PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره ضحى [93]



امیرحسین
09-21-2011, 07:21 PM
سوره ضحى [93]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و 11 آيه دارد.

محتوا و فضيلت سوره:
طبق بعضى از روايات وقتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر اثر تأخير و انقطاع موقت وحى ناراحت بود، و زبان دشمنان نيز باز شده بود، اين سوره نازل شد و همچون باران رحمتى بر قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشست.

اين سوره با دو سوگند آغاز مى‏شود، سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بشارت مى‏دهد كه خدا هرگز تو را رها نساخته است.
بعد به او نويد مى‏دهد كه خداوند آنقدر به او عطا مى‏كند كه خشنود شود.
و در آخرين مرحله، گذشته زندگانى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در نظر او مجسّم مى‏سازد كه خداوند چگونه او را هميشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده، و در سخت‏ترين لحظات زندگى حمايتش نموده است.

و لذا در آخرين آيات به او دستور مى‏دهد كه (به شكرانه اين نعمتهاى بزرگ الهى) با يتيمان و مستمندان مهربانى كند و نعمت خدا را بازگو نمايد.
در فضيلت اين سوره همين بس كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است: «هر كس آن را تلاوت كند از كسانى خواهد بود كه خدا از آنها راضى مى‏شود و شايسته است كه محمد صلّى اللّه عليه و آله براى او شفاعت كند و به عدد هر يتيم و مسكين سؤال كننده ده حسنه براى او خواهد بود».

و اين همه فضيلت از آن كسى است كه آن را بخواند و در عمل پياده كند.
قابل توجه اين كه مطابق روايات متعددى، اين سوره و سوره آينده (الم نشرح) يك سوره است، و لذا براى اين كه در هر ركعت بعد از سوره حمد بايد يك سوره كامل خوانده شود اين دو سوره را بايد با هم خواند.

امیرحسین
09-21-2011, 07:22 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

در باره شأن نزول اين سوره «ابن عباس» مى‏گويد: پانزده روز گذشت، و وحى بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل نشد، مشركان گفتند: پروردگار محمد، او را رها كرده، و دشمن داشته، اگر راست مى‏گويد مأموريت او از سوى خداست، بايد وحى بطور مرتب بر او نازل مى‏شد.

در اينجا سوره مورد بحث نازل گشت- و به سخنان آنها پاسخ گفت.
قابل توجه اين كه طبق حديثى وقتى اين سوره نازل شد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به جبرئيل فرمود: دير كردى در حالى كه سخت به تو مشتاق بودم.
جبرئيل گفت: «من به تو مشتاقتر بودم، ولى من بنده مأمورم و جز به فرمان پروردگار نازل نمى‏شوم»!

(آيه 1)- در آغاز اين سوره نيز با دو سوگند رو برو مى‏شويم: سوگند به «نور» و «ظلمت» مى‏فرمايد: «قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب برآيد» و همه جا را فرا گيرد (و الضحى).

(آيه 2)- «و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گيرد» و همه جا را در آرامش فرو برد (و الليل اذا سجى).
«ضحى» از ماده «سجو» به معنى اوائل روز است آن موقعى كه خورشيد در آسمان بالا بيايد و نور آن بر همه جا مسلط شود، و اين در حقيقت بهترين موقع روز است.

«سجى» از ماده «سجو» در اصل به معنى «سكون و آرامش» است، و آنچه در شب مهم است همان آرامشى است كه بر آن حكمفرماست، و طبعا اعصاب و روح انسان را در آرامش فرو مى‏برد، و براى تلاش و كوشش فردا و فرداها آماده مى‏سازد، و از اين نظر نعمت بسيار مهمى است كه شايسته است سوگند به آن ياد شود.

ميان اين دو قسم و محتواى آيه شباهت و رابطه نزديكى وجود دارد، روز همچون نزول نور وحى بر قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است و شب همچون انقطاع موقت وحى كه آن نيز در بعضى از مقاطع لازم است.

امیرحسین
09-21-2011, 07:22 PM
(آيه 3)- و به دنبال اين دو سوگند بزرگ به نتيجه و جواب قسم پرداخته، مى‏فرمايد: «خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است» (ما ودعك ربك و ما قلى).

اين تعبير دلدارى و تسلّى خاطرى است براى شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه بداند اگر گاهى در نزول وحى تأخير افتد روى مصالحى است كه خدا مى‏داند، و هرگز دليل بر آن نيست كه طبق گفته دشمنان خداوند نسبت به او خشمگين شده باشد يا بخواهد او را ترك گويد، او هميشه مشمول لطف و عنايات خاصّه خدا، و همواره در كنف حمايت ويژه اوست.

(آيه 4)- سپس اضافه مى‏كند: «و مسلما آخرت براى تو از دنيا بهتر است» (و للآخرة خير لك من الاولى).

تو در اين جهان مشمول الطاف او هستى، و در آخرت بيشتر و بهتر، نه در كوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهى بود، و نه در دراز مدت، كوتاه سخن اين كه تو هميشه عزيزى، در دنيا عزيز و در آخرت عزيزتر.

امیرحسین
09-21-2011, 07:22 PM
(آيه 5)- آنقدر به تو مى‏بخشد كه خشنود شوى! در اين آيه برترين نويد را به پيامبر داده، مى‏افزايد: «و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى» (و لسوف يعطيك ربك فترضى).

اين بالاترين اكرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصّش محمد صلّى اللّه عليه و آله است كه مى‏فرمايد: آنقدر به تو مى‏بخشيم كه راضى شوى، در دنيا بر دشمنان پيروز خواهى شد و آيين تو جهان‏گير خواهد گشت، و در آخرت نيز مشمول بزرگترين مواهب خواهى بود.

بدون شك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به عنوان خاتم انبيا و رهبر عالم بشريت خشنوديش تنها در نجات خويش نيست، بلكه آن زمان راضى و خشنود مى‏شود كه شفاعتش در باره امتش نيز پذيرفته شود.

لذا در حديثى از امام باقر عليه السّلام از پدرش امام زين العابدين عليه السّلام از عمويش «محمّد بن حنفيه» از پدرش امير مؤمنان عليه السّلام مى‏خوانيم: رسول اللّه فرمود: «روز قيامت من در موقف شفاعت مى‏ايستم، و آنقدر گنهكاران را شفاعت كنم كه خداوند گويد:
أ رضيت يا محمّد؟ «آيا راضى شدى اى محمّد؟
من مى‏گويم: رضيت، رضيت راضى شدم، راضى شدم»! سپس امير مؤمنان على عليه السّلام رو به جمعى از اهل كوفه كرده و افزود: «شما معتقديد اميد بخش‏ترين آيات قرآن آيه «قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله اى كسانى كه نسبت به خود زياده‏روى كرده‏ايد از رحمت خدا نوميد نشويد» است.
گفتند: آرى! ما چنين مى‏گوييم.

فرمود: «ولى ما اهل بيت مى‏گوييم اميد بخش‏ترين آيات قرآن آيه «و لسوف يعطيك ربك فترضى» است»! ناگفته پيداست كه شفاعت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شرائطى دارد، نه او براى هر كس شفاعت مى‏كند، و نه هر گنهكارى مى‏تواند چنين انتظارى را داشته باشد «1».

در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «رسول خدا وارد خانه فاطمه عليها السّلام شد در حالى كه لباس خشنى از پشم شتر در تن دخترش بود، با يك دست آسيا مى‏كرد، و با دست ديگر فرزندش را شير مى‏داد، اشك در چشمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ظاهر شد، فرمود: دخترم! تلخى دنيا را در برابر شيرينى آخرت تحمل كن، چرا كه خداوند بر من نازل كرده است كه آنقدر پروردگارت به تو مى‏بخشد كه راضى شوى (و لسوف يعطيك ربك فترضى».
__________________________________________________
(1) مشروح اين بحث را در جلد اول همين تفسير ذيل آيه 48 سوره بقره مطالعه فرماييد.

امیرحسین
09-21-2011, 07:23 PM
(آيه 6)- به شكرانه اين همه نعمت كه خدا به تو داده ...!

چنانكه گفتيم هدف اين سوره تسلّى و دلدارى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و بيان الطاف الهى نسبت به آن حضرت است، لذا در ادامه آيات گذشته كه از اين معنى سخن مى‏گفت، در اينجا نخست به ذكر سه موهبت از مواهب خاص الهى به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرداخته، و سپس سه دستور مهم در همين رابطه به او مى‏دهد.
مى‏فرمايد: «آيا او (خداوند) تو را يتيم نيافت و پناه داد» (ا لم يجدك يتيما فآوى).

در شكم مادر بودى كه پدرت عبد اللّه از دنيا رفت، تو را در آغوش جدّت «عبد المطلب» (سيد مكّه) پرورش دادم.
شش ساله بودى كه مادرت از دنيا رفت، و از اين نظر نيز تنها شدى، اما عشق و محبت تو را در قلب «عبد المطلب» افزون ساختم.

هشت ساله بودى كه جدّت «عبد المطلب» از دنيا رفت عمويت «ابو طالب» را به خدمت و حمايتت گماشتم، تا تو را همچون جان شيرين در بر گيرد و محافظت كند.
آرى تو يتيم بودى و من به تو پناه دادم.

(آيه 7)- بعد به ذكر نعمت دوم پرداخته، مى‏فرمايد: «و تو را گمشده يافت و هدايت كرد» (و وجدك ضالا فهدى).

آرى! تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودى، و ما اين نور را در قلب تو افكنديم كه به وسيله آن انسانها را هدايت كنى! چنانكه در جاى ديگر مى‏فرمايد: «تو نه كتاب را مى‏دانستى و نه ايمان را (از محتواى قرآن و اسلام قبل از نزول وحى آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه به وسيله آن هر كس از بندگانمان را بخواهيم هدايت مى‏كنيم» (شورى/ 52).

بنابر اين منظور از «ضلالت» در اينجا نفى ايمان و توحيد و پاكى و تقوا نيست، بلكه نفى آگاهى از اسرار نبوت، و قوانين اسلام، و عدم آشنائى با اين حقايق بود، ولى بعد از بعثت به كمك پروردگار بر همه اين امور واقف شد و هدايت يافت.

امیرحسین
09-21-2011, 07:23 PM
(آيه 8)- بعد به بيان سومين نعمت پرداخته، مى‏فرمايد: «و تو را فقير يافت و بى‏نياز كرد» (و وجدك عائلا فاغنى).
توجه «خديجه» آن زن مخلص با وفا را به سوى تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختيار تو و اهداف بزرگت قرار دهد، و بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانى در جنگها نصيب تو كرد آن گونه كه براى رسيدن به اهداف بزرگت بى‏نياز شدى.

(آيه 9)- سپس به عنوان نتيجه‏گيرى از آيات قبل، سه دستور پر اهميت به پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏دهد كه هر چند مخاطب در آن شخص رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله است ولى مسلما همگان را شامل مى‏شود.
نخست مى‏فرمايد: «حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن» (فاما اليتيم فلا تقهر).
تو هم خود يتيم بودى و رنج يتيمى را كشيده‏اى، اكنون از دل و جان مراقب يتيمان باش و روح تشنه آنها را با محبتت سيراب كن.

اين نشان مى‏دهد كه در مورد يتيمان مسأله اطعام و انفاق گرچه مهم است، ولى از آن مهمتر دلجوئى و نوازش و رفع كمبودهاى عاطفى است، و لذا در حديث معروفى مى‏خوانيم كه «رسول اللّه» صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «هر كس به عنوان نوازش دست بر سر يتيمى كشد به تعداد هر موئى كه دست او از آن مى‏گذرد در روز قيامت نورى خواهد داشت».

(آيه 10)- و در اين آيه به دومين دستور پرداخته، مى‏فرمايد: «و سؤال كننده را از خود مران» (و اما السائل فلا تنهر).
در اين كه منظور از «سائل» در اينجا چه كسى است؟ چند تفسير وجود دارد:
نخست اين كه منظور كسانى است كه سؤالاتى در مسائل علمى و اعتقادى و دينى دارند.
ديگر اين كه: منظور كسانى است كه داراى فقر مادى هستند، و به سراغ تو مى‏آيند، بايد آنچه در توان دارى به كار گيرى، و آنها را مأيوس نكنى، و از خود مرانى.

سوم اين كه: هم ناظر به فقر علمى است و هم فقر مادى، دستور مى‏دهد كه به تقاضاى سائلان در هر قسمت پاسخ مثبت ده، اين معنى هم تناسب با هدايت الهى نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دارد و هم سرپرستى از او در زمانى كه يتيم بود.

امیرحسین
09-21-2011, 07:23 PM
(آيه 11)- و سر انجام در سومين و آخرين دستور، مى‏فرمايد: «و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن» (و اما بنعمة ربك فحدث).

بازگو كردن نعمت، گاه با زبان است و تعبيراتى كه حاكى از نهايت شكر و سپاس باشد، نه غرور و برترى‏جوئى، و گاه با عمل است به اين ترتيب كه از آن در راه خدا انفاق و بخشش كند، بخششى كه نشان دهد خداوند نعمت فراوانى به او عطا كرده است.

البته واژه «نعمت» تمام نعمتهاى معنوى و مادى را شامل مى‏شود.

لذا در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: معنى آيه چنين است:
«آنچه را خدا به تو بخشيده و برترى داده و روزى عطا فرموده و نيكى به تو كرده و هدايت نموده همه را بازگو كن».

«پايان سوره ضحى»