PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : احترام امام هادی النقی علیه السلام به علماء و دانشمندان



امیرحسین
10-31-2012, 09:05 AM
احترام امام هادی النقی علیه السلام به علماء و دانشمندان

امام هادي(ع) در بزرگداشت دانشمندان و اندیشمندان مي کوشید و به آن ها توجّهي خاصّ داشت و آنان را بر دیگر مردم برتر مي شمرد؛ زیرا آنان سرچشمه نور و آگاهي در زمین هستند. از کساني که مورد تجلیل امام قرار گرفت فقیهي بود که با یکي از نواصب و مبغضین اهل بیت به مناظره پرداخته و او را مغلوب ساخته بود، آن فقیه پس از چندي به زیارت امام آمد، حضرت که از مناظره او با ناصبي خبردار بود از دیدن وي شادمان شده او را در صدر مجلس نشاند و به گرمي با وي به گفتگو پرداخت. مجلس مملوّ از علویّان و عبّاسیان بود.


http://www.qurangloss.ir/uploaded/2_01351665792.jpg

بني هاشم حاضر در آنجا از این توجّه خاصّ امام رنجیده شدند و امام را مخاطب ساخته گفتند: «چگونه او را بر سادات و بزرگان بني هاشم مقدّم مي داري؟...» حضرت در پاسخ فرمود: از کساني نباشید که خداوند متعال درباره شان فرمود: «الم تر الي الذین أوتوا نصیبا من الکتاب یدعون الي کتاب اللّه لیحکم بینهم ثم یتولي فریق منهم و هم معرضون»(1) آیا ندیدي کساني را که بهره اي از کتاب آسماني به آن ها داده شده بود، فراخوانده شدند تا کتاب خدا داور آنان باشد، ولي گروهي اعراض کرده روي گرداندند. آیا کتاب خداوند متعال را به عنوان داور و حکم قبول دارید؟... همگي گفتند: «آري، یا بن رسول اللّه».

امام روش خود را به استناد آیات قرآن چنین مدلّل ساخت: آیا خداوند نمي گوید: «یا أیها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا في المجالس فافسحوا یفسح اللّه لکم... و الذین أوتوا العلم درجات...» (2) اي کساني که ایمان آورده اید! هنگامي که در مجالسي به شما گفته مي شود جاي باز کنید شما نیز جاي باز کنید تا خداوند براي شما گشایش دهد... تا آن جا که مي گوید: و دانشمندان را درجاتي بالاتر مي دهد». خداوند متعال همان طور که مؤمن را بر غیر مؤمن مقدّم مي دارد، مؤمن عالم را بر مؤمن غیر عالم برتري داده است.

امیرحسین
10-31-2012, 09:06 AM
و باز خداوند است که مي فرماید: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتي، برتري مي دهد» آیا خداوند گفته است: خداوند نجیب زادگان و شریفان نسب دار را رفعت مي دهد! ولي حق تعالي با تأکید مي گوید: «هل یستوي الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»(3) آیا آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند با هم برابرند؟ پس چرا از احترام و تجلیل من نسبت به این عالم که مورد بزرگداشت خدا نیز هست رنجیده شده اید، شکستي که این مرد به آن ناصبي با دلائل و براهین خدا آموخته داد از هر شرافت مبني بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است.

دلائل و حجّت هاي امام، حاضرین را خاموش کرد، ولي یکي از بني عباس حاضر در جلسه هم چنان بر موضع نادرست خویش پافشاري کرد و گفت: «یابن رسول اللّه! شما این مرد را بر ما مقدّم داشتي و ما را پایین تر از او به حساب آوردي در صورتي که او مانند ما نسبي چنین روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاکنون آن را که نسبي شریف تر داشته باشد بر دیگران مقدّم مي دارند....» منطق این عباسي، منطقي است سست و بي بنیاد که اسلام بدان کمترین بهایي نمي دهد، اسلام متوجّه ارزش هاي والایي است که هرگز چنین افرادي تصوّر آن را هم ندارند و به گوش شان نخورده است.

از این رو حضرت طبق اصل قرآني: «و جادلهم بالّتي هي احسن»(4) و دستور: «کلّموا الناس علي قدر عقولهم» براي قانع کردن وي راه دیگري در پیش گرفت و فرمود: «سبحان اللّه!» آیا عباس که از بني هاشم بود با ابوبکر تیمي بیعت نکرد؟ آیا عبداللّه بن عباس پدر خلفاي عباسي و از خاندان بني هاشم، کارگزار عمر بن خطاب از بني عدي نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قریش را وارد شوراي شش نفره کرد، ولي عباس را که هاشمي و قرشي بود وارد شورا ننمود؟! پس اگر برتر شمردن غیر هاشمي بر هاشمیان نادرست است، باید بیعت کردن عباس با ابوبکر و کارگزاري عبداللّه بن عباس براي عمر را محکوم کني و اگر آن کار اشکالي نداشت این مورد هم مانند آن روا خواهد بود....» معترض، تاب این استدلالات را نیاورد خاموش گشت و دیگر دم نزد.(5) حضرت که دیده بود دلایل قرآني او را قانع نکرد از بیعت جدش عباس با ابوبکر و کارگزاري عبداللّه بن عباس براي عمر در حالي که این دو خلیفه از نظر نسب به پاي عباس و فرزندش نمي رسیدند استفاده کرد و این نمونه کامل«الزموهم بما التزموا به» است.


1. سوره آل عمران،آیه 23.
2. سوره مجادله، آیه 10.
3. سوره زمر، آیه 9.
4. سوره نحل، آیه 12.
5. الاحتجاج طبرسي، ج 1 و 2، ص 454.