PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اگر می خواهی غذاب نشوی



طاهره وحیدیان
12-10-2012, 06:23 AM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01355109755.gif




حاجى ملاّ حسن يزدى كه از مجاورين نجف اشرف است و پيوسته مشغول عبادات و زيارات است نقل كرد از قول حاج محمّد على يزدى كه او گفت : مرد فاضل و صالحى بود در يزد كه دائماً مشغول اصلاح امر آخرت خود بود ، و شبها در مقبره خارج يزد كه جماعتى از صُلحا در آن مدفون هستند به سر مى‏برد ، و او همسايه‏اى داشت كه از زمان كودكى با هم بزرگ شده بودند ، تا اينكه آن همسايه بزرگ شد و به شغل عشّارى مشغول شد ، و سر انجام از دنيا رفت ، و او را در همان قبرستان نزديك آن مكانى كه آن مرد صالح شبها بيتوته مى‏كرد دفن كردند .
كمتر از يك ماه از فوت او گذشته بود كه آن مرد صالح او را در خواب ديد ، و مشاهده كرد كه حال او بسيار خوب است ، پس نزد او رفت و گفت : من مبدأ و منتهاى كار تو و ظاهر و باطن تو را مى‏دانم ، و مى‏دانم كه از كسانى نبودى كه اكنون حالت به اين خوبى باشد ، و شغل تو نيز اقتضاى عذاب آخرت را داشت ، بگو بدانم كدام عمل تو را اينگونه عاقبت به خير كرد؟

طاهره وحیدیان
12-10-2012, 06:25 AM
گفت : همانگونه است كه تو مى‏گوئى ، و من از روزى كه فوت كردم تا ديروز در اشدّ عذاب بودم ، امّا از ديروز كه همسر استاد اشرف حدّاد فوت شد و او را در اين قبرستان دفن كردند ( و اشاره كرد به مكانى كه صد زراع از او دور بود ) عذاب از من برداشته شد ،
و گفت : چون آن زن را در اين مكان دفن كردند در همان شب اوّل سه مرتبه حضرت اباعبداللّه‏عليه السلام به زيارت او آمدند ، و در مرتبه سوّم امر فرمودند تا عذاب را از اهل اين مقبره بردارند ، و پس از امر آن حضرت حال ما نيكو شد و در راحتى و نعمت قرار گرفتيم ، آن مرد گويد : من از خواب بيدار شدم و متحيّر بودم ، و حدّاد را نمى‏شناختم ، و محلّه او را نمى‏دانستم ، پس در بازار حدّادان ( آهنگران ) به جستجوى او پرداختم ، و او را پيدا كردم ، و چون نزد او رفتم از او سؤال كردم آيا تو همسرى داشتى؟ گفت : آرى ، او ديروز وفات كرد و او را در فلان مكان دفن كرديم ( و همان قبرستان را نام برد ) به او گفتم : آيا او به زيارت امام حسين‏عليه السلام رفته بود؟ گفت : نه ، گفتم : آيا او ذكر مصائب امام حسين‏عليه السلام مى‏كرد؟ گفت : نه ، گفتم : آيا مجلس روضه خوانى داشت؟ گفت : نه ، سپس حدّاد گفت : اين سؤالها براى چيست؟ من خوابى كه ديده بودم را براى او نقل كردم ، شوهر آن زن جواب داد : آرى او هميشه مواظبت داشت به زيارت عاشورا .