(آيه 47)- سپس دقيقا چگونگى پياده كردن دعوتشان را در حضور فرعون در پنج جمله كوتاه و قاطع و پر محتوا براى آنها بيان مىفرمايد، كه يكى مربوط به اصل مأموريت است و ديگرى بيان محتواى مأموريت و سومى دليل و سند و چهارمى تشويق پذيرندگان و سر انجام تهديد مخالفان.
نخست مىگويد: «شما به سراغ او برويد و به او بگوييد: ما فرستادگان پروردگار توايم» (فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ).
ديگر اين كه: «بنى اسرائيل را همراه ما بفرست و آنها را اذيت و آزار مكن» (فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ).
سپس اشاره به دليل و مدرك خود كرده، مىگويد به او بگوييد: «ما نشانهاى از پروردگارت براى تو آوردهايم» (قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ).
بنا بر اين به حكم عقل لازم است لا اقل در سخنان ما بينديشى و اگر درست بود بپذيرى.
سپس به عنوان تشويق مؤمنان اضافه مىكند: «درود بر آنها كه از هدايت پيروى مىكنند» (وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى).
اين جمله ممكن است به معنى ديگرى نيز اشاره باشد و آن اين كه سلامت در اين جهان و جهان ديگر از ناراحتيها و رنجها و عذابهاى دردناك الهى، و مشكلات زندگى فردى و اجتماعى از آن كسانى است كه از هدايت الهى پيروى كنند و اين در حقيقت نتيجه نهايى دعوت موسى است.
(آيه 48)- سر انجام عاقبت شوم سر پيچى از اين دعوت را نيز به او بفهمانيد و بگوييد: «به ما وحى شده است كه عذاب الهى دامان كسانى را كه تكذيب آياتش كرده و از فرمانش سر پيچى نمايند خواهد گرفت»! (إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى).
و اين واقعيتى است كه بايد بىپرده به فرعون گفته مىشد.
(آيه 49)- در اينجا قرآن مجيد مستقيما به سراغ گفتگوهاى موسى و هارون با فرعون مىرود.
هنگامى كه موسى در برابر فرعون قرار گرفت، جملههاى حساب شده و مؤثرى را كه خداوند به هنگام فرمان رسالت به او آموخته بود باز گو كرد كه در آيات قبل خوانديم.
سپس هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد نخستين عكس العملش اين بود «گفت: بگوييد ببينم پروردگار شما كيست اى موسى»؟ (قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى).
عجيب اين كه فرعون مغرور و از خود راضى حتى حاضر نشد بگويد پروردگار من كه شما مدعى هستيد كيست؟ بلكه گفت: پروردگار شما كيست؟