گوشه ای از خصلت های والای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گوشه ای از خصلت های والای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    گوشه ای از خصلت های والای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

    گوشه ای از خصلت های والای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم






    1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.
    -2در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
    3-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
    4-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و ...کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
    5-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
    6-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
    7-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه ی چشم نظر نمی کرد.
    8-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
    9-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
    10-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
    11-هرگاه با کسی هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
    12-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمیگشت و رو به او می نشست.
    13-با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
    14-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
    15-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
    16-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
    17-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
    18-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
    19-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
    20-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
    21-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
    22-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
    23-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
    24-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
    25-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
    26-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
    27-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
    28-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه ی یک جرعه شیر بود.
    29-بیش از همه صله ی رحم به جا می آورد.
    30-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
    31-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
    32-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
    33-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
    34-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
    35-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
    36-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
    37-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
    38-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
    39-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
    40-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
    41-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه ی مدینه بود.
    42-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
    43-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
    44-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
    45-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است
    46-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
    47-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
    48-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی داد.
    49-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می امد نمازش را کوتاه می کرد.
    50-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
    51-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
    52-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
    53-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
    54-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
    55-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
    56-غریبان را خیلی مراعات می نمود.
    57-با نیکی به شروران دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
    58-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
    59-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
    60-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
    61-مزاح می کرد اما به بهانه ی مزاح و خنداندن حرف لغو و باطل نمی زد.
    62-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
    63-بردباریش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
    64-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
    65-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
    66-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
    67-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
    68-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
    69-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
    70-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
    71-بر روی خاک می نشست و بر روی خاک غذا می خورد.
    72-بر روی زمین می خوابید.
    73-کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
    74-با دست خودش شیر می دوشت و پای شتر ش را خودش می بست.
    75-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
    76-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
    77-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
    78-چون جامه ی نو می پوشید جامه ی قبلی خود را به فقیری می بخشید.
    79-جامه ی فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
    80-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
    81-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
    82-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
    83-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
    84-نور چشم او در نماز بود و اسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
    85-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
    86-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
    87-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
    88-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
    89-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
    90-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
    91-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شدو از همه دیرتر دست می کشید.
    92-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
    93-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
    94-در غذا هرگز آروغ نزد.
    95-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
    96-بعد از غذا دستها را می شست و بر روی خود می کشید.
    97-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
    98-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
    99-چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
    100-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و نیز بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.


    منبع : الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - گوشه ای از خصلت های والای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
    -پایان-

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    آســـــمان (01-22-2012)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •