-
RE: سوره مطفّفين [83]
(آيه 29)-
شأن نزول:
مفسران براى اين آيه و هفت آيه بعد از آن دو شأن نزول نقل كردهاند نخست اين كه: روزى على عليه السّلام و جمعى از مؤمنان از كنار جمعى از كفار «مكّه» گذشتند، آنها به على عليه السّلام و مؤمنان خنديدند و استهزا كردند، آيات مورد بحث نازل شد و سرنوشت اين گروه كافر استهزا كننده را در قيامت روشن ساخت.
ديگر اين كه آيات مورد بحث در باره افرادى همچون عمار، صهيب، خباب، بلال، و ساير فقراى مؤمنين كه مورد استهزاى مشركان قريش همچون ابو جهل، و وليد بن مغيره، و عاص بن وائل، واقع مىشدند نازل شده.
جمع ميان اين دو شأن نزول نيز كاملا ممكن است.
تفسير:
آن روز آنها مؤمنان را مسخره مىكردند، اما امروز ...! در تعقيب آيات گذشته كه سخن از نعمتها و پاداشهاى عظيم ابرار و نيكان مىگفت، در اينجا به گوشهاى از مصائب و زحمات آنها كه در اين جهان به خاطر ايمان و تقوا با آن رو به رو مىشوند اشاره مىكند، تا روشن شود كه آن پاداشهاى بزرگ بىحساب نيست.
نخست مىفرمايد: «بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مىخنديدند» (ان الذين اجرموا كانوا من الذين آمنوا يضحكون).
خندهاى تمسخر آميز و تحقير كننده، خندهاى كه از روح طغيان و كبر و غرور و غفلت ناشى مىشود، و هميشه افراد سبكسر و مغرور در برابر مؤمنان باتقوا چنين خندههاى مستانه داشتهاند.
-
RE: سوره مطفّفين [83]
(آيه 30)- در اين آيه دومين برخورد زشت آنها را بيان كرده، مىفرمايد:
«و هنگامى كه از كنارشان مىگذشتند آنها را با اشاره تمسخر مىكردند» (و اذا مروا بهم يتغامزون).
و با اين علامات و اشارات مىگويند: اين بىسر و پاها را ببينيد كه مقربان درگاه خدا شدهاند. اين آستين پارهها و پا برهنهها را تماشا كنيد كه مدعى نزول وحى الهى بر خودشان هستند! و اين گروه نادان را بنگريد كه مىگويند استخوان پوسيده و خاك شده بار ديگر به حيات و زندگى بر مىگردد و امثال اين سخنان زشت و بىمحتوا.
(آيه 31)- اينها همه در برخوردشان با مؤمنان بود، در جلسات خصوصى نيز همين برنامه را بازگو كرده، و سخريهها را غيابا ادامه مىدادند، همان گونه كه آيه مورد بحث مىگويد: «و هنگامى كه به سوى خانواده خود باز مىگشتند مسرور و خندان بودند» و از آنچه انجام داده بودند خوشحالى مىكردند (و اذا انقلبوا الى اهلهم انقلبوا فكهين).
گوئى فتح و پيروزى نصيب آنها شده كه به آن مباهات مىكنند، و باز هم در غياب، همان سخريهها، و همان استهزاءها ادامه دارد.
(آيه 32)- چهارمين عكس العمل شرارت آميز آنها در برابر مؤمنان اين بود كه: «وقتى آنان را مىديدند مىگفتند: اينها گمراهانند» (و اذا رأوهم قالوا ان هؤلاء لضالون).
چرا كه راه و رسم بتپرستى و خرافاتى را كه در ميان آنها رائج بود و هدايتش مىپنداشتند رها كرده، و به سوى ايمان به خدا و توحيد خالص بازگشته و به گمان آنها لذت نقد دنيا را به نعمتهاى نسيه آخرت فروخته بودند.
-
RE: سوره مطفّفين [83]
(آيه 33)- و از آنجا كه مؤمنان غالبا از افرادى بودند كه موقعيت اجتماعى و ثروت قابل توجهى در اختيار نداشتند- و به همين دليل كفار به آنها با چشم حقارت مىنگريستند، و ايمانشان را بىارزش شمرده، و آئينشان را به باد مسخره مىگرفتند- قرآن مىگويد: «در حالى كه هرگز مأمور مراقبت و متكفل آنان [- مؤمنان] نبودند» (و ما ارسلوا عليهم حافظين).
اين در حقيقت جوابى است به اين افراد خود خواه و پر ادعا كه به شما چه مربوط كه مؤمنان از كدام گروهند؟ شما در متن دعوت و محتواى آئين پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله بنگريد.
(آيه 34)- ولى در قيامت مسأله بر عكس مىشود، چنانكه در اين آيه مىفرمايد: «ولى امروز مؤمنان به كفّار مىخندند»! (فاليوم الذين آمنوا من الكفار يضحكون).
چرا كه قيامت بازتابى است از اعمال انسان در دنيا، و در آنجا بايد عدالت الهى اجرا شود، و عدالت ايجاب مىكند كه در آنجا مؤمنان پاكدل به كفار لجوج و معاند و استهزاگر بخندند، و اين خود نوعى عذاب دردناك براى اين مغروران مستكبر است! در بعضى از روايات از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمده است كه: «در آن روز درى از بهشت به روى كفار گشوده مىشود، و آنها به گمان اين كه فرمان آزادى از دوزخ و ورود در بهشت داده شده است به سوى آن حركت مىكنند، هنگامى كه به آن رسيدند ناگهان در بسته مىشود، و اين كار چند بار تكرار مىشود و مؤمنان كه از بهشت نظارهگر آنانند مىخندند»!
(آيه 35)- لذا در اين آيه مىافزايد: «در حالى كه بر تختهاى آراسته بهشتى نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مىنگرند» (على الارائك ينظرون).
به چه چيز نگاه مىكنند! به آن همه نعمتهاى بىپايان الهى، به آن مواهب عظيم و به آن عذابهاى دردناكى كه كفار مغرور و خودخواه در نهايت ذلت و زبونى به آن گرفتارند.
(آيه 36)- سر انجام در آخرين آيه اين سوره به صورت يك جمله استفهاميه، مىفرمايد: «آيا (با اين حال) كافران پاداش اعمال خود را گرفتند»؟! (هل ثوب الكفار ما كانوا يفعلون).
اين سخن خواه از ناحيه خداوند باشد، يا فرشتگان، و يا مؤمنان، نوعى طعن و استهزا نسبت به افكار و ادعاهاى اين مغروران مستكبر است كه انتظار داشتند در مقابل اعمال زشتشان جايزه و پاداشى هم از خداوند دريافت دارند، در برابر اين پندار غلط و خيال خام مىفرمايد: «آيا آنها پاداش اعمالشان را گرفتند»؟
«پايان سوره مطفّفين»