PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چقدر بي‌رحم شده‌ايم



امیرحسین
08-13-2012, 09:06 PM
چقدر بي‌رحم شده‌ايم

1ـ پسركي كه در صندلي عقب تاكسي نشسته تمام كيفش را زيرورو مي‌كند، همه جيب‌هايش را مي‌گردد. اما انگار فقط 300 تومان بيشتر ندارد. دل تو دلش نيست. اگر راننده غرولند كند چي؟ نهايتا به محل مورد نظر مي‌رسد با شرم تمام 300 تومان را به سمت راننده تاكسي دراز مي‌كند و مي‌گويد: ببخشيد آقا.


به خدا فكر مي‌كردم خرد به اندازه كافي دارم، ولي الان كه نگاه كردم 300 تومان بيشتر نيست، يا اجازه بدهيد برم از عابر بانك بگيرم يا ببخشيد، يا اجازه بديد 200 تومان به صندوق بيندازم. راننده از آينه نگاه عاقل‌اندر سفيهي مي‌كند و بدون هيچ حرفي به حركتش ادامه مي‌دهد تا به يك عابربانك مي‌رسند در يك متري جدول كنار خيابان پارك مي‌كند و با دست عابربانك را نشان مي‌دهد. پسرك پياده مي‌شود. بسرعت به سمت عابربانك مي‌رود. هوا گرم است كولر تاكسي روشن نيست، سه مسافر بعدي كلافه شده‌اند.


خانمي كه انگار اهل حساب و كتاب است، مي‌گويد آقا تو اين هواي گرم سزاوار نيست براي 200 تومان مسافران خود را علاف كنيد. راننده تاكسي دوباره نگاهي به مسافران مي‌اندازد و با انگشتي روي فرمان ماشين ضرب مي‌گيرد و دوردورها را نگاه مي‌كند.


2 - جوانك با عجله رمز كارتش را وارد مي‌كند، برمي‌گردد و نگاهي به خيابان مي‌اندازد. هنوز تاكسي منتظر است، حالا مبلغ مورد نظر را مي‌نويسد و منتظر مي‌ماند. پول از عابربانك برمي‌دارد و بسرعت به سمت خيابان مي‌رود. كسي مي‌گويد آقا آقا كارتت موند، برمي‌گردد. تشكر مي‌كند، كارتش را برمي‌دارد. دوباره مي‌دود وسط خيابان و از شيشه سمت شاگرد 5000 تومان به راننده مي‌دهد. راننده با غيظي كه در صورتش هست، حرف نامربوطي زير لب مزمزه مي‌كند و با آرامش خاصي 4800 تومان به او برمي‌گرداند و بدون حرفي گاز مي‌دهد و مي‌رود.


3. واقعا چه شده است؟ چرا «گذشت» واژه‌اي غريب در فرهنگمان شده، چرا كمتر به هم رحم مي‌كنيم، واقعا مي‌خواهيم به كجا برسيم؟ تا به حال فكر كرده‌ايم؟

منبع:جام جم آنلاين