-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 34)- و در اين آيه به مجازاتهاى دردناك آنها در دنيا و آخرت كه طبعا شامل شكست و ناكامى و سيه روزى و آبروريزى و غير آن مىشود، اشاره كرده چنين مىگويد: «براى آنها در زندگى دنيا مجازاتى است و مجازات آخرت سختتر و شديدتر است» (لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ).
چرا كه دائمى و هميشگى و جسمانى و روحانى و توأم با انواع ناراحتيها است: و اگر گمان كنند راه فرار و وسيله دفاعى در برابر آن دارند، سخت در اشتباهند چرا كه: «هيچ چيز در برابر خداوند نمىتواند از آنها دفاع كند» (وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ).
(آيه 35)- بار ديگر در اين آيه سخن از معاد و مخصوصا از نعمتهاى بهشتى و كيفرهاى دوزخى به ميان آمده است.
نخست مىگويد: «توصيف بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده (اين است كه) نهرهاى آب از زير درختانش جارى است» (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
دومين وصف باغهاى بهشت اين است كه: «ميوههاى آن دائمى و هميشگى است» (أُكُلُها دائِمٌ).
نه همچون ميوههاى اين جهان كه فصلى است و هر كدام در فصل خاصى آشكار مىشود بلكه گاهى بر اثر آفت و بلا ممكن است در يك سال اصلا نباشد.
و همچنين «سايه آنها» نيز هميشگى است (وَ ظِلُّها).
از اين جمله روشن مىشود كه باغهاى بهشت خزان ندارند، و نيز از آن معلوم مىشود كه تابش نور آفتاب يا همانند آن در بهشت هست.
و در پايان آيه بعد از بيان اين اوصاف سه گانه بهشت مىگويد: «اين است سر انجام پرهيزكاران، ولى سر انجام كافران آتش است»! (تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ).
در اين تعبير زيبا، نعمتهاى بهشتى با لطافت و به تفصيل بيان شده، اما در مورد دوزخيان در يك جمله كوتاه، و خشك و خشن مىگويد: «عاقبت كارشان جهنم است»!
-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 36)- خدا پرستان و احزاب! در اين آيه اشاره به عكس العمل متفاوت مردم در برابر نزول آيات قرآن شده است كه افراد حقيقت جو و حق طلب چگونه در برابر آنچه بر پيامبر نازل مىشد تسليم و خوشحال بودند و معاندان و افراد لجوج به مخالفت بر مىخاستند.
نخست مىگويد: «آنها كه كتاب آسمانى در اختيارشان قرار دادهايم از آنچه بر تو نازل مىشود خوشحالند» (وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ).
يعنى حق طلبان يهود و نصارى و مانند آنها از نزول اين آيات بر تو خوشحال و خشنودند، چرا كه از يك سو آن را هماهنگ با نشانههايى كه در دست دارند مىبينند و از سوى ديگر مايه آزادى و نجات آنها از شرّ خرافات و عالم نمايان يهود و مسيحيت و امثال آنهاست كه آنان را به قيد و بند كشيده، و از آزادى فكرى و تكامل انسانى محروم داشته بودند.
سپس اضافه مىكند: «ولى جمعى از احزاب قسمتى از آياتى را كه بر تو نازل شده است انكار مىكنند» (وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ).
منظور از اين گروه همان جمعيت از يهود و نصارى بودهاند كه تعصبهاى قومى و مذهبى و مانند آن بر آنها غلبه داشته، و در برابر كتب آسمانى خودشان نيز تسليم نبودند، آنها در حقيقت «احزاب» و گروههايى بودند كه تنها خط حزبى خودشان را دنبال مىكردند.
يا اشاره به مشركان بوده باشد كه آيين و مذهبى نداشتند بلكه احزاب و گروههاى پراكندهاى بودند كه مخالفت با قرآن و اسلام آنها را متحد ساخته بود.
در پايان آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه، به مخالفت و لجاجت اين و آن اعتنا مكن بلكه در خط اصيل و صراط مستقيم خود بايست و «بگو: من تنها مأمورم كه اللّه و خداى يگانه يكتا را بپرستم و هيچ شريكى براى او قائل نشوم، فقط به سوى او دعوت مىكنم و بازگشت من (و همگان) به سوى اوست» (قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ).
اشاره به اين كه، موحد راستين و خدا پرست حقيقى جز تسليم در برابر همه فرمانهاى خدا هيچ خط و برنامهاى ندارد.
-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 37)- قرآن همچنان مسائل مربوط به نبوت را دنبال مىكند، در اين آيه مىفرمايد: «همان گونه (كه بر اهل كتاب و پيامبران پيشين كتاب آسمانى فرستاديم) اين قرآن را نيز بر تو نازل كرديم در حالى كه مشتمل بر احكام روشن و آشكار است» (وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا).
منظور از توصيف قرآن به صفت «عربى» اين است كه احكامش واضح و آشكار و جاى سوء استفاده و تعبيرهاى مختلف ندارد.
بعد با لحنى تهديد آميز و قاطع، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مخاطب ساخته، مىگويد:
«و اگر از هوى و هوسهاى آنها بعد از آن كه آگاهى بر تو آمده پيروى كنى (به كيفر الهى مجازات خواهى شد و) هيچ كس در برابر خدا قدرت حمايت از تو و نگهداريت را نخواهد داشت» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ).
گرچه احتمال انحراف، مسلما در پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با آن مقام عصمت و معرفت و آگاهى وجود نداشته، اما اين تعبير روشن مىسازد كه خدا با هيچ كس ارتباط خصوصى و به اصطلاح خويشاوندى ندارد، و حتى اگر پيامبر، مقامش والا است به خاطر تسليم و عبوديت و ايمان و استقامت اوست.
(آيه 38)- اين آيه در حقيقت پاسخى است به ايرادات مختلفى كه دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داشتند از جمله اين كه: گروهى مىگفتند مگر پيامبر ممكن است از جنس بشر باشد، و همسر اختيار كند و فرزندانى داشته باشد، قرآن به آنها پاسخ مىگويد:
اين امر تازهاى نيست «ما پيش از تو پيامبران بسيارى فرستاديم و براى آنها همسران و فرزندان قرار داديم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً).
ديگر اين كه آنها انتظار دارند كه هر معجزهاى را پيشنهاد مىكنند و هر چه هوى و هوسشان اقتضا مىكند انجام دهى- چه ايمان بياورند يا نياورند- ولى آنها بايد بدانند: «هيچ پيامبرى نمىتواند معجزهاى جز به فرمان خداوند بياورد» (وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
سومين ايراد اين بود كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده و احكامى از تورات يا انجيل را دگرگون ساخته.
آيه در آخرين جمله خود به آنها پاسخ مىگويد كه: «براى هر زمانى حكم و قانونى مقرر شده» تا بشريت به مرحله بلوغ نهايى برسد و آخرين فرمان صادر شود (لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ).
بنابراين جاى تعجب نيست كه يك روز تورات را نازل كند، و روز ديگر انجيل را، و سپس قرآن را، چرا كه بشريت در زندگى متحول و متكامل خود، نياز به برنامههاى متفاوت و گوناگونى دارد.
-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 39)- اين آيه به منزله تأكيد و استدلالى است بر آنچه در ذيل آيه قبل گفته شد و آن اين كه هر حادثه و هر حكم و فرمانى، زمان معينى دارد و اگر مىبينى بعضى از كتاب آسمانى جاى بعض ديگر را مىگيرند به خاطر آن است كه «خداوند هر چيزى را بخواهد محو مىكند (همان گونه كه به مقتضاى اراده و حكمت خويش) امورى را اثبات مىنمايد، و كتاب اصلى و ام الكتاب نزد اوست» (يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ).
(آيه 40)- سر انجام به عنوان تأكيد بيشتر در مورد مجازاتهايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وعده مىداد و آنها انتظارش را مىكشيدند و حتى ايراد مىكردند كه چرا اين وعدههاى تو عملى نمىشود، مىفرمايد: «و اگر پارهاى از آنچه را به آنها وعده داديم (از پيروزى تو و شكست آنها و رهايى پيروان تو و اسارت پيروان آنها) در دوران حياتت به تو نشان دهيم و يا تو را پيش از آن كه اين وعدهها تحقق پذيرد از دنيا ببريم در هر صورت وظيفه تو ابلاغ رسالت است و وظيفه ما گرفتن حساب از آنهاست» (وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ).
لوح محو و اثبات و امّ الكتاب-
جمله «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ ...» يك قانون كلى را بيان مىكند كه در منابع مختلف اسلامى نيز به آن اشاره شده است، و آن اين كه: تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: يكى مرحله قطعيت كه هيچ گونه دگرگونى در آن راه ندارد (و در آيه فوق از آن تعبير به «ام الكتاب»، كتاب مادر شده است) و ديگرى مرحله غير قطعى به تعبير ديگر «مشروط» است كه در اين مرحله دگرگونى در آن راه دارد، و از آن تعبير به مرحله محو و اثبات مىشود.
گاهى نيز از اين دو، تعبير به «لوح محفوظ» و «لوح محو و اثبات» مىشود، گويى در يكى از اين دو لوح، آنچه نوشته شده است به هيچ وجه دگرگونى در آن راه ندارد و كاملا محفوظ است و اما ديگرى ممكن است، چيزى در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جاى آن چيز ديگرى نوشته شود.
از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده كه فرمود: «قسمتى از حوادث حتمى است كه حتما تحقق مىپذيرد، و قسمت ديگرى مشروط به شرائطى است در نزد خدا كه هر كدام را صلاح بداند مقدم مىدارد و هر كدام را اراده كند محو مىكند، و هر كدام را اراده كند اثبات مىنمايد».
-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 41)- انسانها و جامعهها از ميان مىروند و خدا مىماند: از آنجا كه در آيات گذشته روى سخن با منكران رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود در اينجا نيز همان بحث تعقيب شده است.
نخست مىگويد: اين مغروران لجوج «آيا نديدند كه ما پيوسته به سراغ زمين مىآييم و از اطراف (و جوانب) آن كم مىكنيم»؟! (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها).
روشن است كه منظور از «زمين» در اينجا «اهل زمين» است، يعنى، آيا آنها به اين واقعيت نمىنگرند كه پيوسته اقوام و تمدّنها و حكومتها در حال زوال و نابودى هستند؟
و اين هشدارى است به همه مردم اعم از نيك و بد حتى علماء و دانشمندان كه اركان جوامع بشرى هستند و با از ميان رفتن يك تن آنها گاهى دنيايى به نقصان مىگرايد، هشدارى است گويا و تكان دهنده! سپس اضافه مىكند: «حكومت و فرمان از آن خداست و هيچ كس را ياراى ردّ احكام او يا جلوگيرى از فرمان او نيست» (وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ).
«و او سريع الحساب است» (وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ).
(آيه 42)- در اين آيه بحث فوق را ادامه مىدهد و مىگويد: تنها اين گروه نيستند كه با توطئهها و مكرها به مبارزه با تو برخاستهاند بلكه «آنها كه پيش از اين گروه بودند نيز چنين توطئهها و مكرها داشتند» (وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اما نقشههايشان نقش بر آب و توطئههايشان به فرمان خدا خنثى شد، چرا كه او از همه كس به اين مسائل آگاهتر است، بلكه «تمام طرحها و نقشهها از آن خداست» (فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً).
اوست كه از كار و بار هر كس آگاه است و «مىداند هر كسى چه كارى مىكند» (يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ).
و سپس با لحنى تهديد گونه آنها را از پايان كارشان بر حذر مىدارد و مىگويد:
«كافران به زودى خواهند دانست كه پايان كار و سر انجام نيك و بد در سراى ديگر از آن كيست»؟ (وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ).
-
RE: سوره رعد [13]
(آيه 43)- در اين آيه- همان گونه كه اين سوره در آغاز از نام قرآن و كتاب اللّه شروع شده- با تأكيد بيشترى روى معجزه بودن قرآن، سوره رعد را پايان مىدهد، مىگويد: «اين كافران مىگويند تو پيامبر نيستى» (وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا).
هر روز بهانهاى مىتراشند، هر زمان تقاضاى معجزهاى دارند و آخر كار هم باز مىگويند تو پيامبر نيستى! در پاسخ آنها «بگو: همين كافى است كه دو كس ميان من و شما گواه باشد يكى اللّه و ديگرى كسانى كه علم كتاب و آگاهى از قرآن نزد آنهاست»! (قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ).
هم خدا مىداند كه من فرستاده اويم، و هم آنها كه از اين كتاب آسمانى من يعنى قرآن آگاهى كافى دارند.
و اين تأكيدى است مجدد بر اعجاز قرآن از جنبههاى مختلف.
«پايان سوره رعد»