بعضي از مداحان مقابل اهل بیت ايستاده اند! - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: بعضي از مداحان مقابل اهل بیت ايستاده اند!

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    در بعضي از نقل ها داريم كه زمان برگشت به مدينه همسر حضرت، ايشان را به خاطر شكستگي چهره شان نشناختند. آيا اين نقل ها صحت دارد؟

    تمامي اينها دروغ است و تمامش ساخته و پرداخته ذهن مداحان است. اصلا يك سطري از اينها در كتاب هاي ما نيست. حتي مي گويند يكي آمد در كوفه و گفت تو كي هستي حضرت مي فرمايد؛ زينب هستم و او گفت من كلفت تو بودم به تو چه قدر ظلم شده كه اين گونه تغيير كرده اي همه اينها دروغ است.

    هدف هاي حادثه عاشورا چه زماني به بار نشست؟ قبل از ورود به مدينه يا بعد از ورود به مدينه؟

    تحليلي كه از منابع معتبر به دست مي آيد كه اصلا يزيد قصد داشت به گمان خود در دانشگاه دين را ببندد. امام حسين(ع) سلام الله عليها با خون خود و عزيزانشان نگذاشتند بسته شود واين در را باز كرد. سخنراني ها و گفتگوهايي كه حضرت سجاد(ع) و حضرت زينب(س) كردند، جزء اولين دروس اين دانشگاه مي دانيم. اين كه حضرت سجاد(ع) وقتي مي رود در مجلس يزيد مي گويد انا بن فاطمه الزهرا، اين خودش يك درس است. در اين خطبه حضرت سجاد تحولي به وجود آورد كه وقتي خطبه تمام شد ديدند مردم زبانشان حركت مي كند و لعنت به بني اميه مي كنند و چشم ها تمام اشك آلود است.

    اين دانشگاه باز شد و يك استاد و يك معاون وارد شد. استاد حضرت سجاد و معاون حضرت زينب بودند. منتهي اين بار نشستن و ظهور اين بار نشستن مراتب داشت آنان ذره ذره شروع كردند. همين ها درس بود، مرتب در شام توهين مي شنيدند. مثلا در شام پيرمردي توهين كرد حضرت سجاد(ع) به او فرمود: آيا قرآن خوانده اي؟ بله. اين آيه شريفه را خواندي: «قل لااسئلكم عليه اجراً الالموده في القربي» بله خوانده ام. حال به شما چه ارتباطي دارد؟ ما اولاد او هستيم.

    حضرت زينب هم يك جمله عرفاني دارد: ما رايت الا جميلا. يك جمله حماسي، بايد به آن افتخار كنيم و به چند زبان ترجمه كنيم. عوض اينكه بگوييم قدش خميده بود ما بايد اين را بگوييم، قدش را چه كار داري قدش خيلي هم استوار بود. براي اينكه وقتي در مجلس يزيد زنان دورش را مي گرفتند كه خانم شناخته نشود يكي از ملعونين گفته بود كه من هذه المتنكره اين كيست كه مي خواهد خودش را اين جوري مخفي كند و خودش را گم مي كند. اما جمله حماسي ايشان وقتي بود كه يزيد نشسته بود و جلاد در طرفين، حضرت زينب فرمود: من قدر تو را خوار مي شمرم، تو را چيزي حساب نمي كنم. اين خيلي حرف است كه انسان به خليفه خون آشام اين حرف را بزند. من قدر تو را كوچك مي شمارم. اين ظهور نشستن همين طور مراتب دارد كه مي رسد به اينكه كاروان به مدينه باز مي گردد و حضرت سجاد در منزل خود مستقر مي شوند.

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    ما از شيعيانمان چقدر ناقل آثار حضرت سجاد داريم كه بي حساب است. چقدر اهل سنت داريم كه مي گويند قال علي بن الحسين اين نشان مي دهد كه در خانه باز بود. اين مكتب داير بود و با و جود فشارهايي كه بوده، ظاهراً در شرح ابن الحديد ديدم كه يك نفر مي آيد و با حضرت سجاد احوالپرسي مي كند تازه بعد از اينكه غائله كربلا تمام شد و رفته اند در مدينه نشسته اند و به قول معروف آبها از آسياب افتاده، آن موقع احوالپرسي مي كند حضرت جواب مي دهد، اين جواب نشان مي دهد كه چقدر اهل بيت در فشار بوده اند و جاي تاسف است كه مي گويد: كيف اصبحت يابن رسول الله يعني چگونه صبح كردي؟ حالت چطور است، حضرت مي فرمايد: اصبحنا خائفين برسول الله. صبح كرديم، امان نداريم چون نسبتمان به پيغمبر مي رسد و اصبح سائر اهل الاسلام امنين. مي فرمايد بقيه اهل اسلام در امانند چون نسبشان به پيغمبر نمي رسد.

    يعني اولاد پيامبر بودن خطر بود، ولي با وجود اين مي بينيم چقدر سني داريم كه مي گويد قال حسين بن علي چقدر مراجعه شده چقدر سوال كرده اند. بعد آن وقت شما ببينيد كه حضرت باقرالعلوم كه ابن حجرسني مي گويد اين آقا شكافنده علوم و پرچمدار علوم است. بنده اين طور مي گويم: پايه گذار انقلاب فرهنگي جهان اسلام حضرت باقر(ع) بود. حضرت باقر كه با آن همه ظلم و ستم كه زمان هشام بود، خيلي حضرت در فشار بود، در عين حال كار حضرت صدا كرد، اين از بركات كربلا بود.

    حضرت صادق(ع) وقتي آمد شوخي نيست كه انسان اين همه شاگرد داشته باشد كه ممتازهاي آن چهارهزار نفر باشد. يك نفر از هند يا ايران درست در خاطر ندارم رفته بود مدينه مي گويد سه روز در مسجد ماندم و مي خواستم يك دست به امام صادق بزنم كه ميسر نشد. آنقدر ازدحام جمعيت بوده. ازدحام هاي الان خيلي ملاك نيست مردم زياد شدند. آن زمان در مسجد سه روز بماند و نتواند دست به امام صادق بزند. تمام اينها نتيجه ظهورهاي به بار نشسته اين خون ها بود. شكي در اين نيست كه اگر امام صادق صدايش به همه جا رسيد، علتش كربلا بود.
    -پایان-

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •