستان آن چنان گیراست و آن چنان شما را در تارپود زندگی قهرمانش درگیر می‌کند که موقع مرگ کیمیا خاتون اندوهگین می‌شوید. آن جایی که شمس تبریزی وقتی او را شایسته همسری خود نمی‌بیند و به تدریج به روابط زناشویی با وی بدبین می شود، روزی آن چنان همسر نوجوانش را به باد کتک می‌گیرد که جثه نحیف وی تاب نمی‌آورد و چند روزی بعد از ادب کردنش توسط این عارف می‌میرد. و شمس تبدیل به قاتل می‌شود.

واقعه‌ای که در تاریخ به جهت داشتن جایگاه عرفانی شمس و مولانا هرگز از پرده آن چنان که باید به در نیافتاد و چیز زیادی در مورد آن نوشته نشد.


حال قضاوت باشما؛ کسی که درباب عرفان خدای مولانا بود وتا به عرش اعلی این شخصیّت را بالا می برند؛همو که بر پیغمبرو ......ایراد می گیرد؛ وماهیچ توقعی از این دست افراد نداریم.چه برسد که اورااحترام ویا بزرگ وعارفش بدانیم.!!!

دقّت شود.

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 05:12 PM
عجب!

پس شما هیچ وقت از عبدالباسط تعریف نکنید و به صوتشون گوش ندید!



اولاً شمس استاد مولوی بوده؛نه مولوی استادش.!!
ثانیاً چرا خَلط موضوع می کنی؟؟داشتن صدای زیبا و....دلیل براین نمیشه که انسان کسی رو که دشمن قرآن وخدا واهل بیت عصمت وطهارت «علیهم السلام» را تعریف کنه.قرآن در سینه مردی ظلمانی که ولایت علی ابن ابیطالب«علیه السلام» را قبول ندارد قرار گرفته ؛آنهم بازحمت وممارست. واین را نباید اشتباه گرفت ؛که داشتن عقائد پاک راازما می خواهند.ملاک دین؛ عقیده پاک داشتن و قبول ولایت است؛ که این آقایون ندارند و من و شما اگر محبت اهل بیت را داریم نباید ذرّه ای از مهرآنها در دلمان باشد ،چه برسد که از اونها تعریف کنیم .در دعاهای معتبر می خوانیم: ای اهل بیت نبوّت اِنّی مَعَکُم لامَعَ غَیرَکُم.اِنّی مَعَکُم لامَعَ عَدُوَّکُم..........
واز معصوم «علیه السلام» رسیده که کسی که مهر مارا در دل دارد با دشمنان ما دوستی ورفاقت نمی کند.یعنی ذرّه ای مهر انان را در دل هم نمی پروراند؛ به عنوان قاری ..شاعر ...عارف..و..
راین چه ربطی دارد با گوش دادن قرائت آنان؟؟؟

پرواز
10-04-2011, 06:00 PM
بله مولوی شاگرد شمس بودن

عقاید هر کس متفاوته..

من اگه کسی رو موحد بدونم سعی میکنم خوبی و بدیش هاش رو با هم ببینم!نمیگم همیشه موفق میشم اما لااقل سعیم رو میکنم و سریع مارک نمیچسبونم بهش

همه ی ما انسانیم و دارای ایراد!
من پاک نیستم که بتونم کسی رو که یکتا پرسته قضاوت کنیم

از نظر من هم مولوی آدم خوبی بوده هم شمس هم عبدالباسط!

به نظرم کمی اشتباه باشه که راجع به آدم ها به این راحتی قضاوت کنیم تهشم اونا رو دشمن همه چیز بشماریم و خودمون محب همه ی چیزهای خوب!

محب بودن به بیان نیست..
کمی هم به رفتار و کرداره!
************************************************** ********************************
بیهوده سخن به این درازی نبود.ما باهرکس دوست اهل بیته«علیهم السَّلام » دوستیم وباهرکس دشمن اونهاست؛دشمن.
آیه شریفه فرآن است که یک قلب بیشتر نداریم؛ودرآن یامحبّت اهل بیت:«علیهم السلام» بایدباشد ویادوستی آنها.
حدیث زیبایی از پیامبررحمت«صلّی اللّه علیه وآله» وارد شده, که:مَن آذاهُ فَقَدآذانی وَمَن آذانی فَقَدآذَاللّه....ای فاطمه هرکس ترا اذیت کندمرااذیّت کرده وهرکس مرااذیّت کند؛خدارااذیّت کرده.چون تمامی این بزرگواران؛جانشین خداروی زمینند.ومحبتشان بردوستانشان ؛واجبست.
حدیثی دیگرازامام جعفرصادق«علیه السلام»:روزی یکی ازدوستان حضرت داشت باکسی حرف میزدوحضرت دیدند؛به اواشاره کردند,بیا.وقتی اونزدحضرا آمد،حضرت به اوفرمودند:چرابااو حرف می زنی؟ دوست حضرت عرض کرد:آقا او دایی من است.حضرت فرمودند: دائیت باشد!! میدانی او چه عقیده ای دارد؟اوصوفی ودرویش؛است.؛ یا باید رشته دوستی ومحبتت باما باشد,یابا او؛
دوست من ؛بازهم عرض میکنم ما پیرو خط اهل بیت عصمت وطهارتیم«علیهم السلام»اینانی که شما نام بردی ,صراحتاً دشمن اهل بیت عصمت وطهارت«علیهم السلام »هستند.اینان دشمن علی «علیه السلام» واولاد علی «علیهم السلام »هستند.وخاندان عصمت وطهارت«علیهم السلام» به ماامر کردندیابااونها باشیدیاباما!!!!
حال انتخاب شما هرچه می خواهد باشد.میزان وملاک خوبی وبدی درشما چیست؟نظر خودتان یا نظر خاندان عصمت وطهارت«علیهم السلام»؟؟؟؟؟؟؟؟کسیکه ولایت نداشته باشد بنابر صریح روایات وایات قرآن؛گرچه عبادت ثَقَلَین«جنّ وانس» را داشته باشد؛تمام طول عمرخودرا به عبادت گذرانده باشد؛روزهای گرم سال راروزه باشد؛وشبهای بلندسال راتابه صبح به عبادت مشغول باشد ولی ولایت علی ابن ابیطالب«علیه السلام:را نداشته باشد بارو به اتش جهنّم افتاده می شود.واین روایت محکم ومتقنی است.بیش ازاین سخنی نیست.وَالسَّلامُ عَلی مَن اِتّبِعَ الهُدی.

امیرحسین
10-04-2011, 06:06 PM
سلام

دقیقا موضوع رفتار و کرداره!

وقتی کسی هم از نظر تفکر، و هم از نظر عمل، مخالفت میکنه با اهل بیت(ع)، آیا دوسته یا دشمن ؟

و کسی که سعی میکنه این افراد رو بشناسونه، دشمنه یا دوست ؟

آیت الله نوری همدانی، در جواب سوالی مشابه با سوال شما گفتند، اگر اینطور باشد که هرکسی حرف خوب زده باشه آدم خوبی باشه، پس چرچیل هم آدم خوبیه. لابد بوش هم آدم خوبیه چون مطمئنا حرفهای خوب داشته!؟

آســـــمان
10-04-2011, 06:58 PM
ســـــلام
حالا که بحث سر شمس و مولاناست، من همیشه یه سوالی گوشه ی ذهنم هست که این جا مطرحش میکنم.
نمیدونم تا حالا شنیدید یا نه ،که شیخ رجبعلی خیاط و یا آیت الله جعفر مجتهدی توصیه اکید داشتن که مولانا نخونید چون به بی راه رفته و حافظ بخونین.و این حرف رو هم در مکاشفاتشون بهشون گفتن.
اگه کسی مطمئنه که این حرف درسته بگه که ما هم خیالمون راحت بشه.
ممنون.

"یا علی"
************************************************** ************************************

سلامٌ علیکم.بله این حرف نه تنها درسته؛که حتّی یادم هست درجایی می خوندم چندین سال پیش یکی از علماء معروف که اگراشتباه نکنم؛وبازهم تأکیدمی کنم:اگر اشتباه نکنم؛آیة اللّه بروجردی«رضوان اللّه تعالی فرجه الشریف» می فرمودهروقت می خواستم به طرف مولانا بروم وبخونم؛ندائی می آمدکه نخون.نه این که اون روحانیون عالم بخواهندباخوندن مولوی ومثنوی اش گمراه شوند؛خیربلکه برای چیزبیهوده وقت گذاشتن؛ اتلاف وقت واتلاف عُمر شریف است؛کسی که پیرو خلفای باطل است.نشستن در پای حرفهایش جزبیهوده وقت گذراندن نیست.
برای این سؤال شما هم من یک فتوایی ازهمین عالم جلیل القدر بگویم«رضوان خدا براو»
می گوینددرزمان پهلوی دوم؛ همین نوشابه کوکاکولا درانحصار صهیونیزم بودوامتیازش را ایران خریده بود ؛ونصف درآمد این نوشابه ؛ به جیب آنها می رفت؛از این آقا که درانزمان؛مرجع مطلق شیعه بودواعلم؛استفتاء کردند راجع, به خوردن این نوشابه؛ایشا ن فرموده بود:من نمی خورم؛یعنی چه؟؟یهنی؛اَلعاقِلُ یَکفِی الاِشارَه؛هرکسی پیرو من است ومن مرجعش هستم ؛نخورد,اَلاِشارَةُ اَبلَغ مِنَ التَصریح...اشاره از صریح گویی رساتراست.
حال منهم به شما کلام آن بزرگواررا می گویم.وقتی که می خواهید برای این قشر بگذارید؛روی نورانیت قرآن کریم وقت بگذارید؛هرگزپشیمان نمیشوید.چون عمرمامحدود است؛وبایدبهترینهارا گزینش کرد.موافقید؟؟؟

امیرحسین
10-04-2011, 07:09 PM
سلام

حداقل این جمله از لحاظ محتوایی درست است!

طاهره وحیدیان
10-04-2011, 08:42 PM
شما موضوع را کاملاً خَلط می کنی.بله ترک گناه انسان را به خدا می رساند ماهم دراین بحثی نداریم.اصلاً تمام عقائدماهمان عقائدی است که خاندان عصمت وطهارت «علیهم السلام» دارند. مااز خودمون رأی ونظری نداریم.اصلاً ما صاحب نظر نیستیم.ماهرچه داریم ازتعلیمات خاندان نبوت«علیهم السلام» است وبس.فرمایش شما صحیح.گناه نکردن یک مقوله است واصلاً در صراط وراه نبودن حرف دیگر.کسانی که درراه علی ابن ابیطالب«علیه السلام» قدم نگذاشتند؛گرچه خوب باشندواز نظر عبادی دائم الصَوم وقائم الصلواة باشندبنابر صریح روایات اهل جهنّمندوتنها وتنها کسانی اهل نجاتند که ولایت را قبول کرده اند.
وَالسَّلامُ عَلی مَن ایتَّبَعَ الهُدی

Diana
10-09-2011, 04:44 PM
شمس شاگرد و مرید مولوی بوده


جناب پرواز! شمس مراد مولوي بود نه مريدش، برادر جان :tae:

پرواز
10-12-2011, 07:15 AM
دیروز در نمایشگاه دیجیتال با یه روحانی در این مورد صحبت کردم که حرفاشون و تا جایی که یادم هست اینجا میزارم

اول بگم که مطلبی رو که در مورد حضرت فاطمه(س) هست براشون گفتم و بحثای مطرح شده تا جایی که یادم بود

چند تا نکته گفتن
اول گفتن که اون مطلب رو تا به حال نشنیده بودن!
بعد گفتن بعضی ها اعتقاد دارن که شمس و مولوی و ... توی اون زمان مجبور به تقیه بودن برای همینم یه جا از حضرت علی گفتن یه جا هم از عمر "البته گفتن بعضی ها هم این و کاملا رد کردن و گفتن کافری بیش نبودن و ..!!"
و گفتن برای اینکه شخص به این درجه برسه باید حتما یه چیزایی رو باور داشته باشه وگرنه محاله برسه به این موقعیت
توی این اشعار از استعاره استفاده شده پس درک معنای حقیقی برای همه مقدور نیست " هر کس بنا بر درکش اون مقدار رو که از واقعیت هست میگیره بعضی ها هم که اصلا کاملا برعکس متوجه میشن!"
و شخصی رو نام برد که اسمش یادم رفته گفتن خیلی از علما گفتن که کافر بوده اما امام خمینی(ره) گفتن هر کسی توانایی درکش رو نداره !!
دیگه همه میدونن حافظ شیعه بوده اما میگفت بازم کسایی هستن که اینم میگن نه!
در آخرم گفت اصلا کار درستی نیست که ما در مورد اونها با اینجور الفاظ صحبت کنیم!

برای تکمیل صحبت آقای رئیس در تاپیک مولوی .. در کتاب جدید دکتر قمشه ای که مفسر قرآنن و ... تماما از اشعار مولوی..شمس و حافظ استفاده شده

حرفام تموم شد :)

طاهره وحیدیان
10-12-2011, 07:56 AM
بســـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــم اللّه الرحمن الرحیم


وَلَنا اَعمالُنا........ وَلَکُم اَعمالُکُم.........

نیما
08-17-2013, 10:40 PM
عزیز من فاطمه هم مثل ما یک بشر بود ، حتی رسول خدا هم بود ، دیگه از قرآن بالا تر هستید . ؟؟؟ !!! قل ءانما انا بشر مثلکم یوحی الی ... پس انتسابش به رسول خدا هم باعث بزرگی اش نبود ، ان اکرمکم عند الله اتقیکم . یعنی بزرگی فاطمه به خاطر عملش بود نه نسبتش به رسول یا این که ما شیعه ایم دوست داریم بگیم . ضمناً دلایل قوی باید و معنوی ..... نه رگهای گردن به حجت قوی