PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كليد خودسازي ازنظر امام باقر(علیه السلام)



محمد حسین
02-28-2012, 09:59 PM
http://www.noorportal.net/Page-Data/StaticImages/90/12/1-15/11214.JPG







خودسازي به معناي فراهم آوردن بستري مناسب براي تأثير فعل الهي در شخص و تجلي انوار خداوندي در انسان، مانند زنگارزدايي از آينه است. قلبي كه زنگار گرفته و تيره شده نمي تواند نوري را بتاباند و مظهر و جلوه گاه جلوه هاي الهي از صفات و اسماي خداوندي باشد. از اين رو، هرگز دل زنگار گرفته از گناه و زشتي نمي تواند خدايي شود.
پيامبران و كتب آسماني، دستورالعمل وحياني را براي زنگارزدايي و بسترسازي و فراهم آوري زمينه هاي تابش انوار اسماء و صفات الهي بيان كرده اند. امامان معصوم(ع) خود به عنوان متالهان و ربانيون براي راهنمايي و دستگيري مردم آمده اند. امام باقر(ع) به حكم خليفه بودن در مقام مظهر ربوبيت، تلاش مي كند تا ضمن راهنمايي و دستگيري انسانها آنان را بر مدار متاله شدن تربيت و پرورش دهد.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني امام باقر(ع) بر آن است تا كليد خودسازي را بيان كند و نظر آن حضرت(ع) را درباره رهايي از موانع خدايي شدن بيان كند.
انسان، صنعت خود

هر انسان خردمندي مي كوشد تا ضمن شناخت خود ازنظر توانايي ها و ناتواني ها، ناتواني هاي خويش را به توانايي تبديل كند. خودسازي در حقيقت، صنعت سازي است تا سازه اي كامل از خود به نمايش گذارد كه هيچ نقص و عيبي در آن راه ندارد و اين گونه است كه به عنوان انسان كامل مظهر اسم سبحان مي شود.
خداوند در آيات بسياري از قرآن، به انسان ها هشدار مي دهد كه هر كسي خود را براي ابديت مي سازد و اين صنعت و سازه اي كه هركسي از خود ارائه مي دهد با افكار و عمل خود شخص ساخته مي شود. همچنين خداوند به انسان يادآور مي شود كه سازه كامل و بي نقص و عيب همان چيزي است كه از آن به متاله (رباني) شدن ياد مي شود.
به سخن ديگر، هر انساني نوعي هيولاي اوليه است كه هر ماهيتي را به خود مي گيرد. اينكه هر شخص در نهايت سير زندگي اش چه مي شود، بسته به نوع افكار و اعمالي دارد كه به كار گرفته و براساس آن، اين هيولا و ماده نخستين را شكل بخشيده و بدان ماهيت داده است.

محمد حسین
02-28-2012, 10:00 PM
اگر انسان ازنظر منطقي و فلسفي، داراي ماهيت است كه از آن به ماهيت انساني ياد شده و اين ماهيت در جملاتي چون انسان حيوان ناطق تعريف مي شود تا با اين جنس و فصل از ماهيت هاي ديگر چون گاو و اسب و فرشته و ديو جدا شود، ولي ازنظر قرآني، انسان موجودي به يك معنا بي ماهيت و بي شكل است و آن ماهيتي كه انسان در نهايت به خود مي گيرد ماهيت شخصي است كه براساس اعمال خود وي ايجاد مي شود.
در حقيقت هر انساني نوع منحصر به فردي است كه براي آن نوع جز يك فرد متصور نيست. از اين رو دامنه ماهيات انساني بسيار كلي و عمومي تر از هر موجود ديگري است. هر شخص ماده نخستين ماهيتي از نوع منحصر به فرد است. پس مي تواند سنگ انسان، سگ انسان، گربه سگ انسان، خوك گاو شتر پلنگ انسان، فرشته انسان و يا خدا انسان شود. تنها وجه مشترك ميان انسان ها در همان كليت انسان بودن و قابليت بسيار زياد اين موجود براي شدن هاي گوناگون و ماهيت يافتن هاي متفاوت است. وقتي در قيامت به اشخاص انساني نگاه مي شود گاه اين شخص تجلي چند چيز يا حيوان يا موجود است. اين تركيبي كه شخص در قيامت از خود به نمايش مي گذارد، همان صنعت و سازه اي است كه انسان از خود در دنيا ساخته است.
خداوند در آيه5 سوره تكوير از حشر وحوش در قيامت سخن به ميان مي آورد، برخي از مفسران بر آن هستند كه اين وحوش همان انسان هايي هستند كه ماهيت وحوش انسان يافته اندو تجسم آخرتي ماهيت خود را مي بينند كه صنعت و سازه خودشان است.
برترين انسان ها كه از آنان در آيات قرآني به نام هاي بزرگي چون ربانيين ياد مي شود، كساني هستند كه «خدا انسان» شده اند و تمام اسماء و صفات الهي سرشته در ذات خود را (بقره، آيه31) به ظهور و فعليت رسانيده اند. آنان به سبب فعليت بخشي به صفات و اسماي تعليمي در ذات خود، صنعت و سازه اي را به نمايش مي گذارند كه از آن به انسان خدا يا همان متاله ياد مي شود؛ زيرا متاله به معناي كسي است كه خدايي شده و صفات الهي را به نمايش مي گذارد. در اين صورت است كه انسان خدا يا همان متاله، در مقام مظهريت خداوندي عهده دار وظيفه خلافت الهي براي كمال بخشي به موجودات ديگر مي شود و به حكم رباني در مظهر ربوبيت و پروردگاري خلق مي نشيند.
خداوند به صراحت فلسفه آفرينش و هدف خلقت انسان را رباني شدن بيان مي كند و راه رسيدن به آن را نيز نشان مي دهد. از اين رو مي فرمايد: كونوا ربانيين؛ بايد رباني شويد. (آل عمران، آيه79)

محمد حسین
02-28-2012, 10:01 PM
راهكار رباني شدن


در اين آيه خدا از زبان پيامبران مي فرمايد كه مسير رسيدن به اين هدف، عبوديت خداوند است؛ زيرا انسان تنها زماني متاله و رباني مي شود كه عبدالله شود. براي عبدالله شدن مي بايست اطاعت محض خداوندي را تحقق بخشيد و بر مدار آموزه هاي عقلاني و وحياني بود. كسي كه بر مدار آموزه هاي عقلاني و وحياني، فكر و عمل مي كند، صنعت خويش را به بهترين وجه مي سازد. گل وجود آدمي تنها در كوره عبوديت و اطاعت الهي است كه شكل درست مي يابد و سازه اي كامل مي شود.
خداوند به صراحت از افكار و اعمال انسان در دنيا به صنعت ياد مي كند و برخي از مردمان را به سبب آنكه بدترين صنعت را مي سازند سرزنش مي كند و مي فرمايد: لبئس ما كانوا يصنعون (مائده، آيه63)
اينكه از افكار و اعمال انسان در دنيا به صنعت ياد شده گواه اين مطلب است كه اين سازه اي كه انسان از خودش مي سازد آگاهانه و از سر اختيار و آزادي و همچنين با دقت و توجه خاص است. خداوند خود در آيه41 سوره طه درباره حضرت موسي(ع) مي فرمايد: واصطنعتك لنفسي؛ من تو را براي خود ساخته ام. در حقيقت حضرت موسي(ع) صنعت و سازه مستقيم الهي براي خودش و مأموريت الهي است.
هر انساني گل وجود و مايه نخستين ماهيت ابدي خويش را در دنيا با افكار و اعمال خود شكل و ماهيت مي بخشد. از اين رو خداوند از انسان ها مي خواهد تا به درستي گل وجود خويش را ماهيت بخشند به گونه اي كه متاله و رباني شود. اين افكار و اعمال اگر در ساختار آموزه هاي عقلاني و وحياني اسلام شكل گيرد، بهترين شكل خود را خواهد يافت. لذا مأموريت همه پيامبران اين بود كه مردم را به عبوديت خداوند و اطاعت از او بخوانند تا متاله و رباني شوند.

محمد حسین
02-28-2012, 10:02 PM
بدترين و بهترين صنعت

اما مشكلي كه در مسير انسان قرار دارد تا ماهيت مطلوب خود يعني انسان خدا و رباني شدن را با افكار و اعمال صالح و خدايي بسازد، هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني است. از اين رو بسياري از انسان ها هرگز گل وجود خويش را به سازه اي الهي و رباني تبديل نمي كنند.
دشمن دروني و بيروني اجازه نمي دهد تا افكار و اعمال بر مدار عبوديت و اطاعت خداوند شكل گيرد و صنعت و سازه اي بي نقص و سبحان در قيامت ارايه گردد.
مشكل عمده انسان ها در دنيا اين است كه يا هدف را نمي شناسند و گمراه شده اند يا آنكه مي شناسند، ولي عزم جدي براي تحول و رسيدن به هدف مظهريت خدايي و رباني شدن ندارند و حتي آناني كه هدف را شناخته، راه را دانسته و گام دراين راه برداشته اند، لنگ مي زنند و گام هاي استوار را برنمي دارند.
امام باقر(ع) مشكل بيشتر مردم را در فقدان صداقت به معناي عام مي داند و كليد رهايي و گام نهادن در مسير شدن هاي كمالي را صداقت بر مي شمارد؛ چرا كه آنچه انسان را مي سازد دوري از بدي هاست كه از آن به تقواي الهي نيز ياد مي شود. از نظر آموزه هاي قرآني انسان لازم نيست بسيار تلاش كند تا كارهاي خوب كند، بلكه تنها لازم است از كارهاي زشت دوري و پرهيز كند تا كارهاي خوب و صالح انجام پذيرد.
به سخن ديگر، مانع زدايي خود موجب مي شود تامقتضي، كارش را بكند. آنچه مانع از عمل مقتضي است همان موانعي است كه در سر راه عمل مقتضي وجود دارد. درحقيقت ذات انسان به گونه اي است كه چون فنري فشرده سازي شده است و كارهاي بدو زشت، همچون مانع اجازه نمي دهد تا فنر كارهاي خوب، آزاد شود. كسي كه زشتي و بدي را ترك مي كند، اجازه مي دهد تا كارهاي خوب، خود به خود فعليت يابد و چون فنر بپرد و برهد.
خداوند در آياتي از جمله 283 سوره بقره به صراحت بيان مي كند كه اگر انسان تقواي الهي پيشه كند و از كارهاي زشت و افكار پليد پرهيز نمايد خداوند مواهب زيادي به او مي بخشد كه يكي از آنها علم و دانش است. همچنين درآيه 28سوره انفال مي فرمايد كه تقواداري انسان موجب مي شود تا خداوند قدرت تشخيص ميان حق و باطل و بصيرت را به او عنايت كند.
به هرحال، مشكل عمده اي كه انسان ها با آن مواجه هستند، بي تقوايي است كه داراي مصاديق بسياري است. در اين ميان بدترين مصداق بي تقوايي در عدم صداقت و دروغگويي انسان است؛ چرا كه دروغ ريشه همه بدي ها و زشتي هاست؛ اگر كسي از دروغ برهد، از بسياري از زشتي ها و بدي ها كه نشانه بي تقوايي است رهيده و گام در فعليت بخشي به اعمال و اسماي الهي مي گذارد.

محمد حسین
02-28-2012, 10:04 PM
دروغ، كليد همه بديها

امام باقر(ع) مي فرمايد: خداي عزوجل براي بدي قفل هايي قرار داده و كليدهاي آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است. (اصول كافي، ج 4، ص 35)
بنابراين، دروغ كليد بسياري از بدي هايي است كه انسان مرتكب مي شود. براي رهايي از بدي ها و قرار دادن بدي ها درزندان خودش مي بايست تقواي الهي داشت و از دروغ پرهيز كرد تا بدي ها از درون اتاق بسته خود خارج نشوند و بلاي جان آدمي نشوند.
البته امام بر اين نكته تاكيد دارند كه شراب نيز نقش هرچند كمتر از دروغ دراين زمينه ايفا مي كند؛ زيرا شراب عقل را زايل مي كند و فرصت مي دهد تا انسان كليد دروغ را در قفل اتاق بدي ها بچرخاند و آنها را آزاد كند و زمينه سيطره و تسلط بدي برجان آدمي را فراهم آورد.
بنابراين، پرهيز ازشرابي كه عقل را زايل مي كند، به معناي حفاظت از كليدهاي در اتاق بدي هاست.
به هرحال، دروغ به معناي فقدان صداقت و راستي، مهمترين عامل در مسير حركت هاي تقوايي انسان و عمل مقتضيات نيكي هاست. از اين رو امام (ع) دروغ را باعث خرابي ايمان انسان مي داند به گونه اي كه راه بر عبوديت و اطاعت خدا بسته مي شود و ديگر انسان نمي تواند مسير متاله شدن و رباني گشتن را بپيمايد.
امام باقر(ع) درباره تاثير مخرب دروغ بر ايمان و بندگي انسان مي فرمايد: دروغ گفتن باعث خرابي ايمان است. (ارشاد القلوب، ديلمي، ج 2، ص 236)
ازنظر امام(ع) دروغ و فقدان صداقت چنان بر زندگي انسان تاثير مي گذارد كه هيچ چيز ديگري دراين اندازه نمي تواند تاثيرگذارباشد.

محمد حسین
02-28-2012, 10:05 PM
امام باقر(ع) درباره نقش تخريبي دروغ در زندگي آدمي مي فرمايد: پدرم حضرت سجاد (ع) به فرزندان خود مي فرمود: از دروغ كوچك و بزرگ، جدي و شوخي بپرهيزيد، زيرا آن كسي كه درمساله اي كوچك دروغ گفت به گفتن دروغ بزرگ نيز جرات پيدا مي كند. آيا نمي دانيد كه رسول خدا(ص) فرمود: انسان پيوسته راست مي گويد تا خدا او را صديق و راستگو نويسد و پيوسته دروغ گويد تا خدا اورا كذاب ودروغگو نويسد. (ارشاد القلوب، ج2، ص 236؛ اصول كافي جلد 4 صفحه 35)
همچنين امام محمدباقر(ع) مي فرمايد: پدرم فرمود:چهار صفت درهركس باشد اسلامش كامل و گناهش آمرزيده است و هنگام مرگ خدا از او راضي خواهد بود:[چون با مردم پيماني بندد براي خدا به عهدش وفا كند2.-زبانش راستگو باشد 3- ازكاري كه نزد خدا يا درنظر مردم زشت است شرم كند. 4- اخلاقش با زن و فرزندش خوش باشد. (نصايح، صفحه 197)
امام باقر(ع) فرمود: بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين، يطري اخاه شاهدا و ياكله غائبا؛ بد بنده اي است آن كه دوچهره و دو زبانه باشد، هنگامي كه برادر ديني اش را مي بيند، درحضورش تعريف و تمجيدش مي كند؛ ولي پشت سر (با غيبت كردن) او را مي خورد!
به هرحال، بسياري از رفتارهاي زشت و بدكاري هاي انسان ريشه در دروغ و دروغگويي دارد وكسي كه بتواند خود را از دروغ حفظ كند دريچه تقوا را به روي خود گشوده است.
بهترين صنعتي كه انسان از خود در آخرت تحويل مي دهد، صنعتي است كه مبتني بر عبوديت است و شخص را به مقام عبدالله بودن و متاله و رباني شدن مي رساند و بدترين صنعت نيزانساني است كه خود را ناقص كرده و با دوري از تقواي الهي و درپيش گرفتن بدي ها از طريق دروغ و عدم صداقت،موجودي پست و پليد شده و از مقام انسانيت فرو افتاده است.

نویسنده :خليل منصوري