سوره حاقّه [69] - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: سوره حاقّه [69]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 29)- نه تنها اموالم مرا بى‏نياز نكرد و حل مشكلى از من ننمود بلكه «قدرت من نيز از دست رفت»! (هلك عنى سلطانيه).

    خلاصه نه مال به كار آمد، و نه مقام، و امروز با دست تهى، و در نهايت ذلت و شرمسارى، در دادگاه عدل الهى حاضرم، همه اسباب نجات قطع شده، قدرتم بر باد رفته، و اميدم از همه جا بريده است.
    يك داستان عبرت انگيز! در اينجا سرگذشتهاى بسيارى نقل شده كه همه تأكيدى است بر محتواى آيات فوق و درس عبرتى است براى آنها كه تكيه بر مال و مقام كرده، سر تا پا آلوده غرور و غفلت و گناهند، از جمله:

    در «سفينة البحار» از كتاب «نصائح» چنين نقل شده: «هنگامى كه بيمارى هارون الرشيد در خراسان شديد شد دستور داد طبيبى از طوس حاضر كنند، و سپس سفارش كرد كه ادرار او را با ادرار جمع ديگرى از بيماران و از افراد سالم بر طبيب عرضه كنند، طبيب شيشه‏ها را يكى بعد از ديگرى وارسى مى‏كرد تا به شيشه هارون رسيد، و بى‏اينكه بداند مال كيست، گفت: به صاحب اين شيشه بگوئيد وصيتش را بكند، چرا كه نيرويش مضمحل شده و بنيه‏اش فرو ريخته است! هارون از شنيدن اين سخن از حيات خود مأيوس شد، و شروع به خواندن اين اشعار كرد:

    انّ الطّبيب بطبّه و دوائه-----لا يستطيع دفاع نحب قد أتى‏

    ما للطّبيب يموت بالدّاء الّذى-----قد كان يبرء مثله فيما مضى‏

    «طبيب با طبابت و داروى خود- قدرت ندارد در برابر مرگى كه فرا رسيد دفاع كند».

    اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بيمارى مى‏ميرد- كه سابقا آن را درمان مى‏كرد»؟
    در اين هنگام به او خبر دادند كه مردم شايعه مرگ او را پخش كرده‏اند، براى اين كه اين شايعه برچيده شود دستور داد چهارپائى آوردند و گفت: مرا بر آن سوار كنيد، ناگهان زانوى حيوان سست شد.

    گفت: مرا پياده كنيد كه شايعه پراكنان راست مى‏گويند! سپس سفارش كرد كفنهائى براى او بياورند، و از ميان آنها يكى را پسنديد و انتخاب كرد، و گفت در كنار همين بسترم قبرى براى من آماده كنيد.

    سپس نگاهى در قبر كرد و اين آيه را تلاوت نمود: (ما اغنى عنى ماليه- هلك عنى سلطانيه) و در همان روز از دنيا رفت.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-17-2014)

  3. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 30)- او را بگيريد و زنجيرش كنيد! در ادامه آيات گذشته كه سخن از «اصحاب شمال» مى‏گفت كه نامه اعمالشان را به دست چپشان مى‏دهند در اينجا به گوشه‏اى از عذابهاى آنها در قيامت اشاره كرده، مى‏فرمايد: در اين هنگام به فرشتگان عذاب دستور داده مى‏شود: «او را بگيريد و در بند و زنجيرش كنيد»! (خذوه فغلوه).

    (آيه 31)- «سپس (گفته مى‏شود:) او را در دوزخ بيفكنيد» (ثم الجحيم صلوه).

    (آيه 32)- «بعد او را به زنجيرى كه هفتاد ذراع است ببنديد» (ثم فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه).

    «ذراع» به معنى فاصله آرنج تا نوك انگشتان است (در حدود نيم متر) كه واحد طول نزد عرب بوده، و يك مقياس طبيعى است، ولى بعضى گفته‏اند كه اين ذراع غير از ذراع معمولى است بطورى كه هر ذراع از آن فاصله‏هاى عظيمى را در بر مى‏گيرد، و همه دوزخيان را به آن زنجير مى‏بندند.

    (آيه 33)- در اين آيه و آيه بعد به علت اصلى اين عذاب سخت پرداخته، مى‏فرمايد: «چرا كه او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمى‏آورد» (انه كان لا يؤمن بالله العظيم).
    و هر قدر انبيا و اوليا و رسولان پروردگار او را به سوى خدا دعوت مى‏كردند نمى‏پذيرفت، و به اين ترتيب پيوند او با «خالق» بكلى قطع شده بود.

    (آيه 34)- «و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمى‏نمود» (و لا يحض على طعام المسكين).

    و به اين ترتيب پيوند خود را از «خلق» نيز بريده بود.
    از اين دو آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه عمده اطاعات و عبادات و دستورات شرع را مى‏توان در رابطه با خلق و خالق خلاصه كرد، و عطف «اطعام مسكين» بر «ايمان» اشاره به اهميت فوق العاده اين عمل بزرگ است.

    (آيه 35)- سپس مى‏افزايد: «چون عقيده و عمل او چنين بود «از اين رو امروز هم در اينجا يار مهربانى ندارد»! (فليس له اليوم هاهنا حميم).

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-17-2014)

  5. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 36)- «و نه طعامى جز از چرك و خون» (و لا طعام الا من غسلين).
    قابل توجه اين كه كيفر و عمل آنها كاملا با هم متناسبند، به خاطر قطع پيوند با خالق، در آنجا دوست گرم و صميمى ندارند، و به خاطر ترك اطعام مستمندان، غذائى جز چرك و خون از گلوى آنها پايين نمى‏رود، چرا كه آنها سالها لذيذترين طعامها را مى‏خوردند در حالى كه بينوايان جز خون دل طعامى نداشتند.

    (آيه 37)- در اين آيه، براى تأكيد مى‏افزايد: «غذائى كه جز خطاكاران آن را نمى‏خورند» (لا يأكله الا الخاطؤن).
    كسانى كه با تعمد و آگاهى و به عنوان طغيان و سركشى راه شرك و كفر و بخل را مى‏پويند.

    (آيه 38)- اين قرآن قطعا كلام خداست به دنبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون قيامت و سرنوشت مؤمنان و كافران بود، در اينجا بحث گويائى پيرامون قرآن مجيد و نبوت بيان مى‏كند، تا بحث «نبوت» و «معاد» مكمل يكديگر باشند.
    نخست مى‏فرمايد: «سوگند به آنچه مى‏بينيد»! (فلا اقسم بما تبصرون).

    (آيه 39)- «و آنچه نمى‏بينيد» (و ما لا تبصرون).
    اين دو تعبير سراسر عالم «شهود» و «غيب» را شامل مى‏شود.

    (آيه 40)- سپس در اين آيه به ذكر نتيجه و جواب اين سوگند بزرگ و بى‏نظير پرداخته، مى‏فرمايد: «كه اين قرآن گفتار رسول بزرگوارى است» (انه لقول رسول كريم).

    منظور از «رسول» در اينجا بدون شك پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله است نه جبرئيل و مى‏دانيم آنچه را رسول مى‏آورد گفتار فرستنده اوست.

    (آيه 41)- سپس مى‏افزايد: «و گفته شاعرى نيست، اما كمتر ايمان مى‏آوريد» (و ما هو بقول شاعر قليلا ما تؤمنون).

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-18-2014)

  7. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 42)- «و نه گفته كاهنى، هر چند كمتر متذكّر مى‏شويد» (و لا بقول كاهن قليلا ما تذكرون).
    در حقيقت دو آيه فوق نفى نسبتهاى ناروائى است كه مشركان و مخالفان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏دادند، گاه مى‏گفتند: او شاعر است و اين آيات شعر اوست، و گاه مى‏گفتند: او كاهن است و اينها كهانت.

    «شعر» معمولا زائيده تخيّلات، و بيانگر احساسات برافروخته، و هيجانات عاطفى است، و به همين دليل فراز و نشيب و افت و خيز فراوان دارد در حالى كه قرآن در عين زيبائى و جذابى كاملا مستدل و منطقى، و محتوائى عقلانى دارد، و اگر پيشگوئيهائى از آينده كرده اين پيشگوئيها اساس قرآن را تشكيل نمى‏دهد، تازه بر خلاف خبرهاى كاهنان همه قرين واقعيت بوده.

    (آيه 43)- و در اين آيه به عنوان تأكيد با صراحت مى‏گويد: «كلامى است كه از سوى پروردگار عالميان نازل شده است» (تنزيل من رب العالمين).
    بنابر اين قرآن نه شعر است و نه كهانت، نه ساخته فكر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و نه گفته جبرئيل، بلكه سخن خداست كه به وسيله پيك وحى بر قلب پاك پيامبر نازل شده.

    (آيه 44)- اگر او دروغ بر ما مى‏بست مهلتش نمى‏داديم! در ادامه بحثهاى مربوط به قرآن، در اينجا به ذكر دليل روشنى بر اصالت آن پرداخته، مى‏فرمايد: «اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست ...» (و لو تقول علينا بعض الاقاويل).

    (آيه 45)- «ما او را با قدرت مى‏گرفتيم» (لاخذنا منه باليمين).

    (آيه 46)- «سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم»! (ثم لقطعنا منه الوتين).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-18-2014)

  9. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 47)- «و هيچ كس از شما نمى‏توانست از (مجازات) او مانع شود» و از او حمايت كند (فما منكم من احد عنه حاجزين).

    (آيه 48)- در اين آيه باز هم براى تأكيد و يادآورى مى‏فرمايد: «و آن (قرآن) تذكرى براى پرهيزكاران است» (و انه لتذكرة للمتقين).

    براى آنها كه آماده‏اند خود را از گناه پاك كنند و راه حق را بپويند، براى آنها كه جستجوگرند و طالب حقيقت، و كسانى كه اين حد از تقوا را ندارند مسلما نمى‏توانند از تعليمات قرآن بهره‏گيرند.
    تأثير عميق و فوق العاده‏اى كه قرآن از اين نظر دارد خود نشانه ديگرى از حقانيت آن است.

    (آيه 49)- سپس مى‏گويد: «و ما مى‏دانيم كه بعضى از شما (آن را) تكذيب مى‏كنيد» (و انا لنعلم ان منكم مكذبين).
    اما وجود تكذيب كننده لجوج هرگز دليل بر عدم حقانيت آن نخواهد بود، چرا كه پرهيزكاران و طالبان حقيقت از آن متذكر مى‏شوند، نشانه‏هاى حق را در آن مى‏بينند و در راه خدا گام مى‏نهند.

    (آيه 50)- در اين آيه مى‏افزايد: «و آن مايه حسرت كافران است» (و انه لحسرة على الكافرين).
    امروز آن را تكذيب مى‏كنند، ولى فردا كه «يوم الظّهور» و «يوم البروز» و در عين حال «يوم الحسرة» است مى‏فهمند چه نعمت بزرگى را به خاطر لجاجت و عناد از دست داده‏اند، و چه عذابهاى دردناكى را براى خود خريده‏اند.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-18-2014)

  11. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره حاقّه [69]

    (آيه 51)- و براى اين كه كسى تصور نكند كه شك و ترديد، يا تكذيب منكران به خاطر ابهام مفاهيم قرآن است، در اين آيه اضافه مى‏كند: «و آن (قرآن) يقين خالص است» (و انه لحق اليقين).

    يعنى، قرآن يقينى است خالص، و يا به تعبير ديگر «يقين» داراى مراحل مختلفى است: گاه از دليل عقلى حاصل مى‏شود، مثل اين كه دودى را از دور مشاهده مى‏كنيم و از آن، يقين به وجود آتش حاصل مى‏شود، در حالى كه آتش را نديده‏ايم، اين را «علم اليقين» گويند.

    گاه نزديكتر مى‏رويم و شعله‏هاى آتش را با چشم مى‏بينيم، در اينجا يقين محكمتر مى‏شود، و آن را «عين اليقين» مى‏نامند.

    گاه از اين هم نزديكتر مى‏رويم و در مجاورت آتش قرار مى‏گيريم، و سوزش آن را با دست خود لمس مى‏كنيم، مسلما اين مرحله بالاترى از يقين است كه آن را «حقّ اليقين» مى‏نامند.
    آيه فوق مى‏گويد قرآن در چنين مرحله‏اى از يقين است، و با اين حال كوردلان آن را انكار مى‏كنند!

    (آيه 52)- و سر انجام در آخرين آيه مى‏فرمايد: «حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى»! و او را از هر گونه عيب و نقص منزّه بشمار (فسبح باسم ربك العظيم).

    قابل توجه اين كه مضمون اين آيه و آيه قبل با مختصر تفاوتى در آخر سوره واقعه نيز آمده است، با اين تفاوت كه در اينجا سخن از قرآن مجيد است و توصيف آن به «حق اليقين» اما در پايان سوره «واقعه» سخن از گروههاى مختلف نيكوكاران و بدكاران در قيامت است.

    «پايان سوره حاقّه»

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (01-18-2014)

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •