PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : محمد «رحمت اللعالمين» است



امیرحسین
02-10-2012, 02:10 PM
نجواییه ای است به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص):
محمد «رحمت اللعالمين» است



... و هرگز بین دو امر مخیر نشد، مگر این که دشوارتر را انتخاب مینمود. اگر ظلمی به او می شد در مقام انتقام بر نمی آمد، مگر آن که حرمتهاي الهی هتک شود که در آن صورت خشم می فرمود و غضبش براي خدا بود. تا زنده بود در حال تکیه دادن غذا میل نفرمود. هیچ گاه چیزي از او خواسته نشد که در جواب، نه بگوید، و هرگز حاجت سائلی را رد نمی کرد، و چنانچه مقدور بود حاجت او را برمی آورد و اگر ممکن نبود با زبان نرم و شیرین او را راضی می ساخت.



بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله---حسنت جمیع خصاله صلو علیه و آله


گاهی حسرت می خورم به سعدي که چه ساده و برق آسا پرده از عشق و محبت خویش به جمال دلدارش برکشیده و چنین مجمل و گویا خود را ابراز کرد. من شاید هرچه سعی کنم نتوانم چنین محبتم را ساده بیان کنم. راستی این جان، معطر به چه رایحه اي بود که عطرش در زمان و مکان ساري گشته و از آدمِ پدر گرفته تا اصحابِ کساء و تا امروز به هر جان پاکی که می رسد او را مجذوب خویش می کند؟ گویا عالمیان به سان زنبورهاي عسل پرور، سر بر جام این گل نهاده و می نوشند و هرچه می نوشند تشنگی شان مضاعف می شود. این چه شمیمی است که فرزندان و شوي فاطمه سلام الله علیهم به محض ورود به خانه ولایت آن را استشمام کرده و همگی در زیر خیمه کساي یمانی جمع می شوند و چه زیباست که امین وحی خدا هم براي الحاق به این خیمه انگشت حسرت به دهان می گیرد و زیباتر آن که ذکر این خیمه در هر لحظه اي از تاریخ و در هر محفلی از محافل اهل زمین که جمعی از دوستان ایشان گرد آمده اند چنان محاط رحمت خدایشان می کند که گویا ایشان هم در زیر آن خیمه، شامه جانشان را به عطر بهشتی وجود رسول خدا محمد بن عبدالله می نوازند.

امیرحسین
02-10-2012, 02:11 PM
خدایا نمی دانم چگونه کلمات را کنار هم بچینم که طاقت وصف آن جان قدسی را داشته باشند، یا چطور در خویش به وسواس جستجو کنم تا پلی از جملات بسازم براي نشان دادن گوشه اي از آن بهشت جانها. اما این را می دانم که کسی جز تو یا آن که ماذون از تو است، نتواند او را چنان که باید وصف کردن. نظر به تاریخ که می افکنم در یک برههاي نام عبد الله پسر عبد المطلب و آمنه به چشمم می خورد و در عجب می مانم که چه می کنیم ما در این دنیاي پوچ خودمان و چه کردند آنان که به نجاست جاهلی تن در ندادند و امانت خلقت را چه نیک به اهل زمین هدیه دادند. سلام خدا بر عبد الله که حتی فرصت دیدن فرزندش نصیبش نشد و سلام بر آمنه ي امین که کشتزار تجلی تمام نور خدا شد. و سلام برتمامی پدران و مادران ایشان که مشکات نور خدا را در بستر جان خویش و در ظلمات جاهلیت از صلبی به رحمی و از رحمی به صلبی دست به دست به عصر محمدي رساندند و در حین فترت رسل که زمین تشنه و تاریک بود سراج منیر وجود محمد صلی الله علیه و آله درخشیدن گرفت و نور هدایتش اهل زمین و آسمان را روشن کرد.

خدایا! چه بود در سرّ آن جان لطیف که از یک سوي دل به دلداري چون تو داده بود و از سوي دیگر چنان محبت خویش را میان خلقت تقسیم میکرد که حتی نیکی اش به دشمنانش نیز می رسید. این جان چه استقامتی داشت که هم سنگهاي کودکانِ برانگیخته طائف را به جان میخرید و هم جویاي احوال مردان جاهلی بود که ناسزایش می گفتند.

امیرحسین
02-10-2012, 02:11 PM
خدایا من ندیدم که او چگونه زیست و از چه آب و خاکی بالید و با چه لباسی در میان مردم حاضر می شد. اما شنیدهام که با بردگان بر سر یک سفره غذا می خورد و داراي طبع بزرگ و خو شرو و خوش معاشرت بود. بدون آن که بخندد همیشه تبسمی بر لب داشت، و بدون آن که چهر ه اش در هم باشد اندوهگین به نظر می رسید، و بدون آن که از خود ذلت نشان بدهد همواره متواضع بود، و بدون آن که اسراف کند سخاوتمند بود. قلبی رقیق و دلی نازك داشت و نسبت به همه مسلمانان رئوف و مهربان بود. من ندیدمش اما از اعماق قلبم از آن جا که همه چیز ریشه می گیرد اورا دوست میدارم.

خدایا! در این وانفساي زندگی که همه خلائق سرگرم معاش و ترقی اند نمی دانم چطور خویش را از تند باد حادثه برهانم و به دامن امن آن کشتی نجات برسانم.گرچه پایم لغزان و سربه هوا هستم اما دلگرم به محبت محمد و آلش هستم. خدایا این محبت را دستاویزي قرار می دهم بر اینکه مرا در زمره ایشان بداري و مهتدي به نور آن شمس مضی و سراج منیر کنی.
منبع: تابناک
-پایان-