PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يازده دستور العمل ازآيت الله بهجت(ره)



آســـــمان
05-28-2011, 12:31 PM
1. دستورالعمل اول

بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.

جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420

آســـــمان
05-28-2011, 12:34 PM
2. دستور العمل دوم

مشهد ربیع الثانی 1420.
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.


3. دستور العمل سوم

بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة

آســـــمان
05-28-2011, 09:57 PM
دستور العمل چهارم

الأقل محمد تقي البهجة

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبيائه و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشکالاتي وارد است، از آن جمله:
1. نصيحت در جزئيات است، و موعظه، اعمّ است از کليات و جزئيات؛ ناشناسها و همديگر را نصيحت نمي کنند.
2. « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفي ما لم يعلم » ؛ ( والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا ).

آنچه مي دانيد، عمل کنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط کنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد که بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نکرديد، و گرنه روشن بوديد.

3. همه مي دانند که « رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارک شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
« ما نمي دانيم چه بکنيم و چه نکنيم. »

4. کساني که به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي کنند از روي اختيار، بکنيد، و آنچه نمي کنند از روي اختيار، نکنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ « کونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتکم »؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريکي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
« جالسوا من يذکرکم الله رؤيته، و يزيد في علمکم منطقه، و يرغبکم في الاخرة عمله. »

6. از واضحات است که ترک معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي کند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلکه مولد حسنات و دافع سيئات است:
( و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. )
عبوديت ترک معصيت در عقيده و عمل.

بعضي گمان مي کنند که ما از ترک معصيت عبور کرده ايم!! غافلند از اينکه معصيت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبيره است؛ مثلاً نگاه تند به مطيع، براي تخويف، إيذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصي، براي تشويق، اعانت بر معصيت است.

محاسن اخلاق شرعيه و مفاسد اخلاق شرعيه، در کتب و رسائل عمليه، متبين شده اند. دوري از علما و صلحا، سبب مي شود که سارقين دين، فرصت را غنيمت بشمارند و ايمان و اهلش را بخرند به ثمنهاي بَخس و غير مبارک، همه اينها مجرب و ديده شده است.

از خدا مي خواهيم که عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصيت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است، تا اينکه ملکه بشود ترک معصيت؛ و معصيت براي صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن براي تشنه است، يا ميته خوردن براي گرسنه است.
البته اگر اين راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهي نمي شد، مورد تکليف و ترغيب و تشويق از خالق قادر مهربان نمي شد.
« و ما توفيقي إلا بالله، عليه توکلت، و إليه انيب». و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي
أعدائهم أجمعين »

17 ربيع المولود 1419

آســـــمان
05-29-2011, 12:55 PM
دستور العمل پنجم
بسمه تعالي
کسي که به خالق و مخلوق، متيقن و معتقد باشد، و با انبياء و اوصياء صلوات الله عليهم، جميعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادي و عملي به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نمايد، و در عبادات، «قلب» را از غير خدا، خالي نمايد، و فارق القلب، نماز را که همه چيز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود مي داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق مي داند با او موافق، [و] لعن نمايد ملعون او را، و ترحم نمايد بر مرحوم او و لو علي سبيل الاجمالي؛ هيچ کمالي را فاقد نخواهد بود و هيچ وِزر و بالي را واجد نخواهد بود.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقي البهجة

دستور العمل ششم
العبد محمد تقي البهجه
بسمه تعالي
هيچ ذکري، بالاتر از «ذکر عملي» نيست؛ هيچ ذکر عملي، بالاتر از « ترک معصيت در اعتقاديات و عمليات نيست. »
و ظاهر اين است که ترک معصيت به قول مطلق، بدون « مراقبه دائميه »، صورت نمي گيرد.
والله الموفق
العبد محمد تقي البهجة

دستور العمل هفتم
بسمه تعالي
من کلام علي عليه السلام:
« إعلم أن کل شيء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چيزي از عمل تو تابع نماز توست »؛
عليکم بالمحافظة علي الصلوات الخمس في اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إليه تعالي فيها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالي: بر شما باد به محافظت بر نمازهاي پنج گانه در اولين وقتهاي آنها؛ و بر شما باد به روي نمودن و توجّه با تمام وجود بسوي خداي تعالي؛ { در اين صورت } سعادت را از دست نخواهيد داد إن شاء الله تعالي.
وفقنا الله و اياکم لمراضيه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرين صلوات عليهم أجمعين.

آســـــمان
05-29-2011, 11:40 PM
دستورالعمل هشتم

بسمه تعالی

جماعتی هستند كه وعظ و خطابه و سخنرانی را كه مقدمه عمليات مناسبه می‌باشند، با آنها معامله ذی‌المقدمه می‌كنند، كأنه دستور اين است كه «بگويند و بشنوند، برای اين‌كه بگويند و بشنوند!» و اين اشتباه است.

تعليم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهيم اين مطلب و ترغيب به آن فرموده‌اند: «كونوا دعاة إلی‌الله بغير ألسنتكم» با عمل بگوييد و از عمل ياد بگيريد و عملاً شنوايی داشته باشيد.

بعضی می‌خواهند معلم را تعليم نمايند، حتی كيفيت تعليم را از متعلمين ياد بگيرند.

بعضی «‌التماس دعا‌» دارند، می‌گوييم «‌برای چه؟» درد را بيان می‌كنند، دوا را معرفی می‌كنيم، به جای تشكر و به كار انداختن، باز می‌گويند: «دعا كنيد!»

دور است آنچه می‌گوييم و آنچه می‌خواهند؛ شرطيت دعا را با نفسيت آن مخلوط می‌كنند. ما از عهده تكليف، خارج نمی‌شويم، بلكه بايد از عمل، نتيجه بگيريم و محال است عمل، بی‌نتيجه باشد و نتيجه، از غير عمل، حاصل شود؛ اين طور نباشد:

پی مصلحت، مجلس آراستند

نشستند و گفتند و برخاستند!

خدا كند قوال نباشيم، فعّال باشيم؛ [مبادا] حركت عمليه بدون علم بكنيم [و] توقف با علم بكنيم.

آنچه می‌دانيم بكنيم، در آنچه نمی‌دانيم، توقف و احتياط كنيم تا بدانيم؛ قطعاً اين راه پشيمانی ندارد.

به همديگر نگاه نكنيم، بلكه نگاه به «‌دفتر شرع‌» نماييم و عمل و ترك را مطابق با آن نماييم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركات[hr]
دستورالعمل نهم

بسمه تعالی

آقايانی كه طالب مواعظ هستند، از ايشان سئوال می‌شود: آيا به مواعظی كه تا حال شنيده‌ايد، عمل كرده‌ايد، يا نه؟

آيا می‌‌‌دانيد كه: «هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می‌فرمايد؟»

آيا اگر عمل به معلومات - اختياراً ـ ننمايد، شايسته است توقع زيادتی معلومات؟

آيا بايد دعوت به حق، از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنمايد؟»

آيا طريق تعليم را بايد ياد بدهيم، يا آنكه ياد بگيريم؟

آيا جواب اين سئوال‌ها از قرآن‌كريم:

(‌والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا‌)، و از كلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم يعلم‌» و «من عمل بما علم، كفی ما لم يعلم»، [روشن نمی‌شود؟]

خداوند توفيق مرحمت فرمايد كه آنچه را می‌دانيم، زير پا نگذاريم و در آنچه نمی‌دانيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود.

نباشيم از آنها كه گفته‌اند:

پی مصلحت مجلس آراستند

نشستند و گفتند و برخاستند!

نشستند و گفتند و برخاستند

وما توفيقی إلا بالله، عليه توكلت و إليه انيب.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

الاقل محمد تقی البهجة

مشهد مقدس

يكشنبه ۱۳۷۵ هـ.ش.

مطابق با ربيع الاول ۱۴۱۷ هـ.ق.

آســـــمان
05-30-2011, 01:22 PM
دستورالعمل دهم

بسمه تعالی

همه می‌دانيم كه رضای خداوند اجّل، با آنكه غنی بالذات [است] و احتياج به ايمان بندگان و لوازم ايمان آنها ندارد، در اين است [ كه]:

بندگان، هميشه در مقام تقرب به او باشند، پس می‌دانيم كه برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [خداوند] محبت به ياد او و ادامه ياد او دارد.

پس می‌دانيم به درجه اشتغال به ياد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر كوشا باشيم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهيم بود؛ و فرق بين ما و سلمان سلام الله عليه، در درجه طاعت و ياد او كه مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.

و آنچه می‌دانيم كه اعمالی در دنيا محل ابتلاء ما خواهد شد، بايد بدانيم؛ كه آنها هر كدام مورد رضای خداست، ايضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.

پس بايد بدانيم كه هدف بايد اين باشد كه تمام عمر، صرف در ياد خدا و طاعت او و عبادت، بايد باشد، تا به آخرين درجه قرب مستعد خودمان برسيم، و گرنه بعد از آنكه ديديم بعضی، به مقامات عاليه رسيدند و ما بی جهت، عقب مانديم، پشيمان خواهيم شد.

وقفنا الله لترك الاشتغال بغير رضاه بمحمد و آله صلوات الله عليهم اجمعين.

الأقل محمد تقی بهجة

مشهد مقدس

چهارشنبه ۱۳۷۵ هـ ش

مطابق با ربيع الاول ۱۴۱۷ هـ ق

آســـــمان
05-31-2011, 12:40 PM
دستورالعمل يازدهم

بسمه تعالی

الحمدلله وحده و الصلاة علی سيد الانبياء محمد و آله سادة الأوصياء الطاهرين و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولين و الآخرين.

و بعد، مخفی نيست بر اولی الألباب كه اساسنامه حركت در مخلوقات، شناختن محرّك است كه حركت، احتياج به او دارد، و شناختن ما منه الحركه و ما إليه الحركه و ما له الحركه، يعنی بدايت و نهايت و غرض، كه آن به آن، ممكنات، متحرك به سوی مقصد می‌باشند.

فرق بين عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.

پس، اگر محرك را شناختيم و از نظم متحركات، حسن تدبير و حكمت محرّك را دانستيم، تمام توجه ما به اراده تكوينيه و تشريعيه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترين شهيد باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.

در عواقب اين حركات، جاهل می‌گويد: «ای كاش خلق نمی‌شدم‌»، عالم می‌گويد: «كاش هفتاد مرتبه، حركت به مقصد نمايم و باز برگردم و حركت نمايم و شهيد حق بشوم».

مبادا از زندگی خودمان، پشيمان شده برگرديم؛ صريحاً می‌گويم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در ياد منعم حقيقی است و نصف ديگر در غفلت، نصف زندگی، حيات او محسوب و نصف ديگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خويش و عدم نفع.

خداشناس، مطيع خدا می‌شود و سر و كار با او دارد؛ و آنچه می‌داند موافق رضای اوست، عمل می‌نمايد؛ و در آنچه نمی‌داند، توقف می‌‌نمايد تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می‌نمايد و عمل می‌نمايد، يا توقف می‌‌نمايد؛ عملش، از روی دليل؛ و توقفش، از روی عدم دليل.

آيا ممكن است بدون اين‌كه با سلاح اطاعت خدای قادر باشيم، قافله ما به سلامت از اين رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آيا ممكن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غير او باشد؟ پس قوت نافعه باقيه نيست، مگر برای خداييان، و ضعفی نيست مگر برای غير آنها.

حال اگر در اين مرحله، صاحب يقين شديم، بايد برای عملی نمودن اين صفات و احوال، بدانيم كه اين حركت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّك دواعی باطله است، كه اگر اعتنا به آنها نكنيم، كافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی:

« أفضل زاد الراحل إليك عزم إرادة ».

والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعين.

مشهد مقدس

چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.

مطابق با ربيع الاول ۱۴۱۷ ه. ق.


باشد كه عمل نماييم.ان شاءالله.
..پايان..

ریحانة النبی
06-01-2011, 01:11 PM
سلام

باشد كه عمل نماييم.ان شاءالله.:dokht:

منتظر بهار جان.. ممنونم..:tae:

(اگر اسپم است ببخشید!:vay: )
یاعلی.:gol: