PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چند پرسش از حضرت آدم علیه السلام



آســـــمان
12-12-2011, 01:12 PM
روزی حضرت آدم علیه السلام در محلی نشسته بودند ناگاه 6 نفر را مشاهده کرد که 3 نفر آنان سفید رو و زیبا بودند و 3 نفر دیگر سیاه روی و زشت روی.اتفاقا آن 6 نفر نزد آدم آمدند.سفید رویان در سمت راست او و سیاه رویان در سمت چپ او نشستند.
برای آدم چنین منظره ای بسیار شگفت انگیز و تعجب آور بود.بلافاصله از آنان خواست که خود را معرفی کنند ابتدا از یکی از سفید رویان این درخواست را کرد...
حضرت آدم علیه السلام:تو کیستی؟
من عقل و خرد هستم.جای من در عقل و اندیشه است
آدم از سفید روی دیگری پرسید:تو کیستی؟
من مهر و عطوفت هستم.جای من در دل انسان است
آدم از سومین سفید روی پرسید:تو کیستی؟
من حیا هستم و جای من در چشم انسان است
بدین ترتیب آدم یافت که مرکز عقل و فهم در مغز و مرکز مهر و محبت در دل انسان و مرکز حیا در چشم انسان است.
آنگاه آدم علیه السلام به سمت چپ نگریست و رو به سیاه پوستان فرمود:
شما کیستید؟
اولی گفت:من خودخواهی و تکبر هستم.و جای من در مغز است
آدم علیه السلام:مگر عقل در انجا قرار نگرفته؟
_ : چرا و لی هرگاه من وارد شدم عقل و تفکر فرار میکند
آدم از دومین سیاه روی پرسید تو کیستی؟
گفت:من حسد هستم و جای من در دل است.من نیز هرگاه بیایممهر و محبت فرار میکند
آدم علیه السلام خطاب به سومین سیاه روی:تو کیستی:
_ : من طمع و آز هستم.من نیز هرگاه بیایم حیا از فرار میکند.

به این ترتیب حضرت آدم علیه السلام پی برد که خودخواهی و کبر دشمن عقل
حسادت مخالف عاطفه
و حیا و طمع ضد یکدیگرند