PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره طارق [86]



امیرحسین
09-21-2011, 10:35 AM
سوره طارق [86]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 17 آيه است‏.

محتواى سوره:
مطالب اين سوره عمدتا بر دو محور دور مى‏زند.
1- معاد و رستاخيز.
2- قرآن مجيد و ارزش و اهميت آن.
ولى در آغاز بعد از سوگندهايى انديشه آفرين اشاره به وجود مراقبين الهى بر انسان مى‏كند.
بعد براى اثبات امكان معاد، به زندگى نخستين و بدو پيدايش انسان از آب نطفه، اشاره فرموده، نتيجه‏گيرى مى‏كند: خداوندى كه قادر است او را از چنين آب بى‏ارزش و ناچيزى بيافريند توانائى بر بازگشت مجدد او دارد.

در مرحله بعد به بعضى از ويژگيهاى روز رستاخيز اشاره كرده، سپس با ذكر سوگندهاى متعدد و پر معنائى اهميت قرآن را گوشزد مى‏نمايد، و سر انجام سوره را با تهديد كفار به مجازات الهى پايان مى‏دهد.

در باره فضيلت تلاوت اين سوره‏
در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم:
«هر كس آن را تلاوت كند خداوند به تعداد هر ستاره‏اى كه در آسمان وجود دارد ده حسنه به او مى‏بخشد»! بديهى است محتواى سوره و عمل به آن است كه اين همه پاداش عظيم را به بار مى‏آورد نه تلاوت خالى از عمل.

امیرحسین
09-21-2011, 10:36 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- اين سوره نيز همچون بسيارى ديگر از سوره‏هاى جزء آخر قرآن، با سوگندهاى زيبا و انديشه برانگيزى آغاز مى‏شود، مى‏فرمايد: «سوگند به آسمان و كوبنده شب»! (و السماء و الطارق).

(آيه 2)- «و تو نمى‏دانى كوبنده شب چيست»؟! (و ما ادراك ما الطارق).

(آيه 3)- «همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيهاست» (النجم الثاقب).
قرآن خودش در اينجا «طارق» را تفسير كرده، مى‏گويد: «اين مسافر شبانه، همان ستاره درخشانى است كه بر آسمان ظاهر مى‏شود و بقدرى بلند است كه گوئى مى‏خواهد سقف آسمان را سوراخ كند، و نورش به قدرى خيره كننده است كه تاريكيها را مى‏شكافد و به درون چشم آدمى نفوذ مى‏كند.

منظور از «نجم ثاقب» ستارگان درخشانى است كه نور آنها پرده‏هاى ظلمت را مى‏شكافد و در چشم آدمى نفوذ مى‏كند همانند ستاره «زحل» كه در فارسى به آن «كيوان» مى‏گويند.

(آيه 4)- اكنون ببينيم اين سوگندها براى چيست؟ در اين آيه مى‏فرمايد:
«مسلما هر كس مراقب و محافظى دارد» (ان كل نفس لما عليها حافظ).
كه اعمال او را ثبت و ضبط و حفظ مى‏كند، و براى حساب و جزا نگهدارى مى‏نمايد.
به اين ترتيب شما هرگز تنها نيستيد، و هر كه باشيد، و هر كجا باشيد، تحت مراقبت فرشتگان الهى و مأموران پروردگار خواهيد بود، اين مطلبى است كه توجه به آن در اصلاح و تربيت انسان فوق العاده مؤثر است.

(آيه 5)- اى انسان! بنگر از چه چيز آفريده شده‏اى؟
در اين آيه به عنوان يك استدلال بر مسأله معاد در برابر كسانى كه آن را غير ممكن مى‏شمردند، مى‏فرمايد: «انسان بايد بنگرد از چه چيز آفريده شده است»؟! (فلينظر الانسان مم خلق).
و به اين ترتيب قرآن دست همه انسانها را گرفته و به خلقت نخستين باز مى‏گرداند، و با يك جمله استفهاميه از آنها مى‏پرسد: «آفرينش شما از چه بوده است»؟

(آيه 6)- و بى‏آنكه منتظر پاسخ آنها باشد جواب اين سؤال را- كه روشن است- خودش داده، مى‏فرمايد: «از يك آب جهنده آفريده شده است»! (خلق من ماء دافق). كه اين توصيفى است براى نطفه مرد كه در آب منى شناور است، و به هنگام بيرون آمدن جهش دارد.

امیرحسین
09-21-2011, 10:37 AM
(آيه 7)- و بعد در توصيف ديگرى از اين آب مى‏گويد: «آبى كه از ميان پشت و سينه‏ها خارج مى‏شود» (يخرج من بين الصلب و الترائب).

«صلب» به معنى پشت است و اما «ترائب» جمع «تريبه» بنابر مشهور ميان علماى لغت استخوانهاى بالاى سينه است، همانجا كه گردنبند روى آن قرار مى‏گيرد.

در اينجا قرآن به يكى از دو جزء اصلى نطفه كه همان نطفه مرد است، و براى همه محسوس مى‏باشد، اشاره كرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پيش روى انسان است، چرا كه آب نطفه مرد از ميان اين دو خارج مى‏شود.
اين تفسيرى است روشن و هماهنگ با آنچه در كتب لغت در معنى اين دو واژه آمده است، در عين حال ممكن است حقيقت مهمترى در اين آيه نيز نهفته باشد كه در حد علم امروز براى ما كشف نشده و اكتشافات دانشمندان در آينده از روى آن پرده برخواهد داشت.

(آيه 8)- سپس از اين بيان نتيجه‏گيرى كرده، مى‏گويد: «مسلما او [- خدايى كه انسان را از چنين چيز پستى آفريد] مى‏تواند او را بازگرداند» (انه على رجعه لقادر).

در آغاز خاك بود، و سپس بعد از طى مراحلى به صورت نطفه درآمد، و نطفه نيز بعد از طى مراحل پيچيده و شگفت‏انگيزى، تبديل به انسان كاملى شد، بنابر اين بازگشت او به حيات و زندگى مجدد هيچ مشكلى ايجاد نمى‏كند.

(آيه 9)- در اين آيه به توصيف آن روز بزرگ پرداخته، مى‏فرمايد: «در آن روز كه اسرار پنهان (انسان) آشكار مى‏شود» (يوم تبلى السرائر).

آرى! در آن روز كه «يوم البروز» و «يوم الظهور» است اسرار درون آشكار مى‏شود، اعم از ايمان و كفر و نفاق، يا نيت خير و شر، يا ريا و اخلاص، و اين ظهور و بروز براى مؤمنان مايه افتخار و مزيد نعمت است، و براى مجرمان مايه سر افكندگى و منشأ خوارى و خفت و چه دردناك است كه انسان عمرى با آبرو در ميان مردم زندگى كند ولى در آن روز در برابر همه خلايق شرمسار و سر افكنده شود.

امیرحسین
09-21-2011, 10:37 AM
(آيه 10)- اما مشكل مهم در آن روز اينجاست كه «و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست» (فما له من قوة و لا ناصر).
نه نيرويى كه بر زشتيهاى اعمال و نيات او پرده بيفكند، و نه ياورى كه او را از عذاب الهى رهائى بخشد.

(آيه 11)- در تعقيب آيات گذشته كه استدلال بر مسأله معاد از طريق توجه به آفرينش نخستين انسان از نطفه داشت، در اينجا باز براى تأكيد در امر معاد و اشاره به بعضى از دلائل ديگر بحث را ادامه داده، مى‏فرمايد: «سوگند به آسمان پر باران» (و السماء ذات الرجع).

(آيه 12)- «و سوگند به زمين پر شكاف» كه گياهان از آن سر بر مى‏آورند (و الارض ذات الصدع).

(آيه 13)- «كه اين (قرآن) سخنى است كه حق را از باطل جدا مى‏كند» (انه لقول فصل).

(آيه 14)- سخنى است جدى «و هرگز شوخى نيست»! (و ما هو بالهزل).
در حقيقت اين دو سوگند اشاره‏اى است به احياى زمينهاى مرده به وسيله باران كه قرآن بارها آن را به عنوان دليلى بر مسأله رستاخيز ذكر كرده است، مانند آيه 11 سوره ق كه مى‏فرمايد: «ما به وسيله باران سرزمين مرده‏اى را زنده كرديم، خروج و قيام شما در قيامت نيز همين گونه است»!

(آيه 15)- سپس براى تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان از يكسو، و تهديد دشمنان اسلام از سوى ديگر مى‏افزايد: «آنها پيوسته حيله مى‏كنند» و نقشه‏ها مى‏ريزند (انهم يكيدون كيدا).

(آيه 16)- «و من هم در برابر آنها چاره مى‏كنم» و نقشه‏هاشان را نقش بر آب مى‏كنم (و اكيد كيدا).

امیرحسین
09-21-2011, 10:37 AM
(آيه 17)- «حال كه چنين است كافران را (فقط) اندكى مهلت ده» تا عاقبت كار خويش را ببينند! (فمهل الكافرين امهلهم رويدا).

آرى! آنها پيوسته نقشه‏هاى شومى براى مبارزه با تو طرح مى‏كنند:
گاه از طريق استهزا وارد مى‏شوند. گاه به محاصره اقتصادى دست مى‏زنند.

گاه مؤمنان را شكنجه و آزار مى‏كنند. گاه ساحرت مى‏خوانند، گاه كاهنت مى‏گويند، گاه ديوانه‏ات مى‏شمرند.
گاه مى‏گويند كسانى كه دور تو را گرفته‏اند فقرا و بينوايانند آنها را دور كن تا ما با تو باشيم.

منظور از «كيد دشمنان» در آيه فوق روشن است كه به نمونه‏هاى آن اشاره كرديم، و اما منظور از «كيد الهى» همان الطافى است كه شامل حال پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان مى‏شد و دشمنان اسلام را غافلگير مى‏ساخت، كوششهاى آنها را از ميان مى‏برد، و توطئه‏هاى آنان را در هم مى‏شكست، كه نمونه‏هايش در تاريخ اسلام فراوان است.

اين آيه سرمشقى است براى همه مسلمانان كه در كارهاى خود مخصوصا هنگامى كه در مقابل دشمنانى نيرومند و خطرناك قرار مى‏گيرند با حوصله و صبر و شكيبائى و دقت رفتار كنند، و از هرگونه شتابزدگى و كارهاى بى‏نقشه يا بى‏موقع بپرهيزند.

«پايان سوره طارق»