ماجرایی عجیب وعبرت امیز
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: ماجرایی عجیب وعبرت امیز

  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    ماجرایی عجیب وعبرت امیز

    بهشت و جهنم


    روزي يک مرد با خداوند مکالمه اي

    داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم

    بهشت و جهنم چه شکلي هستند؟ '،

    خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و

    يکي از آنها را باز کرد، مرد نگاهي به

    داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک

    ميز گرد بزرگ وجود داشت که روي آن يک

    ظرف خورش بود، که آنقدر بوي خوبي

    داشت که دهانش آب افتاد، افرادي که

    دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني

    و مريض حال بودند، به نظر قحطي زده

    مي آمدند، آنها در دست خود قاشق

    هايي با دسته بسيار بلند داشتند که اين

    دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده

    بود و هر کدام از آنها به راحتي مي



    توانستند دست خود را داخل ظرف خور

    ببرند تا قاشق خود را پر نمايند، اما از آن

    جايي که اين دسته ها از بازوهايشان بلند

    تر بود، نمي توانستند دستشان را

    برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو

    ببرند
    .

    مرد با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آنها غمگين

    شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را ديدي، حال نوبت

    بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدي رفتند و

    خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلي

    بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روي آن و

    افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق

    هاي دسته بلند را داشتند، ولي به اندازه کافي

    قوي و چاق بوده، مي گفتند و مي خنديدند،

    مرد گفت: 'خداوندا نمي فهمم؟!'، خداوند پاسخ

    داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت

    دارد، مي بيني؟ اينها ياد گرفته اند که به يکديگر

    غذا بدهند، در حالي که آدم هاي طمع کار اتاق

    قبل تنها به خودشان فکر مي کنند
    !'


    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    مهران پایافر (06-12-2012)

  3. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156


    هنگامي که موسي فوت مي کرد، به شما مي

    انديشيد، هنگامي که عيسي مصلوب مي شد،

    به شما فکر مي کرد، هنگامي که محمد وفات

    مي يافت نيز به شما مي انديشيد، گواه اين امر

    کلماتي است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند،

    اين کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما يادآوري

    مي کنند که يکديگر را دوست داشته باشيد، که

    به همنوع خود مهرباني نماييد، که همسايه خود

    را دوست بداريد،
    زيرا که هيچ کس به تنهايي

    وارد بهشت خدا (ملکوت الهي) نخواهد شد
    .


    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    مهران پایافر (06-12-2012)

موضوعات مشابه

  1. ریز ریز کردن پولها !!!
    توسط طاهره وحیدیان در انجمن بحث آزاد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 06-12-2012, 04:37 PM
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 05-18-2012, 12:23 PM
  3. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 04-07-2012, 08:24 PM
  4. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 01-20-2012, 08:10 AM
  5. پرهیز از زولبیا و بامیه در وعده سحری
    توسط امیرحسین در انجمن سلامت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 08-03-2011, 03:53 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •