-
RE: سوره فتح [48]
(آيه 26)- تعصب و حميت جاهليت بزرگترين سدّ راه كفار! در اينجا باز مسائل مربوط به ماجراى «حديبيه» تعقيب مىشود، و صحنههاى ديگرى از اين ماجراى عظيم را مجسم مىكند.
نخست به يكى از مهمترين عوامل باز دارنده كفّار از ايمان به خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و تسليم در مقابل حق و عدالت اشاره كرده، مىگويد: به خاطر بياوريد «هنگامى را كه كافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليت داشتند» (إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ).
و به خاطر آن مانع ورود پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و مؤمنان به خانه خدا و انجام مراسم عمره و قربانى شدند، و گفتند: اگر اينها كه در ميدان جنگ پدران و برادران ما را كشتهاند وارد سرزمين و خانههاى ما شوند و سالم باز گردند، عرب در باره ما چه خواهد گفت؟ و چه اعتبار و حيثيتى براى ما باقى مىماند؟
آنها با اين عمل هم احترام خانه خدا و حرم امن او را شكستند، و هم سنتهاى خود را زير پا گذاشتند، و هم پرده ضخيمى ميان خود و حقيقت كشيدند.
سپس مىافزايد: «و (در مقابل) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش مؤمنان نازل فرمود» (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).
اين آرامش كه مولود ايمان و اعتقاد به خداوند، و اعتماد بر لطف او بود، آنها را به خونسردى و تسلط بر نفس دعوت كرد، تا آنجا كه براى حفظ اهداف بزرگ خود حاضر شدند جمله «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» را- كه رمز اسلام در شروع كارها بود- بردارند، و به جاى آن «بسمك اللّهمّ»- كه از يادگارهاى دوران گذشته عرب بود- در آغاز صلحنامه حديبيه بنگارند و حتى لقب «رسول اللّه» را از كنار نام گرامى «محمد» صلّى اللّه عليه و اله حذف كنند. و حاضر شدند كه بر خلاف عشق و علاقه سوزانى كه به زيارت خانه خدا و مراسم عمره داشتند از همان «حديبيه» به سوى مدينه باز گردند، و شترهاى خود را بر خلاف سنت حج و عمره در همانجا قربانى كنند، و بدون انجام مناسك از احرام به در آيند.
آرى! فرهنگ جاهليت دعوت به «حميت» و «تعصب» و «خشم جاهلى» مىكند، ولى فرهنگ اسلام به «سكينه» و «آرامش» و «تسلط بر نفس».
سپس مىافزايد: «و (خداوند) آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر كس شايستهتر و اهل آن بودند» (وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها).
در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به همه چيز داناست» (وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً).
او هم نيات سوء كفار را مىداند، و هم پاكدلى مؤمنان راستين را، در اينجا سكينه و تقوا نازل مىكند، و در آنجا حميت جاهليت را مسلّط مىسازد.
-
RE: سوره فتح [48]
(آيه 27)- رؤياى صادقه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله! اين آيه نيز فراز ديگرى از فرازهاى مهم داستان «حديبيه» را ترسيم مىكند، ماجرا اين بود:
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله در مدينه خوابى ديد كه به اتفاق يارانش براى انجام مناسك «عمره» وارد مكّه مىشوند، و اين خواب را براى ياران بيان كرد، همگى شاد و خوشحال شدند، اما چون جمعى تصور مىكردند تعبير و تحقق اين خواب در همان سال واقع خواهد شد، هنگامى كه مشركان راه ورود به مكّه را در حديبيه به روى آنها بستند، گرفتار شك و ترديد شدند، كه مگر رؤياى پيامبر هم ممكن است نادرست از آب درآيد؟
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله در پاسخ اين سؤال فرمود: مگر من به شما گفتم اين رؤيا همين امسال تحقق خواهد يافت؟
اين آيه در همين رابطه در طريق بازگشت به مدينه نازل شد و تأكيد كرد كه اين خواب، رؤياى صادقه بوده و چنين مسألهاى حتمى و قطعى و انجام شدنى است.
مىفرمايد: «خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت» (لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ).
سپس مىافزايد: «بطور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجد الحرام مىشويد در نهايت امنيت، و در حالى كه سرهاى خود را تراشيده، يا (ناخنهاى خود را) كوتاه كردهايد، و از هيچ كس ترس و وحشتى نداريد» (لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ).
«ولى خداوند چيزهائى را مىدانست كه شما نمىدانستيد» و در اين تأخير حكمتى بود (فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا).
«و قبل از آن، فتح نزديكى (براى شما) قرار داده است» (فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً).
تعبير به «فَتْحاً قَرِيباً» تناسب بيشترى با فتح خيبر دارد، زيرا فاصله كمترى با تحقق عينى اين خواب داشت «فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً».
آيه مورد بحث يكى از اخبار غيبى قرآن، و از شواهد آسمانى بودن اين كتاب، و از معجزات پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله است كه با اين قاطعيت و تأكيد هم خبر از ورود به مسجد الحرام و انجام مراسم عمره در آينده نزديك مىدهد، و هم فتح قريب و پيروزى نزديكى قبل از آن، و چنانكه مىدانيم اين هر دو پيشگوئى به وقوع پيوست.
-
RE: سوره فتح [48]
(آيه 28)- در اين آيه و آيه بعد كه آخرين آيات سوره فتح است به دو مسأله مهم ديگر در ارتباط با «فتح المبين» يعنى «صلح حديبيه» اشاره مىكند كه يكى مربوط به عالمگير شدن اسلام است، و ديگرى اوصاف ياران پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و ويژگيهاى آنان، و وعده الهى را نسبت به آنها بازگو مىكند.
نخست مىگويد: «او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز كند، و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد» (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً).
اين وعدهاى است صريح و قاطع، از سوى خداوند قادر متعال، در رابطه با غلبه اسلام بر همه اديان.
يعنى اگر خداوند از طريق رؤياى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به شما خبر پيروزى داده كه با نهايت امنيت وارد مسجد الحرام مىشويد، و مراسم عمره را به جا مىآوريد بىآنكه كسى جرأت مزاحمت شما را داشته باشد، و نيز اگر خداوند بشارت «فتح قريب» (پيروزى خيبر) را مىدهد تعجب نكنيد، اينها اول كار است سر انجام اسلام عالمگير مىشود و بر همه اديان پيروز خواهد گشت.
در اين كه منظور از اين پيروزى پيروزى منطقى است يا پيروزى نظامى؟ بايد بگوييم: كلمه «ليظهره» دليل بر غلبه خارجى است، و به همين دليل مىتوان گفت:
علاوه بر مناطق بسيار وسيعى كه امروز در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم در قلمرو اسلام قرار گرفته، و هم اكنون بيش از چهل كشور اسلامى با جمعيتى حدود يك ميليارد نفر زير پرچم اسلام قرار دارند، و زمانى فرا خواهد رسيد كه همه جهان رسما در زير اين پرچم قرار مىگيرد، و اين امر به وسيله قيام حضرت مهدى- عج- تكميل مىگردد.
-
RE: سوره فتح [48]
(آيه 29)- در اين آيه به ترسيم بسيار گويائى از اصحاب و ياران خاص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و آنها كه در خط او بودند از لسان تورات و انجيل بيان كرده كه هم افتخار و مباهاتى است براى آنها كه در «حديبيه» و مراحل ديگر پايمردى به خرج دادند، و هم درس آموزندهاى است براى همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز مىفرمايد: «محمد (ص) فرستاده خداست» (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ).
سپس به توصيف يارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افكار و اعمال آنها را طى پنج صفت چنين بيان مىكند: «و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سر سخت و شديدند» (وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ).
و در دومين وصف مىگويد: «و در ميان خود مهربانند» (رُحَماءُ بَيْنَهُمْ).
در حقيقت عواطف آنها در اين «مهر» و «قهر» خلاصه مىشود، اما نه جمع ميان اين دو در وجود آنها تضادى دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب مىشود كه از جاده حق و عدالت قدمى بيرون نهند.
در سومين صفت كه از اعمال آنها سخن مىگويد، مىافزايد: «پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبينى» و همواره به عبادت خدا مشغولند (تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً).
اين تعبير عبادت و بندگى خدا را كه با دو ركن اصليش «ركوع» و «سجود» ترسيم شده، به عنوان حالت دائمى و هميشگى آنها ذكر مىكند، عبادتى كه رمز تسليم در برابر فرمان حق، و نفى كبر و خود خواهى و غرور، از وجود ايشان است.
-
RE: سوره فتح [48]
در چهارمين توصيف كه از نيت پاك و خالص آنها بحث مىكند، مىفرمايد:
«آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند» (يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً).
نه براى تظاهر و ريا قدم بر مىدارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند، بلكه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده.
و در پنجمين و آخرين توصيف از ظاهر آراسته و نورانى آنها بحث كرده مىگويد: «نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است» (سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ).
قرآن بعد از بيان همه اين اوصاف مىافزايد: «اين توصيف آنان در تورات است (ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ).
اين حقيقتى است كه از پيش گفته شده و توصيفى است در يك كتاب بزرگ آسمانى كه پيش از هزار سال قبل نازل شده است.
ولى نبايد فراموش كرد كه تعبير «وَ الَّذِينَ مَعَهُ» (و كسانى كه با او هستند) سخن از افرادى مىگويد كه در همه چيز با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودند، در فكر و عقيده و اخلاق و عمل، نه تنها كسانى كه همزمان با او بودند هر چند خطشان با او متفاوت بود.
سپس به توصيف آنها در يك كتاب بزرگ ديگر آسمانى يعنى «انجيل» پرداخته، چنين مىگويد: «و توصيف آنها در انجيل، همانند زراعتى است كه جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و به قدرى نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مىدارد» (وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ).
در حقيقت اوصافى كه در تورات براى آنها ذكر شده اوصافى است كه ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بيان مىكند و اما اوصافى كه در انجيل آمده بيانگر حركت و نمو و رشد آنها در جنبههاى مختلف است- دقت كنيد.
-
RE: سوره فتح [48]
آرى! آنها انسانهائى هستند با صفات والا كه آنى از «حركت» باز نمىايستند.
همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مىدهند و روز به روز خيل تازهاى بر جامعه اسلامى مىافزايند.
سپس در دنباله آيه مىافزايد: اين اوصاف عالى، اين نمو و رشد سريع، و اين حركت پر بركت، به همان اندازه كه دوستان را به شوق و نشاط مىآورد سبب خشم كفار مىشود «اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد» (لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ).
و در پايان آيه مىفرمايد: « (ولى) كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است» (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً).
بديهى است اوصافى كه در آغاز آيه گفته شد ايمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابر اين تكرار اين دو وصف اشاره به تداوم آن است، يعنى خداوند اين وعده را تنها به آن گروه از ياران محمد صلّى اللّه عليه و اله داده كه در خط او باقى بمانند، و ايمان و عمل صالح را تداوم بخشند، و گر نه كسانى كه يك روز در زمره دوستان و ياران او بودند، و روز ديگر از او جدا شدند و راهى بر خلاف آن را در پيش گرفتند، هرگز مشمول چنين وعدهاى نيستند.
«پايان سوره فتح»