رازو نیاز دکتر شریعتی باخدا
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: رازو نیاز دکتر شریعتی باخدا

  1. #1
    کاربر کانون غریبه آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    1,463
    می پسندم
    176
    مورد پسند : 1,032 بار در 619 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    73

    رازو نیاز دکتر شریعتی باخدا

    خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.
    خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن
    خدایا!
    رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد

    خدایا !
    مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.

    خدایا !
    جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.

    خدایا !
    شهرت ،منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکند
    خدایا ! در روح من اختلاف در انسانیت را با اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اقنومجدا از هم را باز شناسم.
    خدایا !
    مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.

    خدایا !
    خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم

    خدایا !
    مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم

    خدایا !
    به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای ستیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم

    خدایا !
    مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
    اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کنلذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.
    خدایا!
    مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم

    خدایا !
    به من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن

    خدایا !
    آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز
    تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزدوآنگاه از پس توده ی این خاکسترلبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینیشسته از هر غبار طلوع کند
    خدایا!
    مرا از چهار زندان بزرگ انسان :«طبیعت»، «تاریخ» ،«جامعه » و«خویشتن» رها کن ، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من ، مرا آفریدی ، خود آفرید گار خود باشم، نه که چون حیوان خود را با محیط که محیط را با خود تطبیق دهم.
    خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم ومردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم.
    ویرایش توسط غریبه : 07-25-2012 در ساعت 08:04 AM

موضوعات مشابه

  1. آرزو
    توسط امیرحسین در انجمن وبلاگی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 04-15-2012, 12:12 PM
  2. دکترشریعتی
    توسط طاهره وحیدیان در انجمن احکام
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10-05-2011, 05:40 AM
  3. امشب آرزو هایت را بکن
    توسط امیرحسین در انجمن موضوعات روز
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 06-09-2011, 10:38 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •