PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره بروج [85]



امیرحسین
09-11-2011, 09:28 AM
سوره بروج [85]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 22 آيه است‏.

محتواى سوره:
با توجه به اين كه اين سوره از سوره‏هاى «مكّى» است چنين به نظر مى‏رسد كه هدف اصلى تقويت روحيه مؤمنان در برابر دشمنان و تشويق آنان به پايمردى و استقامت است.
و در همين رابطه در اين سوره داستان «اصحاب اخدود» را نقل مى‏كند، همانها كه خندقها كندند و آتشهاى عظيمى در آن افروختند، و مؤمنان را تهديد به شكنجه با آتش كردند، گروهى را زنده زنده در آتش سوزاندند، اما آنها از ايمانشان بازنگشتند.
در قسمت ديگرى از اين سوره كافرانى را كه مؤمنان را تحت فشار قرار مى‏دهند سخت مورد حمله قرار داده و آنها را به عذاب سوزان جهنم تهديد مى‏كند، در حالى كه مؤمنان را بشارت به باغهاى پر نعمت بهشتى مى‏دهد.
در مقطع بعد آنها را به گذشته تاريخ باز مى‏گرداند، و داستان فرعون و ثمود و اقوام زورمند را در برابر ديدگانشان مجسم مى‏سازد، تا كفّار «مكّه» كه نسبت به آنها قدرت ناچيزى داشتند حساب خود را بكنند، و هم مايه تسلّى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان بوده باشد.
و در آخرين مقطع سوره اشاره به عظمت قرآن مجيد و اهميت فوق العاده اين وحى الهى مى‏كند، و سوره را با آن پايان مى‏دهد.

نامگذارى اين سوره به «بروج» به تناسب سوگندى است كه در آيه نخستين آن آمده است.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «هر كس اين سوره را بخواند خداوند به تعداد تمام كسانى كه در نماز جمعه اجتماع مى‏كنند، و تمام كسانى كه روز عرفه (در عرفات) جمع مى‏شوند، ده حسنه به او مى‏دهد، و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهائى مى‏بخشد».

با توجه به اين كه يكى از تفسيرهاى آيه «و شاهد و مشهود» روز جمعه و روز عرفه است، و نيز با توجه به اين كه سوره حكايت از مقاومت شديد مؤمنان پيشين در برابر شدائد و فشارها مى‏كند، تناسب اين پاداشها با محتواى سوره روشن مى‏شود، و در ضمن نشان مى‏دهد كه اين همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه آن را بخوانند و در آن بينديشند و سپس عمل كنند.

امیرحسین
09-11-2011, 09:29 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- در آغاز سوره، مى‏فرمايد: «سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است» (و السماء ذات البروج).

برجهاى آسمانى يا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است يا به معنى «صورتهاى فلكى» يعنى مجموعه‏اى از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكى از موجودات زمينى دارد، و برجهاى دوازده‏گانه دوازده صورت فلكى است كه خورشيد در مسير سالانه خود در هر ماه محاذى يكى از آنها قرار مى‏گيرد- البته خورشيد حركت نمى‏كند بلكه زمين به دور آن مى‏گردد ولى به نظر مى‏رسد كه خورشيد جا به جا مى‏شود و محاذى يكى از اين صورتهاى فلكى مى‏گردد.

(آيه 2)- سپس مى‏افزايد: «و سوگند به آن روز موعود» روز رستاخيز (و اليوم الموعود).

همان روزى كه تمام انبيا و پيامبران الهى آن را وعده داده‏اند و صدها آيه قرآن مجيد از آن خبر مى‏دهد.

امیرحسین
09-11-2011, 09:29 AM
(آيه 3)- و در سومين و چهارمين سوگند، مى‏فرمايد: «و قسم به شاهد و مشهود» (و شاهد و مشهود).

در اين كه منظور از «شاهد» و «مشهود» چيست؟ مفسران حدود سى تفسير ذكر كرده‏اند كه مهمترين آنها تفسيرهاى زير است:

1- «شاهد» شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» روز قيامت است.
2- «شاهد» گواهان عمل انسانند، مانند اعضاى پيكر او و «مشهود» انسانها و اعمال آنها هستند.
3- «شاهد» به معنى روز جمعه است كه شاهد اجتماع مسلمين در مراسم بسيار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» روز عرفه است كه زائران بيت اللّه الحرام شاهد و ناظر آن روزند.
4- «شاهد» روز عيد قربان و «مشهود» روز عرفه مى‏باشد.
5- منظور از «شاهد» شبها و روزها، و «مشهود» بنى آدم است كه به اعمال او گواهى مى‏دهد.
6- منظور از «شاهد» ملائكه و «مشهود» قرآن است.
7- منظور از «شاهد» حجر الاسود و «مشهود» حاجيانند كه در كنار آن مى‏آيند و دست بر آن مى‏نهند.
8- «شاهد» خلق است، و «مشهود» حق است.
9- منظور از «شاهد» امت اسلامى است و «مشهود» امتهاى ديگر.
10- «شاهد» پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» ساير انبياء هستند.
11- «شاهد» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» امير مؤمنان على عليه السّلام است.

البته تناسب اين آيه با آيات قبل ايجاب مى‏كند كه «شاهد» اشاره به شهود روز قيامت باشد، اعم از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله يا ساير پيامبران نسبت به امتهاى خود، و ملائكه و فرشتگان و اعضاى پيكر آدمى و شب و روز، و مانند آنها، و «مشهود» انسانها يا اعمال آنهاست.

و به اين ترتيب بسيارى از تفاسير فوق درهم ادغام مى‏شود و در يك مجموعه با يك مفهوم وسيع خلاصه مى‏گردد و تضادى ميان آنها وجود ندارد.
چرا كه «شاهد» هرگونه گواه را شامل مى‏شود، و «مشهود» هر چيزى را كه بر آن گواهى مى‏دهند.

آرى! آسمان و ستارگان درخشان و برجهاى موزونش همگى نشانه نظم و حساب است و «يوم موعود» صحنه روشنى از حساب و كتاب، و شاهد و مشهود نيز وسيله‏اى است براى رسيدگى دقيق به اين حساب، وانگهى همه اين سوگندها براى آن است كه به شكنجه گران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در مورد مؤمنان راستين همگى ثبت و ضبط، و براى روز موعود نگهدارى مى‏شود.

امیرحسین
09-11-2011, 09:29 AM
(آيه 4)- مؤمنان در برابر كوره‏هاى آدم سوزى! قرآن بعد از اين سوگندها مى‏فرمايد: «مرگ بر شكنجه‏گران صاحب گودال» آتش (قتل اصحاب الاخدود).

(آيه 5)- «آتشى عظيم و شعله‏ور» (النار ذات الوقود).

(آيه 6)- «هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند» (اذ هم عليها قعود).

(آيه 7)- «و آنچه را با مؤمنان انجام مى‏دادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مى‏كردند»! (و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود).

اين گروه شكنجه‏گر خندقهاى بزرگى از آتش فراهم ساخته بودند، و مؤمنان را وادار مى‏كردند كه دست از ايمان خود بردارند، هنگامى كه با مقاومت آنان رو به رو مى‏شدند آنها را در اين كوره‏هاى آدم سوزى انداخته، به آتش مى‏كشيدند!

(آيه 8)- سپس مى‏افزايد: «آنها (شكنجه‏گران) هيچ ايرادى بر مؤمنان نداشتند جز اين كه به خداوند عزيز و حميد ايمان آورده بودند»؟! (و ما نقموا منهم الا ان يؤمنوا بالله العزيز الحميد).

تعبير به «عزيز» (قدرتمند شكست ناپذير) و «حميد» (شايسته هرگونه ستايش و داراى هرگونه كمال) در حقيقت پاسخى است به جنايتهاى آنها، و دليلى است بر ضد آنان، يعنى مگر ايمان به چنين خدائى جرم و گناه است؟! در ضمن تهديد و هشدارى نيز به اين شكنجه‏گران در طول تاريخ محسوب مى‏شود كه خداوند عزيز و حميد در كمين آنهاست.

امیرحسین
09-11-2011, 09:30 AM
(آيه 9)- سپس به بيان دو وصف ديگر از اوصاف اين معبود بزرگ پرداخته، مى‏افزايد: «همان كسى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست و خداوند بر همه چيز گواه است» (الذى له ملك السماوات و الارض و الله على كل شى‏ء شهيد).

در حقيقت اين چهار وصف از اوصافى است كه شايستگى براى عبوديت را مسلّم مى‏كند، قدرت و توانائى، واجد هرگونه كمال بودن، مالكيت آسمانها و زمين، و آگاهى از همه چيز.

در ضمن بشارتى است به مؤمنان كه خدا حاضر و ناظر است و صبر و شكيبايى و استقامتشان را در راه حفظ ايمان مى‏بيند.
و البته توجه به اين حقيقت به آنها نيرو و نشاط مى‏دهد.

از سوى ديگر تهديدى است براى دشمنان آنها و هشدارى است كه اگر خدا مانع كار آنها نمى‏شود نه به خاطر ناتوانى است، بلكه به خاطر آزمون و امتحان است، و سر انجام طعم تلخ عذاب دردناك خدا را خواهند چشيد.
اصحاب اخدود چه كسانى بودند؟
«اخدود» به معنى گودال بزرگ يا خندق است، منظور در اينجا خندقهاى عظيمى است كه مملوّ از آتش بود تا شكنجه‏گران، مؤمنان را در آنها بيفكنند و بسوزانند.

معروف و مشهور آن است كه اين ماجرا مربوط به «ذو نواس» آخرين پادشاه «حمير» «1» در سرزمين «يمن» است.
__________________________________________________
(1) «حمير» قبيله‏اى بود از قبايل معروف «يمن».

امیرحسین
09-11-2011, 09:31 AM
توضيح اين كه: «ذو نواس» كه آخرين نفر از سلسله گروه «حمير» بود به آيين يهود درآمد، و گروه «حمير» نيز از او پيروى كردند، او نام خود را «يوسف» نهاد، و مدتى بر اين منوال گذشت، سپس به او خبر دادند كه در سرزمين «نجران» (در شمال يمن) هنوز گروهى بر آيين نصرانيتند، هم مسلكان «ذو نواس» او را وادار كردند كه اهل «نجران» را مجبور به پذيرش آيين يهود كند، او به سوى نجران حركت كرد، و ساكنان آنجا را جمع نمود، و آيين يهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار كرد آن را پذيرا شوند، ولى آنها ابا كردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر كردن از آيين خود نبودند.

«ذو نواس» دستور داد خندق عظيمى كندند و هيزم در آن ريختند و آتش زدند، گروهى را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهى را با شمشير كشت و قطعه قطعه كرد، بطورى كه عدد مقتولين و سوختگان به آتش به بيست هزار نفر رسيد! «1» بعضى افزوده‏اند كه در اين گير و دار يك تن از نصاراى نجران فرار كرد و به سوى روم و دربار قيصر شتافت، و از ذو نواس شكايت كرد و يارى طلبيد.

قيصر گفت: سرزمين شما از من دور است، اما نامه‏اى به پادشاه حبشه مى‏نويسم كه او مسيحى است و همسايه شماست، از او مى‏خواهم شما را يارى دهد، مرد نجرانى نزد سلطان حبشه «نجاشى» آمد، و نجاشى از شنيدن اين داستان سخت متأثر گشت، و از خاموشى شعله آيين مسيح (ع) در سرزمين نجران افسوس خورد، و تصميم بر انتقام شهيدان را از او گرفت.

لشكريان حبشه به جانب يمن تاختند و در يك پيكار سخت سپاه ذو نواس را شكست دادند، و گروه زيادى از آنان كشته شد، و طولى نكشيد كه مملكت يمن به دست نجاشى افتاد و به صورت ايالتى از ايالات حبشه درآمد.
__________________________________________________
(1) اين كوره‏هاى آدم سوزى كه به دست يهود به وجود آمد احتمالا نخستين كوره‏هاى آدم سوزى در طول تاريخ بود، ولى عجب اين كه اين بدعت قساوت بار ضد انسانى سر انجام دامان خود يهود را گرفت، و چنانكه مى‏دانيم گروه زيادى از آنها در ماجراى آلمان هيتلرى در كوره‏هاى آدم‏سوزى به آتش كشيده شدند، و مصداق «عذاب الحريق» اين جهان نيز در باره آنها تحقق يافت.

امیرحسین
09-11-2011, 09:32 AM
(آيه 10)- شكنجه گران در برابر مجازات الهى! بعد از بيان جنايت عظيم‏ شكنجه‏گران اقوام پيشين در اينجا به كيفر سخت الهى نسبت به آنان، و پاداشهاى عظيم مؤمنان اشاره كرده، مى‏فرمايد: «كسانى كه مردان و زنان با ايمان را شكنجه دادند، سپس توبه نكردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است» (ان الذين فتنوا المؤمنين و المؤمنات ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحريق).

جمله «ثمّ لم يتوبوا» نشان مى‏دهد كه راه توبه حتى براى چنين شكنجه‏گران ستمگرى باز است، و اين نهايت لطف پروردگار را نسبت به گنهكاران نشان مى‏دهد، و ضمنا هشدارى است به مردم مكه كه تا دير نشده دست از آزار و شكنجه مؤمنان بردارند، و به سوى خدا بازگردند.

قابل توجه اين كه در اين آيه دو گونه عذاب براى آنها ذكر كرده: يكى عذاب جهنم و ديگرى «عذاب حريق» (عذاب آتش سوزان) ذكر اين دو ممكن است به خاطر اين باشد كه در جهنم انواعى از مجازاتها وجود دارد كه يكى از آنها آتش سوزان است، و ذكر آن بالخصوص به خاطر اين است كه شكنجه‏گران مزبور مؤمنان را با آتش مى‏سوزاندند و بايد در آنجا با آتش مجازات شوند اما اين آتش كجا و آن آتش كجا.

(آيه 11)- سپس به پاداش مؤمنان پرداخته، مى‏فرمايد: «و براى كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است، و اين نجات و پيروزى بزرگ است» (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجرى من تحتها الانهار ذلك الفوز الكبير).

چه فوز و پيروزى از اين برتر كه در جوار قرب پروردگار و در ميان انواع نعمتهاى پايدار، با سر بلندى و افتخار جاى گيرند، ولى نبايد فراموش كرد كه كليد اصلى اين پيروزى و فوز كبير، ايمان و عمل صالح است.

امیرحسین
09-11-2011, 09:32 AM
(آيه 12)- سپس بار ديگر به تهديد كفار و شكنجه‏گران پرداخته، مى‏افزايد:
«گرفتن قهر آميز و مجازات پروردگارت به يقين بسيار شديد است»! (ان بطش ربك لشديد).

(آيه 13)- بعد مى‏فرمايد: گمان نكنيد قيامتى در كار نيست و يا بازگشت شما مشكل است «اوست كه آفرينش را آغاز مى‏كند، و باز مى‏گرداند» (انه هو يبدى و يعيد).

(آيه 14)- سپس به بيان پنج وصف از اوصاف خداوند بزرگ پرداخته، مى‏گويد: «و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است» (و هو الغفور الودود).

(آيه 15)- «صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است» (ذو العرش المجيد).

(آيه 16)- «و آنچه را مى‏خواهد انجام مى‏دهد» (فعال لما يريد).
در حقيقت ذكر اين اوصاف در برابر تهديدى كه در آيات قبل آمده براى بيان اين حقيقت است كه راه بازگشت به روى گنهكاران باز است، و خداوند در عين شديد العقاب بودن غفور و ودود و رحيم و مهربان است.

(آيه 17)- ديدى خدا با لشكر فرعون و ثمود چه كرد؟
آيات قبل بيان قدرت مطلقه خداوند و حاكميت بلا منازع او، و تهديد كفّار و شكنجه‏گران بود، براى اين كه معلوم شود اين تهديدها عملى است در اينجا روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏فرمايد: «آيا داستان لشكرها به تو رسيده است» (هل اتاك حديث الجنود).

لشكريان عظيمى كه در برابر پيامبران الهى صف آرائى كردند و به مبارزه برخاستند به گمان اين كه مى‏توانند در مقابل قدرت خدا عرض اندام كنند.

(آيه 18)- و بعد به دو نمونه آشكار از آنها كه يكى در قديم الايام، و ديگرى در عصر نزديكتر واقع شد اشاره كرده، مى‏افزايد: «لشكريان فرعون و ثمود» (فرعون و ثمود).

همانها كه بعضى شرق و غرب جهان را زير سلطه خود قرار دادند، و بعضى دل كوهها را شكافتند و سنگهاى عظيم آن را بركندند، و از آن خانه‏ها و قصرهاى عظيم ساختند، و كسى را ياراى مقابله با آنها نبود.
اما خداوند گروه اول را با «آب» و گروه دوم را با «باد» كه هر دو وسيله‏هاى حيات آدمى هستند، در هم كوبيد!

امیرحسین
09-11-2011, 09:33 AM
(آيه 19)- در اين آيه مى‏افزايد: «ولى كافران پيوسته در تكذيب حقند» (بل الذين كفروا فى تكذيب).
چنان نيست كه نشانه‏هاى حق بر كسى مخفى و پنهان باشد، لجاجت و عناد اجازه نمى‏دهد كه بعضى راه را پيدا كنند، و در طريق حق گام بگذارند.

تعبير به «بل» كه به اصطلاح براى اضراب (عدول از چيزى به چيز ديگر) است گوئى اشاره به اين است كه اين گروه مشرك از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوج‏ترند، دائما مشغول تكذيب و انكار قرآنند.

(آيه 20)- ولى آنها بايد بدانند كه «و خداوند به همه آنها احاطه دارد» و همه در چنگال قدرت او هستند (و الله من ورائهم محيط).

اگر خدا به آنها مهلت مى‏دهد نه به خاطر عجز و ناتوانى است، و اگر آنها را سريعا مجازات نمى‏كند نه به خاطر اين است كه از قلمرو قدرتش بيرونند.

(آيه 21)- در اين آيه مى‏افزايد: اصرار آنها در تكذيب قرآن و نسبت آن به سحر و كهانت و شعر بيهوده است اين آيات، سحر و دروغ نيست «بلكه قرآن با عظمت است ...» (بل هو قرآن مجيد).
محتوايش عظيم و گسترده، و معانيش بلند و پرمايه است، هم در زمينه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ و هم احكام و سنن.

(آيه 22)- «كه در لوح محفوظ جاى دارد» (فى لوح محفوظ). و دست نااهلان و شياطين و كاهنان هرگز به آن نمى‏رسد، و از هرگونه تغيير و تبديل و زياده و نقصان بر كنار مى‏باشد.
بنابر اين اگر نسبتهاى ناروا به تو مى‏دهند، و شاعر و ساحر و كاهن و مجنونت مى‏خوانند، هرگز غمگين مباش، تكيه‏گاه تو محكم، راهت روشن، و پشتيبانت قدرتمند و تواناست.

منظور از «لوح» در اينجا صفحه‏اى است كه قرآن مجيد بر آن ثبت و ضبط شده است ولى نه صفحه‏اى همچون الواح متداول در ميان ما، بلكه در تفسيرى از ابن عباس آمده است «لوح محفوظ» طولش به اندازه فاصله زمين و آسمان! و عرضش به اندازه فاصله مغرب و مشرق است! و اينجاست كه به نظر مى‏رسد كه لوح محفوظ همان صفحه علم خداوند است كه شرق و غرب عالم را فرا گرفته، و از هرگونه دگرگونى و تحريف مصون و محفوظ است.

«پايان سوره بروج»