توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آثار دنيوی و اخروی مردمداری و برآوردن حوائج مردم
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:16 AM
به گزارش خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا)، آيتاللهالعظمی مظاهری در جلسه اخير از سلسله مباحث اخلاقی خود به بحث مردمداری پرداختند كه شرح بيانات معظم له به شرح ذيل است:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
در جلسۀ گذشته بيان شد كه نتيجۀ صبر اجتماعی و مردمداری، احراز شخصیّت اجتماعی و حكومت بر دلهاست. اگر كسی شخصیّت اجتماعی و حكومت بر دلها داشته باشد، در جامعه و بين مردم از تأثير و نفوذ مطلوبی برخوردار خواهد شد.
در اين راستا از علم و سعۀ صدر، به عنوان دو راهكار از راهكارهای تحصيل مردمداری نام برده شد و در اين جلسه به شرح دو عامل ديگر از عوامل موفقیّت در مردم داری و احراز شخصیّت اجتماعی میپردازيم.
سوّمين عاملی كه لازمۀ مردم داری است، آن است كه انسان به هر اندازه كه میتواند پاسخ توقّعات و حوائج مردم را بدهد. گرچه اين كار، كار مشكلی است، امّا لازم و ضروری است. اگر كسی خواستار شخصيت اجتماعی است، بايد جواب توقّعات مردم را بدهد. توجّه به نيازها و خواستههای ديگران، علاوه بر ثواب اخروی، موجب عاقبت به خيری برای خود و فرزندانش نيز میشود.
در تاريخ صدر اسلام آمده است كه قبيلهای نصرانی در اطراف حجاز زندگی میكردند و رئيس آن قبيله، عدی بن حاتم طائی بود. عدی، پس از درگذشت پدرش حاتم طائی كه به سخاوت مشهور بود، سرپرست قوم شده بود و او و قومش تا بعد از فتح مكّه هنوز اسلام را نپذيرفته بودند. از اين رو گروهی از جانب پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» برای نشر اسلام به سوی قبيلۀ آنها عزيمت كردند. عدی با شنيدن اين خبر فرار كرد و مسلمانان، خواهر او كه دختر حاتم طايی بود را به همراه ساير افراد آن قبيله به مدينه بردند.
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:26 AM
وقتی دختر حاتم طائی پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» را ديد، گفت: من دختر حاتم طائی هستم، عزيز بودم و اكنون ذليل شدهام، شما مرا به خانوادهام برگردانيد. پيغمبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» سكوت اختيار كردند. فردای آن روز، در ملاقات با آن حضرت، سخنان و درخواست خود را تكرار كرد. پيامبر گرامی در پاسخ فرمودند: از ديروز كه گفتی، من منتظرم شخص امين، مورد اعتماد و خيرخواهی بيابم تا تو را به خانوادهات برگرداند. بالاخره او را به خانوادهاش برگرداندند. دختر حاتم طائی تحت تأثير رأفت و مردم داری پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» قرار گرفت و هنگام بازگشت، برادرش عدی را يافت و به او گفت: آگاه باش كه دين اسلام پيشرفت میكند، زيرا واقعيت و حقيقت خاصّی دارد. تو هرچه زودتر نزد پيامبر برو و اسلام اختيار كن.
عدی بن حاتم به مدينه آمد و در مسجد خدمت رسول خدا«صلّیاللهعليهوآله وسلّم» رسيد. پيامبر به او احترام گذاشتند، زيرا وی فرزند حاتم طائی بود. پس از نماز، حضرت او را در خانۀ خود مهمان كردند. عدی میگويد: به دنبال رسول خدا راه افتادم. در وسط راه، در حالی كه هوا بسيار گرم بود، پيرزنی نزد پيامبر آمد و از ايشان سؤال كرد و آن حضرت را در آن هوای گرم، معطّل نمود، امّا رسول خدا«صلّیاللهعليهوآله وسلّم» با سعۀ صدر و مهربانی، جواب وی را دادند تا اينكه سؤال او تمام شد. عدی بن حاتم چون معمولاً با ثروتمندان و طبقۀ اشراف سر و كار داشت و اينگونه رفتارها را نديده بود، تحريك عاطفه شد و با توجه به گفتههای خواهرش، زمينۀ پذيرش اسلام در وجود او ايجاد گرديد. با خود گفت: اين مرد نمیتواند انسانی معمولی باشد. سپس وقتی به خانۀ پيامبر آمد و سادهزيستی ايشان را ديد، بسيار تعجّب كرد كه چگونه حاكم حكومت چنين زندگی سادهای دارد؟
پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» احترام خاصی به او گذاشتند و پس از صرف غذا، جملهای گفتند كه او حيران ماند. فرمودند: تو كه نصرانی نيستی، چرا از نصرانیها عشريه میگيری؟
در نصرانیّت واجب بود كه يك دهم از اموالشان را تحت عنوان عُشريه به رئيس و بزرگ قبيله بدهند. عدی بن حاتم نصرانی نبود، امّا قوم او كه نصرانی بودند، از اين حقيقت خبر نداشتند و به او به عنوان بزرگ قوم نصرانی، عشريه میپرداختند. پيامبر فرمودند: گرفتن عشريه برای تو كه نصرانی نيستی، حقّ الناس است و گناه بزرگی دارد.
عدی بن حاتم با شنيدن اين واقعیّت از زبان پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم» كه هيچ كس جز خودش از آن مطلبع نبود و با زمينهای كه در اثر مردم داری آن حضرت در او ايجاد شده بود، مسلمان شد.
در واقع، مردمداری پيامبر اكرم«صلّیاللهعليهوآل وسلّم»، احترام به دختر حاتم طايی، توجّه به خواستههای مردم، به خصوص پاسخگويی ايشان در هوای گرم به سؤالات يك پيرزن، سادهزيستی آن حضرت و نيز خبر غيبی ايشان، باعث اسلام آوردن عدی بن حاتم شد.
اين حكايت آموزنده به ما میفهماند كه يكی از دلايل پيشرفت اسلام، سعۀ صدر، مردم داری و صبر و استقامت پيامبر اكرم «صلّیاللهعليهوآلهوس لّم» در برابر حوائج و توقعات مردم بود.
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:27 AM
پاسخ گويی به تمام توقّعات مردم و رفع همۀ حوائج و نيازهای ديگران، انصافاً كار مشكلی است، اما مفيد و لازم است. اگر كسی بتواند با مردم بسازد و مردم داری به معنای ساختن با مردم و تحمّل عقيدۀ آنان را داشته باشد و با تسلّط بر اعصاب و ارائۀ استدلال، با ديگران برخورد كند، در كسب شخصیّت اجتماعی موفّق خواهد بود. معمولاً عقيدۀ مردم با هم متفاوت است و كسی نمیتواند انتظار داشته باشد همه، عقيدۀ او را بپذيرند. بنابراين اگر جای دليل است، بايد با تسلّط بر اعصاب و با دليل و برهان، طرف مقابل را قانع كند و انتظار و توقع او را برآورده سازد و در مواردی كه جای بحث و استدلال نيست، انسان بايد صبر و سكوت كند و با سكوت خود، پاسخ توقع كسی كه اهل استدلال نيست را بدهد. قرآن كريم در اين باره میفرمايد: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[1]
وقتی كه میبينيد طرف مقابل، توجّهی به استدلال ندارد، بايد سكوت كنيد. بايد توقّع و درخواست او را با سكوت پاسخ دهيد. بدانيد كه لجاجت و مجادله در اين زمينه، نه تنها راه حل نيست، بلكه حتماً نتيجۀ عكس می دهد.
در جلسات گذشته بيان شد كه جدل ميان دو جوان، به خصوص مجادلۀ بين زن و شوهر، از جمله عواملی است كه محبّت را از بين میبرد. اينكه مرد يك حرفی بزند و زن جوابی بدهد و مرّتب بگو مگو و بحث و جدل داشته باشند، محبّتی بين آنها باقی نخواهد ماند و بدون محبّت هم زندگی به مرگ تدريجی مبدّل میگردد.
اساساً مجادلۀ دو نفر به خصوص در حضور ديگران، به جای ارتقای شخصیّت، موجب نابودی شخصیّت آنها میشود و نه تنها محبّت و محبوبیّت را از بين میبرد، بلكه بذر بغض و دشمنی در دل آنان میكارد.
احراز شخصيبت اجتماعی در بين مردم، در اثر پاسخگويی شايسته به توقّعات ديگران و خدمت خالصانه به همنوعان حاصل میگردد.
چهارمين عاملی كه برای تحقّق مردم داری واجب و لازم است، خدمت به خلق خدا است. البته خدمت به خلق خدا محتاج صبر و استقامت است. صبر، ثواب فراوانی دارد و اجر و پاداش آن نيز بدون حساب است. چنانكه قرآن كريم میفرمايد: «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»[2]. امّا بايد دانست كه ارزش صبر و استقامت برای خدمت به خلق خدا، از صبر در ساير امور بيشتر است.
خدمت به خلق خدا، مراتبی دارد؛ مرتبۀ اوّل كه فوق العاده مهم است، ولی كمتر به آن توجّه میشود، دفاع از مردم است. دفاع از جان، ناموس، آبرو و مال ديگران، واجب است و بايد برای مسلمانان اهمیّت ويژه داشته باشد. اينكه انسان تعرّض به جان يا آبرو يا مال ساير انسانها نكند كافی نيست، بلكه هركس بايد از ديگران به اندازۀ توان دفاع كند.
دفاع، گاهی در برابر جان و جسم ديگران است، مثلاً انسان ببيند شخصی را كتك می زنند يا قصد كشتن او را دارند، واجب است از او دفاع كند كه به آن دفاع از شخص گفته می شود. امّا قسم مهمتر دفاع، دفاع از شخصیّت و آبروی ديگران است؛ نظير اينكه انسان در غياب كسی، غيبت او را بشنود. در اين صورت، دفاع از شخص غايب واجب است. اگر در جلسهای شخصيت كسی را میكوبند، واجب است از او دفاع شود. دفاع از مؤمن، ثواب فراوانی، حتّی بالاتر از ثواب جبهه دارد و كوتاهی در دفاع، نه تنها مذمّت شده، بلكه باعث ثبت گناه همان غيبت يا اهانت يا تهمت برای شنونده میشود.
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:28 AM
همۀ فقها و بزرگان دين، بر اساس تعاليم قرآن و عترت تأكيد دارند كه غيبت، گناه كبيره است و به تعبير روايات، «أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا»[3] است. همچنين گناه شنونده و كسی كه در برابر غيبت ديگری ساكت بماند نيز مثل كسی است كه غيبت كرده است. پس لازم است اگر از كسی غيبت شد، از وی دفاع كنيم، دفاع از آبروی مردم، گرچه مشكل است، ولی لازم و واجب است.
دفاع در برابر اهانت به ديگران يا دفاع از كسی كه به او تهمت زده میشود نيز واجب است. اگر انسان شاهد خوار و ذليل شدن شخص ديگری باشد يا ببيند به كسی اهانت میكنند، بايد دفاع كند.
توهين به يك شيعه، طبق حديث قدسی، جنگ با خداست: «مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ»[4]
بر اساس اين حديث قدسی، كسی كه آبروی ديگران را ببرد و به آنها توهين كند، به جنگ با خدا رفته است. در روايت آمده است كه منظور از اولياء در اين حديث، خواص و اخصّ الخواص و اولياء الله اصطلاحی نيست، بلكه مراد، همۀ شيعيان هستند.
سكوت در برابر اهانت نيز نظير سكوت در شنيدن غيبت و تهمت، گناه بزرگی محسوب میشود. يعنی اگر كسی ببيند به شيعهای اهانت میشود، به هر اندازه كه میتواند، بايد دفاع كند. مثل آنكه ببيند كسی مظلوم واقع شده يا مظلومی مورد ظلم است، بايد از او دفاع كند، امّا وقتی آبروی كسی در مخاطره باشد، دفاع از او اهمیّت بيشتری دارد. دفاع از آبروی مسلمان، فضيلتی است كه در زمان حاضر، مطرود و فراموش شده است؛ در حالی كه فقهاء و علمای علم اخلاق، تأكيد فراوانی بر آن دارند.
ظلم و ستم، گناه بزرگی است كه در تعاليم دينی مورد مذمّت و نكوهش فراوان واقع شده و در اين راستا، ظالم، از نظر قرآن كريم و روايات، مستحقّ عذاب خوار كنندۀ دنيا و آخرت است. امّا بايد دانست كسی كه بتواند مانع ظلم ظالم شود، يعنی قادر باشد از مظلوم دفاع كند و در اين زمينه كوتاهی نمايد، در قيامت مثل همان ظالم است. قرآن كريم میفرمايد:
«وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[5]
و به كسانى كه ستم كردهاند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد.
حتی امام صادق«سلاماللهعليه» میفرمايند: ياری كنندۀ ظالم، گرچه به اندازۀ آب ريختن در دوات يا تراشيدن قلم، او را كمك كرده باشد، همراه با آن ظالم در صندوقی از آهن است و با هم به جهنّم پرتاب میشوند.
«اذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَیْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَیَجْتَمِعُونَ فِی تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ یُرْمَى بِهِمْ فِی جَهَنَّمَ»[6]
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:29 AM
طبق روايت ديگری، ياور ظالم در قيامت در خيمهای آتشين میماند تا خداوند متعال به حساب بندگان رسيدگی فرمايد.[7]
نظير اين دو روايت، در بيانات ارزشمند اهل بيت«سلاماللهعليهم» فراوان است و اين تأكيد و فراوانی به ما میفهماند كه بايد به اندازۀ توان، مانع ظلم ظالم و ياور مظلوم باشيم. اميرالمؤمنين«سلاماللهع ليه» در وصیّت خود به امام حسن و امام حسين «سلاماللهعليهما» میفرمايند: دشمن ظالم و ياری دهندۀ مظلوم باشيد: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[8]
بر اين اساس، همۀ ما وظيفه داريم به فرياد مظلوم برسيم، وظيفهای كه متأسفانه فعلاً در جامعه متروك است و بايد زنده شود. همه بايد توجه داشته باشند كه غيبت، تهمت، اهانت، شايعه و اين قبيل گناهان بزرگ، ظلم است و كسی كه غيبت او میشود يا به او اهانت میگردد يا مورد اتّهام واقع میشود، مظلوم است و بايد همه از او دفاع كنند. كوتاهی در دفاع از مظلوم نيز همانطور كه بيان شد، موجب ثبت همان ظلم در پرونده میشود و عذابی مطابق با عذاب ظالم به همراه خواهد داشت.
آبروی انسان از همه دارايیهای او با ارزشتر و مهمتر است. اساساً انسان مال و ساير دارايیها را برای حفظ آبروی خود میخواهد و بردن آبروی يك نفر، ظلمی به اندازۀ از بين بردن همه چيز اوست. بنابراين اگر آبروی يك نفر در مخاطره باشد، هركس از آن با خبر میشود، وظيفه دارد به اندازۀ توان به دفاع از او بپردازد و آبروی وی را حفظ كند.
اگر افراد در جامعه به وظيفۀ خود در خصوص دفاع از ديگران و جلوگيری از ظلم و ستم و آبروريزی عمل میكردند، اكنون اهانت و حرمت شكنی به اين اندازه شايع نبود و برخی روزنامهها و سايتهای اينترنتی اين چنين بیپروا با آبروی اشخاص بازی نمیكردند و جرأت اهانت و تهمت زدن نداشتند. متأسفانه بعضی از سايتها و روزنامهها به رسانۀ كفّار هم شباهت ندارند، چه رسد به اينكه مربوط به جمهوری اسلامی ايران باشند! كار به جايی رسيده كه بسياری از مجالس، پر از غيبت، تهمت، اهانت و شايعه است. بعضی سايتها و روزنامهها حرمت شكنی و آبروريزی میكنند و نوشتۀ آنان در خصوص اشخاص از اساس اتهام است. مگر يك رسانه میتواند به صرف شنيدن خبر آن را نقل كند؟ اين تهمت است و گناه آن بزرگ است. در قيامت، كسی كه به ديگران تهمت زده است را روی تلّ چرك و خون نگاه میدارند و از آن چرك و خون كه تجسّم عمل خود اوست، به او میخورانند و بعد او را به جهنّم میفرستند. در آن موقعیّت كسی نمیتواند بگويد آن تهمت را در روزنامه ديدم و نقل كردم يا آن روزنامه نمیتواند مدعی شود كه صرفاً نقل خبر كرده، بلكه همۀ ناقلان آن تهمت و نيز كسانی كه تهمت را شنيدهاند و با همراهی يا سكوت خود در دفاع از آن شخص كوتاهی كردهاند، گرفتار عذاب سخت خواهند شد
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:30 AM
چرا اين افراد غافل هستند؟ چرا به جای خدمت به خلق خدا و قانون مواسات و قانون دفاع از شخصیّت ديگران، قانون ظلم و بدبختی و تبعيض و خودگرايی و حزبگرايی در جامعه حاكم شده است؟ چرا وقتی به اشخاص اهانت میشود يا تهمت ناروا به كسی زده میشود، ديگران ساكت و بی تفاوتند؟ مگر نمیدانند آبرو برای انسانها مهمترين سرمايه است كه برخی با اهانت و اتهام و برخی با انتشار آن اتهام و شايعه و بعضی ديگر با سكوت و بیتفاوتی، باعث آبروريزی و هتك حرمت اشخاص میشوند؟ظاهراً تصور میكنند كار سادهای است و آن را گناه نمیدانند، در حالی گناه تهمت و شايعهپراكنی نزد خداوند متعال بزرگ است.
«إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَیْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ»[9]
آن گاه كه آن (بهتان) را زبان به زبان از يكديگر مىگرفتيد و با دهانهايتان آنچه را كه بدان علم نداشتيد، مىگفتيد و آن را آسان و ساده مىپنداشتيد، در حالى كه در نزد خداوند بزرگ بود.
مسلمان بايد برای همه شخصیّت قائل باشد و با تلطّف و مهربانی و با احترام به شخصیّت ديگران، زينت اسلام و مسلمين باشد. مگر می شود يك مسلمان زبان گزنده داشته باشد و غيبت، اهانت و تهمت از او سر بزند؟ مگر میشود با زبان يا با عمل خود ديگران را تحقير كند يا كوبندگی داشته باشد؟ چنين زبانی را آتش جهنّم میبلعد و تجسّم عمل آن، مار و عقربی میشود كه در قبر و در شب اوّل قبر مونس انسان است و به جان او میافتد و او را میگزد.
اين سخنهای چو مار و عقربت مار و عقرب میشود گيرد دمت
بايد توجه داشت كه بيش از نود درصد شايعه پراكنیها غيبت نيست، بلكه تهمت است؛ زيرا تعريف غيبت اين است كه آن شخص صفت رذيله يا عيبی داشته باشد كه اگر پشت سر او يا در روی او بگويند، بدش می آيد و امّا تهمت آن است كه آن عيب را نداشته باشد يا آن كار زشت و سخن ناروا كه به او نسبت میدهند را مرتكب نشده باشد، ولی او را متّهم كنند.
گناه غيبت بزرگ است و به قول قرآن شريف، خوردن گوشت برادر مرده است[10] مرده خوری است. امّا گناه تهمت به نسبت بزرگتر است. از اين جهت معنا ندارد غيبت و تهمت در زندگی مسلمان باشد و همچنين معنا ندارد مسلمان شاهد غيبت و تهمت و اهانت به ديگران باشد و سكوت كند، بلكه بايد دفاع كند.
اگر انسان ببيند به ديگری تهمت میزنند و شايعهای منتشر میكنند، بايد با تلطف و مهربانی از او دفاع كند و همراه با استدلال، به فرياد آبروی مردم برسد.
محمدابراهیم نامدار
09-13-2013, 12:31 AM
مسلمانان صدر اسلام وقتی به همديگر می رسيدند، پس از سلام، آيات سورۀ «والعصر» را به عنوان تعارف و احوالپرسی برای هم میخواندند. امّا امروزه شاهد هستيم كه بسياری از افراد در مواججه با هم، پس از سلام می گويند: چه خبر؟ ديگری نيز در پاسخ اين سؤال، باب غيبت و تهمت و شايعه را باز میكند و در حقيقت زبان خود را رها میكند كه هرچه میخواهد بگويد.
ننگ است كه مسلمان در جمهوری اسلامی، با تكيه بر خواندن يك خبر در روزنامه يا سايت يا شنيدن از ديگران به نقل آن بپردازد و گناه بزرگ شايعه پراكنی را در پروندۀ خود ثبت كند.
بسياری از گرفتاریهای فردی و اجتماعی كه امروزه گريبان مردم را گرفته است، در اثر بیتوجهی و غفلت نسبت به اين گناهان بزرگ است. در واقع اثر وضعی اهانت، تهمت و غيبت، گرفتاری و سرگردانی است كه بسياری از مردم به آن مبتلا شدهاند.
بسياری از شما عزيزان ممكن است خودتان غيبت نكنيد، امّا شنوندۀ غيبت باشيد. ممكن است به كسی تهمت نزنيد، اما شنوندۀ تهمت باشيد. ممكن است به كسی ظلم و اهانت نكنيد، اما بينندۀ اهانت و ساكت در برابر آن باشيد. از نظر اسلام، گناه ديدن و شنيدن و سكوت، با گناه انجام دادن آن معصيت تفاوتی ندارد. امّا مصيبت بالاتر آن است كه برخی نه تنها ساكتند، بلكه نسبت به آن گناه ترغيب و تحريص هم دارند و با گناهكار همراهی میكنند و اين افراد بايد بدانند كه مشابه آن آبروريزی برای خود آنان هم اتفاق خواهد افتاد.
امّا اگر انسان در مواجهه با اين گناهان بزرگ به وظيفۀ دينی و انسانی خود عمل كند و از مظلوم دفاع نمايد، نه تنها كار او فضيلت و ثواب فراوانی دارد، بلكه به طور طبيعی بين مردم محبوبیّت پيدا میكند و همه چنين كسی را دوست دارند و میتواند در دل ديگران نفوذ پيدا كند و به عبارت ديگرف حكومت بر دلها را به دست آورد. زيرا مثلاً اگر در جلسهای پشت سر كسی غيبت كردند يا تهمت زدند و شما دفاع كرديد، دفاع شما به گوش آن مظلوم خواهد رسيد و او هميشه خاطرۀ شيرينی از شما دارد و شما را دوست خواهد داشت. همچنين هركس ديگری كه از دفاع شما مطلع گردد، چون فطرت او موافق عمل نيكوی شماست، قلباً نسبت به شما و فعل شما احساس خوبی دارد و بدين طريق نزد همۀ مردم، محبوبیّت خاصّی پيدا میكنيد، هرچند ممكن است افراد گناهكار كه از دفاع شما عصبانی هستند، اين محبوبیّت قلبی را به روی خود نياورند و خلاف آن عمل كنند.
پینوشتها
1. فرقان / 63
2. زمر / 10
3. عللالشرايع، ج 2، ص 557
4. كافی، ج 2، ص 352
5. هود / 113
6. وسائلالشيعة، ج 17، ص 182
7. كافی، ج 5، ص 107
8. نهجالبلاغة، ص 421
9. نور / 15
10.حجرات/12
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.