PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آتش عشق اینترنتی / شعله فندک شوهر بر جان دختر



امیرحسین
01-04-2013, 04:53 PM
آتش عشق اینترنتی؛ شعله فندک شوهر بر جان دختر



دختری که از طریق اینترنت با پسری آشنا شده بود، پس از رابطه با پسر باردار شد و با پسر ازدواج کرد و زندگی‌ای برای خودش ساخت که به شکنجه‌های شوهر با آتش فندک ختم شد.


http://www.qurangloss.ir/uploaded/2_01357307552.jpg


به گزارش نامه، خانمی که برای شکایت از بدرفتاری همسرش به دادگاه مراجعه کرده است درباره سرگذشت خود می گوید که شوهرم با وجود این که هنوز 20 روز از زمان زایمان من می گذشت دست و پایم را می بست و با آتش فندک به جانم می افتاد…
سال آخر دبیرستان از طریق چت روم با پسر جوانی آشنا شدم و پس از دو هفته همدیگر را در یک پارک دیدیم.

سامان با حرف های عاشقانه مرا شیفته و دلباخته خودش کرد و از آن روز به بعد با موتورسیکلت دنبالم می آمد و با هم به این طرف وآن طرف می رفتیم تا این که دیپلم گرفتم و او با خانواده اش به خواستگاری ام آمد.

اما از همان لحظه اول پدر و مادرش گفتند پسرشان آمادگی تشکیل خانواده ندارد و والدین من نیز مخالفت شدید خود را با این ازدواج اعلام کردند ولی ما هر دو غرق در رویاها شده بودیم و تصمیم گرفتیم برای رسیدن به هم هر کاری که از دستمان بر می آید انجام دهیم و اگر لازم باشد چند سال صبر کنیم.

امیرحسین
01-04-2013, 04:54 PM
با این که قسم خورده بودیم دوستی ما پاک و صادقانه بماند ولی خیلی زود این رابطه مخفیانه رنگ و بوی دیگری گرفت! حدود چند ماه گذشت و در این مدت من دو خواستگار خیلی خوب را رد کردم تا این که متوجه شدم چه بلایی به سرم آمده است و باردار شده ام.
وقتی موضوع را به سامان اطلاع دادم خودش را کنار کشید با اعلام شکایت خانواده ام او و پدر و مادرش از ترس آبروی شان خیلی زود دست به کار شدند و ما با هم ازدواج کردیم.


زن جوان ادامه داد: بعد از عقد به اصرار جلال و مادرش بچه ام را سقط کردم تا کسی از ارتباط گذشته ما مطلع نشود!
من و سامان زندگی نکبت بار خود را در خانه پدرشوهرم آغاز کردیم و خانواده او که چشم دیدنم را نداشتند کلفتی خانه شان را بر عهده ام گذاشتند.
شوهرم نیز در طول 6 سال زندگی مشترکمان مرا زیر ذره بین گذاشته است و با تهمت های ناروا، بدبینی و شک و تردید اعصابم را به هم ریخته بود من در برابر این همه تحقیر و توهین راهی جز سکوت و تحمل نداشتم.


سامان با وجود این که هنوز 20 روز از زمان زایمان من می گذشت دست و پایم را می بست و با آتش فندک به جانم می افتاد تا اینکه نیمه های یک شب به کمک دختر سه ساله ام طناب را پاره کردم و از خانه بیرون زدم.
آمده ام تا از این مرد بی رحم شکایت کنم و بگویم که چوب اشتباهات خودم را می خورم و غرور ، لج بازی و سوء استفاده از اعتماد والدینم در استفاده از اینترنت ، این بلاها را به سرم آورده است!


سرهنگ"یلی"رئیس پلیس فتا استان خراسان شمالی در این باره معتقد است: امروزه در فضای مجازی عشق های مجازی مد شده و دختر و پسرها در چت روم ها حتی در دنیای وبلاگ نویسی با دادن شعرها و پیام های عاشقانه به یکدیگر ابراز علاقه می کنند و بعد از مدتی با دادن شماره و آدرس و خرید کادو برای یکدیگر خود را به هم نشان می دهند اما بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای تنها یک لحظه دلباخته کسی می شوند که او را به درستی نمی شناسند.


چه دختران و چه پسران در این دنیای مجازی قربانی لحظه ای از عشقی می شوند که ناخواسته بوده و با چند کلمه و گذاشتن شکلک های محبت آمیز دلباخته می شوند و گاهی نیز در این دنیای مجازی اسیر گرگ هایی می شوند که از آنان اخاذی می کنند که عواقب ناگواری دارد و در آخر جز پشیمانی برای آنان چیزی نمی ماند.
-پایان-

mahsarad
12-24-2013, 11:15 AM
با سلام .جالب بود خدا کنه با این داستانا ما جوونا به خودمون بیایم.من مشغول نوشتن ی مقاله با موضوع اتش در قران هستم به سایتهای مختلفی مراجعه کردم ولی نتیجه ای نگرفتم ایا شما میتونید کمکم کنید اگه میتونید لطفا بهم میل بزنید منتظر هستم بسیار ممنون وسپاسگذارم