PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره ناس [114]



امیرحسین
09-24-2011, 10:27 AM
سوره ناس [114]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 6 آيه است‏.

محتوا و فضيلت سوره:
انسان هميشه در معرض وسوسه‏هاى شيطانى است، و شياطين جن و انس كوشش دارند در قلب و روح او نفوذ كنند، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعيت او در اجتماع بيشتر گردد، وسوسه‏هاى شياطين شديدتر مى‏شود، تا او را از راه حق منحرف سازند و با فساد عالمى عالمى را بر باد دهند.

اين سوره به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به عنوان يك سرمشق و پيشوا و رهبر دستور مى‏دهد كه از شر همه وسوسه‏گران به خدا پناه برد.

محتواى اين سوره از جهتى شبيه سوره «فلق» است، هر دو ناظر به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات مى‏باشد، با اين تفاوت كه در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى در اين سوره فقط روى شرّ وسوسه‏گران ناپيدا (وسواس خنّاس) تكيه شده است.

در فضيلت تلاوت اين سوره روايات متعددى وارد شده از جمله اين كه در حديثى مى‏خوانيم كه: «پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شديدا بيمار شد، جبرئيل و ميكائيل (دو فرشته بزرگ خدا) نزد او آمدند، جبرئيل نزد سر پيامبر نشست و ميكائيل نزد پاى او، جبرئيل سوره «فلق» را تلاوت كرد، و پيغمبر را با آن در پناه خدا قرار داد، و ميكائيل سوره «قل اعوذ برب الناس» را.»

امیرحسین
09-24-2011, 10:28 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- پناه مى‏برم به پروردگار مردم! در اين سوره كه آخرين سوره قرآن مجيد است روى سخن را به شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان سرمشق و مقتدا و پيشواى مردم كرده، مى‏فرمايد: «بگو: پناه مى‏برم به پروردگار مردم» (قل اعوذ برب الناس).

(آيه 2)- «به مالك و حاكم مردم» (ملك الناس).

(آيه 3)- «به (خدا و) معبود مردم» (اله الناس).
قابل توجه اين كه در اينجا روى سه وصف از اوصاف بزرگ خداوند (ربوبيت و مالكيت و الوهيت) تكيه شده است كه همه آنها ارتباط مستقيمى به تربيت انسان، و نجات او از چنگال وسوسه گران دارد.

البته منظور از پناه بردن به خدا اين نيست كه انسان تنها با زبان اين جمله را بگويد، بلكه بايد با فكر و عقيده و عمل نيز خود را در پناه خدا قرار دهد، از راههاى شيطانى، برنامه‏هاى شيطانى، افكار و تبليغات شيطانى، مجالس و محافل شيطانى، خود را كنار كشد، و در مسير افكار و تبليغات رحمانى جاى دهد، و گر نه انسانى كه عملا خود را در معرض طوفان آن وسوسه‏ها قرار داده، تنها با خواندن اين سوره و گفتن اين الفاظ به جائى نمى‏رسد.

با گفتن «برب الناس» اعتراف به ربوبيت پروردگار مى‏كند، و خود را تحت تربيت او قرار مى‏دهد.
با گفتن «ملك الناس» خود را ملك او مى‏داند، و بنده سر بر فرمانش مى‏شود.

و با گفتن «اله الناس» در طريق عبوديت او گام مى‏نهد، و از عبادت غير او پرهيز مى‏كند، بدون شك كسى كه به اين صفات سه گانه مؤمن باشد، و خود را با هر سه هماهنگ سازد از شر وسوسه‏گران در امان خواهد بود.

در حقيقت اين اوصاف سه گانه سه درس مهم تربيتى و سه وسيله نجات از شر وسوسه گران است و انسان را در مقابل آنها بيمه مى‏كند.

امیرحسین
09-24-2011, 10:28 AM
(آيه 4)- لذا در اين آيه مى‏افزايد: «از شرّ وسوسه‏گر پنهانكار» (من شر الوسواس الخناس).

(آيه 5)- «كه درون سينه انسانها وسوسه مى‏كند» (الذى يوسوس فى صدور الناس).

(آيه 6)- «خواه از جن باشد يا از انسان» (من الجنة و الناس).
«خنّاس» صيغه مبالغه از ماده «خنوس» به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، اين به خاطر آن است كه شياطين هنگامى كه نام خدا برده مى‏شود عقب نشينى مى‏كنند، و از آنجا كه اين امر غالبا با پنهان شدن توأم است اين واژه به معنى «اختفا» نيز آمده است.

بنابر اين مفهوم آيات چنين است: «بگو: من از شر وسوسه‏گر شيطان صفتى كه از نام خدا مى‏گريزد و پنهان مى‏گردد به خدا پناه مى‏برم».

كار شيطان تزيين است و مخفى كردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوسته‏اى از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در پوشش هدايت.

خلاصه هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامه‏هايشان پنهان است، و اين هشدارى است به همه رهروان راه حق كه منتظر نباشند شياطين را در چهره و قيافه اصلى ببينند، آنها وسواس خناسند، و كارشان حقه و دروغ و نيرنگ و رياكارى و ظاهر سازى و مخفى كردن حق.

جمله «من الجنة و الناس» هشدار مى‏دهد كه «وسواسان خناس» تنها در ميان يك گروه و يك جماعت، و در يك قشر و يك لباس نيستند، در ميان جن و انس پراكنده‏اند و در هر لباس و هر جماعتى يافت مى‏شوند، بايد مراقب همه آنها بود و بايد از شر همه آنها به خدا پناه برد.

دوستان ناباب، همنشينهاى منحرف، پيشوايان گمراه ظالم، كارگزاران جباران و طاغوتيان، نويسندگان و گويندگان فاسد، مكتبهاى الحادى و التقاطى ظاهر فريب، وسائل ارتباط جمعى وسوسه‏گر، همه اينها و غير اينها در مفهوم گسترده «وسواس خناس» واردند كه انسان بايد از شرّ آنها به خدا پناه برد.

امیرحسین
09-24-2011, 10:29 AM
در حديث پر معنى و تكان دهنده‏اى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «هنگامى كه آيه و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم كسانى كه وقتى كار بدى انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد مى‏آورند و براى گناهانشان استغفار مى‏كنند» «1» نازل شد، ابليس بالاى كوهى در مكّه رفت، و با صداى بلند فرياد كشيد، و سران لشكرش را جمع كرد.

گفتند: اى آقاى ما! چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده (آيه‏اى كه پشت مرا مى‏لرزاند و مايه نجات بشر است) چه كسى مى‏تواند با آن مقابله كند؟
يكى از شياطين بزرگ گفت: من مى‏توانم، نقشه‏ام چنين است و چنان! ابليس طرح او را نپسنديد! ديگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نيفتاد! در اينجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمى‏آيم.

ابليس گفت: از چه راه؟
گفت: آنها را با وعده‏ها و آرزوها سرگرم مى‏كنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مى‏برم! ابليس گفت: تو مى‏توانى از عهده اين كار برآيى (نقشه‏ات بسيار ماهرانه و عالى است) و اين مأموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد».
__________________________________________________
(1) سوره آل عمران (3) آيه 135.


پايان سوره ناس و پايان جلد پنجم برگزيده تفسير نمونه‏