PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا شنيدن موسيقي حرام است؟



امیرحسین
07-22-2011, 09:19 AM
*متن سوال: چرا شنيدن موسيقي حرام است؟

امیرحسین
07-22-2011, 09:21 AM
متن پاسخ:

موسيقي موضوعي نيست كه بتوان به سادگي در مورد آن قضاوت نمود، تأثير موسيقي بر روح و روان انسان بسيار گسترده و حتي بعضاً ناشناخته

است و انواع مختلف موسيقي‏ها، در روح و روان انسان، آثار بسيار متفاوتي ايجاد مي‏كنند. به همين خاطر نظر دانشمندان در مورد آنها، مختلف است.

بعضي از دانشمندان گفته‏اند موسيقي به ويژه آهنگ‏هاي تند و حساس، تحريكاتي در اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك به وجود مي‏آورد كه در نتيجه تعادل اعصاب به هم مي‏خورد و انسان دچار ضعف اعصاب مي‏گردد. ضعف اعصاب امراض ديگري (از قبيل اختلال حواس، پريشاني، جنون، مشكل شنوايي و نابينايي، سل و غيره) به وجود مي‏آورد. به علاوه موسيقي به سبب ايجاد هيجانات روحي و مغزي گاهي به حمله و خفقان قلبي منجر مي‏شود و باعث سكته و مرگ ناگهاني مي‏گردد.

دكتر "ولف آدلر" پرفسور دانشگاه كلمبيا مي‏گويد: "بهترين و دلكش‏ترين نواهاي موسيقي، شوم‏ترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان باقي مي‏گذارد. اصولاً شنيدن موسيقي و كنسرت در اعصاب يك نوع اثر تخديري ايجاد مي‏كنند. گاهي آن چنان شديد است كه شنونده را مانند افراد بهت زده مي‏سازد و لذت فوق‏العاده‏اي كه افراد از آن مي‏برند، از همين اثر تخديري است. واضح است كه اين گونه تخديرها زيان‏هاي فراواني دارد. آمار جنايت هايي كه نمودار اين حقيقت است، بسيار است.
يك مجله سوئيسي نوشت: جمعيتي حدودي 150 هزار نفر در ميداني گرد هم آمده بودند و پس از اجراي يك كنسرت آن چنان به هيجان آمدند كه ويترين‏ها را شكسته و مغازه‏ها را ويران كردند و عده‏اي زخمي و مجروح شدند.

در ايالت "لتيل راك" جواني پيانو ياد مي‏گرفت. نغمات موسيقي چنان در روح آن جوان هيجان ايجاد كرد كه بدون دليل از جاي برخاست و با نوزده ضربه چاقو معلم خود را از پاي درآود".(1)

امیرحسین
07-22-2011, 09:22 AM
غير از ضررها ضررهاي اقتصادي نيز به واسطه موسيقي بر انسان و بر جامعه تحميل مي‏شود. هزينه‏هاي سنگيني كه امروزه خرج مجالس موسيقي و شهوتراني مي‏شود، ضربه‏هاي جبران ناپذيري به اقتصاد جامعه مي‏زند و در عوض آن هيچ نفع چشمگيري به جامعه نمي‏رساند.

ضررهاي اخلاقي مهم‏ترين ضررهاي موسيقي‏هاي تند است. اگر گناهان و آلودگي‏هايي را كه در مجالس موسيقي انجام مي‏شود، به حساب آوريم، مي‏فهميم كه موسيقي چه سهم بزرگي در به وجود آوردن ناپسندي‏ها و پليدي‏ها دارد.

موسيقي با نغمه‏هاي به ظاهر دلرباي خود، لطمه‏هاي وحشيانه‏اي به اخلاق و دين و فضيلت مي‏زند. موسيقي مخصوصاً در محافل مختلط و به ويژه اگر خواننده زن باشد، جز شهوت‏ران و وقت كشي چيزي نصيب انسان نمي‏كند، در نتيجه مفاهيم مقدسي چون مروت، حيا، عفت، امانت‏داري، برادري، كوشش و فعاليت به فراموشي سپرده مي‏شود.
گوش دادن مفرط به موسيقي انسان را از خدا غافل و دور مي‏سازد و باعث جدايي انسان از معنويت و حتي جبهه‏گيري در برابر مذهب و متدينان مي‏شود.

امام صادق(ع) فرمود: الغنا يورث النفاق؛(1) غنا باعث نفاق مي‏شود". پيامبر(ص) فرمود: "غنا و موسيقي در قلب، نفاق مي‏كارد، همان طور كه در زميني به واسطه آب سبزي روييده مي‏شود".(2)
باز فرمود: "خداوند مرا مبعوث كرد تا رحمت براي عالميان باشم و معازف و مزامير (الات موسيقي و قمار) و امور جاهليت را نابود سازم".(3)

اگر موسيقي مطرب و شهوت‏زا و هجيان‏انگيز باشد و انسان را به وادي شهوت‏راني بكشاند، حرام است. البته اگر مطرب نباشد و فقط صداي مطلوبي باشد و در انسان ايجاد هيجان و حرارت شهوي نكند حرام نيست. اگر برخي از دانشمندان گفته‏اند كه موسيقي غذاي روح است يا باعث شادي مي‏شود، مرادشان همين نوع موسيقي است كه مفسده‏اي نداشته باشد.(4)

امیرحسین
07-22-2011, 09:23 AM
اسلام مخالف شادي و شادماني نيست و تفريحات سالم جزء برنامه‏هاي يك مسلمان است، به همين خاطر گوش دادن به موسيقي آرام و مطلوب در حد محدود در بعضي اوقات خوب و پسنديده و شايد لازم باشد. اما بايد دانست شادي و شادماني تنها در گوش دادن به موسيقي منحصر نمي‏شود. ثانياً درست است كه موسيقي شادي آفرين است؛ اما گاهي ضررهاي آن بيشتر از شادي لحظه‏اي آن است، عادت به اين گونه موسيقي‏ها در انسان ايجاد غفلت و سستي نموده و او را از خدا دور مي‏سازد.

و از نماز و عبادت و مسجد و راز و نياز خدا باز مي‏دارد و بهترين ساعات عمر انسان را كه ايام جواني است از بين مي‏برد.
جوانان بايد با علوم و فنون مختلف آشنا باشند و با كار و تلاش و سازندگي، خود و جامعه را رو به تكامل ببرند. شادي‏هاي زودگذر و لحظه‏اي چه دردي از فرد و جامعه برطرف مي‏نمايد و چه مشكلي را حل مي‏كند؟

پي‏نوشت‏ها:
1 - ميزان الحكمة، حديث 15086.
2 - همان، حديث 15091.
3 - همان، حديث 15076.
4 - بيست پاسخ، ص 183، با تلخيص.

-پایان-