PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره تحريم [66]



امیرحسین
09-07-2011, 09:40 PM
سوره تحريم [66]

اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 12 آيه است‏.

محتواى سوره:
اين سوره عمدتا از چهار بخش تشكيل شده است:
بخش اول كه از آيه يك تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با بعضى از همسرانش مى‏باشد.

بخش دوم كه از آيه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است كلى به همه مؤمنان در مورد مراقبت در امر تعليم و تربيت خانواده، و لزوم توبه از گناهان.

بخش سوم كه تنها يك آيه است، خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مورد جهاد با كفار و منافقين است.

در بخش چهارم كه شامل آيه 10 تا 12 مى‏باشد، خداوند براى تبيين بخشهاى قبل شرح حال دو نفر از زنان صالح (مريم و همسر فرعون) و دو نفر از زنان ناصالح (همسر نوح و همسر لوط) را بيان كرده است.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «هر كس سوره طلاق و تحريم را در نماز فريضه بخواند، خداوند او را در قيامت از ترس و اندوه پناه مى‏دهد، و از آتش دوزخ رهائى مى‏بخشد، و او را به خاطر تلاوت اين سوره و مداومت بر آن، وارد بهشت مى‏كند، زير اين دو سوره، از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است».

امیرحسین
09-07-2011, 09:40 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)-
شأن نزول:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گاه كه نزد «زينب بنت جحش» (يكى از همسرانش) مى‏رفت زينب او را نگاه مى‏داشت و از عسلى كه تهيه كرده بود خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏آورد، اين سخن به گوش «عايشه» رسيد، و بر او گران آمده، مى‏گويد: من با «حفصه» (يكى ديگر از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) قرار گذاشتيم كه هر وقت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد يكى از ما آمد فورا بگوئيم، آيا صمغ «مغافير» خورده‏اى؟! «مغافير» صمغى بود كه يكى از درختان حجاز به نام «عرفط» تراوش مى‏كرد و بوى نامناسبى داشت و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مقيّد بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان يا لباسش استشمام نشود.

روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد «حفصه» آمد، او اين سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت.

حضرت فرمود: من «مغافير» نخورده‏ام، بلكه عسلى نزد زينب بنت جحش نوشيدم، و من سوگند ياد مى‏كنم كه ديگر از آن عسل ننوشم ولى اين سخن را به كسى مگو- مبادا به گوش مردم برسد، و بگويند چرا پيامبر غذاى حلالى را بر خود تحريم كرده، و يا از كار پيامبر در اين مورد و يا مشابه آن تبعيت كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل شكسته شود.

ولى سر انجام او اين راز را افشا كرد، و بعدا معلوم شد اصل اين قضيه توطئه‏اى بوده است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخت ناراحت شد و پنج آيه اول اين سوره نازل گشت- و ماجرا را چنان پايان داد كه ديگر اين گونه كارها در درون خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تكرار نشود.

امیرحسین
09-07-2011, 09:41 PM
تفسير:

سرزنش شديد نسبت به بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بدون شك مرد بزرگى همچون پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله تنها به خودش تعلق ندارد، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشريت متعلق است، بنابر اين اگر در داخل خانه او توطئه‏هايى بر ضد وى، هر چند به ظاهر كوچك و ناچيز، انجام گيرد نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.

آيه مورد بحث در حقيقت قاطعيتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنين حادثه‏اى، و براى حفظ حيثيت پيامبرش.

نخست روى سخن را به خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد: «اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى»؟! (يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضات ازواجك).

معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبود، بلكه بطورى كه از آيات بعد استفاده مى‏شود سوگندى از ناحيه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ياد شده بود و مى‏دانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد.

بنابر اين جمله «لم تحرّم» (جرا بر خود حرام مى‏كنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نيست بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است.

سپس در پايان آيه مى‏افزايد: «و خداوند آمرزنده و رحيم است» (و الله غفور رحيم).
اين عفو و رحمت نسبت به همسران است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود.

امیرحسین
09-07-2011, 09:41 PM
(آيه 2)- در اين آيه اضافه مى‏كند: «خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته است» (قد فرض الله لكم تحلة ايمانكم).
به اين ترتيب كه كفّاره قسم را بدهيد و خود را آزاد سازيد.

سپس مى‏افزايد: «و خداوند مولاى شماست و او دانا و حكيم است» (و الله مولاكم و هو العليم الحكيم).

لذا او راه نجات از اين گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته، و طبق علم و حكمتش مشكل را براى شما گشوده است.

از روايات استفاده مى‏شود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از نزول اين آيه برده‏اى آزاد كرد و آنچه را بر خود از طريق قسم حرام كرده بود حلال نمود.

(آيه 3)- در اين آيه شرح بيشترى پيرامون اين ماجرا داده، مى‏فرمايد:
«به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود» (و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حديثا فلما نبات به و اظهره الله عليه عرف بعضه و اعرض عن بعض).

اين راز دو مطلب بود: يكى نوشيدن عسل نزد همسرش زينب بنت جحش، و ديگرى تحريم نوشيدن آن بر خود در آينده بود، و منظور از همسر غير رازدارش در اين آيه «حفصه» بود، كه او اين سخن را شنيد و به «عايشه» بازگو كرد.

به هر حال «هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت»؟ (فلما نباها به قالت من انبأك هذا).

«گفت: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت» (قال نبأنى العليم الخبير).
از مجموع اين آيه بر مى‏آيد كه بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى‏كردند بلكه مسأله رازدارى كه از مهمترين شرائط يك همسر باوفاست نيز در آنها نبود.

امیرحسین
09-07-2011, 09:41 PM
(آيه 4)- سپس روى سخن را به اين دو همسر- كه در توطئه بالا دست داشتند- كرده، مى‏گويد: «اگر شما از كار خود توبه كنيد (و دست از آزار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برداريد به نفع شماست زيرا) دلهايتان با اين عمل از حق منحرف گشته» و به گناه آلوده شده (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما).

منظور از اين دو نفر به اتفاق مفسران شيعه و اهل سنّت، «حفصه» و «عايشه» است كه به ترتيب دختران «عمر» و «ابو بكر» بودند.

سپس اضافه مى‏كند: «و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) چرا كه خداوند ياور اوست، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان او هستند» (و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكة بعد ذلك ظهير).

اين تعبير، نشان مى‏دهد كه تا چه حد اين ماجرا در قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و روح عظيم او تأثير منفى گذاشت، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پرداخته، و با اين كه قدرت خودش از هر نظر كافى است، حمايت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مى‏دارد.

«صالح المؤمنين» معنى وسيعى دارد كه همه مؤمنان صالح و با تقوا و كامل الايمان را شامل مى‏شود، اما در اين كه مصداق اتم و اكمل. آن در اينجا كيست؟ از روايات متعددى استفاده مى‏شود كه منظور امير مؤمنان على عليه السّلام است.

امیرحسین
09-07-2011, 09:42 PM
(آيه 5)- در اين آيه خداوند روى سخن را به تمام زنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، با لحنى كه خالى از تهديد نيست مى‏فرمايد: «اميد است اگر او شما را طلاق گويد پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت كننده، زنانى غير باكره و باكره» (عسى ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثيبات و ابكارا).

به اين ترتيب به آنها هشدار مى‏دهد تصور نكنند كه پيامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نيز تصور نكنند كه اگر آنها را طلاق دهد همسرانى بهتر از آنان جانشين آنها نمى‏شود.

در آيه فوق قرآن شش وصف براى همسران خوب شمرده است كه مى‏تواند الگوئى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.

(آيه 6)- خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهيد! به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، خداوند در اين آيه، روى سخن را به همه مؤمنان كرده، و دستوراتى در باره تعليم و تربيت همسر و فرزندان و خانواده به آنها مى‏دهد.

نخست مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد» (يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة).

نگهدارى خويشتن به ترك معاصى و عدم تسليم در برابر شهوات سركش است، و نگهدارى خانواده به تعليم و تربيت و امر به معروف و نهى از منكر، و فراهم ساختن محيطى پاك و خالى از هرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است.

اين برنامه‏اى است كه بايد از نخستين سنگ بناى خانواده، يعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستين لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه‏ريزى صحيح و با نهايت دقت تعقيب شود.

سپس مى‏افزايد: «فرشتگانى بر آن آتش گمارده شده، كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏كنند، و آنچه فرمان داده شده‏اند (بطور كامل) اجرا مى‏كنند» (عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون).

و به اين ترتيب، نه راه گريزى وجود دارد و نه گريه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.

امیرحسین
09-07-2011, 09:42 PM
(آيه 7)- در اين آيه كفار را مخاطب ساخته، و وضع آنها را در آن روز بازگو مى‏كند مى‏فرمايد: «اى كسانى كه كافر شده‏ايد! امروز عذرخواهى نكنيد، چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى‏شويد» (يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم انما تجزون ما كنتم تعملون).

(آيه 8)- اين آيه در حقيقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان مى‏دهد، مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به سوى خدا توبه كنيد، توبه‏اى خالص» (يا ايها الذين آمنوا توبوا الى الله توبة نصوحا).
آرى! نخستين گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه‏اى كه از هر نظر خالص باشد، توبه‏اى كه محرك آن فرمان خدا بوده باشد.

در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم هنگامى كه «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال كرد، در پاسخ فرمود: «آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند آن چنان كه شير به پستان هرگز باز نمى‏گردد»! اين تعبير لطيف بيانگر اين واقعيت است كه توبه نصوح چنان انقلابى در انسان ايجاد مى‏كند كه راه بازگشت به گذشته را بكلى بر او مى‏بندد همان گونه كه بازگشت شير به پستان غير ممكن است.

سپس به آثار اين توبه نصوح اشاره كرده، مى‏افزايد: «اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد» (عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم).

«و شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند» (و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار).

اين كار «در روزى خواهد بود كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمى‏كند» (يوم لا يخزى الله النبى و الذين آمنوا معه).

«اين در حالى است كه نور (ايمان و عمل صالح) آنها از پيشاپيش و از سوى راستشان در حركت است» و عرصه محشر را روشن مى‏سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى‏گشايد (نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم).

در اينجاست كه آنها رو به درگاه خداوند آورده «و مى‏گويند: پروردگارا! نور ما را كامل كن، و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانايى» (يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انك على كل شى‏ء قدير).

امیرحسین
09-07-2011, 09:42 PM
(آيه 9)- از آنجا كه منافقان از افشاى اسرار درونى خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و بروز مشاجرات و اختلافهائى در ميان همسران او كه در آيات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند، بلكه به شايعات در اين زمينه دامن مى‏زدند شايد به همين مناسبت در اين آيه دستور شدت عمل در باره آنها داده، مى‏فرمايد: «اى پيامبر! با كفّار و منافقين پيكار كن و بر آنان سخت بگير جايگاهشان جهنم است و بدفرجامى است» (يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم و ماواهم جهنم و بئس المصير).

اين جهاد در مورد كفار ممكن است به صورت مسلحانه يا غير مسلحانه بوده باشد، ولى در مورد منافقان بدون شك جهاد مسلحانه نيست، زيرا در هيچ تاريخى نقل نشده كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با منافقان پيكار مسلحانه كرده باشد، بلكه مراد از جهاد با آنها همان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها، و يا در بعضى از موارد تأليف قلوب آنهاست.

البته بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله امير مؤمنان على عليه السّلام با منافقان مسلح به نبرد برخاست.

امیرحسین
09-07-2011, 09:43 PM
(آيه 10)- الگوهائى از زنان مؤمن و كافر: بار ديگر به ماجراى همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باز مى‏گردد، و براى اين كه درس عملى زنده‏اى به آنها بدهد به ذكر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى‏تقوا كه در خانه دو پيامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ايثارگر كه يكى از آنها در خانه يكى از جبارترين مردان تاريخ بود مى‏پردازد.

نخست مى‏فرمايد: «خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است» (ضرب الله مثلا للذين كفروا امرأت نوح و امرات لوط).

«آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند» (كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما).

«اما ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند» (فلم يغنيا عنهما من الله شيئا و قيل ادخلا النار مع الداخلين).

و به اين ترتيب، به دو همسر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه در ماجراى افشاى اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار مى‏دهد كه گمان نكنند همسرى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به تنهائى مى‏تواند مانع كيفر آنها باشد و در ضمن هشدارى است به همه مؤمنان در تمام قشرها كه پيوندهاى خود را با اولياء اللّه در صورت گناه و عصيان مانع عذاب الهى نپندارند.

به هر حال اين دو زن به اين دو پيامبر بزرگ خيانت كردند، البته خيانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زيرا هرگز همسر هيچ پيامبرى آلوده به بى‏عفتى نشده است، چنانكه در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله صريحا آمده است: «همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد».

امیرحسین
09-07-2011, 09:43 PM
(آيه 11)- سپس دو مثال براى افراد با ايمان ذكر كرده، مى‏گويد: «و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام كه گفت: پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش» (و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين).

معروف اين است كه نام همسر فرعون «آسيه» و نام پدرش «مزاحم» بوده است، گفته‏اند هنگامى كه معجزه موسى عليه السّلام را در مقابل ساحران مشاهده كرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى ايمان آورد او پيوسته ايمان خود را مكتوم مى‏داشت، هنگامى كه فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهى كرد، ولى اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد.

سر انجام فرعون دستور داد دست و پاهايش را با ميخها بسته، در زير آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظيمى بر سينه او بيفكنند، هنگامى كه آخرين لحظه‏هاى عمر خود را مى‏گذراند دعايش اين بود «پروردگارا! براى من خانه‏اى در بهشت در جوار خودت بنا كن و مرا از فرعون و اعمالش رهائى بخش و مرا از اين قوم ظالم نجات ده»! خداوند نيز دعاى اين مؤمن پاكباز فداكار را اجابت فرمود و او را در كنار بهترين زنان جهان مانند مريم قرار داد.

در روايتى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «برترين زنان اهل بهشت چهار نفرند «خديجه» دختر خويلد و «فاطمه» دختر محمد صلّى اللّه عليه و آله و «مريم» دختر عمران و «آسيه» دختر مزاحم همسر فرعون».

امیرحسین
09-07-2011, 09:43 PM
(آيه 12)- سپس به دومين زن با شخصيت كه الگوئى براى افراد با ايمان محسوب مى‏شود اشاره كرده، مى‏فرمايد: و نيز خداوند مثلى زده است به «مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت» (و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها).

«و ما از روح خود در آن دميديم» (فنفخنا فيه من روحنا).

و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر، فرزندى آورد كه پيامبر اولوا العزم پروردگار شد.

سپس مى‏افزايد: «او سخنان پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد» و به همه آنها ايمان آورد (و صدقت بكلمات ربها و كتبه).

«و از مطيعان فرمان خدا بود» (و كانت من القانتين).

از نظر ايمان در سر حد اعلى قرار داشت، و به تمام كتب آسمانى و اوامر الهى مؤمن، و از نظر عمل پيوسته مطيع اوامر الهى بود، و بنده‏اى بود جان و دل بر كف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.

«پايان سوره تحريم»