-
RE: سوره نور [24]
(آيه 44)- در اين آيه به يكى ديگر از آيات خلقت و نشانههاى عظمت پروردگار كه همان خلقت شب و روز و ويژگيهاى آنهاست اشاره كرده، مىفرمايد:
«خداوند شب و روز را دگرگون مىسازد، و در اين عبرتى است براى صاحبان بصيرت» (يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ).
اين دگرگونى- يعنى آمد و شد شب و روز و تغييرات تدريجى آنها- براى انسان جنبه حياتى دارد، و درس عبرتى است براى «اولى الابصار».
(آيه 45)- اين آيه به يكى از مهمترين چهرههاى نظام آفرينش كه از روشنترين دلائل توحيد است يعنى مسأله حيات در صورتهاى متنوعش اشاره كرده، مىگويد: «خداوند هر جنبندهاى را از آبى آفريد» (وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ).
منظور از «آب» نطفه است و احتمال دارد اشاره به پيدايش نخستين «موجود» باشد، زيرا هم طبق بعضى از روايات اسلامى اولين موجودى را كه خدا آفريده آب بوده و انسانها را بعدا از آن آب آفريد و هم طبق فرضيههاى علمى جديد نخستين جوانه «حيات» در درياها ظاهر شده، و اين پديده قبل از همه جا بر اعماق يا كنار درياها حاكم شده است.
و با اين كه اصل همه آنها به آب باز مىگردد با اين حال خلقتهاى بسيار متفاوت و شگفتانگيزى دارند: «پس گروهى از آنها بر شكم خود راه مىروند» (خزندگان) (فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ).
«و گروهى بر روى دو پا راه مىروند» انسانها و پرندگان (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ).
«و گروهى بر روى چهار پا راه مىروند» چهار پايان (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ).
تازه منحصر به اينها نيست و حيات چهرههاى فوقالعاده متنوع دارد اعم از موجوداتى كه در دريا زندگى مىكنند و يا حشرات كه هزاران نوع دارند و هزاران صورت لذا در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند هر چه را اراده كند مىآفريند» (يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ).
«چرا كه خدا بر همه چيز تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 46)-
شأن نزول:
در مورد نزول اين آيه و چهار آيه بعد نقل شده: يكى از منافقان با يك مرد يهودى نزاعى داشت، مرد يهودى، منافق ظاهر مسلمان را به داورى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله خواند، اما منافق زير بار نرفت، و او را به داورى «كعب بن اشرف يهودى»! دعوت كرد اين آيات نازل شد و سخت اين گونه اشخاص را مورد سر زنش و مذمت قرار داد.
تفسير:
ايمان و پذيرش داورى خدا- از آنجا كه در آيات گذشته، سخن از ايمان به خدا و دلائل توحيد و نشانههاى او در جهان تكوين بود، در اينجا سخن از آثار ايمان و بازتابهاى توحيد در زندگى انسان و تسليم او در برابر حق و حقيقت است.
نخست مىگويد: «ما آيات روشن و روشنگرى نازل كرديم» (لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ). آياتى كه دلها را به نور ايمان و توحيد روشن مىكند، افكار انسانها را نور و صفا مىبخشد و محيط تاريك زندگيشان را عوض مىكند.
البته وجود اين «آيات مبينات» زمينه را براى ايمان فراهم مىسازد، ولى نقش اصلى را هدايت الهى دارد، چرا كه «خدا هر كس را بخواهد به صراط مستقيم هدايت مىكند» (وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
و مىدانيم كه اراده خداوند و مشيت او بىحساب نيست، او نور هدايت را به دلهايى مىافكند كه آماده پذيرش آن هستند.
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 47)- سپس به عنوان مذمت از گروه منافقان كه دم از ايمان مىزنند و ايمان در دل آنها پرتو افكن نيست مىفرمايد: «آنها مىگويند: به خدا و پيامبر ايمان داريم و اطاعت مىكنيم، ولى بعد از اين ادعا، گروهى از آنها روى گردان مىشوند، آنها در حقيقت مؤمن نيستند» (وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ).
اين چگونه ايمانى است كه از زبانشان فراتر نمىرود؟ و پرتوش در اعمالشان ظاهر نمىگردد؟
(آيه 48)- بعد به عنوان يك دليل روشن براى بىايمانى آنها مىفرمايد:
«و هنگامى كه از آنها دعوت شود كه به سوى خدا و پيامبرش بيايند تا در ميان آنان داورى كند، گروهى از آنها روى گردان مىشوند» (وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ).
(آيه 49)- براى تأكيد بيشتر و روشن شدن شرك و دنيا پرستيشان اضافه مىكند: «ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسليم به سوى او مىآيند» (وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ).
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 50)- در اين آيه ريشههاى اصلى و انگيزههاى عدم تسليم در برابر داورى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در سه جمله بيان كرده، مىگويد: «آيا در دلهاى آنها بيمارى است» بيمارى نفاق (أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ).
اين يكى از صفات منافقان است كه اظهار ايمان مىكنند اما بخاطر انحرافى كه در دل از اصل توحيد دارند هرگز تسليم داورى خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيستند «يا (اگر بيمارى نفاق بر دلهاى آنها چيره نشده) به راستى در شك و ترديدند»؟ (أَمِ ارْتابُوا).
و طبيعى است شخصى كه در پذيرش يك آيين مردد است تسليم لوازم آن نخواهد بود.
يا اين كه اگر نه آن است و نه اين و از مؤمنانند «آيا به راستى مىترسيدند كه خدا و رسولش بر آنها ظلم و ستم كند»؟! (أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ).
در حالى كه اين تناقض آشكارى است كسى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را فرستاده خدا و بيانگر رسالت او مىداند و حكمش را حكم خدا مىشمرد ممكن نيست احتمال ظلم و ستم در باره او دهد، مگر امكان دارد خدا به كسى ستم كند؟ مگر ظلم زاييده جهل يا نياز يا خود خواهى نيست؟ ساحت مقدس خداوند از همه اينها پاك است.
«بلكه در واقع خود اينها ظالم و ستمگرند» (بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
آنها نمىخواهند به حق خودشان قانع باشند، و چون مىدانند پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله چيزى از حق ديگران به آنها نخواهد داد تسليم داورى او نمىشوند.
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 51)- ايمان و تسليم مطلق در برابر حق: در آيات گذشته عكس العمل منافقان تاريك دل را كه در ظلمات متراكم قرار داشتند، در برابر داورى خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ديديم.
در اينجا نقطه مقابل آن يعنى بر خورد مؤمنان را با اين داورى الهى تشريح كرده، مىگويد: «سخن مؤمنان، هنگامى كه به سوى خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داورى كند، تنها اين است كه مىگويند: شنيديم و اطاعت كرديم»! (إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا).
كسى كه خدا را عالم به همه چيز مىداند، و بىنياز از هر كس، و رحيم و مهربان به همه بندگان، چگونه ممكن است داورى كسى را بر داورى او ترجيح دهد؟
لذا در پايان آيه مىفرمايد: «و اينها همان رستگاران واقعى هستند» (وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
كسى كه زمام خود را به دست خدا بسپارد، و او را حاكم و داور قرار دهد بدون شك در همه چيز پيروز است، چه در زندگى مادى و چه معنوى.
(آيه 52)- اين آيه همين حقيقت را به صورت كلىتر تعقيب كرده، مىفرمايد: «و كسانى كه اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كنند و از خدا بترسند و تقوا پيشه نمايند آنها نجات يافتگان و پيروزمندانند» (وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ).
(آيه 53)- لحن اين آيه و همچنين شأن نزولى كه در بعضى از تفاسير در مورد آن وارد شدن- نشان مىدهد كه جمعى از منافقان بعد از نزول آيات قبل و ملامتهاى شديد آن از وضع خود سخت ناراحت شدند و خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و شديدا سوگند ياد كردند كه ما تسليم فرمان توايم قرآن در مقام پاسخ بر آمده و با قاطعيت به آنها گفت: «آنها با نهايت تأكيد سوگند ياد كردند كه اگر به آنها فرمان بدهى (از خانه و اموال خود) بيرون مىروند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقديم مىكنند) بگو: سوگند ياد نكنيد شما طاعت خالصانه و صادقانه نشان دهيد كه خدا به آنچه عمل مىكنيد آگاه است» (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
منظور از «خروج» خارج شدن از اموال و زندگى و يا همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به هر جا رفتن و در خدمت او بودن است.
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 54)- در اين آيه مجددا روى همين معنى تأكيد كرده، مىگويد: «به آنها بگو: اطاعت خدا و اطاعت پيامبرش را كنيد» (قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ).
سپس اضافه مىكند: در برابر اين فرمان از دو حال خارج نيستيد «پس اگر سر پيچى كنيد و روى گردان شويد پيغمبر مسؤول اعمال خويش است (و وظيفه خود را انجام داده) و شما هم مسؤول اعمال خود هستيد» و وظيفه شما اطاعت صادقانه است (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ).
«اما اگر از او اطاعت كنيد، هدايت خواهيد شد» (وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا).
زيرا او رهبرى است كه جز به راه خدا و حق و صواب دعوت نمىكند.
«و (در هر حال) بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چيزى جز ابلاغ آشكار نيست» (وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ).
او موظف است فرمان خدا را آشكارا به همگان برساند خواه بپذيرند يا نپذيرند پذيرش و عدم پذيرش اين دعوت، سود و زيانش متوجه خود آنها خواهد شد.
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 55)-
شأن نزول:
«هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مسلمانان به مدينه هجرت كردند و انصار با آغوش باز آنها را پذيرا گشتند، تمامى عرب بر ضدّ آنها قيام كردند و آن چنان بود كه آنها ناچار بودند اسلحه را از خود دور نكنند، شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح بر خيزند. ادامه اين حالت بر مسلمانان سخت آمده، بعضى گفتند آيا زمانى فرا خواهد رسيد كه اطمينان و آرامش بر ما حكم فرما گردد، و جز از خدا از هيچ كس نترسيم؟ آيه نازل شد و به آنها اين بشارت را داد كه آرى چنين زمانى فرا خواهد رسيد».
تفسير:
حكومت جهانى مستضعفان! از آنجا كه در آيات گذشته، سخن از اطاعت و تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود، اين آيه همين موضوع را ادامه داده و نتيجه اين اطاعت را كه همان حكومت جهانى است بيان مىكند، و به صورت مؤكد مىگويد: «خداوند به كسانى كه از شما ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده مىدهد كه آنها را قطعا خليفه روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه پيشينيان را خلافت روى زمين بخشيد» (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
منظور از «پيشينيان» بنى اسرائيل است، زيرا آنها با ظهور موسى (ع) و در هم شكسته شدن قدرت فرعون و فرعونيان مالك حكومت روى زمين شدند.
«و دين و آيينى را كه براى آنها پسنديده، بطور ريشه دار و پا بر جا در صفحه زمين مستقر سازد» (وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ).
«و خوف و ترس آنها را، به امنيت و آرامش مبدل خواهد كرد» (وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً).
و آن چنان مىشود كه «تنها مرا مىپرستند و چيزى را شريك من قرار نخواهند داد» (يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً).
مسلم است بعد از اين سيطره حكومت توحيد و استقرار آيين الهى و از ميان رفتن هر گونه اضطراب و ناامنى و هر گونه شرك «كسانى كه بعد از آن كافر شوند فاسقان واقعى آنها هستند» (وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ).
-
RE: سوره نور [24]
از مجموع آيه چنين بر مىآيد كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى دو صفت «ايمان» و «عمل صالح» هستند سه نويد داده است:
1- جانشينى و حكومت روى زمين.
2- نشر آيين حق بطور اساسى و ريشهدار در همه جا.
3- از ميان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى.
و نتيجه اين امور آن خواهد شد كه با نهايت آزادى خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند و هيچ شريك و شبيهى براى او قائل نشوند و توحيد خالص را در همه جا بگسترانند.
اين وعده الهى از آن كيست؟ در آيه خوانديم خدا وعده حكومت روى زمين و تمكين دين و آيين و امنيت كامل را به گروهى كه ايمان دارند و اعمالشان صالح است داده اما در اين كه منظور از اين گروه از نظر مصداقى چه اشخاصى است؟
بدون شك آيه شامل مسلمانان نخستين مىشود و حكومت حضرت مهدى (عج)- كه طبق عقيده عموم مسلمانان اعم از شيعه و اهل تسنن سراسر روى زمين را پر از عدل و داد مىكند بعد از آن كه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد- مصداق كامل اين آيه است، ولى با اين حال مانع از عموميت و گستردگى مفهوم آيه نخواهد بود.
نتيجه اين كه در هر عصر و زمان پايههاى ايمان و عمل صالح در ميان مسلمانان مستحكم شود، آنها صاحب حكومتى ريشهدار و پر نفوذ خواهند شد.
چنين حكومتى تمام تلاشها و كوششهايش از جنگ و صلح گرفته تا برنامههاى آموزشى و فرهنگى و اقتصادى و نظامى، همه در مسير بندگى خدا، بندگى خالى از هر گونه شرك است.
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 56)- فرار از چنگال مجازات او ممكن نيست! در آيه گذشته وعده خلافت روى زمين به مؤمنان صالح داده شده بود در اين آيه و آيه بعد مردم را براى فراهم كردن مقدمات اين حكومت بسيج مىكند.
نخست مىگويد: «و نماز را بر پا داريد» (وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ). همان نمازى كه رمز پيوند خلق با خالق است، و ارتباط مستمر آنها را با خدا تضمين مىكند، و ميان آنها و فحشا و منكر حائل مىشود.
«و زكات را بدهيد» (وَ آتُوا الزَّكاةَ). همان زكاتى كه نشانه پيوند با «خلق خدا» است، و وسيله مؤثرى براى كم كردن فاصلهها، و سبب استحكام پيوندهاى عاطفى است.
«و رسول (خدا) را اطاعت كنيد» (وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ). اطاعتى كه شما را در خط مؤمنان صالح كه شايسته حكومت بر زمينند قرار مىدهد.
«تا (در پرتو انجام اين دستورات) مشمول رحمت او (خدا) شويد» (لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ). و شايسته پرچمدارى حكومت حق و عدالت گرديد.
(آيه 57)- و اگر فكر مىكنيد ممكن است دشمنان نيرومند لجوج در اين راه سنگ بيندازند و مانع تحقق وعده الهى شوند، چنين امرى امكانپذير نيست، چرا كه قدرت آنها در برابر قدرت خدا ناچيز است، بنا بر اين «گمان مبر كه افراد كافر مىتوانند از چنگال مجازات الهى در پهنه زمين فرار كنند» (لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ).
نه تنها در اين دنيا از مجازات خدا مصون نيستند «بلكه در آخرت «جايگاهشان آتش است و چه بد جايگاهى است» (وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ).
-
RE: سوره نور [24]
(آيه 58)- آداب ورود به جايگاه خصوصى پدر و مادر: از آنجا كه مهمترين مسألهاى كه در اين سوره، تعقيب شده مسأله عفت عمومى است در اينجا نيز به يكى از امورى كه با اين مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصيات آن را تشريح مىكند.
نخست مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بايد مملوكهاى شما (بردگانتان) و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيدهاند در سه وقت از شما اجازه بگيرند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ).
«قبل از نماز صبح و نيم روز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مىآوريد، و بعد از نماز عشا» (مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ).
اين سه وقت «سه وقت خصوصى براى شماست» (ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ).
بديهى است اين دستور متوجه اولياى اطفال است كه آنها را وادار به انجام اين برنامه كنند، چرا كه آنها هنوز به حد بلوغ نرسيدهاند تا مشمول تكاليف الهى باشند.
ضمنا اطلاق آيه، هم شامل كودكان پسر و هم كودكان دختر مىشود.
در پايان آيه مىفرمايد: «گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر بگرديد» و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نماييد (لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ).
آرى «اين چنين خداوند آيات را براى شما تبيين مىكند و خداوند دانا و حكيم است» (كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ).